معترÙÛŒ به Ø´Ú©Ù„ یک نگاه--- سهیل پاشازاده

*** معترÙÛŒ به Ø´Ú©Ù„ یک نگاه ***
گاهی Ùقط
ØØªØ§
جان به رگهای معترض
*** معترÙÛŒ به Ø´Ú©Ù„ یک نگاه ***
گاهی Ùقط
ØØªØ§
جان به رگهای معترض
به استخوان می رسد
این ماندن
چقدر می اَرزد ؟
که هاشور ٠سکوت
از ØØ¬Ù… ٠دهانم ببرون زده است
تعطیل شده ام
Ùˆ به سÙیدی ٠رخت یک خواب
به قیمت ٠پایه ای با برچسب ٠سیاه
در Ø¢Ú¯Ù‡ÛŒ Ù ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ ØØ±Ø§Ø¬
و کلاس٠٠والای
Ù€ اکازیونی ÙØ±Ù†Ú¯ÛŒ
رویاهایم
به مزایده Ø±ÙØªÙ‡ است
عجیب نیست که این روزها
گلبهی هم به لاجورد می زند
تازه
کسی نمی داند
یک بطری شعر هم
زیر ٠رگم
خلا٠دارم
و زبانم
سه بار
هر روز
از آسمان و هوا
سم پاشی می شود
که تا به هوای تو
شاید
به سرÙÙ‡ های خشک ٠خط خطی
به سق٠٠دهانم چسبد
و باز
گروه ٠خونم
شیمیایی ی خر زهره ست
آخر هنوز
ماسکی Ú©Ù‡ عÙونت ٠مسری
یک مصرع -
شعر ٠متورم را بچسبد
به بورس ٠پرهیز نیامده است
تا چه رسد به
شاخص ٠برگ ٠شاخه ی اکالیپتوس
که بذرش
با دستکش Ù Ø²Ø¹ÙØ±Ø§Ù†ÛŒ هم
به هیچ عطاری نمی رود
اما دیگر
چیزی نمانده است
همین کنار ٠دورهاست
گم شدنم را که بلدی
هم نوشته اند قبلاً
که در نوبت ٠ثبت ٠انجمن ٠خیریه ی سرک های دزدکی
در روزنامه ی رسمی ٠چاپ ٠غروب ٠روزهای تعطیل
به Ø´Ø±Ø§ÙØª Ù…ÛŒ توان رسید
بگذریم ...
و دلم را بگذار
Ø§ÙØªØªØ§Ø شود
به قرض Ø§Ù„ØØ³Ù†Ù‡ ÛŒ بانک ٠ملتهای تا قوزک ٠پا بلند
و تبلیغ ٠پوستر ٠شاید شما
به چشم انداز ٠ناخن ٠لاک زده ÛŒ ÙØ³Ùری
و قرعه ی بختک بلند٠هربوسه
یک امتیاز
لب به لب
دو امتیاز
تن به تن
چند امتیاز
تا به بنا گوش ٠خوشبختی
Ùˆ البته Ø§ØØªØ±Ø§Ù… جلد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ زرورق دار ( ! )
که بارها
در یک تشکل ٠پنهانی
پرسشنامه ی پشت ٠تولدی را
به Ø§Ù„ØØ§Ù‚ ٠پاسخ ٠گزینه های چهار راهی ÛŒ مسطØ
به استخدام ٠شهادت انگشت ٠مرکب خورده ام
کشانده ام
و به تای ساخت ٠یک موشک ٠کاغذی
از خر پشته ی مغزم
Ùˆ یک یاداشت تØÙˆÛŒÙ„ Ùوری
با سوخت ٠هسته ی سلول ٠انسانی
به بعد مکان و زمان ٠قدمهایت
رسانده ام
که دیدی می شود
طول و عرض را
به Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ رساند
بماند که باد
به هر جا بخواهد می وزد
آخر
هویت یابی ات
همه ات
مایل ٠رو به باد است
اما
Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ اگر Ù†ÛŒØ§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ باشد
برای چشمان تو
دوباره
اعلام می شوم