www.bush2005.blogfa.com


شراب این خمره ،
درجام کسی ریخته خواهد شد
که به اوج صداقت رسیده است




خـُمـره بـه دوش



هنوزخبرشوم تاخت مغول، به گنبدقابوس نرسیده بود

که بسیاری ،

سفالهای زیبای خودرا بیرون ازشهر،

درخمره هائی به خاک سپردند ،

وراه غربت درپیش گرفتند

تا هنگام بازگشت ، زندگی را با آنها زیبا سازند

ولی آنها درغربت ، مُردند

وسده ها بعد، عتیقه فروشان ازفروش آنها توانگرشدند

وآن سفالها، درغربت،

درموزه های فرنگ، چشم به راه غریبانی هستند

که روزی به امید بازگشت به میهن،

آنهارا درخاک نهفته بودند.



ولی پس از قادسیه دوم

آنچه را به غلط ، انقلاب هم خوانده اند

باغی را که مادرم با دستش پرورده وبا خونش سرشته بود

خانواده « شریفم » ، فروبلعید

وخانه ام را اسلام به غنیمت بُرد

ومن خمره ام را به دوش گرفتم

وشهربه شهر با خود میبرم

خمره ای که ازخاک « مهربه میهنم» ساخته شده است

ودراین خمره می نشینم ومیاندیشم ومیسرایم

وبردیوارهای این خمره ،

اندیشه های مستی زایم را می نگارم

واز آن نفرت دارم که

سایه آن خدا ،

که با بانگ بلند، دم ازاحسان میزند

تا بیشرمانه برباید و بچـاپـد،

وازرحم میسراید ،

تا با سختدلی بکـُشد و بیازارد

براین خمره من بیفتد .



و هنگامی خواهد رسید که

افکاری که دراین خمره ، تخمیرشده اند

مردم را ازآزادی و سربلندی، مست کنند

و برفتار جوانمردانه سیامک وایرج وسیاوش بیانگیزند



من آنروز را اکنون درپیش چشم خود می بینم که :

شراب این خمره ،

به جام آنانی ریخته خواهد شد

که خود را ناحق میشمارند

چون ، از« همیشه حق داشتن وبه حق بودن » ،

شرم دارند ،

وحق ناچیزی را هم که بی حقان دارند، میستایند



شراب این خمره ،

درجام کسی ریخته خواهد شد

که به اوج صداقت رسیده است

ودریافته است که

حقیقتی را که روزگاری او درجهان با زورگسترده است

به رغم پیروزی و کامیابی جهانیش ،

دروغ است .



شراب این خمره به جام آنان ریخته نخواهد شد

جهانی را میدهند، تا خود ، دوست داشته بشوند

بلکه درجام آنانی که

دوست میدارند،

ولو هیچکس ، آنان را نیز دوست ندارد



شراب این خمره به جام آنان ریخته میشود

که برای خریدن آوازه ای بزرگ ،

خود را دور نمی ریزند .



شراب این خمره به جام آنان ریخته میشود

که با علم خود ازخدا ،

خدا را نمی کـُشند

وبافلسفه وجهان بینی خود ،

تخمه های تفکررا در روانها ، نمی خشکانند

وبا ایمان خود ،

دین وایدئولوژی خود را ، نا بود نمیسازند



شراب این خمره درجام آنان ریخته خواهدشد که

درهرچه نامعقولست ،

حکمت ، نمی بینند

ودرهرشـرّی ، راهی به خیر نمی یابند

وبا سست یافتن دلائلی که برای حقیقت آورده میشود

ازحقیقت ، دست نمیکشند

وبرای جـُستن حقیقت ،

رهبر به حقیقت نمی جویند

ومانند جوانمردان ،

نیاز به شاهد برای بزرگواریهای خود ندارند.

وبی تماشاچی نیز ،

ازپس کاری پهلوانی، بر میآیند

ودشمن کسانی نیستند،

که هم آرمان او نیستند

وبا عشقی که به مردم میورزند ،

مردم را، برده خود نمیسازند



شراب این خمره به جام آنان ریخته خواهدشد که

برای معرفت

حتا نزد اهریمنی که همسایه اشان هست ، میروند

ولی سخنان خدارا هم مانند سقراط

نا آزموده ، نمی پذیرند

وازحقیقتی که برای پیروزیش ،

دروغ میخواهد،

روبرمیگردانند .



شراب این خمره به جام آنان ریخته خواهدشد که

اخلاق خود را نقد میکنند

تا به اخلاقی برتر، راه یابند.

فلسفه خود را رد میکنند،

تا آزادانه بیندیشند ،

خدای خود را نفی میکنند

تا درخود ،

تخم خدائی بهتر بکارند .



منوچهرجمالی