الیاس قنواتی
به وقت قرار این بی قراری بیقرار بی قرارم
روی تاب نشسته ام و تا بیتابیم تابی نیست
نیستی قرار هم نبودنت بود
ونبودنت هم نیست
توی کوچه سیگار نیم سوخته طعم تو می داد
مگر تو Ù†Ú¯Ùته بودی ما در اتÙاق به اتÙاق رسیده ایم
پس این کدام اتÙاق است
Ú©Ù‡ نه بویی از رÙتنت هست
و نه عطری از ماندنت
یادت هست
به بیابان زدم که بیابانی باشم
توسعه ی شهر مگر گذاشت
Ú¯Ùتی شهید تو باشم
رÙتم Ùˆ شدم
نوشتند روی خیل عظیم کلمن ها
بنوش به یاد او
امدم تنم را بردارم بروم گورم را پیدا کنم
گیر دادی که شهیدان زنده اند
ماندم
Øالا Ù…ÛŒ گویی تن تیر خورده دارم
دارم که دارم ، دوستت
ببین خودم هستم
با قدی متوسط
چشم هایی که از مرز مشکی بودن گذشته
و مو ها یی که وقت مد موج دارند و وقت جزر آرام آرامند
آرام در گوشی می گویمت
ادامی این شعر شخصی ست
هزار و سیصدو هر چقدر که بود بود
Ùˆ هر اتÙاقی Ú©Ù‡ اÙتاد اÙتادیم
از جایی به جایی برای جا به جایی
ادامه ی این شعر شخصی ست
الیاس قنواتی
روی تاب نشسته ام و تا بیتابیم تابی نیست
نیستی قرار هم نبودنت بود
ونبودنت هم نیست
توی کوچه سیگار نیم سوخته طعم تو می داد
مگر تو Ù†Ú¯Ùته بودی ما در اتÙاق به اتÙاق رسیده ایم
پس این کدام اتÙاق است
Ú©Ù‡ نه بویی از رÙتنت هست
و نه عطری از ماندنت
یادت هست
به بیابان زدم که بیابانی باشم
توسعه ی شهر مگر گذاشت
Ú¯Ùتی شهید تو باشم
رÙتم Ùˆ شدم
نوشتند روی خیل عظیم کلمن ها
بنوش به یاد او
امدم تنم را بردارم بروم گورم را پیدا کنم
گیر دادی که شهیدان زنده اند
ماندم
Øالا Ù…ÛŒ گویی تن تیر خورده دارم
دارم که دارم ، دوستت
ببین خودم هستم
با قدی متوسط
چشم هایی که از مرز مشکی بودن گذشته
و مو ها یی که وقت مد موج دارند و وقت جزر آرام آرامند
آرام در گوشی می گویمت
ادامی این شعر شخصی ست
هزار و سیصدو هر چقدر که بود بود
Ùˆ هر اتÙاقی Ú©Ù‡ اÙتاد اÙتادیم
از جایی به جایی برای جا به جایی
ادامه ی این شعر شخصی ست
الیاس قنواتی