null
نامه ای آمد ز مردی ساندنیست پرسشی بودش برایت خواندنیست

گفت: ایرانی چه کردی تا کنون؟ از زمانی کرده ای شاه را برون؟


نامه ای آمد ز مردی ساندنیست

پرسشی بودش برایت خواندنیست

گفت: ایرانی چه کردی تا کنون؟

از زمانی کرده ای شاه را برون؟

پاسخش داد آن یکی از پشت بوم

گشته است مللا خوران هفت پشتمون

جای شاه بنشسته یک روباه پیر

با عبا عمامه گشته مثل شیر

گارد شاهنشاهی هم گشته سپاه

از امام مهدی اش گشته ساواک

هر چه هست از دین و حرف انبیا

کرده اند هفتاد میلیون را سیاه

کاه کردیم کوه و کوه کردیم کاه

از میان چاله افتادیم به چاه!

گر نباشد باورت اینجا بیا

لیک وقت آمدن لختی نیا

کشور ما روزگاردیگریست

هر که را بینی بجای دیگریست

هیچ چیزی نیست بر جایش سوار

می شود رهبر در اینجا خر سوار

مسجد ما خالی از بهر نماز

جای دانشگاه شده هر جمعه باز

مثل یک گله زیارت می رویم

همچوخر برکله خود می زنیم

از برای هیچ گریانیم زار

کرده ایم برگرده یک خنگی سوار

مجلس ما پر ز ریش و پشم گشت

طول عمامه شد از تهران به رشت

تا بخواهی پر زوافور است رفیق

آیت الله ها همه مستند و بیغ

همزمان بوده است ما را انقلاب

گند شد از بهر ما هم نان و آب

تو بگو آخر چه شد نیکارا گوآ

آخرش صاحب شدید مانا گوآ؟

پاسخی آمد زمرد ساندنیست

گفت ما را کاری با عمامه نیست

از کلیسا هم نداریم حاجتی

ساندنیستیم ما نه شیر پاکتی

روزگار ما نه آن سان است که بود

گرچه با اهل سیا هنگامه بود

از برای من بگو عمامه چیست؟

غسل در حمام یا گرمابه چیست؟

آیت الله ها چرا مستند و بیغ؟

از چه ریشت را نباید زد به تیغ؟

ریش و پشمت کار با دولت زچیست!؟

ربط ریش و پشم در این کارچیست؟

با سیاست اهل دین را کار نیست!

از سیاست اهل دین را بار نیست!

بهر دین کردید آیا انقلاب؟

چیست ربط دین تان با انقلاب!؟

نان تان کم بود یا که آب تان!؟

از چه ایران کرده اید مللا خوران!؟

گفت ایرانی که سر رفته کلاه!

کار ما گشته همش زاری و آه!

نان و ناموس و وطن را باختیم!

مفتخوران را آیت الله ساختیم!

داده ایم ایران و ایرانی بباد!

کوه ما از انقلابی موش زاد!

روزگار ما ز مللا گشته زار

باید هر عمامه داری زد به دار!

چشمهامان را گشودیم ساندنیست!

کشوره ما جای هیچ عمامه نیست!

انقلاب دیگری در راه ماست

جای مللا در زباله های ماست

ادامه دارد!

نادی

------------------------------


خائنان آزاد اما خادمان زندانی اند

روزگار ما ببین ملت چسان قربانی اند

رهبری افتاد دست مفت خور روباه پیر

این چنین عمامه داران قاتل ایرانی اند

می مکند از خون ملت می نمایند قار قار

از بلاهت های ملا مردم اندر زاری اند

بئ وطن، بی ریشه اند عمامه داران وای وای

آیه ها را بهر خرکردن همیشه قاری اند

گشته ایران سربسر زندان و گورستان دریغ

بر سر دارند شیران یا همه زندانی اند

حوضه ها را کی بود از علم و دانش بهره ها

جز حماقت کاین همه عمامه داران باقی اند

باید این ننگ بلاهت ها ز ایران پاک کرد

ورنه از عمامه داران مردمان قربانی اند

ای شمایان گربود مهر وطن برخیز تیز

کاین همه عمامه داران از پی ویرانی اند



شعر از:نادی