shokoh shirani

مسیح من
بازمی گردد
خسته !
از کشتزارهای خوشه طلایی ذرت

سه قطعه برای مسیح:(( ۱-بخشش ۲-ضیافت۳-اورشلیم ))

((قطعه اول:بخشش))


مسیح من

بازمی گردد

خسته !

از کشتزارهای خوشه طلایی ذرت

کرور کرور

سکه های طلایی و لذت

می بخشد

به زنان شوهرداری

که عریان و هراسان

با هر بارش تگرگ

پناه می آورد و

بازمی گردند!...

پناه می آورد و

بازمی گردند!....



((قطعه دوم:ضیافت))



مسیح من

بی بها

معشوق باکره اش را

به ضیافت

یک شعر

یا داستان

می بخشد!.



((قطعه سوم:اورشلیم))



مسیح من

مردی برای تمام فصول

ایستاده با پاهای خیزران رنگ

زخمی خسته

زنوان دریده شده از هم

که توان دویدن

تاب نمی آورد

مسیح من

مردی برای تمام فصول

زندگی اش را ذره ذره

به اعضاء کرخت شدهء مادرش

می بخشد

و می راند مرا...

ایستاده در ازدحام فرودگاه

تازه! زیبا! باکره!...

و بر دوش می کشد

با زانوان دریده شده از هم

تا اورشلیم...

صلیبش را !....



شکوه شیرانی