null

- در حکومت کور
که زمین اش ، جولانگاه " ارواح ولنگار آدمی " ست ،


......
باران سبز

تقدیم به " فروغ " و کبوتران سبز

- وقتی که از آسمان
دروغ وزیدن گرفت
" حکومت کور "
کبوتر سبز را
در سلاخ خانه های تو در تو
" شاه پر " از تن کشیدند
تا پرواز را برای همیشه
انکار کند
و خود ،
چشم در چشم آینه ها
منکر ِصلیب و سلاخ شدند !

- وقتی که از آسمان
دروغ وزیدن گرفت
حکومت کور
- که عشق در نگاه شان هرزگی ست -
کبوتران عاشق را
در مسجدهای بی نماز
به عزا و اذان کشیدند
و خود که نمی دانند
- راز پروانه و گل چیست -
تا مرز گم شدن
مکبر ِمسجدهای بی مناره شدند !

- در حکومت کور
که زمین اش ، جولانگاه " ارواح ولنگار آدمی " ست ،
پرستوی جان باخته
یک بار
حتی یک بار
" گیسوانش را در باد شانه نزد " !

- وقتی که موج کبوتران سبز
در کوچ آبی شان
خواندند :
مارا به " گورستان مفاهیم کهنه " راهی نیست ،
باران سبز بارید
و دروغی دیگر نوزید .