ملک الشعرای هارلم ! / بابک بامدادی
ملک الشعرای هارلم !
برخیز ،
که این وطن دوباره وطن شد
ملک الشعرای هارلم ! برخیز
ملک الشعرای هارلم سرود :
بگذارید این وطن دوباره وطن شود
( این وطن هرگز برای من وطن نبود . )
ملک الشعرای هارلم !
برخیز ،
که این وطن دوباره وطن شد
این وطن همان شد برای رؤیا پروران که در رؤیای
خویش داشته اند
سرزمینی شد بزرگ و پر توان عشق
سرزمینی شد که در آن کرور کرور درنا
شاهی برگزیدند ، به رنگ تو
سرزمینی شد که در آن
انسان و شایسته ، سالارند
هرآنکو انسان تر جایگه ش برتر
و هر آنکو شایسته تر .........
سرزمینی شد که دیگر :
* سیاه پوست داغ برده گی بر تن ندارد
* توانا ، نا توان لگدمال نمی کند
* آزادی را با تاج گل ساخته گی نمی آرایند
* هم برابری در کار است هم آزادی
* Ùرصت Ùˆ امکان واقعی برای همه کس هست
* جوانان سرشار از امید و اقتدارند
* رنگ تو با زرد و سپید و سرخ عجین است
ملک الشعرای هارلم !
وطن تو پیشاهنگ دشت شد
همان شد که در رؤیا داشتی
نه نه !
نه همه ی آنچه که می پنداشتی
اما ،
در صÙو٠پرواز درناها
پیشاهنگ ، رنگ توست و
واپس اش ، رنگارنگ درناها سرود تو می سرایند
بذر آزادی در دشت وطن ات
تا اعماق جان درناها نهÙته است
مردمان ات :
سرزمین تان ، معادتان ، کوهستان ها و دشت های
بی پایان تان را آزاد کرده اند !
ملک الشعرای هارلم !
بر خیز که ، وطن ات دوباره وطن شد .
---
تقدیم به زنده یادان اØمد شاملو ØŒ لنگستون هیوز Ùˆ مردم آمریکا
ندا نوشت
امیدوارم وطن ما نیز وطن شود