داریوش خطیر - نامه
عشق همین‌قدر آسان است
به سهولت لبخند
به بی‌دست‌و‌پایی اشک
...
داریوش خطیر
نامه
خودم را قربانی یک دانه اشک می‌کنم
تا باور کنی
هنوز Ø¢Ùتاب از شرق طلوع می‌کند
و شب هم
در کنار درخت مقدس
نام ترا برای دوک‌ها زمزمه می‌کنم
تا نقشی از قالی شود
و گلی بر ابریشم گیسوانت
مبادا همه رشته‌های Ø¢Ùتاب پنبه شود
عشق همین‌قدر آسان است
به سهولت لبخند
به بی‌دست‌و‌پایی اشک
به سبک‌سری پرنده
به نازی Ø´Ú©Ùتن میخک
به بی همزبانی خیال
با ورق‌هایی نمدار می‌نویسم
سنگ صبوری بی‌بزک می‌خواهم
می‌بینم
عاشقان پیام‌هایشان را با باران و رنگین‌کمان
برای Ùردا می‌Ùرستند
تا بیابان پرعطش رود را در خود غرق کند
آبان 82
shadi نوشت