Ø¬Ø¹ÙØ± Ø´Ùیعی نسب / بر پوست٠سپید٠ماه....

شعری بر پوست٠سپید٠ماه
Ú©Ù‡ بر آبهای جهان Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ست.
-----
بر پوست٠سپید٠ماه....
اکنون آمده ام
تا ترا دوباره ببینم
دریا ها و نت های ٠گمشده٠ماهیان را
درزیر٠زبان خود دارم.
چشمه٠جوشانی را
که در قلبم نهاده ام
برایت خواهم آورد.
اکنون که باز آمده ام
بگذار شعری برایت بنویسم
شعری بر پوست٠سپید٠ماه
Ú©Ù‡ بر آبهای جهان Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ست.
بر نیمی از تاریکی جهان
تکیه داده ای
امّا سپیده
Ùˆ Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ خورشیدرا
در برابر خود داری.
اکنون بازآمده ام
تا در روشنائی ٠بیکران
دیدارت کنم.
---
کلمات
کلمات ازØÙ†Ø¬Ø±Ù‡ ام
بیرون میزنند.
کنار سایه ای
Ú©Ù‡ سرÙÙ‡ میکند
می ایستند.
بر سایه پرنده ای
که نمی خواند
خیره می شوند.
کلمات
منقار پرنده
قلم شاعر
Ùˆ ØÙ†Ø¬Ø±Ù‡ آدمیان را
گم کرده اند.
کلمات
چونان نتهای گمشده ای
در جهان
سرگردانند.
کلمات
جمله ها را نمی Ùهمنند.
(dj.shafiei@yahoo.de)