harpymarx.wordpress.com

مريم جعفري آذرماني* معتقد است: حرکت‌هاي فمينيستي در جامعه‌ي شعري مهم‌ترين
آسيب عليه شاعران زن بوده است.
....
پاسح خانم آزاده دواچی: باید تاسف خودم را
نسبت به ایراد چنین سخنانی ابراز کنم ظاهرا تلاشهای حکومتی برای ضربه زدن
به جنبشهای زنان و ظهور نسل جدید شاعران زن وارد مرحله جدیدی شده است.
......
پویا عزیزی: دوستانی که توهین ایشان به ساحت زن ، شعر و ادبیات و انسانیت را بر نمی تابند خواهش می کنم که در قبال این متن سکوت نکرده تااز ادامه یافتن این پروسه جلوگیری شود.

....>
*مريم جعفري آذرماني* معتقد است: حرکت‌هاي فمينيستي در جامعه‌ي شعري مهم‌ترين
آسيب عليه شاعران زن بوده است.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در
تبيين علت اين موضوع، گفت: اين حرکت‌ها بيش‌تر به درد خانواده و اجتماع
مي‌خورد؛ تا شعر، و اکثر زناني که در اين زمينه فعاليت مي‌کنند، غير از اين‌که
با تو همشهري هستند، شهروند بعضي کشورهاي پيشرفته نيز هستند و خب صداي‌شان از
جاي گرم بلند مي‌شود و هميشه همين زنان هستند که ديگر زنان را وسط گود
مي‌اندازند و خودشان به راحتي هر جور بيانيه‌اي را امضا مي‌کنند و مي‌بيني
همان‌هايي که تحريک کرده‌اند که براي بيانيه‌هاي سياسي و اجتماعي و حتا
اعتراض‌هاي شعري امضا جمع کنند، در بدترين شرايط اجتماعي به بهترين کشورهاي
دنيا سفر کرده‌اند و هنوز هم دارند از درد وطن مي‌گويند. خب معلوم است که مخاطب
نمي‌داند اينان همان کساني هستند که اگر در مسند يک سياستمدار باشند، چه
بلاهايي که سر مردم‌شان درنياورند؛ چون اصولا درد مردم را نمي‌فهمند و فقط در
پي مطرح کردن خود هستند و به خاطر همين است که نوشته‌هاي‌شان فهميده نمي‌شود؛
چون خودشان هم نمي‌دانند که چه مي‌گويند و به انواع روش‌ها مي‌خواهند چهر‌ه‌ي
يک روشنفکر را به خود بگيرند.

او در ادامه تصريح كرد: يکي از معضلات جامعه‌ي شعري اين است که هميشه فکر
مي‌کنند خارجي‌ها بهترند. اما من شاعران متوسط تاريخ ادبيات‌مان را به شاعران
تراز اول ديگر کشورها ترجيح مي‌دهم. يادم مي‌آيد يک داستان کوتاه از يک برنده‌ي
جايزه‌ي نوبل خواندم که اتفاقا زن بود و از اين‌که يک نويسنده چقدر مي‌تواند
بي‌استعداد باشد، تأسف خوردم. مگر ممکن است تصور کنيم که شاعران خارجي - چه زن
و چه مرد - از مثلا فروغ فرخزاد بهترند؟ آيا کسي که دلش براي باغچه مي‌سوزد و
فکر مي‌کند که باغچه را مي‌شود به بيمارستان برد، نمي‌تواند يک شاعر جهاني
باشد؟ مگر براي جهاني شدن بايد از کوره‌هاي آدم‌سوزي جنگ جهاني حرف بزنيم؟ در
حالي‌که هيچ‌کس رد نمي‌کند که اگر به جاي معرفي خرده‌پاهاي شعر و ادبيات،
بياييم صادقانه شاعران مهم خود را به زبان‌هاي مختلف ترجمه کنيم، بعضي از
معاصران‌مان حتا از خيام و حافظ هم مهم‌تر خواهند شد.

آذرماني تصور جهاني نبودن شعر معاصر ايران را تصوري نادرست درباره‌ي ادبيات
معاصر ايران در سطح جهان دانست و تأكيد كرد: اين‌که بسياري از اهالي جامعه‌ي
شعري مي‌گويند شعر ما جهاني نشده و از جهان عقب‌تر است، تصور درستي نيست؛ زيرا
شکي وجود ندارد که شعر فارسي از شعر جهان جلوتر است. اين را به روايت متون اصلي
که به زبان‌هاي اروپايي و آمريکايي خوانده شده، مي‌گويم.

اين شاعر در تبيين تجربه‌هاي تاريخي شعر زنان نيز يادآور شد: اتفاقا در تاريخ
ادبيات، شاعران بسياري داشته‌ايم که زن بوده‌اند. فقط بخش کمي از آن به دست ما
رسيده است. مگر مي‌شود زني استعدادي داشته باشد و کاملا سرکوب شود؟ در طول
تاريخ هر زني که از عهده‌ي کاري برآمده، مورد توجه قرار گرفته است. حالا اگر
موقعيتي نبوده تا تعدادشان افزايش يابد، بحث ديگري است.البته که رنج‌هاي بسياري
هم در اين راه بايد متحمل شد.

آذرماني در بخش ديگري از اين گفت‌وگو توضيح داد: در مورد رويکرد انتقادي در
شعر، مهم نيست که شاعر زن است يا مرد؛ نبايد به خاطر دلسوزي در پي کشف رازهاي
پشت متن شعر زنان بود. هر شعري که بتواند مخاطب را درگير کند و البته ارزش
درگير شدن را داشته باشد، فرقي نمي‌کند سروده‌ي يک زن باشد يا يک مرد.

اين شاعر با اعلام انزجار شديد از مقوله‌ي فمينيسم، تصريح كرد: به عنوان يک
شاعر که مرد هم نيستم، بارها شده که به فمينيست بودن متهم شده‌ام. اگر من از
روسري‌ام يا دامنم بگويم، فمينيست هستم؛ اما اگر يک شاعر مرد از کراوات و کت و
شلوارش بنويسد، به چيزي متهم نمي‌شود. من اصولا انزجار شديدي از مقوله‌ي
فمينيسم دارم؛ چون فمينيسم معمولا حاصل نگاه کساني است که از سر بي‌دردي وارد
ارتباطات اجتماعي شده‌اند و متأسفانه اکثرا هم اهل شعر هستند و همين‌ها هستند
که شاعران مهم را روزبه‌روز افسرده‌تر و گوشه‌گيرتر مي‌کنند.

او در ادامه‌ درباره‌ي مفهوم «شعر زنانه» متذكر شد: به کار بردن عبارت «شعر
زنانه» را درست نمي‌دانم. شعري که تا امروز به عنوان «شعر زنانه» تعريف شده
است، بيش‌تر دست‌پخت زناني بوده که دوست داشته‌اند شاعر باشند؛ نه شاعران زن.
عبارت «شاعر زن» معني عميق‌تري دارد؛ بنابرين نبايد با زني که دوست دارد خودش
را شاعر جا بزند، اشتباه شود. شاعر زن يعني شاعري که از چشم يک انسان به خودش و
> محيطش نگاه مي‌کند؛ انساني که مرد نيست و زن است؛ يعني با روحيات زنانه.

شاعر مجموعه‌ي «پيانو» در ادامه تصريح كرد: شاعر زن فقط از زنانگي‌اش و مشکلات
زنانگي‌اش نمي‌گويد. شاعر زن در مقابل شاعر مرد قرار نمي‌گيرد. اصولا شاعري يک
امر ذاتي است. شايد بتوان با آموزش، کسي را شاعرتر کرد؛ اما نمي‌شود به زور
حاشيه و دوستي و روابط، کسي را شاعر کرد. البته بگذريم از اين‌که بسياري از
مردان نيز هستند که شاعر معرفي شده‌اند؛ اما جز بردن آبروي زبان پيشينه‌دار
فارسي کاري از پيش نبرده‌اند؛ زيرا هميشه گروهي سياهي‌لشکر در هر جامعه‌اي وجود
دارند که فقط در حال دست و پا زدن و شهرت‌طلبي هستند؛ مثل کساني که دوست دارند
مثلا در گزارشي که از سطح شهر در تلويزيون پخش مي‌شود، جلو دوربين خودشان را جا
> بدهند؛ بسياري از شاعران هم در جامعه‌ي ادبي اين‌گونه‌اند. حالا مي‌توانيد جاي
دوربين و گزارش، معادل‌هايش را بگذاريد. اين مشکل در بسياري از شاعران - چه زن
چه مرد - وجود دارد.

جعفري آذرماني همچنين يادآور شد: اصولا تعداد شاعران مهم در هر دوره‌ي زماني
بسيار کم است. شاهدش هم آن‌چه از شعر معاصر و شاعران درگذشته‌ي همين دو، سه دهه
مي‌بينيم. بسياري از اين شاعران شعرهاي‌شان در زمان حيات‌شان بسيار قابل توجه
جلوه مي‌کرده؛ اما بعد از درگذشت‌شان روزبه‌روز کم اهميت‌تر مي‌شود و برعکس اين
قضيه نيز وجود دارد. شاعراني که بعد از مرگ‌شان بيش‌تر مورد توجه قرار
مي‌گيرند، اما تعدادشان انگشت‌شمار است. اين عدم توجه هم به خاطر اين است که پر
و بال دادن به شاعران مهم، جايي براي خوانده شدن ديگران نمي‌گذارد. بگذريم از
کساني که اقبال اين را داشته‌اند که در طول حيات و بعد از آن، شناخته‌شده‌تر و
خواندني‌تر از بقيه باشند
-------


مريم جعفري آذرماني پنجم آذرماه سال 56 به دنيا آمده و تحصيلاتش را تا مقطع
کارشناسي مترجمي زبان فرانسه دنبال كرده است. تا كنون مجموعه‌هاي‌ شعر «سمفونيِ
روايتِ قفل‌شده»، بهار 85، نشر مينا و «پيانو»، زمستان 85 (برگزيده‌ي سومين
دوره‌ي جايزه‌ي ادبي پروين اعتصامي سال 1387)، «هفت»، پاييز 87 و «زخمه»، پاييز
87، هر سه مجوعه‌ي آخر، نشر مجنون، از او منتشر شده است. همچنين انتشار نقد و
مقاله‌هايي درباره‌ي شعر و نوشتن درباره‌ي غزل در مطبوعات از ديگر حوزه‌هاي
نوشتن اين شاعر است.
....

..................................
پاسخ خانم آزاده دواچی به مريم جعفري آذرماني

از آقای پویا عزیزی بابت ارسال این مطلب سپاسگذارم و باید تاسف خودم را
نسبت به ایراد چنین سخنانی ابراز کنم ظاهرا تلاشهای حکومتی برای ضربه زدن
به جنبشهای زنان و ظهور نسل جدید شاعران زن وارد مرحله جدیدی شده است و
آن هم مصاحبه های این چنینی برا ی مبارزه با هویت زنانه و سرکوب آنها از
طریق خود شاعران زن می باشد فمنیسم و جنبش های ادبی در راستای آن مسئله
اثبات شده ای است که با هیچ مبارزه ای خللی در این حرکت نخواهد آمد من به
عنوان یکی از شاعران زن اعتراض خودم را به سخنان خانم آذرمانی اعلام می
دارم و ایشان را دعوت می کنم تا در نظر و عقایدشان در این باب نگاهی دیگر
اندازند و یادشان نرود که این نوع مصاحبه ها و مطالب هم در راستای سرکوب
جنبشهای زنان و شکل گرفتن هویت مستقل آنان در جامعه زن ستیز و مردسالاری
چون ایران است امیدوارم شاعران بیشتر از آنکه بخواهند در مورد جنبشی که
جهانی است و در سرتاسر دنیا به صورتی جهانی یکی از نظریه های مستقل ادبی،
اجتماعی و سیاسی را شکل داده است مخالفت کنند به فکر بارزتر کردن هویت
زنانه و کمک به حرکتها و جنبش های زنان در ادبیات و هنر باشند
با احترام
آزاده دواچی
.
.......

*پیرو برنامه های تلویزیونی جمهوری اسلامی مبنی بر (فمینیسم جنگ علیه خانواده)

می بینیم که شاعران شناسنامه دار حکومتی نیز کم کم مجبور شده اند بر علیه
فمینیسم موضع بگیرند و از این موضع هست متن زیر که خانم مریم جعفری آذرمانی
کلاسیک سرا در مصاحبه با ایسنا ایراد فرموده اند و در آن اعلام انزجار شدید از
فمینیسم کرده اند . بنده در اولین فرصت جواب مناسبی به ایشان خواهم داد . از
دوستانی که توهین ایشان به ساحت زن ، شعر و ادبیات و انسانیت را بر نمی تابند
خواهش می کنم که در قبال این متن سکوت نکرده تااز ادامه یافتن این پروسه
جلوگیری شود.
با تشکر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات

.......

پیرو برنامه های تلویزیونی جمهوری اسلامی مبنی بر (فمینیسم جنگ علیه خانواده) می بینیم که شاعران شناسنامه دار حکومتی نیز کم کم مجبور شده اند بر علیه فمینیسم موضع بگیرند و از این موضع هست متن زیر که خانم مریم جعفری آذرمانی کلاسیک سرا در مصاحبه با ایسنا ایراد فرموده اند و در آن اعلام انزجار شدید از فمینیسم کرده اند . بنده در اولین فرصت جواب مناسبی به ایشان خواهم داد . از دوستانی که توهین ایشان به ساحت زن ، شعر و ادبیات و انسانیت را بر نمی تابند خواهش می کنم که در قبال این متن سکوت نکرده تااز ادامه یافتن این پروسه جلوگیری شود.

پویا عزیزی

..................

جواب خانم الهام ملک پور:
این «نفهمیدن درد» هم از اون چماق هایی ست که بالای سر هر که از او خوش
شان نیاید نگه می دارند . . نمونه ی چونین تهمتی را هر کدام از ما به
نوعی تجربه کرده ایم . . تهمتی که به نظر می رسد توسط خانم جعفری این بار
مشخصن به سمت خانم عبادی و دیگران نشانه رفته است . .

«مگر براي جهاني شدن بايد از کوره‌هاي آدم‌سوزي جنگ جهاني حرف بزنيم؟»

گفتن این حرف ها شاید به خودی خود صرف یک دیدگاه باشد ولی جمع شدن تمام
این ها کنار هم بوی بدی می دهد . . . . شاید آقای احمدی نژاد هم برای
جهانی شدن از همین ترفند بهره برداری کرده است!!

«مگر مي‌شود زني استعدادي داشته باشد و کاملا سرکوب شود؟»

«چون فمينيسم معمولا حاصل نگاه کساني است که از سر بي‌دردي وارد
ارتباطات اجتماعي شده‌اند»

همه ی این تکه ها رو بذارید کنار هم به اضافه ی این که باید متذکر شد
خانم جعفری به عنوان یکی از شاعرهای غزلی به نام غزل پست مدرن!! ورود
پیدا کردن و باقی قضایا . .