( دیگر توصیه نکنم از دست ندهید)

ادگار آلن تیو

( سیبی که قل می خورم)

هر آن آماده ام از یک سیب به دنیا بیایم

این می تواند شروع خوبی باشد



و این هم می تواند شروع خوبی باشد

در یک رستوران چینی

من بلد نیستم که با چوبها

انگشتهای تو چوبهام

و من هیچوقت از یک غذای چینی سیر نخواهم شد

راههای زیادی هست

بهانه های زیادی

تا دوکلمه کنار هم بنشینند

من دیده ام دو سطر عاشق هم باشند

مثلا به همین سادگی

(( یا زیر ناخنهای هم هستیم

یا روی کاغذ که می آییم لای دست و پای همیم

کسی نیست مرا از لای دست و پای تو جمع کند

کسی نیست تو را از لای دست و پای من جمع کند

و خدا را هزار مرتبه شکر که نیست

Ù€ Ù…

Ù€ Ø­

- ر

ـ س

ـ ج

ـ ی

ـ ا

Ù€ Ù†

Ù€ Ù†

همیشه حرفی هست کم بیاورم

تا (( کاغذ تا چشم کار می کند بر هوتست))

روی هم چند کلمه می شویم؟

تا دور تا آن دورِ دورِ دورِ دور کافی هستیم؟

اصلا بیا به این شکل:

تو دختری سیاه زغالی

تر جیحآ از یک سنگ گرانیتی به دنیا آمده باشی

ظل تابستان باشد

یک مداد دست تو باشد

یک مداد دست من باشد

بعد بنشینیم و همدیگر را خط خطی کنیم

این هم می تواند شروع خوبی باشد نه؟






( بخیه ها دوست ما هستند)

فریدا هی





( کوبیسمی از من)



انگشتی بر مکعب و

قوسی های مقدس

هندسه ی خورشید و

ساختمانهای کبریت

ـ آی دریا بغلم کن

هر چه هست همین چند قدم است

بعد تن می دهی به لجن

بعد کرمهایت را دوست داری

بعد .......

ـ آی دریا بغلم کن

هر چه هست همین است

همین گرفتگی رگ

همین دهان دروغ شده

این صدای رفته با هیچ

ـ آی دریا ......

ـ دریا کیست؟

بغل کجاست؟