خيرالله Ùرخي / با تولدت در باران /پرواز
با لبخند از Øر٠هاي در باد آباد
از لعنت آباد تا امروز
با تولدت در باران يك روز آن مرد تا هميشه
پرواز
از Øر٠ها در دهان برÙ
قوها در تالاب سكوت
Ùˆ سبزهاي از Ùصل تا برگ
رنگ به رنگ با صداها شكل ها
غوزه در ناز
عشق
از درك پر در پرواز
بادبادك در دست كودكان صبØ
Ùˆ صبØ
چه روشن چه بازيگوش
همين نزديك
پيش پاي برگ *
* عنوان شعري از شيون Ùومني
خيرالله Ùرخي
------
با تولدت در باران
يك روز آن مرد در تكرار از باران با خواب هاي مهتابي
پشت در اما در Ø¢Ùتاب تا زانو
زمين در خيس تا هميشه تا هر چه باداباد
هميشه تا كجا آن مرد تا به كي؟
در Ùراموش از Ùردا
تا زانو در Ø¢Ùتاب زير باران
امروز آن مرد در تكرار از مرد
با گندم در Øر٠با آدم در جنگ
با لبخند از Øر٠هاي در باد آباد
از لعنت آباد تا امروز
با تولدت در باران يك روز آن مرد تا هميشه...
خيرالله Ùرخي