به کجا چنین شتابان؟/ دکترمØمدرضا Ø´Ùیعی کدکنی از ایران رÙت
پنج شنبه شب گذشته دکترمØمدرضا Ø´Ùیعی کدکنی، شاعر Ùˆ پژوهشگر برجسته، تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد تا Ùصل تازه‌ای را در آغاز دهه Ù‡Ùتم زندگی‌اش پیش بگیرد،
Ø¢Ùتاب: شاید مساÙران Ùرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) هم نمی‌دانستند پیرمردی Ú©Ù‡ چمدان به دست کنارشان ایستاده تا پله‌های هواپیما را بالا برود Ùˆ برای همیشه با دلبستگی‌های سرزمین مادری‌اش خداØاÙظی کند، کسی است Ú©Ù‡ Ùرهنگ این سرزمین مدیون سال‌ها از خود گذشتگی اوست Ùˆ آنگاه ما اینگونه بی‌سروصدا از دستش داده‌ایم.
شاید مساÙران پنج‌شنبه شب Ùرودگاه بین‌المللی امام نمی‌دانستند آوازخوان «کوچه باغ‌های نیشابور» برای اینکه دیگر طاقت خیلی چیزها را نداشت مجبور شد اسباب اثاثیه‌اش را جمع کند Ùˆ به رÙتنی تن بدهد Ú©Ù‡ یک عمر از آن گریزان بود.
پنج شنبه شب گذشته دکترمØمدرضا Ø´Ùیعی کدکنی، شاعر Ùˆ پژوهشگر برجسته، تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد تا Ùصل تازه‌ای را در آغاز دهه Ù‡Ùتم زندگی‌اش پیش بگیرد، اما تردیدی وجود ندارد Ú©Ù‡ صندلی خالی آقای دکتر، سال‌ها در دانشگاه تهران خالی خواهد بود Ùˆ دانشجویان Øسرت روزهایی را خواهند خورد Ú©Ù‡ مثل برق از کنارشان گذشته است. کسی Ø´Ú© ندارد Ú©Ù‡ Ø´Ùیعی کدکنی برای جامعه Ùرهنگی ایران ارزشمندتر از تصور خیلی‌ها بود؛ هرچند هیچ عکاس Ùˆ خبرنگاری در Ùرودگاه Øاضر نبود تا رÙتن همیشگی او را به تصویر بکشد Ùˆ کسی غیر از خانواده‌اش برای بدرقه او نرÙته بود.
خبر رÙتن Ø´Ùیعی کدکنی به آن سوی آب‌ها زمستان گذشته دهان به دهان چرخید، اما کسی آن را جدی نگرÙت. ماجرا از این قرار بود Ú©Ù‡ استاد در یکی از کلاس‌های درسش قصد خود برای عزیمت به خارج از کشور را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŒÚ©Ù†Ø¯ Ùˆ از دانشجویان می‌خواهد تا کارهای نیمه تمامی را Ú©Ù‡ به او مربوط می‌شود، انجام دهند. آن روزها یکی از دانشجویان Øاضر در آن کلاس خبر را با خبرنگار یکی از روزنامه‌ها Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŒÚ©Ù†Ø¯ Ùˆ نگران اتÙاقی است Ú©Ù‡ قرار است Ø´Ú©Ù„ بگیرد. رÙتن Ø´Ùیعی کدکنی آن روزها برای اولین بار در یکی از وبلاگ‌ها منتشر شد، ولی کسی جدی‌اش نگرÙت. رسانه‌ها از یک طر٠اصل خبر را شایعه نویسنده وبلاگ می‌دانستند از طرÙÛŒ دیگر نمی‌توانستند به راØتی از کنارش بگذرند. Øتی همین اواخر یکی از نشریات تقریبا زرد یک بار دیگر به قول خودش به آن شایعه دامن زد Ùˆ یادآور شد Ú©Ù‡ خوشبختانه خبر تنها در Øد شایعه باقی مانده است.
همه چیز همین‌گونه گذشت تا یکی از روزهای Ù‡Ùته گذشته Ùیض شریÙÛŒ شاعر Ùˆ منتقد شیرازی Ùˆ از دوستان چهره بلند آوازه ادبیات ایران یک بار دیگر خبر رÙتن Ø´Ùیعی کدکنی را برای نویسنده همان وبلاگ ØªØ´Ø±ÛŒØ Ú©Ø±Ø¯. انگار Ø´Ùیعی کدکنی با تلÙÙ† از دوستانش خداØاÙظی می‌کرد. به هرØال آنقدر دست روی دست گذاشتیم Ùˆ منتظر ماندیم تا بالاخره اتÙاقی Ú©Ù‡ نباید اÙتاد Ùˆ Ø´Ùیعی کدکنی به دعوت دانشگاه پریستون ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ زندگی‌اش را در آمریکا ادامه بدهد Ùˆ در همان جا به تدریس بپردازد. او اولین استاد برجسته‌ای نیست Ú©Ù‡ رÙتن را به ماندن ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ø› اما تا این Ù„Øظه آخرین Ù†Ùر از نسل طلایی اساتید ایرانی است Ú©Ù‡ بیشتر از این ماندن را تاب نیاورد. شاید هم از مهم‌ترین استاد دانشگاه‌های ایران به شمار بیاید Ú©Ù‡ تاکنون ترک وطن کرده است.
پنج‌شنبه گذشته Ø´Ùیعی کدکنی آخرین Ù„Øظات تهران را با دوستان قدیمی‌اش مرتضی کاخی Ùˆ Ù…Øمدرضا Øکیمی Ùˆ خانواده‌اش گذراند. انگار دعوت دانشگاه پریستون یکساله است، ولی چون Ø´Ùیعی گرین کارت دارد قصد کرده سال‌های بیشتری را در آمریکا بگذراند. جامعه دانشگاهی ایران یکی از علمی‌ترین چهره‌هایش را از دست داد. برای آنهایی Ú©Ù‡ مثل مرتضی کاخی یک عمر را با Ø´Ùیعی گذراندند این روزها، به تلخی زیتون‌های رودبار می‌گذرد. Øتما تا چند وقت دیگر Ú©Ù‡ دانشگاه‌ها پس از تعطیلات تابستانی کار خود را شروع کنند روزهای تلخ دانشجویان دانشگاه تهران هم آغاز می‌شود Ú©Ù‡ ناگهان با صندلی خالی استادی روبه‌رو خواهند شد Ú©Ù‡ یکسال Ùˆ اندی پیش بارها روی آن نشسته بود Ùˆ خداØاÙظی قیصر را اشک ریخته بود.
مهرماه که بیاید تازه روزهای تلخ آغاز می‌شود و خیلی‌ها تنها می‌ایستند و زمزمه می‌کنند:
«به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم
«سÙرت به خیر اما تو Ùˆ دوستی، خدا را
Ú†Ùˆ از این کویر ÙˆØشت به سلامتی گذشتی،
به Ø´Ú©ÙˆÙه‌ها، به باران، / برسان سلام ما را»
آزاده دواچی نوشت