Øامد رØمتی / بالا بلند
وقتي باد مي وزد
بي قرار مي شوم
گل هاي پيراهنت را
با دلتنگي مي چينم
كه زير٠پوتين ها پژمرده شده اند !
...
Øامد رØمتی
بالا بلند
چراغ٠خانه ام را روشن كن
وقتي باد مي وزد
بي قرار مي شوم
گل هاي پيراهنت را
با دلتنگي مي چينم
كه زير٠پوتين ها پژمرده شده اند !
چشم هايم را
به شرط گلوله بسته ام
Ùˆ Ùرشته ها
با روبان هاي٠سبز
به تدÙين٠ما مي آيند
بالا بلند
چراغ٠خانه ام را روشن كن
از تابوتي كه ماه
در آن زنده به گور شد
از ميخ هاي٠زنگ زده اش
خون مي چكد
تمام درها را
به روي خود بسته ام
سكوت٠اشیا
سكوت٠مجسمه ها
كلاÙÙ‡ ام مي كند.
آب٠دهانم را
آن قدر قورت داده ام
كه دو ماهي سرخ
در چشم هايم غرق شده اند
روزي هزار بار مي ميرم
روزي هزار بار مي ميرم
در خانه ای که
چراغ هایش خاموش است.
بي قرار مي شوم
گل هاي پيراهنت را
با دلتنگي مي چينم
كه زير٠پوتين ها پژمرده شده اند !
...
Øامد رØمتی
بالا بلند
چراغ٠خانه ام را روشن كن
وقتي باد مي وزد
بي قرار مي شوم
گل هاي پيراهنت را
با دلتنگي مي چينم
كه زير٠پوتين ها پژمرده شده اند !
چشم هايم را
به شرط گلوله بسته ام
Ùˆ Ùرشته ها
با روبان هاي٠سبز
به تدÙين٠ما مي آيند
بالا بلند
چراغ٠خانه ام را روشن كن
از تابوتي كه ماه
در آن زنده به گور شد
از ميخ هاي٠زنگ زده اش
خون مي چكد
تمام درها را
به روي خود بسته ام
سكوت٠اشیا
سكوت٠مجسمه ها
كلاÙÙ‡ ام مي كند.
آب٠دهانم را
آن قدر قورت داده ام
كه دو ماهي سرخ
در چشم هايم غرق شده اند
روزي هزار بار مي ميرم
روزي هزار بار مي ميرم
در خانه ای که
چراغ هایش خاموش است.