مجید Ú©ÙØ§Ø¦ÛŒ / مَرد Ù Ø³ÙØ®Ù†
ولی مَرد Ø³ÙØ®Ù† هرگز نمیرد
زگور او برون آید همی نور
مَرد Ù Ø³ÙØ®Ù†
بخاک اندر Ø´ÙØ¯Ù†Ø¯ شاهان Ù¾ÙØ± زور
Ø´ÙØ¯Ù†Ø¯ خاموش Ùˆ سَرد اندر دل ٠گور
ولی مَرد Ù Ø³ÙØ®Ù† هرگز نمیرد
زگور او برون آید همی نور
*
نگر تو، زنده است ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ پاک
اگر Ú†Ù‡ همچو Ù…ØÙ…ود، Ù…ÙØ±Ø¯ وشد خاک
Ø¨ÙØ¯ØŒ آن، مَرد Ù Ø³ÙØ®Ù† وین بود سÙلطان
یکی در گور ویک جایش بر اÙلاک
*
بÙوَد مَرد Ù Ø³ÙØ®Ù† از شاه بَرتر
Ú†Ùˆ دارد از Ø³ÙØ®Ù† او تاج بَرسَر
بگیرد مرگ، بدان! تاج ٠شهان را
نگیرد تاج شاعررا، چوهست سَر
*
به گیتی بوده بس شاه و امیران
همه خاموش در خاکند و ویران
ولی خیام Ùˆ ØØ§Ùظ، سعدی ÛŒ پیر
چو رومی زنده اند به همه دوران
*
بÙوَد ØØ§Ùظ درون ٠خانه ÛŒ تو
نشیند رومی در کاشانه ی تو
بیاموزد تورا سعدی Ø³ÙØ®Ù† ها
زند خیّام ÙÚ¯Ù„ بر شانه ÛŒ تو
*
کجا این رتبه را دارند امیران
ویا شاهان که بودندی به ایران
همه Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÙØ±Ø¯Ù†Ø¯Ùˆ شدند خاک
اگر Ú†Ù‡ بودشان قدرت ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†
*
Ø³ÙØ®Ù† را Ú©Ù… مگیر ای دوست Ù‡ÙØ´Ø¯Ø§Ø±
که شاعر مَرد هست پیوسته بیدار
نه مرگ او را Ø±ÙØ¨Ø§ÛŒÙŽØ¯ Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ هم گور
هماره زنده است از نغز Ú¯ÙØªØ§ ر.
مجید Ú©ÙØ§Ø¦ÛŒ
مونترآل
27 تیرماه 2567
17 جولای 2008