به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده / علی ØØ§Ø¬ÛŒØ§Ù† زاده
به استاد عزیزم مهرداد ÙلاØ
و علی عبدالرضایی که از دور دست
هایم را تکان داد
----------
به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده
به استاد عزیزم مهرداد ÙلاØ
هایم را تکان داد و علی عبدالرضایی که از دور دست
به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده
اگر هم می بینی هگل تا کاهگل دست های تو را بلدم
ربطی به اÙلاطون ندارد .
بیا باور کنیم که
چشم هام بی دلیل آبی نبوده اند !
Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ا دنبال دلیل Ù…ÛŒ گردی
بارانی ام را تنم کنم !
از دیروز دست های تو
تا امروز که دست بچه های کوچه
به طرÙÙ… سنگ پرت Ù…ÛŒ کند
تنها یک روز گذشته
اما من یادم Ø±ÙØª
مو های سیاهم را از روی تاقچه بردارم
یادم Ø±ÙØª Ú©Ù‡ تو Ù…ÛŒ آیی !
تو هیچ وقت Ù†Ø±ÙØªÙ‡ ای !
این انتظار بزرگی ست ؟
که چشمهام رو به در بدوزم
که دستگیره
کشیده
شود
که نه ! باز هم این دکتر عوضی
ØØªÙ…Ù† Ù…ÛŒ خواهد بپرسد یک + یک
و من باز برای اینکه ببینمت !
بگویم : یک می شود : یک !!!
به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده
Ùقط ØØ±Ù های دیوانه ای ست
که می خواهد تو را ببیند !!!

و علی عبدالرضایی که از دور دست
هایم را تکان داد
----------
به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده
به استاد عزیزم مهرداد ÙلاØ
هایم را تکان داد و علی عبدالرضایی که از دور دست
به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده
اگر هم می بینی هگل تا کاهگل دست های تو را بلدم
ربطی به اÙلاطون ندارد .
بیا باور کنیم که
چشم هام بی دلیل آبی نبوده اند !
Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ا دنبال دلیل Ù…ÛŒ گردی
بارانی ام را تنم کنم !
از دیروز دست های تو
تا امروز که دست بچه های کوچه
به طرÙÙ… سنگ پرت Ù…ÛŒ کند
تنها یک روز گذشته
اما من یادم Ø±ÙØª
مو های سیاهم را از روی تاقچه بردارم
یادم Ø±ÙØª Ú©Ù‡ تو Ù…ÛŒ آیی !
تو هیچ وقت Ù†Ø±ÙØªÙ‡ ای !
این انتظار بزرگی ست ؟
که چشمهام رو به در بدوزم
که دستگیره
کشیده
شود
که نه ! باز هم این دکتر عوضی
ØØªÙ…Ù† Ù…ÛŒ خواهد بپرسد یک + یک
و من باز برای اینکه ببینمت !
بگویم : یک می شود : یک !!!
به خدا پشت این شعر هیچ ÙلسÙÙ‡ ای نخوابیده
Ùقط ØØ±Ù های دیوانه ای ست
که می خواهد تو را ببیند !!!