ناهید عرجونی / توی خیال های خودم بودم

من ندیده بودم که خیابان
ÙˆØØ´Øª زده است
من چشم های خیابان را
ندیده بودم
...
توی خیال های خودم بودم
توی Ùکر خیابانی
که داشت وطنم می شد
من داشتم به دست هایم Ùکر Ù…ÛŒ کردم
به انگشت های نوازشگرم
ØØªÛŒ برای خیابان دست تکان دادم
من ندیده بودم که خیابان
ÙˆØØ´Øª زده است
من چشم های خیابان را
ندیده بودم
که بسته اند
توی خیال های خودم بودم
ØØªÛŒ برای خودم
شعر می خواندم
من Ùکر کردم
سربازی که به سمت من آمد
لبخند می زند
Ùکر کردم کاش
توی این خیابان
یک Ú¯Ù„ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ بود
من تÙÙ†Ú¯ را ندیده بودم
که شلیک می کند
قلب من گرم بود هنوز!
ناهید عرجونی
سروش نوشت
ÙØ¶Ø§ÛŒ شعر بسیار معصومانه است.از شعرهاییست Ú©Ù‡ در پیوند با عاطÙÙ‡ ÙˆØ§ØØ³Ø§Ø³ مخاطب موÙÙ‚ است.