war

درخت کاجی را میتکانم

سیب های ریخته اش را جمع میکنم



و لابد این تیر که سوراخم می کند

سر مداد رنگی قرمز دخترم است

که کاج نقاشی میکند

و سیب می خورد .

-------------
کفلک


کفلک

الا ک لنگ میزنی

که پستچی نامه را کپک زده می قاپد

سگنابوسه هایی سرتاخط

طاق باز

*

کفلک

به لیالی میلی می مانی

قدیمتر از آدم

_ برگناموسه ای از آن حوا_

*

فرشته به کسی میدهد_

عرشیا

برشته به کسی میدهد

شته بر بریت خواهران یوغ است

بر میلیشیای کفلک

*

به قاموس چاک مقدست !

*

صور چرانی

چشم چرانی

اسرافیل چرانی

بوق دمیدن ممنوع

یکهزار و چیدن و هشتاد و پنچری

عید به کمرکش می رسد .

*

به معشوقم پوست خربزه می دهم

تا برایم لیز بخورد

*

کفلک می فرماید:

سر زمینم پر آفتابه!

---
وحید ضیائی/www.bekhoon.blogfa.com