مگرجهان به هم نخورده و
بالا نیاورده است چنان
که ازاین بد خوری ها
دهان تو بوی گوساله ی سامری گرفته


---
دم خروس هم می خوانَد!


برای مردم درمحاصره ی نوار غزه

وهرآنکس که درمحاصره ی بیداد است


مگرجهان به هم نخورده و

بالا نیاورده است چنان

که ازاین بد خوری ها

دهان تو بوی گوساله ی سامری گرفته

ونیل ِکف کرده هم

کم آورده است

که آبی به دستهای بی برکت ِتو بپاشد.

به جان خانم ات

که سرخی گونه اش را

ازشعله ی جنگ

دست وُ پا می کُند

که تو جزخودت وَ هیچ

به هیچ چیز شباهت نداری

مگرخیلی زیاد به نِرون وَ استالین

وکمی کمتر یا بیشتربه تیموروُ چنگیز

و این را من از دهان ِ بازکودکان ِغزه

که از گرسنگی پوکه ی فشنگ را می مکند،دریافته ام.

چه شوخی ِشیرینی ست

که در هر شکل وشمایلی

پوست می ترکاند زور

و دم خروس

عریان تراز سحرگاه

ازلای عبارات ِ تاریک می خوانَد

ومن باچشم ِ بسته

دم این خروس وُ پیشانی ِنشسته درپریشانی ِمردم غزه را

در وبلاگ ِ فیلتر شده ی همسایه ای

در آن سوی جهان دیده ام.

هیچ آنتنی نمی تواند

که بوی ِسرت را دور بریزد

وبه جان ِخانم ات که گلهای گونه ی دختران ِغزه را

به بلوزش چسبانده است شوخی نمی کنم!

تونمی دانی که پیش تر ازحالا

دَم گرفته

آن دُم خروس

ونه به وقت گرینویچ

و واشنتگتن و...

که به وقت روستایی

در آن سوی ِوقت وُ بی وقت

که با دستگاههای شما رصد نمی شود.

به آن گلهای دزدیده شده

که شوخی نمی کنم!

نصرت الله مسعودی

آبان 87