رضا بی شتاب / برای کمپین٠یک میلیون امضا
تو طومار٠تعلق، طوق٠نکبت، طلق٠صاØب را
ز قاموس اش بشویی و٠به تالاب اش دراندازی
می بینَمَت
برای کمپین٠یک میلیون امضا
می بینمت رخشان
نه در شبنم
نه در باران٠نم نم
نه در رقص٠نسیم٠صبØگاهانی
نه در رنگ٠شگÙت انگیز٠هر Ú¯ÙÙ„
نه در پیوند٠جام و٠ارغوانی Ù…ÙÙ„
نه با لعل٠لبانی بی بیان لال
Ú©Ù‡ در وص٠ات Ùزون آید همه قیل و٠همه قال
نه در آنات٠تنهایی نشسته در مقابل غم
خبیثانت نشان داده به دشنام و٠به انگشت٠اشاره
نه در بازار٠مکاره؛
میان٠خلسه و مسخ٠عسس ها و مگس ها
Ú©Ù‡ Ùاجر Ù…ÛŒ زند جار...
می بینمت پویان
نه در Ø·ÛŒÙ٠لطیÙ٠گیسوان در باد
نه جسم و٠جان به جادو گشته Ù…Ùنقاد
نه در تشویش٠شوق آور به میعاد
نه در خلوت، خلود و٠رخوت٠مستان
نه در سامان و٠بی سامانی٠تسلیم
نه در آن ساده گرد٠ساز و٠برگ اش هیچ
سبکپا رهگذر از چارسوی٠تÙته ÛŒ پوچ
نه بر صØنه Ú©Ù‡ دلالان Ùروشندت Ú†Ùˆ کالا
شبان٠Øاذق ات خواند به گوش٠مشتری لالا
نه آن لؤلؤ که از قَدرَت هزاران زمزمه خیزد
نه بی قوّت نه بی قوت
که خوانندت گران یاقوت اما؛ گرو در مشت٠قیّم
به ساباط٠Øریص ÙˆÙ Øارس و٠ساØر، سبکسار...
نه در Ù…Øبس به مهر٠مهلک اش ساجد
می بینمت تابان
نه در یأس٠پَر٠پروانه ای چرخان
نه در سوسوی٠Øزن انگیز و٠سرد٠هر ستاره
به روی دÙتر٠بگشوده اما واژگون رÙتار
نه در کابوس های کاذب٠زاهد
نه در چنگ و٠سرود و٠رود٠سالاران
نه در پیمانه ÛŒ پندار٠عاشق سینه Ù¾Ùر آه،
که می خواند ترا: سرو٠سهی سرو٠خرامان
نه در هر آستانه؛ دور یا نزدیک
نه در هر آسمان٠شامگاهانی
نه در مینا و٠مینو یا می٠خام
نه در مدهوشی٠یاد
کنار٠سÙره ایی گسترده بر بام
نه جنس٠تÙرد و٠دست آموز و٠خاموش
که در اوراق٠باطل گشته منقوش
نه مات ÙˆÙ Ù…Ùرده در تابوت٠ایام
نه بر صبر٠غریبی مانده در راهی روانکاه...
می بینمت جوشان
نه در اشک و٠شکیبایی
شکست ÙˆÙ Øسرت و٠بØران ÙˆÙ Øیرانی
نه سرگردان و٠اÙسرده
به سان٠خسته خاتون در Øصاران
و یا قربانی٠تیغ٠سواران
نه در تندر نه در ابر
نه در رگبار٠گرگ و٠میش٠هر عصر
نه در هر Ùاصله، Ùصل
نه در جولان٠مجنونان
نه سیمین تن، صنم بانو و٠ساق ات عاج
که شیادی ز بَشن ات می ستاند باج
نه در مسلخ نه دوزخ
نه در مطبخ نه بر تخت
نه گریان مانده در برزخ ازین بخت
نه در تصویر٠Ùرسوده به پستو
پرستویی هراسان و٠پَر اÙکنده به زندان
نه در بÙهت٠Øقارت های تاریخی همه تلخ
نه در بغض و٠شقاوت، زخم٠این چرخ
نه در قانون٠دقیانوسی و٠ناقوس٠هذیان های مزمن
نه در اسطوره شیطان و٠نه در اÙسانه Ùتان
نه باÙنده طنابی در اثیری
نه مانده در پس٠ص٠چون اسیری
نه در تمکین ÙˆÙ Ù…Øکوم٠شنیدن سرزنش هایش؛
که رشته در سرشت اش
نه بر شانه کشان خشت٠بهشت اش...
می بینمت جان
نه در آواز و٠راز٠هرچه پرواز
نه در عشق و٠نه در دانه نه در برگ
Ú©Ù‡ پیرامون Ùˆ پایاب ات بÙوَد مرگ
نه در ساØÙ„ نه در ژرÙای دریا
نه دÙرّ مانده ساکت در صدÙها
نه در عطر٠تبسم یادگار٠شعر٠شاعرهای بی تاب
درخت و٠آÙتاب و٠سایه و٠ماه
نه در آیینه و٠آب
نه در باغ و٠نه در خواب...
Ù…ÛŒ بینمت اینک Ùراوان
دهان از آتش و جانی خروشان
به تن شولای Ù‡Ùشیاران
Ø®Ùرَد را با سخن آورده در پیمان
که خواب٠کرم٠خاکی و٠سمایی را
خیال و٠وهم و٠هول و٠هاله ی کژ را
ز هم بگسسته و٠بر خاک می ریزی
تو طومار٠تعلق، طوق٠نکبت، طلق٠صاØب را
ز قاموس اش بشویی و٠به تالاب اش دراندازی
همان برج٠سپنج و٠رنج و٠زنجیر٠زمانها را
همان خودکامه کاخ٠خوÙ٠دوران را
ز هم یکسر نگون سازی
چراغ٠دانش و٠بینش!
بیا این خانه ی متروک روشن کن
تویی رنگین کمان٠دستهای وصل
Ø´Ú©ÙˆÙایی به زیبایی
درین Ø¢Ùاق٠ظلمانی
بزرگی تو شگر٠آوا!
جهانی تو، جهان و جان٠شادی از تو بیدار...
2008-08-09