نصرت اله مسعودي
براي آنان كه دركلاس هاي درس Ùدانشگاه ويرجينيا
با صداي گلوله پر كشيدند وكتا ب شان گشوده ماند.
چگونه زاده اي تو
Ú†Ù¾ اÙتاده بودم
چنان كه جهان
از زير Ùپاي من
تب كرده
مي گريخت
تا پاهايش را
در آب هاي پيش از هبوط
Ùرو كند
وچشم هايش را
در باران هاي اوليه
چنان بشويد
كه از رد پاي آدمي
چيزي به جا نماند.
چه چرخ مي خورد در خود
و از جبهه ي قابيل به بعد
چقدر بالا مي آورد اين چرخ
در اين سرگيجه ي بي امان!
چپ زاده بوده ام
از دنده اي
كه برق ٠چاقوي ٠سلاخ خانه ها را
در خود پنهان كرده بود
تا روزي آن را
درچشم هاي كودكان تل Ùزعتربتاباند
و روز ديگر
در دانشگاه٠ويرجينيا
دل را با آن
چنان به ديوارهاي گلوله آجين بدوزد
كه درخت ها
آوريل هاي نيامده را سقط كنند
وپرستوها
سر از كوچ شان برنگردانند.
چگونه زاده اي تو
كه لعنت هم
از ديدنت رنگش مي پرد
وجهان اين بار
چنين تلخ
تو را در كلاس هاي ويرجينيا
بالا آورده است!
نصرت اله مسعودي
با صداي گلوله پر كشيدند وكتا ب شان گشوده ماند.
چگونه زاده اي تو
Ú†Ù¾ اÙتاده بودم
چنان كه جهان
از زير Ùپاي من
تب كرده
مي گريخت
تا پاهايش را
در آب هاي پيش از هبوط
Ùرو كند
وچشم هايش را
در باران هاي اوليه
چنان بشويد
كه از رد پاي آدمي
چيزي به جا نماند.
چه چرخ مي خورد در خود
و از جبهه ي قابيل به بعد
چقدر بالا مي آورد اين چرخ
در اين سرگيجه ي بي امان!
چپ زاده بوده ام
از دنده اي
كه برق ٠چاقوي ٠سلاخ خانه ها را
در خود پنهان كرده بود
تا روزي آن را
درچشم هاي كودكان تل Ùزعتربتاباند
و روز ديگر
در دانشگاه٠ويرجينيا
دل را با آن
چنان به ديوارهاي گلوله آجين بدوزد
كه درخت ها
آوريل هاي نيامده را سقط كنند
وپرستوها
سر از كوچ شان برنگردانند.
چگونه زاده اي تو
كه لعنت هم
از ديدنت رنگش مي پرد
وجهان اين بار
چنين تلخ
تو را در كلاس هاي ويرجينيا
بالا آورده است!
نصرت اله مسعودي
سمیرا نوشت
ÙˆØال Ù…ÛŒ Ùهمم سعدی شیرازی Ú†Ù‡ Ú¯Ùت:
Ú†Ùˆ عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار. ودلم Ù…ÛŒ خواهد بگویم کاش همه اینقدر انسانی Ù…ÛŒ اندیشیدند تاانسان از نظر انسانیت جایگاه واقعی خود را پیدا Ù…ÛŒ کرد وگاه از Øیوانات پست تر نمیشدوبه گمانم Ú¯Ùت ÙˆÚ¯ÙˆÛŒ تودن ها را باید Ùقط به رÙتار وکردار نشان داد.