ر. رخشاني / "تمام شب"

تمام شب
در جستجوي ات بودم
تمام شب،
تا شايد ÙØ¶Ø§ÙŠÛŒ
برای امکان Ù ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ ای
هرچند "کوچک"
بسازيم.
شايد
در Ù„ØØ¸Ø§Øª پريشانی Ø±ÙˆØØŒ
يا در جذابيت دردسر
دوباره آغاز کنيم،
زيرا که عشق
تنها
کاÙÛŒ نيست.
شايد
در تجديد خواب
يا در رقص سرگيجه،
در Ùکرهای Ø´Ú¯ÙØª انگيزمان،
در سپيدی استخوان زنی
يا کودکی،
سرخی پندارهای٠مردکی،
يا در تپش نبض کهکشان
دريابيم،
که تنها
يک آوازيم.
شايد
در Ù„ØØ¸Ù‡ های هميشه ÛŒ عزيمت،
در ØØ§Ø´ÙŠÙ‡
يا در التقای ٠نيروها،
در انديشه ها Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØŒ
رويا و سرنوشت،
بدانيم
که دريا
هرگز
رودی را طرد نمی کند.
تمام شب
در جستجوي ات بودم
تمام شب.