سعید آژده
« صداي Ú¯Ùت٠تو هنوز در سرم لطÙ٠شنيدن دارد »
Ú¯Ùت ات هنوز هم
در سرم
لطÙ٠شنيدن دارد
با اينكه
Øاضرم بسازم به هر قيمتي
با تو، با هنوز
روز با من ضياÙت كشيده
يا بميرم ÙˆÙ
برگردم به سبزه‌ها
يا بگيرم بيرق٠سرخ به دست و ـ
پا بزنم
و پا بزنم دلم را به كوس٠دوباره‌اي
ببوسم عكس٠هنوز را
بر Ú¯Ùت٠تو شنيده‌ام؛
كه روز چرخش عميقي زير پرهاي من داده
زير پرهاي تو كه نشسته؟
كه هوا شده‌اي
Ù€ Ú¯Ùت: «لط٠داري كه با بيرق٠آبي
به ديدن٠دريا مي‌روي!»
روز با اشارتي شگرÙ
شنيده بود؛
هوا زير پرهاي خود داشتم
تو با هوا
زير پرهاي من چه مي‌كني؟!
--------------------------------------------------------------------------------
Ú¯Ùت ات هنوز هم
در سرم
لطÙ٠شنيدن دارد
با اينكه
Øاضرم بسازم به هر قيمتي
با تو، با هنوز
روز با من ضياÙت كشيده
يا بميرم ÙˆÙ
برگردم به سبزه‌ها
يا بگيرم بيرق٠سرخ به دست و ـ
پا بزنم
و پا بزنم دلم را به كوس٠دوباره‌اي
ببوسم عكس٠هنوز را
بر Ú¯Ùت٠تو شنيده‌ام؛
كه روز چرخش عميقي زير پرهاي من داده
زير پرهاي تو كه نشسته؟
كه هوا شده‌اي
Ù€ Ú¯Ùت: «لط٠داري كه با بيرق٠آبي
به ديدن٠دريا مي‌روي!»
روز با اشارتي شگرÙ
شنيده بود؛
هوا زير پرهاي خود داشتم
تو با هوا
زير پرهاي من چه مي‌كني؟!
--------------------------------------------------------------------------------