منوچهرجمالی / خـÙمـره بـه دوش
شراب این خمره ،
درجام کسی ریخته خواهد شد
که به اوج صداقت رسیده است
خـÙمـره بـه دوش
هنوزخبرشوم تاخت مغول، به گنبدقابوس نرسیده بود
که بسیاری ،
سÙالهای زیبای خودرا بیرون ازشهر،
درخمره هائی به خاک سپردند ،
وراه غربت درپیش گرÙتند
تا هنگام بازگشت ، زندگی را با آنها زیبا سازند
ولی آنها درغربت ØŒ Ù…Ùردند
وسده ها بعد، عتیقه Ùروشان ازÙروش آنها توانگرشدند
وآن سÙالها، درغربت،
درموزه های Ùرنگ، چشم به راه غریبانی هستند
که روزی به امید بازگشت به میهن،
آنهارا درخاک نهÙته بودند.
ولی پس از قادسیه دوم
آنچه را به غلط ، انقلاب هم خوانده اند
باغی را که مادرم با دستش پرورده وبا خونش سرشته بود
خانواده « شریÙÙ… » ØŒ Ùروبلعید
وخانه ام را اسلام به غنیمت بÙرد
ومن خمره ام را به دوش گرÙتم
وشهربه شهر با خود میبرم
خمره ای که ازخاک « مهربه میهنم» ساخته شده است
ودراین خمره می نشینم ومیاندیشم ومیسرایم
وبردیوارهای این خمره ،
اندیشه های مستی زایم را می نگارم
واز آن Ù†Ùرت دارم Ú©Ù‡
سایه آن خدا ،
Ú©Ù‡ با بانگ بلند، دم ازاØسان میزند
تا بیشرمانه برباید و بچـاپـد،
وازرØÙ… میسراید ØŒ
تا با سختدلی بکـÙشد Ùˆ بیازارد
براین خمره من بیÙتد .
و هنگامی خواهد رسید که
اÙکاری Ú©Ù‡ دراین خمره ØŒ تخمیرشده اند
مردم را ازآزادی و سربلندی، مست کنند
Ùˆ برÙتار جوانمردانه سیامک وایرج وسیاوش بیانگیزند
من آنروز را اکنون درپیش چشم خود می بینم که :
شراب این خمره ،
به جام آنانی ریخته خواهد شد
Ú©Ù‡ خود را ناØÙ‚ میشمارند
چون ØŒ از« همیشه ØÙ‚ داشتن وبه ØÙ‚ بودن » ØŒ
شرم دارند ،
ÙˆØÙ‚ ناچیزی را هم Ú©Ù‡ بی Øقان دارند، میستایند
شراب این خمره ،
درجام کسی ریخته خواهد شد
که به اوج صداقت رسیده است
ودریاÙته است Ú©Ù‡
Øقیقتی را Ú©Ù‡ روزگاری او درجهان با زورگسترده است
به رغم پیروزی و کامیابی جهانیش ،
دروغ است .
شراب این خمره به جام آنان ریخته نخواهد شد
جهانی را میدهند، تا خود ، دوست داشته بشوند
بلکه درجام آنانی که
دوست میدارند،
ولو هیچکس ، آنان را نیز دوست ندارد
شراب این خمره به جام آنان ریخته میشود
که برای خریدن آوازه ای بزرگ ،
خود را دور نمی ریزند .
شراب این خمره به جام آنان ریخته میشود
که با علم خود ازخدا ،
خدا را نمی Ú©Ù€Ùشند
وباÙلسÙÙ‡ وجهان بینی خود ØŒ
تخمه های تÙکررا در روانها ØŒ نمی خشکانند
وبا ایمان خود ،
دین وایدئولوژی خود را ، نا بود نمیسازند
شراب این خمره درجام آنان ریخته خواهدشد که
درهرچه نامعقولست ،
Øکمت ØŒ نمی بینند
ودرهرشـرّی ، راهی به خیر نمی یابند
وبا سست یاÙتن دلائلی Ú©Ù‡ برای Øقیقت آورده میشود
ازØقیقت ØŒ دست نمیکشند
وبرای جـÙستن Øقیقت ØŒ
رهبر به Øقیقت نمی جویند
ومانند جوانمردان ،
نیاز به شاهد برای بزرگواریهای خود ندارند.
وبی تماشاچی نیز ،
ازپس کاری پهلوانی، بر میآیند
ودشمن کسانی نیستند،
که هم آرمان او نیستند
وبا عشقی که به مردم میورزند ،
مردم را، برده خود نمیسازند
شراب این خمره به جام آنان ریخته خواهدشد که
برای معرÙت
Øتا نزد اهریمنی Ú©Ù‡ همسایه اشان هست ØŒ میروند
ولی سخنان خدارا هم مانند سقراط
نا آزموده ، نمی پذیرند
وازØقیقتی Ú©Ù‡ برای پیروزیش ØŒ
دروغ میخواهد،
روبرمیگردانند .
شراب این خمره به جام آنان ریخته خواهدشد که
اخلاق خود را نقد میکنند
تا به اخلاقی برتر، راه یابند.
ÙلسÙÙ‡ خود را رد میکنند،
تا آزادانه بیندیشند ،
خدای خود را Ù†ÙÛŒ میکنند
تا درخود ،
تخم خدائی بهتر بکارند .
منوچهرجمالی
monireh karimi نوشت