دختركِ شيرينم !
null

بي نياز به دستانِ گرفتارِ من ،

مي ايستي و گام برميداري.

براي تو كفش ميخرم نو به نو ،

براي خودِ تلخم ، اُميد !


تشنگي
در رگانم ،

تشنگي جاريست ؛

عطشِ رودخانه اي به ماهي هاي آزاد .

جاي امن

جايِ اَمني ميگذارَمِشان هميشه ،

كِشوي ميز ِ كارم ،

شاخه هايِ درختانِ كوچه ،

داشبوردِ ماشين ،

منقار ِ پرندگانِ آسمان ... .

به خانه نمي برَمِشان هرگز

غصّه هايم را .

آب، باد، آتش، خاكستر

پروانه ، من مي شوم ،

شمع ، تو .

آتش تويي ،

من آب مي شوم .

شعله ات كه فِسُرد ،

تو ، سنگ ،

من ، خاكستر ، بر شانه هاي بادهاي رهگذر ....

كفش

دختركِ شيرينم !

بي نياز به دستانِ گرفتارِ من ،

مي ايستي و گام برميداري.

براي تو كفش ميخرم نو به نو ،

براي خودِ تلخم ، اُميد !

زندگي

قرص آفتاب...

قرص ماه...

قرص نان...

قرص كدئين...