نه نشئه ی نیچه ام------عزیز کلهر
نه نشئه ی نیچه ام

نه خمار بودا
نه مست موجودی مسخ شده در
نه نشئه ی نیچه ام
نه خمار بودا
نه مست موجودی مسخ شده در
کنیسه ی
کاÙکا
نه سر زنده از
Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ø§Ø±ÙˆØ§Ø
و نه زمزمه ی زنگها
Ùقط
Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± سر ها بر تن ها
تنها
تنها تن ایستاده ام
با شقه ای از ماه در دهان
Ùˆ
شقه ای از تیغ
در گلو
می خوانم
با دو دست بر Ø§Ø´ÙØªÙ‡ از
آستین
من
و بیوه ی سیاه
و این دیوار
شهوت خونخواره گی
و دهانی باز
و این کوچه.....
به بن بست رسید ه ایم
نه خمار بودا
نه مست موجودی مسخ شده در
نه نشئه ی نیچه ام
نه خمار بودا
نه مست موجودی مسخ شده در
کنیسه ی
کاÙکا
نه سر زنده از
Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ø§Ø±ÙˆØ§Ø
و نه زمزمه ی زنگها
Ùقط
Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± سر ها بر تن ها
تنها
تنها تن ایستاده ام
با شقه ای از ماه در دهان
Ùˆ
شقه ای از تیغ
در گلو
می خوانم
با دو دست بر Ø§Ø´ÙØªÙ‡ از
آستین
من
و بیوه ی سیاه
و این دیوار
شهوت خونخواره گی
و دهانی باز
و این کوچه.....
به بن بست رسید ه ایم
امین ستارزاده نوشت