شعری از Ùریدون مشیری
پس از اعتراض استاد شجریان به صدا Ùˆ سیما Ùˆ Øمایت ایشان از جنبش سبز ØŒ استاد شهرام ناظری نیز کاری منتشر نشده از
خودشان را به نام "ایران کهن" در یوتیوب قرار دادند Ùˆ به این ترتیب Øمایت خود را از جنبش سبز اعلام کرد .
.....
برای شنیدن روی لینک زیر Ùشار دهید
پس از اعتراض استاد شجریان به صدا Ùˆ سیما Ùˆ Øمایت ایشان از جنبش سبز ØŒ استاد شهرام ناظری نیز کاری منتشر نشده از
خودشان را به نام "ایران کهن" در یوتیوب قرار دادند Ùˆ به این ترت ب Øمایت خودشان را از جنبش سبز اعلام کردند . Ùایل صوتی
این تصنی٠به صورت ام Ù¾ÛŒ تری Ùˆ با Øجم یک مگابایت در این نامه اتچ شده Ùˆ قابل دانلود است. شعر٠اثر،
از زنده یاد Ùریدون مشیری است. .
اى خشم٠به جان تاخته، توÙان٠شرر شو
اى بغض٠گل انداخته، Ùرياد٠خطر شو
اى روى٠براÙروخته, خود پرچم٠ره باش
اى مشت٠براÙراخته, اÙراخته ترشو
اى ØاÙظ٠جان٠وطن، از خانه برون آى
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله Ùرو ريزد، بشتاب Ùˆ مينديش
ور تيغ Ùرو بارد اى سينه سپر شو
خاك٠پدران است كه دست٠دگران است
هان اى پسرم، خانه نگهدار٠پدر شو
ديوار٠مصيبت كده Ù‰Ù Øوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبر٠تو، ظÙر شو
تا خود جگر٠روبهكان را بدرانى
چونشیر درين بيشه سراپاى،جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر اى دوست
خود بر سر٠آن، تن به قضا داده، قدر شو
Ùرياد به Ùرياد بيÙزاى، كه وقت است
در يك Ù†Ùس٠تازه اثرهاست، اثر شو
ايرانى٠آزاده! جهان چشم به راه است
ايران Ùكهن در خطر اÙتاده، خبر شو
مشتى خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمت٠اين شام٠سيه Ùام، سØر شو
خودشان را به نام "ایران کهن" در یوتیوب قرار دادند Ùˆ به این ترتیب Øمایت خود را از جنبش سبز اعلام کرد .
.....
برای شنیدن روی لینک زیر Ùشار دهید
پس از اعتراض استاد شجریان به صدا Ùˆ سیما Ùˆ Øمایت ایشان از جنبش سبز ØŒ استاد شهرام ناظری نیز کاری منتشر نشده از
خودشان را به نام "ایران کهن" در یوتیوب قرار دادند Ùˆ به این ترت ب Øمایت خودشان را از جنبش سبز اعلام کردند . Ùایل صوتی
این تصنی٠به صورت ام Ù¾ÛŒ تری Ùˆ با Øجم یک مگابایت در این نامه اتچ شده Ùˆ قابل دانلود است. شعر٠اثر،
از زنده یاد Ùریدون مشیری است. .
اى خشم٠به جان تاخته، توÙان٠شرر شو
اى بغض٠گل انداخته، Ùرياد٠خطر شو
اى روى٠براÙروخته, خود پرچم٠ره باش
اى مشت٠براÙراخته, اÙراخته ترشو
اى ØاÙظ٠جان٠وطن، از خانه برون آى
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله Ùرو ريزد، بشتاب Ùˆ مينديش
ور تيغ Ùرو بارد اى سينه سپر شو
خاك٠پدران است كه دست٠دگران است
هان اى پسرم، خانه نگهدار٠پدر شو
ديوار٠مصيبت كده Ù‰Ù Øوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبر٠تو، ظÙر شو
تا خود جگر٠روبهكان را بدرانى
چونشیر درين بيشه سراپاى،جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر اى دوست
خود بر سر٠آن، تن به قضا داده، قدر شو
Ùرياد به Ùرياد بيÙزاى، كه وقت است
در يك Ù†Ùس٠تازه اثرهاست، اثر شو
ايرانى٠آزاده! جهان چشم به راه است
ايران Ùكهن در خطر اÙتاده، خبر شو
مشتى خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمت٠اين شام٠سيه Ùام، سØر شو