به وقت گرینویچ -رزا جمالی
رزا جمالي متولد 1356 Ø› دانش آموخته ÙŠ تئاتر ( ادبيات دراماتيك)از دانشكده سينما Ùˆ تئاتر است . نخستين شعرهايش در مجموعه ÙŠ " اين مرده سيب نيست يا خيار است يا گلابي " در سال 1377 توسط نشر ويستار گرد آمد . در اين مجموعه ذهنيت شاعر معطو٠به هويت درهم ريخته ÙŠ اشياء است . Ù†Øوهايي كه گاه شكسته مي شود ØŒ عباراتي كه به شكلي قطعه قطعه Ùˆ كلاژ گونه كنار هم قرار مي گيرند . اين كتاب نقدها Ùˆ نظرات مخال٠و مواÙقي را در ميان منتقدان Ùˆ خوانندگان شعر برانگيخت .
كمي بعد از آن " دهن كجي به تو " منتشر شد ؛ در اينجا اما زبان٠شاعر پخته تر شده بود . اما هنوز شاعر جوان درگير دنيايي كودكانه است . عشق و جنگ با پديده ها ، بازي هاي زباني بسيار ، سطرها يي بسيار بلند ، كلماتي گاه صقيل و گاه بسيار عاميانه ، ذهنيتي كه به پوچي عبارات مي انديشد و پتانسيل قدرتمندي در بيان خود دارد كه اين جريان سيال ذهن شاعر است.
در اين سالها او نقد ها ي پراكنده و بسياري در مطبوعات مي نويسد و ذهنيت شعري اش را در نگاهي به آثار ديگران بيان مي كند .
" براي ادامه ÙŠ اين ماجراي پليسي قهوه اي دم كرده ام ... " ( 1380-آرويج ) كتابي ست در صد Ùˆ سي صÙØÙ‡ كه با شعري بلند بهمين نام آغاز مي شود . اين شعر كه متني دژانره ØŒ چيزي مابين يك نمايشنامه ØŒ شعر نمايشي يا داستان جنايي ست هويت زني ست كه شبيه به آن مرد داستان" بو٠كور" كه زني را مثله كرده است Ø› مردي را مثله مي كند . تگ گويي هاي اين شخصيت خواننده را به ياد مده Ø¢ مي اندازد كه كودكانش را مي كشد Ùˆ خودش را به آتش مي كشد يا آنتيگونه كه نمي داند جسد برادرش را كجا دÙÙ† كند Ùˆ يا هنده ÙŠ جگر خوار Ùˆ يا سالومه كه سر ÙŠØياي تعميد دهنده را مي خواست . اين شعر ارتباطات بينا متني بسياري با متون Ùˆ شخصيت ها، كتا ب مقدس Ùˆ اساطير دارد . در عين Øال زبان شعر از قساوتي برخوردار است كه جنايت را بازگو كند . باقي شعر هاي اين كتاب Ùضاسازي هايي ست كه شاعر از يك زندگي امروزي Ùˆ اشياء درگير با آن مي كند .
او در شعر هاي اخيرش با نگاهي ÙلسÙÙŠ Ùˆ اسطوره اي به پديده هايي نظير مرگ Ùˆ عشق نگاه مي كند . ذهنيتي كه آدمي هميشه با آن در گير است . كتابي با عنوان " اين ساعت٠شني كه به خواب رÙته است..."
لرزه نگاری این خواب را به Ùردا بسپارید
مساÙتی را Ú©Ù‡ پیموده بودیم قسمت کرده ایم
ارتÙاع نامØدودی ست Ú©Ù‡ از شبکه خارج شده است
از پهنه ای گسترده بر زمین
بر چاه هایی که نقب های هوایی ما بودند
گذر کرده است؛
روی دوری کند
که شبکه هایی بی نام را نام گذاری کرده بودیم
نص٠النهاری که ما را به عرض زمین مربوط می کرد
مدارهایی Ú©Ù‡ درجات جغراÙیایی را Ú¯Ù… کرده بودند
روی دوری کند
شبکه ای ست بی نام !
( این جا مربعی ست مطرود Ú©Ù‡ از Øاشیه ÛŒ جهان بیرون زده است ØŒ از Ùقرات تاریخ جدا شده است / روی خطی صا٠که برش زده ایم ...)
دیگر جهان با ساعت تو تنظیم نخواهد شد...
یعنی نبض های شما هم یکنواخت با ما می زند؟
گزارش این زمین لرزه هنوز به منطقه ی ما نرسیده است
اینجا زمین بن بست است
به Ø´Ú©Ù„ÛŒ تصادÙÛŒ
چند درجه از عرض جغراÙیایی مورد نظر عقب اÙتاده ایم
اما به طور قطع
روزی از خبر گزاری های جهان اعلام خواهد شد:
Ú©Ù‡ اینجا چرخه ÛŒ Øیات سالم بوده است.
نص٠النهاری را Ú©Ù‡ رد کرده بودیم عرض زمین را شکاÙته است
با یک طول جغراÙیایی نامØدود
که ماهواره ها را می پیمود
این جهانی ترین کتیبه ی ماست:
نشانی ما را از روی چاه هایی که به اعماق خاک نقب می زدند پاک کنید !
منشورها در دوری نامØدود Ù…ÛŒ چرخند
دیگر اما دیر شده است
ساعت اینجا همیشه عقب تر است
Ú†Ù‡ مساÙتی را Ù…ÛŒ بایست Ø·ÛŒ Ù…ÛŒ کردیم؟
باید از مرزهایی کور، سرزمینی به نام برمودا گذر کنم
برای شما در مکاتبه ای با ØروÙÛŒ درشت اسمی کبیر را خواهم نوشت
در آنجا Ú©Ù‡ با ØروÙÛŒ نامرئی امتداد پیدا کرده ایم
آخرین تلاش های ما برای بقا
نیمروزی رو به غروب
آنچه از آن شکل قدیمی به جا مانده است
و مکعبی که سال ها پیش تبعید شده است
Ùˆ Ù…Øض،بر پهنه ای Ú©Ù‡ به Ùراموشی سپرده Ù…ÛŒ شد...
ØروÙÛŒ رمزی
کلمه ی عبور را مخدوش خواهند کرد.
______________________________________________________________________________________
كمي بعد از آن " دهن كجي به تو " منتشر شد ؛ در اينجا اما زبان٠شاعر پخته تر شده بود . اما هنوز شاعر جوان درگير دنيايي كودكانه است . عشق و جنگ با پديده ها ، بازي هاي زباني بسيار ، سطرها يي بسيار بلند ، كلماتي گاه صقيل و گاه بسيار عاميانه ، ذهنيتي كه به پوچي عبارات مي انديشد و پتانسيل قدرتمندي در بيان خود دارد كه اين جريان سيال ذهن شاعر است.
در اين سالها او نقد ها ي پراكنده و بسياري در مطبوعات مي نويسد و ذهنيت شعري اش را در نگاهي به آثار ديگران بيان مي كند .
" براي ادامه ÙŠ اين ماجراي پليسي قهوه اي دم كرده ام ... " ( 1380-آرويج ) كتابي ست در صد Ùˆ سي صÙØÙ‡ كه با شعري بلند بهمين نام آغاز مي شود . اين شعر كه متني دژانره ØŒ چيزي مابين يك نمايشنامه ØŒ شعر نمايشي يا داستان جنايي ست هويت زني ست كه شبيه به آن مرد داستان" بو٠كور" كه زني را مثله كرده است Ø› مردي را مثله مي كند . تگ گويي هاي اين شخصيت خواننده را به ياد مده Ø¢ مي اندازد كه كودكانش را مي كشد Ùˆ خودش را به آتش مي كشد يا آنتيگونه كه نمي داند جسد برادرش را كجا دÙÙ† كند Ùˆ يا هنده ÙŠ جگر خوار Ùˆ يا سالومه كه سر ÙŠØياي تعميد دهنده را مي خواست . اين شعر ارتباطات بينا متني بسياري با متون Ùˆ شخصيت ها، كتا ب مقدس Ùˆ اساطير دارد . در عين Øال زبان شعر از قساوتي برخوردار است كه جنايت را بازگو كند . باقي شعر هاي اين كتاب Ùضاسازي هايي ست كه شاعر از يك زندگي امروزي Ùˆ اشياء درگير با آن مي كند .
او در شعر هاي اخيرش با نگاهي ÙلسÙÙŠ Ùˆ اسطوره اي به پديده هايي نظير مرگ Ùˆ عشق نگاه مي كند . ذهنيتي كه آدمي هميشه با آن در گير است . كتابي با عنوان " اين ساعت٠شني كه به خواب رÙته است..."
به وقت٠گرینویچ
لرزه نگاری این خواب را به Ùردا بسپارید
مساÙتی را Ú©Ù‡ پیموده بودیم قسمت کرده ایم
ارتÙاع نامØدودی ست Ú©Ù‡ از شبکه خارج شده است
از پهنه ای گسترده بر زمین
بر چاه هایی که نقب های هوایی ما بودند
گذر کرده است؛
روی دوری کند
که شبکه هایی بی نام را نام گذاری کرده بودیم
نص٠النهاری که ما را به عرض زمین مربوط می کرد
مدارهایی Ú©Ù‡ درجات جغراÙیایی را Ú¯Ù… کرده بودند
روی دوری کند
شبکه ای ست بی نام !
( این جا مربعی ست مطرود Ú©Ù‡ از Øاشیه ÛŒ جهان بیرون زده است ØŒ از Ùقرات تاریخ جدا شده است / روی خطی صا٠که برش زده ایم ...)
دیگر جهان با ساعت تو تنظیم نخواهد شد...
یعنی نبض های شما هم یکنواخت با ما می زند؟
گزارش این زمین لرزه هنوز به منطقه ی ما نرسیده است
اینجا زمین بن بست است
به Ø´Ú©Ù„ÛŒ تصادÙÛŒ
چند درجه از عرض جغراÙیایی مورد نظر عقب اÙتاده ایم
اما به طور قطع
روزی از خبر گزاری های جهان اعلام خواهد شد:
Ú©Ù‡ اینجا چرخه ÛŒ Øیات سالم بوده است.
نص٠النهاری را Ú©Ù‡ رد کرده بودیم عرض زمین را شکاÙته است
با یک طول جغراÙیایی نامØدود
که ماهواره ها را می پیمود
این جهانی ترین کتیبه ی ماست:
نشانی ما را از روی چاه هایی که به اعماق خاک نقب می زدند پاک کنید !
منشورها در دوری نامØدود Ù…ÛŒ چرخند
دیگر اما دیر شده است
ساعت اینجا همیشه عقب تر است
Ú†Ù‡ مساÙتی را Ù…ÛŒ بایست Ø·ÛŒ Ù…ÛŒ کردیم؟
باید از مرزهایی کور، سرزمینی به نام برمودا گذر کنم
برای شما در مکاتبه ای با ØروÙÛŒ درشت اسمی کبیر را خواهم نوشت
در آنجا Ú©Ù‡ با ØروÙÛŒ نامرئی امتداد پیدا کرده ایم
آخرین تلاش های ما برای بقا
نیمروزی رو به غروب
آنچه از آن شکل قدیمی به جا مانده است
و مکعبی که سال ها پیش تبعید شده است
Ùˆ Ù…Øض،بر پهنه ای Ú©Ù‡ به Ùراموشی سپرده Ù…ÛŒ شد...
ØروÙÛŒ رمزی
کلمه ی عبور را مخدوش خواهند کرد.
______________________________________________________________________________________
از مجموعه ÛŒ منتشر نشده ÛŒ " این ساعت شنی Ú©Ù‡ به خواب رÙته است..."
مهدی موسوی میرکلائی نوشت
خواندم
جالب بود
موÙÙ‚ باشید
با تشکر موسوی