ماه Ù…Ú¯ سال جدید Ùˆ نوروز گرانقدر را به همه ÛŒ عاشقان ØµÙ„Ø Ùˆ آزادی شاد باش Ù…ÛŒ گوید
عید بدون عیدی تنگ بدون ماهی ست/ ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی
با باران اردیبهشت های نیامده- نصرت الله مسعودی
مبارک بود عید Ùˆ نوروزتان-امیر ØØ³ÛŒÙ† شروین"نوا"
Ùˆ Ø·Ø±Ø Ù‡ÙØª سین عجیبی در آیینه بندان چهره ام- مهنار بدیهیان
داده ای باغ٠قناری را به زاغ- راØÙ„Ù‡ یار
خطوط Ø´ÙØ§Ù خورشید بانوی بهار را روبرویم نشاند/آرام قاسمی
Ú†Ùˆ نوروزم به روز Ùˆ مهر دیباست-ÙØ±Ù‡Ø§Ø¯ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ – مزدک
من تمامی دنیا را با اسم کوچک صدا می زدم--تیکانی
دوباره این دیار٠مانده در مدار٠درد-رضا بی شتاب
بهاران! لاله زاران! بر شما یاران! مبارک- دکتر اØÙ…د پناهنده
شاعري سيب به دست /مهدي ازوج _‌ هومن
کاریکلماتور / ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی
Ú¯Ù„
دسته گل را به آب داد و گل را به خواب
گل شهرداری نصیب بلبل شورا شد
گل خشکیده مومیایی گل هاست
به خطر گل رویش کود به او هدیه داد
بلبل براب گل خر برای یونجه و من برای تو می خوانم
اشک گل را باران در می آورد
گل هر چه خسیستر خارش بیشتر
مرتب به سینه ها گل میزد تا معرو٠شود
گلی که پژمرده نشود مصنوعی است
کاه را انتخاب کرد زیرش آب Ø±ÙØª
تنها انتخاب موÙقش Ø§Ù†ØªØØ§Ø±Ø´ بود
Ú¯ÙØªÙ† بنویس انتخواب نوشت : انت خواب
انتخاب تک گزینه ای خواهر انتصاب است
لبخند انتصاب را به ریشخند انتخاب ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒ داد
هر دو انتخابشان چراغ است : دزد – شبزنده دار
قدرت منتخب را می خواست نه قدرت انتخاب را
منتخبش خند ه بود انقدر خنداند که اشکش درامد
انتخاب را دوست داشت ØØªØ§ اگر وسیله ÛŒ مرگش بود
دزد باسابقه بند را به انتخاب نمی گذارد
انتخاب جرقه نتیجهی شعله وریست
با انتخاب پرواز آسمان را هدیه Ú¯Ø±ÙØª
انتخاب کور Ø´ÛŒÙØªÙ‡ ÛŒ عاشق هاست
در بند آزادی بود چون انتخاب در بند را Ù†Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª .
عید
همه را عید می گیرد ما را عزا
عید بدون عیدی تنگ بدون ماهی ست
سال روسیاه عید رو سÙید را طلاق داد
قبل از در کردن توپ عید خانه ویران بود
یک سال گدایی کرد یک چهرشنبه سوری ترکاند
سر Ø³ÙØ±Ù‡ Ù‡ÙØª سین جای ماهی دودی نشست
دامنش به آتش چهارشنبه سوری Ú¯Ø±ÙØª بچه ها از رویش پریدند
خودش را ترکاند عید شد
---------------------------------
Ú¯Ù„ در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ÛŒ دو بوسه ÛŒ گس
نصرت الله مسعودی
دیگر کنار لبانت
Ú©Ù‡ دیری ست Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ نمی کنند،نمی مانم
باید به برگ برگ Ùگریه بر گردم
به برگ ÙØ³Ø§Ø¯Ù‡ ÛŒ آن روز
که با صدای باران
بوی مویت را
بر شانه ی من خالکوبی کردی
Ùˆ برصخره های سرد Ù«سراب هنام»
Ù…ÛŒ شد همصدای نبض ÙØ³Ø§Ø¯Ù‡ ÛŒ سنگ
کنار Ùگیسویی
که از اسطوره باریده بودند
جان داد
و با ابدیت آب ها
باران Ùهمیشه ای شد
که می خواهد هر اردیبهشت
به Ø±ÙØªØ§Ø± Ùگیسوی تو
بر همان صخره ها
رها شود
وراز ÙØ³Ø± به مهری را
در خود مویه کند.
دیگر کنار Ùلبانت
Ú©Ù‡ مثل Ùپوست ÙØ¯Ø±Ø®ØªØ§Ù† ÙØ¯ÛŒ
تلخ می گذرند ، نمی مانم
بگذار
تا انهدام ÙØ¬Ù‡Ø§Ù†
با باران اردیبهشت های نیامده
تنها به یاد ÙØ¢Ù† نرگس ÙÚ©ÙˆÚ†Ú©
Ú©Ù‡ در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ÛŒ دو بوسه
به من دادی
ببارم.
نصرت الله مسعودی
---------------------------
تبار
مهنار بدیهیان
من از کجایم
که پیرهنم بوی ترخون
کرته ی باغ پدر می دهد؟
و گونه هایم
به سرخی گل انار باغ همسایه؟
از کجایم
که دستانم
ساقه ی ترد بوته ی بنادر است؟
و طعم دهانم
مزه ی گل بید مشک چای مادرم؟
از کجایم
که شوق هایم آبی اند
به رنگ مینای آبهای شمال؟
از کجایم
که بهاران
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ های سیب
در دلم جوانه می زند؟
Ùˆ Ø·Ø±Ø Ù‡ÙØª سین عجیبی
در آینه بندان چهره ام؟
می دانی. ..می دانی…
از آن بالنده رودم.
زاینده
از آن بلند کوهم
البرز
از سر زمینی ام که
به زرتشت می رسم
اولین شاعر زمین….
………………………….2001
قسمتی ار شعر "عروس بهاران"
از امیر ØØ³ÛŒÙ† شروین
زمستان گذشت و بهاران رسید
بدشت و دمن سبزه و گل دمید
همه کوه و هامون و دشت
ز ابر بهاری تر و تازه گشت
بهر خانه گسترده روی زمین
بسی دلنشین"Ø³ÙØ±Ù‡ ÛŒ Ù‡ÙØª سین"
بمهر و به نیکی، بداد و دهش
دهید دل و جان همی پرورش
که تا مام ایران شود شادمان
Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ§Ú©Ø§Ù†Ù…Ø§Ù† شاد از آن
شما را دل Ùˆ جان Ùیروز باد
همه روزتان، نو روز باد
بکام شما باد بخت جوان
مبارک بود عید و نوروزتان
------
مخمس
قهرمان داستانم
آرزو می سوزدم آیینه وار
چشم می دوزم به باران بهار
خیره می بینم که همچون آبشار
از پس ابرسیاه ٠روزگار
خنده های دلکشی دارد بهار
Ú¯ÙØªÙ‡ بودم پای نگذارم به باغ
دیگر از گلشن نمی گیرم سراغ
داده ای باغ٠قناری را به زاغ
باز می بینم که پای چوب دار
خنده های دلکشی دارد بهار
خلوت٠باران شرارم می زند
در دل آتش قرارم می زند
بوسه های آبدارم می زند
عشق می گردد مرا آموزگار
خنده های دلکشی دارد بهار
خرمن زلÙÙ… Ù¾ÛŒ ÙØ§Ùسونگری
ØÙ„قه ØÙ„قه شد به ناز Ùˆ دلبری
بسته آذین با خط خاکستری
درسماع هوی هوی لاله زار
خنده های دلکشی دارد بهار
باغ معشوق جوان آورده است
شورعشقی ارمغان آورده است
طاقتم را در ÙØºØ§Ù† آورده است
تاک پیچیده به اندام چنار
خنده های دلکشی دارد بهار
گل به سوی من تبسم می کند
نرگسی با من تکلم می کند
بلبلی با من ØªÙØ§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ کند
شوق می ریزد به چشمم سبزه زار
خنده های دلکشی دارد بهار
تا قناری همزبانم می شود
در پی آهوی جانم می شود
قهرمان داستانم می شود
ضرب شصت آرشی دارد بهار
خنده های دلکشی دارد بهار
عاشقی درمن تهاجم می کند
موج خیزی وتلاطم می کند
من مرا در پرتوش گم می کند
گریه آویزد غرورم را به دار
خنده های دلکشی دارد بهار
دل به هر نوروز یارم می شود
درخیالات بهارم می شود
آلبالو گوشوارم می شود
سیب می خندد به سودای انار
خنده های دلکشی دارد بهار
گریۀ باران خرابم می کند
ناگهان غرق شرابم می کند
قطره قطره قطره آبم می کند
زندگی بی عاشقی نآید بکار
خنده های دلکشی دارد بهار
در میان شعله مستی را ببین!
در بیابان گل پرستی را ببین!
در Ù…ØØ¨Øª پیشدستی را ببین!
بی خیال از طعنه های نیشدار
خنده های دلکشی دارد بهار
من اگر مستم تو معذورم بدار!
عاشقان را در بهاران واگذار
سربه دارم سر به دارم سر به دار
می شوم دلواپس و امیدوار
خنده های دلکشی دارد بهار
راØÙ„Ù‡ یار
-----------------
نزدیک بهاربوی همه چیز رخوتناک است
جنون من هم بیدار
ومن
مثل گرده های سیال گیاهان جوان
وسوسه و سرگردان همه دنیا، هر گوشه ای تاب میخورم
دیروز وقتی چشمهایم را به روی سرما بسته بودم
خورشید گونه هایم راغلغلک داد و خواب سردم بیدار شد
چشمهایم غم داشت
خطوط Ø´ÙØ§Ù خورشید بانوی بهار را روبرویم نشاند
:بانوی بهار با چشمهای نرگس وار خندید ÙˆÚ¯ÙØª
ØØ§Ø¶Ø±ÛŒ زمستان را تنبیه کنیم؟
:کودکانه Ùˆ قهر کنان Ú¯ÙØªÙ…
من لباسهای سرخم را گم کرده ام ،سیاه بی لباس سرخش سرگردان است
Ú¯ÙØª: تو را لباسهای سرخ نومی پوشانم
قلبت را گرم میکنم
و غمهایت را لا لایی میخوانم
دوباره برقص
دوباره لبخند بزن،نگاه Ù†Ø§ÙØ°Øª را بیدار Ú©Ù†
تا ØØ³Ø§Ø¯Øª زمستان بیدار شود
و من لباسهای سرخ بهاری را به تن کردم
آرام قاسمی
--------
بهاریه
ÙØ±Ù‡Ø§Ø¯ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ – مزدک
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ بر سمند Ùˆ Ù†ÙØÙ‡ اینجاست عروس خاطره بر توسن ماست
ز شرق عالم از عطر گلستان به مغرب ØµÙØÙ‡ ای از عشق پیداست
نسیم یاسمن غلغل Ùکندست دل نرگس اسیر ØµØ¨Ø Ø±ÙˆÛŒØ§Ø³Øª
Ú¯Ù„ سنبل به Ø³ÙØ±Ù‡ خوش نشیند تو گوئی خانهء خورشید اینجاست
به سبزه، سینهء سامان Ø³ØØ± شد سراسر خانه مان مهمان دنیاست
من و دل، خانهء آبی دریا چو رقصان ماهی قرمز به میناست
کبوتر Ù…ÛŒ پرد، باز(ÛŒ) به بازی تو گوئی جنتی بر صØÙ† اسماست
شب آه Ùˆ سبوی خالی ام Ø±ÙØª شراب شاهی ام شاهانه برپاست
من و یار و کنار و بوس و خنده چنین ایران ما در نقل عنقاست
به نوروزم بگو Ø§ÙØºØ§Ù† بیاید دلم تنگ ٠برادر ØµØ¨Ø ÙØ±Ø¯Ø§Ø³Øª
دوشنبه بی نوای بلخ مگزین Ú©Ù‡ بلبل در Ù‚ÙØ§ÛŒØ´ØŒ آه... غوغاست
خوشا روزی پر از مهر Ùˆ Ù…ØØ¨Øª Ú†Ùˆ نوروزم به روز Ùˆ مهر دیباست
بکن بیرون ز دل مزدک بدی را
که نور پاکی از مشرق هویداست
---------
عطر خوب
آواز که در کوچه بپیچد
زانوی رهگذر که به رقص در آید
جغراÙیای دنیا به هم Ù…ÛŒ ریزد
پالتوی پوستی روسی
گیسوانی به سبک مصری
چکمه های ونیزی
بعد بی سکان و بی لنگر دل به دریا زده ای
زیر تاقدیس های قدیمی
در آینه های قدی بلند
Ø´Ú© Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø´ØªÙ‡ ÛŒ من بوده ای
شاید شیطان معصومی هستی
با انگشتانی کشیده و بلند
Ú©Ù‡ خرامان از میان Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های پر از برÙ
می گذرد
قهوه ای از قهوه ای چشمان تو نوشیدم
در میان گندمزار های طلایی و
آسیاب های بادی
با تنها چند سکه در جیب .
Ø§ØªÙØ§Ù‚ ساده ای نبود
سالها خوابم نبرد
عطر خوب بر پیراهنم ماندگار بود
من تمامی دنیا را با اسم کوچک صدا می زدم
اما شما را
کنار ریل قطار ...
خسته بودید
Ú¯ÙØªÙ… چمدانتان ... ØŸ
بر خاستید
آواز خواندید
رقصیدید
تمام قطب نما ها از کار Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯
جهان ساکت شد
سالیان بسیاری در این سکوت گم شد
من پیر شده ام ؟ ! نه ؟ !
پیر زیبایی شما
اینجا همه چیز سÙید است
من٫ بر٠٫ زمین٫ دریا ٫ شما
عکس هایی که می گیرم .
Ø§ØªÙØ§Ù‚ ساده ای نبود
سالها خوابم نبرد
با آن قهوه ی تلخ روسی
که در ایستگاه قطار
تعارÙÙ… کردید
ولادیوستوک ( روسیه )
امیر ØØ³ÛŒÙ† تیکانی
FEB 2008
--------------
رستاخیز
رضا بی شتاب
دوباره گوهر٠گسسته ی بهار٠من
به رشته عاشقانه می کشد نگار٠من
دوباره برگهای بینوای خسته را
به قلب٠باغ Ùˆ Ù‚Ùله Ù…ÛŒ بَرَد قرار٠من
دوباره این دیار٠مانده در مدار٠درد
ز تیرگی به روشنی کشد تبار٠من
دوباره بلبلان٠شاخه ی خجسته را
صدا زند نوای شاد٠آشکار٠من
بیاورد دوباره Ø¨Ø§Ø±Ø´Ù Ø´Ú¯ÙØªÙ شعر
شکوه٠جشن٠این Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ها کنار٠من
دوباره کودکانه خیل٠خنده های Ú¯ÙÙ„
جوانه می زند به جان٠جویبار٠من
دوباره رستخیز٠تازه می رسد ز راه
چو مرهمی به زخم٠زمهریر٠پار٠من
دوباره انسجام٠سبز٠دست٠عاشقان
رساندم مگر سرور و اعتبار٠من
دوباره بر سریر٠خودسری نشسته را
ز بیخ Ùˆ بÙÙ† به شعله درکشد شرار٠من
دوباره زشت٠بد منش ز خانه می رود
دَمَد به لب سرود٠دلنواز٠یار٠من
2008-03-27
-----------------
نوروز Ù Ø¯Ù„ÙØ±ÙˆØ² ٠پیروز، امروز Ùˆ هر روز خجسته باد!
دکتر اØÙ…د پناهنده
بهاران! لاله زاران! بر شما یاران! مبارک
نسیم ٠جویباران! سبزه زاران! برشما یاران! مبارک
صدای ٠آبشار، رود ٠خروشان، باغ ٠میوه
درود ٠کوهساران! بر شما یاران! مبارک
پیام ٠چایکاران! جنگل ٠سبز! باغ ٠نارنج
هوای ٠شالیزاران! بر شما یاران! مبارک
سلام ٠برزگر در شالیزار! عطر ٠گل ٠یاس
ÙØ¶Ø§ÛŒ دل نشین ٠شهر جانان! بر شما یاران! مبارک
پیام ٠کوه ٠لیلا! عطر ٠چای! خون ٠شقایق
درود ٠آب ٠دریا! دشت ٠زیبا! بر شما یاران! مبارک
پیام سرخ ٠یاران Ù Ø³ÙØ± کرده تو دلها
سلام ٠آتش ٠چهار شنبه سوری! بر شما یاران! مبارک
نگاه ٠شاد ٠دختر بچگان! با رخت ٠تازه
درود ٠عیدی ٠نوروز ٠باستان! بر شما یاران! مبارک
مقدمه
بی گمان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گوهر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ùˆ سنن ٠سالار ٠ملی ٠ملت ٠ایران، سرشار است از جشن Ùˆ سرور Ùˆ شادمانی Ùˆ شاد خواری Ùˆ شاد گویی Ùˆ شاد رقصی. Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عزا Ùˆ ماتم Ùˆ مصیبت Ùˆ گریه Ùˆ سینه زنی Ùˆ قمه زنی را در آن، جایگاهی نبوده Ùˆ نیست.
زیرا ایرانیان در هرماه، یک روز را به مناسبت هم نام شدن با ماه، جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ شادی Ùˆ شادمانی Ù…ÛŒ کردند.
نام این جشن ها، در تاریخ ایرانیان ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† گان، اردیبهشت گان، خردادگان، تیرگان، امردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، دیگان، بهمن گان Ùˆ اسÙندگان ثبت شده است. بنابراین با برگزاری ٠این جشن های ماهانه Ùˆ در کنارشان جشن های با شکوه Ùˆ Ø¯Ù„ÙØ±ÙˆØ² ٠نوروز Ùˆ سده Ùˆ یلدا Ùˆ مهرگان Ùˆ چهار شنبه سوری Ùˆ Ùˆ Ùˆ دیگر جایی برای ناله Ùˆ ماتم Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بیابان گردان نبود Ú©Ù‡ امروز در جای جای ٠جان ٠جامعه، بوسیله مشتی مرتجع Ùˆ عقب گرا جار زده Ù…ÛŒ شود تا تمامی سال را زانوی غم Ùˆ ماتم، بغل بگیرند Ùˆ بر نادانی Ùˆ بدبختی خود گریه Ùˆ زاری کنند.
وقتیکه نور Ùˆ روشنایی Ùˆ آتش، مظهر Ùˆ نماد ٠عشق ٠شورانگیز ٠شادمانی در شب ٠شراب ٠ارغوانی در باور های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù Ú¯ÙˆÙ‡Ø±Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† نیاکانمان در کهن دیار ٠جانان نقش بسته بود، بر تاریکی وتیرگی Ùˆ سیاهی Ùˆ ظلمت بوده است Ú©Ù‡ دریده شوند Ùˆ از جای جای ٠جان ٠جامعه ٠جاندار ٠جانان، گور خود را Ú¯Ù… کنند.
Ùˆ بر خورشید روشنایی گستر بود Ú©Ù‡ Ø³ÙØ±Ù‡ نور Ùˆ گرما را در دلها، طبق طبق عشق Ùˆ شادابی Ùˆ شادمانی پهن کند.
در کنار این جشن های ماهانه – اما - روز تولد زرتشت، پیامبر ٠خرد، در روز ٠خرداد ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ماه یعنی روز ششم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† برگزار Ù…ÛŒ شد Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی از آن به عنوان نوروز بزرگ نام Ù…ÛŒ برد Ùˆ نیاکان زرتشتی ما Ùˆ امروز زرتشتیان، این روز را با شکوه هر Ú†Ù‡ تمامتر جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÛŒ گیرند.
اما در میان سی Ùˆ یک جشن سالیانه، جشن های ملی Ùˆ ÙØ±Ø§ ملی نوروز، سده، مهرگان، چهارشنبه سوری Ùˆ یلدا، جایگاه ویژه ای در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ٠گوهر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† ٠ایرانیان دارد Ùˆ ایرانیان در هر نقطه از گیتی این اعیاد را در اوج شکوهمندی ٠خیره کننده، در مداری بالا بلند Ùˆ با غروری بی همتا برگزار Ù…ÛŒ کنند.
در بین این جشن های باشکوه Ùˆ Ø¯Ù„ÙØ±ÙˆØ² Ú©Ù‡ جان Ù…ÛŒ بخشند Ùˆ دلها را از شادمانی، شاداب Ùˆ چهره ها را از شراب ارغوانی بی تاب Ù…ÛŒ کنند، اگر جشن های نوروز Ùˆ تیرگان Ùˆ مهرگان Ùˆ دیگان Ú©Ù‡ به مناسبت تغییرات طبیعی گردش زمین به دور خورشید صورت Ù…ÛŒ پذیرد Ùˆ با طبیعت همساز Ùˆ خوش تر است.
اما جشن های سده، آذرگان، اردیبهشت گان Ùˆ چهارشنبه سوری را با آتش دمسازتر است زیرا این جشن ها به پاس Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… آتش برگزار Ù…ÛŒ شدند Ùˆ Ù…ÛŒ شوند.
بی گمان آتش در نگاه Ùˆ باور نیاکانمان همواره مظهر ٠پاکی، روشنایی، انرژی، صداقت، راستی Ùˆ در رأس آنها دریدن تاریکی Ùˆ تیره Ú¯ÛŒ Ùˆ تیره روزی بوده است. به همین منظور این عنصر اهورایی را Ú©Ù‡ نمادی از چیرگی بر تیره Ú¯ÛŒ در زندگانی بشر خود را تثبیت کرده است، گرامی Ù…ÛŒ داشتند Ùˆ آن را نگهبانی Ùˆ نگهداری Ù…ÛŒ کردند. زیرا با کش٠آتش، ارابه تکامل ٠اجتماعی در عرصه های مختل٠زندگانی ٠بشر، شتابی در خور Ùهم انسان Ùˆ زمان پیدا کرد Ùˆ پاره های جگر زمین را برای پروراندن ابزار Ùˆ آلات، جهت رونق Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‡ اجتماع ٠انسانی، تغییر ØØ§Ù„ت داد.
از این رو است Ú©Ù‡ نیاکانمان جشن هایی به پاس Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… Ùˆ قدسیت آتش برپا Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ تا امروز در جان Ùˆ تن Ùˆ خرد هر ایرانی زبانه Ù…ÛŒ کشد Ùˆ آن را گرامی Ùˆ عزیز Ù…ÛŒ دارند.
***
نوروز اما بی Ú¯Ùنگو، از زیباترین Ùˆ شور انگیزترین جشن بشریت است Ú©Ù‡ هماهنگ با جشن طبیعت Ùˆ به تعادل رسیدن روز Ùˆ شب در یک ØØ±Ú©Øª دورانی زمین به دور خورشید، با شادمانی Ùˆ Ø³ÙØ±ÙˆØ±ÛŒ بی همتا، در پهن دشت ایران زمین Ùˆ ÙØ±Ø§ ایران زمین برگزار Ù…ÛŒ شود.
به همین مناسبت ایرانیان برای بزرگداشت نوروز ٠نوآور Ùˆ نورباور با سور ٠چهارشنبه سوری به پیش باز آن Ù…ÛŒ روند Ùˆ با آتش سوری، ناپاکیها Ùˆ کدورتها Ùˆ دشمنی ها را Ù…ÛŒ سوزانند Ùˆ با یگانگی Ùˆ صاÙÛŒ Ùˆ دوستی Ùˆ آشتی پا به منزل جوان کننده دیده Ùˆ دل ٠نوروز Ù…ÛŒ گذارند Ùˆ روزی نو از سال را در عرصه زندگی آغاز Ù…ÛŒ کنند.
نگاهی به پیدایش " نوروز " Ùˆ ÙلسÙÙ‡ آن:
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ نامدار Ùˆ پاسدار سخن پارسی در اثر جاودانه Ùˆ یگانه اش شاهنامه Ù…ÛŒ ÙØ±Ù…اید:
جمشید** شاه از پادشاهان کیانی ٠ایرانی، پس از کیومرث شاه، هوشنگ شاه Ùˆ تهمورث شاه است Ú©Ù‡ برای سر Ùˆ سامان Ùˆ سازمان دادن به کشور Ùˆ بر قرار کردن نظم Ùˆ نظام در جامعه Ùˆ تربیت مردم، کوشش های ٠جانانه Ùˆ خردمندانهء ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† کرد.
هم او بود که با هوش و هنگ ٠خرد مندانه اش، مردمان ٠سرزمین ایران را به چهار طبقه تقسیم کرد:
ا – آموزان ( آموزگاران )
2 – نیساران ( لشکریان )
3 – نسودیان ( کشاورزان ) و
4 –اهنو خویشان ( پیشه وران )
جمشید شاه نخستین کسی بود Ú©Ù‡ تقسیم کار را در جامعه باب کرد تا ØªØØª آن، هر کسی متناسب با توانایی Ùˆ استعدادش بتواند باری از ارابه تکامل ٠جامعه را بدوش بکشد.
نخست آلت جنگ را دست برد
در نام جستن به گردان سپرد
به ÙØ±Ù‘ کیی نرم کرد آهنا
Ú†Ùˆ Ø®Ùود Ùˆ زره کرد Ùˆ چون جوشنا
دگر پنجه اندیشه جامه کرد
که پوشند هنگام جنگ و نبرد
ز کتّان و ابریشم و موی قز
قصب کرد پرمایه دیبا و خز
بیاموختشان رشتن Ùˆ ØªØ§ÙØªÙ†
به تار اندرون پود را Ø¨Ø§ÙØªÙ†
Ú†Ùˆ شد Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ شستن Ùˆ دوختن
Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ ازو یکسر آموختن
ز هر انجمن پیشه ور گرد کرد
بدین اندرون نیز پنجاه خورد
چهارم که خوانند اهنو خوشی
همان دست ورزان ابا سرکشی
Ú†Ùˆ بان Ùˆ Ú†Ùˆ کاÙور Ùˆ چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و در مان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
آری، این جمشید شاه بود Ú©Ù‡ کشاورزی Ùˆ ساختن آلات Ùˆ ابزار جنگی Ùˆ خانگی را به مردم آموزش داد. از معادن ٠کانی، Ùلزات را جهت ساختن ابزار استخراج کرد. از گیاهان دارویی، دارو ساخت Ùˆ در امر پزشکی برای مداوای بیماران از این داروها سود جست.
از برکت این نوآوری Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ Ø±ÙØ§Ù‡ Ùˆ سلامتی را در جای جای جان Ù٠جامعه گسترش داد Ùˆ امنیت اجتماعی را در مدار ٠بالا بلند ٠زندگانی ٠مردم تثبیت کرد.
پس از ÙØ±Ø§ØºØª از این نوآوری Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‡ Ùˆ امنیت اجتماعی بود Ú©Ù‡ خود را برای جشنی ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ± Ùˆ شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† آماده کرد:
همه کردنی ها چو آمد به جای
ز جای مهی برتر آورد پای
به ÙØ±Ù‘ کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو بر داشتی
ز هامون به گردون Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÛŒ
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه ÙØ±Ù…انروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
Ø´Ú¯ÙØªÛŒ ÙØ±Ùˆ مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù†Ø¯
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ†
بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن ÙØ±Ù‘Ø® از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
همانطوریکه Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ Ù…ÛŒ کنیم این یادگار ٠خجسته Ùˆ میمون، از روزگار ٠جمشید شاه به ما به ارث رسیده است. Ùˆ تا امروز- نوروز- این سنت دیرینه Ùˆ دیرپای علی رغم هجوم Ùˆ شبیخون ٠بیگانگان Ùˆ کشتار ملت Ùˆ ویرانی ایران Ùˆ سوزاندن کتابها Ùˆ کتاب خانه ها Ùˆ آثار ذیقیمت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ نتوانسته اند نام Ùˆ نشان این مردم را با سنت های پایدارشان از ØµÙØÙ‡ روزگار بزدایند.
ک٠آلوده دهننان در طول تاریخ ٠اشغال گری شان، نعره های شوم Ù Ù…ØÙˆ ٠سنن ٠زندگی ساز Ùˆ شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† ایران را، چون چهارشنبه سوری Ùˆ نوروز Ùˆ سده Ùˆ مهرگان، Ù†Ùیر کشیدند. اما به کوری چشم این ضد Ø³ÙØ±ÙˆØ± Ùˆ سورچرانی Ùˆ شادی Ùˆ شادمانی Ùˆ شادخواری Ùˆ شادکامی Ùˆ جشن، این سنن باستانی Ùˆ ملی هر بار سمندروار از خاکستر ٠آتش برخاسته Ùˆ آتش به هستی جانوران ٠دد منش ٠به ظاهر آدم نما زدند.
Ùˆ آنانیکه نتوانستند بر این سنت های دیرپای Ùˆ دیرزی Ùˆ شادمانی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ø¸ÙØ± آیند، آنها را به مرام چرکین Ùˆ ننگین خود آلودند تا آن را از Ù…ØØªÙˆÛŒ تهی کنند.
پرچمدار این رجاله گان تاریخ ملا Ù…ØÙ…د باقر مجلسی است Ú©Ù‡ در کتاب " سماء Ùˆ العالم " نوشت:
" به روایت امام Ø¬Ø¹ÙØ± صادق در این روز ØØ¶Ø±Øª Ù…ØÙ…د در دشت غدیر خم برای ØØ¶Ø±Øª علی از مردم بیعت Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ در همین روز ØØ¶Ø±Øª علی به مردم نهروان غالب شد. Ùˆ در همین روز امام دوازدهم Ú©Ù‡ ÙØ¹Ù„اً از دیده ها پنهان است، مجدداً ظاهر Ù…ÛŒ شود".
باز از" امام Ø¬Ø¹ÙØ± صادق" Ùˆ سلمان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نقل شده است Ú©Ù‡ " آدم در آغاز ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده Ùˆ آن روز ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ ای است برای طلب Ù ØØ§Ø¬Ø§Øª Ùˆ برآورده شدن آرزوها Ùˆ زناشویی Ùˆ Ù…Ø³Ø§ÙØ±Øª ".
همه این ترÙندها جهت ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آوردن شرایطی بود Ú©Ù‡ با نهادینه کردن تاریخی دروغین ØªØØª نام نوروز، آن را Ø±ÙØªÙ‡ Ø±ÙØªÙ‡ به نام کسانی کنند Ú©Ù‡ ذاتاً با نوروز بیگانه Ùˆ ضد آن بودند Ùˆ هستند.
اگر تا دیروز تشخیص Ùˆ ØµØØª این سخن، سخت Ùˆ دشوار بود، امروز اما با به قدرت رسیدن رجاله گان ٠تاریک خانه تاریخ، آنها پروایی به خود راه نمی دهند Ú©Ù‡ بگویند این روز ملی را ØØ°Ù کنید Ùˆ جای آن تولد Ø¬Ø¹ÙØ± بن Ù…ØÙ…د Ùˆ یا ام کلثوم را بگذارید. بطوریکه روزنامه وابسته به بیت رهبر" معظم " در این باره نوشت:
"نوروز عامل سرسام و مصیبت مردم است"
" اين ارگان خبري متعلق به خامنه اي ØŒ كه گويي مرگ رژيم اسلامي را در نوروز Ùˆ مراسم نوروزي از جمله چهارشنبه سوري ØŒ مي بيند از جمله نوشت "اگر تعطيلات نوروز ØØ°Ù شوند ØŒ هم به اقتصاد كشور كمك مي شود ØŒ هم از Ø§ÙØª ØªØØµÙŠÙ„ÙŠ دانش آموزان كاسته مي شود Ùˆ هم خانواده ها Ùˆ مردم از سرسام Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ مصيبت نجات مي يابند."
ياد آوري مي شود شنبه گذشته نيز ØŒ همين روزنامه ØÙƒÙˆÙ…تي ØŒ ضمن انتشار خبري ØŒ از ØØ°Ù تعطيلات نوروزي توسط نمايندگان مجلس آخوندي خبر داد Ùˆ ضمن ابراز خشنودي از آن ØŒ از جايگزين شدن تعطيلات مذهبي همچون †ميلاد امام Ø¬Ø¹ÙØ± صادق “ بنيان گذار مذهب شيعه Ùˆ †شهادت ام كلثوم “ به جان تعطيلات ملي ØÙ…ايت کرده بود. "
***
هرچند ایرانیان برای ØÙظ ارزش های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ جشن ها Ùˆ سنن ملی، در مقابل راهزنان تازی، مغولی Ùˆ تیموری به آنها رنگ مذهبی اسلامی Ùˆ سامی دادند. اما چنین رنگ Ùˆ لعابی به این ارزشها در درازمدت سبب شده است Ú©Ù‡ جدا سازی بسیاری از سنن ملی ایرانی از سنن بیگانگان دچار مشکل شود.
بطوریکه پس از تسط اعراب بر سرزمین ایران Ùˆ رواج خراÙÙ‡ گرایی Ùˆ نابودی میراث مدنی، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ سنن Ùˆ ارزشهای غرور Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ùˆ شادمانی گستر ایرانیان، سر آن داشتند تا هرچه مظهر ایرانی Ùˆ ایرانیت است، نابود کنند.
چنانکه تاریخ گواهی Ù…ÛŒ دهد، سعدابن ابی وقاص پس از وارد شدن به تیسÙون " ÙØ±Ù…ان داد تا در شهر مسجدی بسازند Ùˆ از آن پس به جای آتشگاه Ùˆ باژ Ùˆ برسم Ùˆ زمزمه در این شهر بزرگ Ú©Ù‡ سالها مرکز موبدان Ùˆ مغان بود، جزء بانگ اذان Ùˆ تهلیل Ùˆ ØªØ³Ø¨ÛŒØ Ú†ÛŒØ²ÛŒ شنیده نشود ".
آری ایرانیان برای نجات Ùˆ پاسداری از سنن شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† خود در مقابل ÙˆØÙˆØ´ Ùˆ ددان، نامهایی براین ارزشها نهادند Ú©Ù‡ با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بیگانگان Ù…Ù†Ø§ÙØ§ØªÛŒ نداشت.
مثلاً برای ØÙظ آرامگاه کورش آن را قبر ٠ام النسا Ùˆ یا مقبره مادر سلیمان خواندند Ùˆ یا آتشکده آذرگشسب Ùˆ ØªØØª جمشید را تخت سلیمان نامیدند. بطوریکه در تغییر این نام ها به قدری Ø§ÙØ±Ø§Ø· شد Ú©Ù‡ در قرن چهارم نویسندگانی چون ابن ØÙˆÙ‚Ù„ در کتاب صورت الارض Ùˆ استخری در مسالک Ùˆ الممالک Ùˆ در قرن پنجم Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی در آثارالباقیه عن القرون الخالیه Ùˆ ابن بلخی در ÙØ§Ø±Ø³Ù†Ø§Ù…Ù‡ Ùˆ Ù…ØÙ…د بن Ù…ØÙ…ود بن اØÙ…د طوسی در کتاب عجایب المخلوقات Ùˆ غرائب الموجود خود را مجبور دیدند Ú©Ù‡ انتساب تخت جمشید را به سلیمان تکذیب کنند.
توضیØ:
یکی کردن جمشید Ùˆ سلیمان پس از ØÙ…له اعراب بی علت نبوده است. زیرا جمشید Ùˆ سلیمان هر دو شاه Ùˆ پیغمبر بودند. هر دو تخت جواهر نشان ساختند. هر دو کارهای خارق العاده انجام دادند. هر دو به آسمان Ø±ÙØªÙ†Ø¯. منتها تخت جمشید را دیوان به دوش کشیدند Ùˆ قالیچه سلیمان را باد به ØØ±Ú©Øª در آورد. هر دو از قدرتی Ú©Ù‡ منشاء خدایی داشت، بهره مند بودند. هر دو بعداً از لط٠خدا دور شدند.
یکی به سبب غرور و خوردن گوشت و دیگری به سبب ازدواج با دختران غیر سامی و بی عدالتی.
بنابر آنچه در بالا آمد، ایرانیان با نبوغ Ùکری برای ØÙظ آثار باستانی Ùˆ ملی Ùˆ پاسداری از میراث ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ با چنین شگردهایی توانستند آنها را ØÙظ کنند.
***
همانطور که در بالا آمده است، نوروز بیگمان منطقی ترین و دل انگیز ترین جشن ها، برای اثبات آغار سال است. زیرا با عید طبیعت و جوان شدن دشت و دمن و کوه و کوهسار و آبشار و جویبار و برابری شب و روز هماهنگ است.
همچنین نوروز Ùˆ آغاز تØÙˆÛŒÙ„ سال با اعتدال ربیعی همراه است Ùˆ آن هنگامی است Ú©Ù‡ خورشید روی مدار استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ روز Ùˆ شب با هم برابر Ù…ÛŒ شوند.
نوروز عید ٠طبیعت است Ú©Ù‡ پس از خواب زمستانی بیدار Ù…ÛŒ شود Ùˆ لباس کهنه را به دور Ù…ÛŒ اÙکند Ùˆ جامه نو Ù…ÛŒ پوشد.
نوروز همچنین، عید تعادل ٠طبیعت در مدار منظومه شمسی است Ùˆ به پاس چنین تعادلی، طبیعت Ù Ú¯Ù„ Ø§ÙØ´Ø§Ù† Ùˆ سبزپوشان، لاله ها را در لاله زاران، آبشاران را در کوهساران Ùˆ جویباران را در چمن زاران زندگی Ù…ÛŒ بخشد.
به همین منظور Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی در " التÙهیم لاوایل صناعه التقویم " در باره رسوم پارسیان، اینکه نوروز چیست؟ Ù…ÛŒ ÙØ±Ù…اید:
" نوروز نخستین روز از ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ماه...Ùˆ پیشانی سال نو است Ùˆ ششم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ماه نوروز بزرگ باشد.
زیرا Ú©Ù‡ خسروان بدآن پنج روز، ØÙ‚ های ØØ´Ù… ( خویشان Ùˆ چاکران ) Ùˆ گروهان بگذاردندی Ùˆ ØØ§Ø¬Øª ها روا کردندی Ùˆ آن گاه بدآن روز ششم خلوت کردندی، خاصگان را Ùˆ اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است Ú©Ù‡ اول روزی است از زمانه Ùˆ بدو ملک آغازید گردیدن ".
Ùˆ ادامه Ù…ÛŒ دهد " به باور پارسیان در این روز، جهان هستی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ آغاز گردید ".
خیام در نوروزنامه می نویسد.
" Ùˆ گویند چون ایزد تبارک Ùˆ تعالی بدآن هنگام Ú©Ù‡ ÙØ±Ù…ان ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ ثبات گیرد تا تابش Ùˆ Ù…Ù†ÙØ¹Øª او به همه چیزها برسد، Ø¢ÙØªØ§Ø¨ از سر ØÙ…Ù„ Ø¨Ø±ÙØª Ùˆ آسمان او را برگردانید Ùˆ تاریکی از روشنایی جدا گشت Ùˆ شب Ùˆ روز پدیدار شد Ùˆ آن آغازی شد بر تاریخ جهان را ".
" از دیدگاه دینی، مراسم جشن نوروز همیشه با خواندن جَشَن آغاز می شود و زرتشتیان پیش از دید و بازدید ٠نوروزی به " در مهر " و پرستشگاه های خود می روند و ستایش خداوند را به جای می آورند.
شاهان هخامنشی در این روز در تالار آپادانا بار عام Ù…ÛŒ دادند، نمایندگان کشورهای خارجی، استادان، گروه های مختل٠به پیشگاه شاه بار Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ØŒ هدیه Ù…ÛŒ دادند Ùˆ هدیه Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯.
داریوش کبیر در نوروز هر سال به معبد بابل Ù…ÛŒ Ø±ÙØª Ùˆ دست رب النوع بابل را Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª.
شاهان ساسانی با شکوه ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ØŒ نوروز را جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. پادشاه با جامه ابریشمی در بارگاه Ù…ÛŒ نشست Ùˆ موبدان ٠موبد با سینی بزرگی Ú©Ù‡ در آن، نان Ùˆ سبزی Ùˆ شراب Ùˆ انگشتر Ùˆ شمشیر Ùˆ دوات Ùˆ قلم Ùˆ... بود با اسب Ùˆ باز به پیش شاه Ù…ÛŒ Ø±ÙØª Ùˆ شادباشی به این عبارت Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª:
" شاها!
به جشن ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† به ماه ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†ØŒ آزادی گزین بر داد Ùˆ دین کیان!
سروش آورد ترا دانایی و بینایی و کاردانی!
و دیر زیوی با خوی هژبر!
شادباش به تخت زرین!
انوشه خور به جام جمشید و آئین نیاکان!
در همت بلند باش!
نیکو کاری و داد و راستی نگاهدار!
سرت سبز و جوانی چون خوید!
اسب کامکار و پیروز به جنگ!
تیغت روشن و کاری به دشمن!
بازت گیرا و خجسته به شکار!
کارت راست چون تیر!
سرایت آباد و زندگی بسیار باد! "
پس از چیرگی تازیان، در زمان بعضی از Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ اموی Ùˆ عباسی، جشن نوروز با شکوه برگزار Ù…ÛŒ شد. مثلاً آمده است Ú©Ù‡ عمربن عبدالعزیز خلیÙÙ‡ اموی Ùˆ معتضد خلیÙÙ‡ عباسی با تقلید از سنت ساسانیان، لباس Ø²Ø±Ø¨ÙØª Ù…ÛŒ پوشیدند، روی تخت Ù…ÛŒ نشستند Ùˆ سپس یک تن خوش صدا Ùˆ خوش قدم به نام " امیر نوروزی " یا " میمنت " پروای ورود Ù…ÛŒ خواست Ùˆ شادباش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª.
در زمان دیلمیان، غزنویان و سلجوقیان هم جشن نوروز برگزار می شد.
از زمان ساسانیان رسم بود Ú©Ù‡ 25 روز پیش از نوروز بر روی Ù‡ÙØª ستون گلی، غلات یا ØØ¨ÙˆØ¨Ø§Øª Ù…ÛŒ کاشتند Ùˆ هرکدام Ù…ØØµÙˆÙ„Ø´ خوب Ù…ÛŒ شد، باور داشتند Ú©Ù‡ آن Ù…ØØµÙˆÙ„ در آن سال خوب Ù…ÛŒ شود. خانه تکانی، لباس نو پوشیدن، دید Ùˆ بازدید Ùˆ تبادل هدایا از سنتهای این عید است.
Ø³ÙØ±Ù‡ Ù‡ÙØª سین یا Ù‡ÙØª شین ( گویا درست تر است ) Ú©Ù‡ اشاره به Ù‡ÙØª امشاسپندان است...آتش، آیینه، اوستا، گلاب پاشی Ùˆ نقل سÙید، ظر٠آب، آویشن، شاخه های سرو Ùˆ مورد، پلوماهی، انار Ùˆ آجیل همه Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… نمادین ( سمبلیک ) داشتند.
جشن نوروز به بسیاری از کشورهای اسلامی، تا مغولستان در آسیا Ùˆ مصر Ùˆ زنگبار در Ø§ÙØ±ÛŒÙ‚ا Ø±ÙØª. اکبر شاه در هندوستان در سال 1584 نه تنها جشن نوروز Ùˆ مهرگان را با شکوه هر Ú†Ù‡ بیشتر جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª بلکه گاهنامه ایرانی زرتشتی با نام های ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†ØŒ اردیبهشت را جانشین نام های تقویم اسلامی کرد. پادشاهان عثمانی نیز نوروز را جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯."
***
در غربت غریب غرب Ùˆ شرق ایرانیان باورمند Ùˆ عاشق به آداب Ùˆ رسوم زندگی بخش نیاکانمان Ú©Ù‡ سراسر شاد خواری Ùˆ شاد خوانی Ùˆ شاد رقصی Ùˆ شاد گویی بوده است با جمع شدن در هیئت یک کنسرت Ùˆ یا Ù…ØÙÙ„ ÙŽ رقص Ùˆ آواز، شب های چهارشنبه سوری Ùˆ نوروز را تا ØµØ¨Ø Ø¨Ù‡ پایکوبی مشغول Ù…ÛŒ شوند Ùˆ با نوشیدن خون رگ ٠تاک، گونه ها را ارغوانی ٠عاشقانه نقش Ù…ÛŒ زنند. با هم این بیت شعر را Ú©Ù‡ از دل بر آمده است، بخوانیم:
امشب ز شراب َ شهر َ یاران، مستم
با یار نشستم و به او، دل بستم
ای! می، تو گواه باش که من از دل و جان
از شوق وصال َ رخ َ یار سر مستم
پیمانه به دست، یار بغل، جرعه ای در کام
مستانه، نگاهی به ماه، لب به لب ٠یار، به دست جام
بر بستر ٠شب، Ø³ÙØ±Ù‡ دل را بگشائیم
شاداب برقصیم، بر این بام ٠سیه ÙØ§Ù…
بطوریکه تاریخ باستان ایرانیان گواهی Ù…ÛŒ دهد، سراسر زندگی مردم پهن دشت ایرانزمین بر بستر شاد خوانی Ùˆ شاد خواری Ùˆ شاد گویی Ùˆ شاد رقصی، Ø³ÙØ±Ù‡ شادمانی پهن کرده بود Ùˆ غم را در سرسرای کاشانه نیاکانمان مکانی نبوده است Ùˆ ØØªÛŒ در مرگ عزیزان خود لباس سÙید Ù…ÛŒ پوشیدند Ùˆ باور داشتند Ú©Ù‡ شادمانی ÙØ±ÙˆØ®Ùته در عزیز از دست Ø±ÙØªÙ‡ را باید در زندگان Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کرد. به همین مناسبت سراسر ایام سال را با جشن Ùˆ سرور بدرقه Ù…ÛŒ کردند.
اما Ø§ÙØ³ÙˆØ³ Ùˆ صد Ø§ÙØ³ÙˆØ³ با ØÙ…له تازیان به ایران، اعراب مهاجم ٠ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ٠شادی Ùˆ شادمانی، این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غنی شاد را به ماتم Ùˆ ناله Ùˆ لابه Ùˆ عزا تبدیل کردند. بطوریکه سکان دار این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عزا از طایÙÙ‡ تازی شده، امام Ù…ØÙ…د غزالی در کیمیای سعادت Ø³ÙØ§Ø±Ø´ Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡:
" ایرانیان جشن نوروز و سده را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس نو نپوشند! بر عکس عزاداری کنند تا مجوس از بین برود!"
Ùˆ اما امروز رهرو راستین آن ابله مرد خراÙÙ‡ پرست Ùˆ جنون نگر، آخوندی مرتجع بنام خزعلی اظهار Ù„ØÛŒÙ‡ Ù…ÛŒ کند " روزی به آیت الله جنتی Ú©Ù‡ از رÙقای خوب من است Ú¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ چرا مردم جوانه زدن درختان را در بهار جشن Ù…ÛŒ گیرند ولی روزی را Ú©Ù‡ پیامبر اکرم دستان علی را به عنوان جانشین خود به آسمان بلند Ù…ÛŒ کند، همچون نوروز جشن نمی گیرند..." Ùˆ Ø§ÙØ§Ø¶Ø§Øª خود را چنین ادامه Ù…ÛŒ دهد " علی اگر پرسید جوانه درخت عید اول بود Ùˆ من عید دوم Ú†Ù‡ خواهیم Ú¯ÙØª... به واقع آیا صØÛŒØ است Ú©Ù‡ جوانه زدن درختان را جشن بگیریم ولی روز عید غدیر را به عنوان عیدی بزرگ قلمداد نکنیم...شماها باید زمینه را برای اعلام کردن غدیر به عنوان عید بزرگ شیعیان ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورید. اگر در نوروز به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† خود 100 تومان عیدی Ù…ÛŒ دهید در غدیر 500 تومان بدهید. اگر در نوروز برای خانواده خود Ùˆ همسرتان لباس هشت هزار تومانی Ù…ÛŒ خرید برای عید غدیر لباس پانزده هزار تومانی تهیه کنید. در این صورت بچه ها Ùˆ خانواده ها شجاع Ù…ÛŒ شوند Ùˆ تبدیل به امثال رجایی Ùˆ باهنر خواهند شد Ùˆ درعین عظمت همچون رجایی سوار اتوبوس خواهند شد".
اما بر خلا٠خواست این از گورگریختگان تاریخ، مردم ٠با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، این جشن ها را به کوری چشمان ٠ذلت پرست Ùˆ عزا دوست، زنده نگاه داشتند Ùˆ امروز هم با شکوهی بی همتا آن را پاس Ùˆ عزیز Ù…ÛŒ دارند.
بویژه از جشن های ملی، سه جشن نوروز، مهرگان و سده، امروز هم با شکوه هر چه تمامتر در پهن دشت ٠بی کران سرای ایران زمین برگزار می شود و در کنارشان جشن های سوری و یلدا با جلوه های خیره کنندهء چشمان، در هر سرا و مکانی از ایرانیان، با شادی و شادمانی و شادخواری برگزار می شود.
***
بهار
بهار! بهار! بهار!
بیار! بیار! بیار!
باران! باران! باران!
ببار! ببار! ببار!
بشوی! بشوی! بشوی!
ازدل! از جان! زنگار!
بر چمن! غنچه زن! گل بزن!
جاری کن! جویبار! آبشار!
بلبلان، نغمه خوان، روی ٠دار
دختران،عاشقان، شوق یار
رهروان، مردمان، Ùکر ٠کار
می شود، روزگار، پر نگار
کوهسار، سبزه زار، شالیزار
سبزه زد، سبز ٠سبز، چون خیار
می رویم، لاله زار، با نگار
بر چمن، بوسه زد، زلÙ٠یار
می رود، این خزان، بی گمان
می رسد، بی قرار٠نوبهار
ای شراب! گل نما! روی ٠یار
در شب ٠عاشقان، می مرا، میگسار
Ø¨Ø²ÙØ¯Ø§ÛŒ! این غبار! شب ٠تار
Ø¨ÙØ´Ø§Ù†! این دیار! عطر ٠یار
نوروز هشتاد ÙˆÙ‡ÙØª
------
شاعري سيب به دست
ته يك كوچه خيس
ÙØµÙ„ خوب ديدار
شاعري سيب به دست
و تو را مي خواند
شاپرك نزد من آي
و بهاري دلخوش
و خدايي سرخوش
و نسيم بودن
گل ياسي در دست
دامن سبز چمن
كه تو را مي خواند
شاپرك نزد من آي
و كتابي عاشق
جوي آب جاري
مرغهاي مينا
Ù„ØØ¸Ù‡ Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ÙŠ
تپش قلب زمين
شمع روشن با سوز
كه تو را مي خواند
شاپرك نزد من آي
شاعري سيب به دست
شعر نو مي خواند
شاپرك در كوچه
نور مي Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯
شاپرك نزد من آي
كه صدايت شعر است
و صدايت سو سو
باز هم نور بپاش
هومن اسÙند 86

با باران اردیبهشت های نیامده- نصرت الله مسعودی
مبارک بود عید Ùˆ نوروزتان-امیر ØØ³ÛŒÙ† شروین"نوا"
Ùˆ Ø·Ø±Ø Ù‡ÙØª سین عجیبی در آیینه بندان چهره ام- مهنار بدیهیان
داده ای باغ٠قناری را به زاغ- راØÙ„Ù‡ یار
خطوط Ø´ÙØ§Ù خورشید بانوی بهار را روبرویم نشاند/آرام قاسمی
Ú†Ùˆ نوروزم به روز Ùˆ مهر دیباست-ÙØ±Ù‡Ø§Ø¯ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ – مزدک
من تمامی دنیا را با اسم کوچک صدا می زدم--تیکانی
دوباره این دیار٠مانده در مدار٠درد-رضا بی شتاب
بهاران! لاله زاران! بر شما یاران! مبارک- دکتر اØÙ…د پناهنده
شاعري سيب به دست /مهدي ازوج _‌ هومن
کاریکلماتور / ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی

Ú¯Ù„
دسته گل را به آب داد و گل را به خواب
گل شهرداری نصیب بلبل شورا شد
گل خشکیده مومیایی گل هاست
به خطر گل رویش کود به او هدیه داد
بلبل براب گل خر برای یونجه و من برای تو می خوانم
اشک گل را باران در می آورد
گل هر چه خسیستر خارش بیشتر
مرتب به سینه ها گل میزد تا معرو٠شود
گلی که پژمرده نشود مصنوعی است
کاه را انتخاب کرد زیرش آب Ø±ÙØª
تنها انتخاب موÙقش Ø§Ù†ØªØØ§Ø±Ø´ بود
Ú¯ÙØªÙ† بنویس انتخواب نوشت : انت خواب
انتخاب تک گزینه ای خواهر انتصاب است
لبخند انتصاب را به ریشخند انتخاب ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒ داد
هر دو انتخابشان چراغ است : دزد – شبزنده دار
قدرت منتخب را می خواست نه قدرت انتخاب را
منتخبش خند ه بود انقدر خنداند که اشکش درامد
انتخاب را دوست داشت ØØªØ§ اگر وسیله ÛŒ مرگش بود
دزد باسابقه بند را به انتخاب نمی گذارد
انتخاب جرقه نتیجهی شعله وریست
با انتخاب پرواز آسمان را هدیه Ú¯Ø±ÙØª
انتخاب کور Ø´ÛŒÙØªÙ‡ ÛŒ عاشق هاست
در بند آزادی بود چون انتخاب در بند را Ù†Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª .
عید

همه را عید می گیرد ما را عزا
عید بدون عیدی تنگ بدون ماهی ست
سال روسیاه عید رو سÙید را طلاق داد
قبل از در کردن توپ عید خانه ویران بود
یک سال گدایی کرد یک چهرشنبه سوری ترکاند
سر Ø³ÙØ±Ù‡ Ù‡ÙØª سین جای ماهی دودی نشست
دامنش به آتش چهارشنبه سوری Ú¯Ø±ÙØª بچه ها از رویش پریدند
خودش را ترکاند عید شد
---------------------------------
Ú¯Ù„ در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ÛŒ دو بوسه ÛŒ گس
نصرت الله مسعودی

دیگر کنار لبانت
Ú©Ù‡ دیری ست Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ نمی کنند،نمی مانم
باید به برگ برگ Ùگریه بر گردم
به برگ ÙØ³Ø§Ø¯Ù‡ ÛŒ آن روز
که با صدای باران
بوی مویت را
بر شانه ی من خالکوبی کردی
Ùˆ برصخره های سرد Ù«سراب هنام»
Ù…ÛŒ شد همصدای نبض ÙØ³Ø§Ø¯Ù‡ ÛŒ سنگ
کنار Ùگیسویی
که از اسطوره باریده بودند
جان داد
و با ابدیت آب ها
باران Ùهمیشه ای شد
که می خواهد هر اردیبهشت
به Ø±ÙØªØ§Ø± Ùگیسوی تو
بر همان صخره ها
رها شود
وراز ÙØ³Ø± به مهری را
در خود مویه کند.
دیگر کنار Ùلبانت
Ú©Ù‡ مثل Ùپوست ÙØ¯Ø±Ø®ØªØ§Ù† ÙØ¯ÛŒ
تلخ می گذرند ، نمی مانم
بگذار
تا انهدام ÙØ¬Ù‡Ø§Ù†
با باران اردیبهشت های نیامده
تنها به یاد ÙØ¢Ù† نرگس ÙÚ©ÙˆÚ†Ú©
Ú©Ù‡ در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ÛŒ دو بوسه
به من دادی
ببارم.
نصرت الله مسعودی
---------------------------
تبار

مهنار بدیهیان
من از کجایم
که پیرهنم بوی ترخون
کرته ی باغ پدر می دهد؟
و گونه هایم
به سرخی گل انار باغ همسایه؟
از کجایم
که دستانم
ساقه ی ترد بوته ی بنادر است؟
و طعم دهانم
مزه ی گل بید مشک چای مادرم؟
از کجایم
که شوق هایم آبی اند
به رنگ مینای آبهای شمال؟
از کجایم
که بهاران
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ های سیب
در دلم جوانه می زند؟
Ùˆ Ø·Ø±Ø Ù‡ÙØª سین عجیبی
در آینه بندان چهره ام؟
می دانی. ..می دانی…
از آن بالنده رودم.
زاینده
از آن بلند کوهم
البرز
از سر زمینی ام که
به زرتشت می رسم
اولین شاعر زمین….
………………………….2001
قسمتی ار شعر "عروس بهاران"
از امیر ØØ³ÛŒÙ† شروین
زمستان گذشت و بهاران رسید
بدشت و دمن سبزه و گل دمید
همه کوه و هامون و دشت
ز ابر بهاری تر و تازه گشت
بهر خانه گسترده روی زمین
بسی دلنشین"Ø³ÙØ±Ù‡ ÛŒ Ù‡ÙØª سین"
بمهر و به نیکی، بداد و دهش
دهید دل و جان همی پرورش
که تا مام ایران شود شادمان
Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ§Ú©Ø§Ù†Ù…Ø§Ù† شاد از آن
شما را دل Ùˆ جان Ùیروز باد
همه روزتان، نو روز باد
بکام شما باد بخت جوان
مبارک بود عید و نوروزتان
------
مخمس
قهرمان داستانم
آرزو می سوزدم آیینه وار
چشم می دوزم به باران بهار
خیره می بینم که همچون آبشار
از پس ابرسیاه ٠روزگار
خنده های دلکشی دارد بهار
Ú¯ÙØªÙ‡ بودم پای نگذارم به باغ
دیگر از گلشن نمی گیرم سراغ
داده ای باغ٠قناری را به زاغ
باز می بینم که پای چوب دار
خنده های دلکشی دارد بهار
خلوت٠باران شرارم می زند
در دل آتش قرارم می زند
بوسه های آبدارم می زند
عشق می گردد مرا آموزگار
خنده های دلکشی دارد بهار
خرمن زلÙÙ… Ù¾ÛŒ ÙØ§Ùسونگری
ØÙ„قه ØÙ„قه شد به ناز Ùˆ دلبری
بسته آذین با خط خاکستری
درسماع هوی هوی لاله زار
خنده های دلکشی دارد بهار
باغ معشوق جوان آورده است
شورعشقی ارمغان آورده است
طاقتم را در ÙØºØ§Ù† آورده است
تاک پیچیده به اندام چنار
خنده های دلکشی دارد بهار
گل به سوی من تبسم می کند
نرگسی با من تکلم می کند
بلبلی با من ØªÙØ§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ کند
شوق می ریزد به چشمم سبزه زار
خنده های دلکشی دارد بهار
تا قناری همزبانم می شود
در پی آهوی جانم می شود
قهرمان داستانم می شود
ضرب شصت آرشی دارد بهار
خنده های دلکشی دارد بهار
عاشقی درمن تهاجم می کند
موج خیزی وتلاطم می کند
من مرا در پرتوش گم می کند
گریه آویزد غرورم را به دار
خنده های دلکشی دارد بهار
دل به هر نوروز یارم می شود
درخیالات بهارم می شود
آلبالو گوشوارم می شود
سیب می خندد به سودای انار
خنده های دلکشی دارد بهار
گریۀ باران خرابم می کند
ناگهان غرق شرابم می کند
قطره قطره قطره آبم می کند
زندگی بی عاشقی نآید بکار
خنده های دلکشی دارد بهار
در میان شعله مستی را ببین!
در بیابان گل پرستی را ببین!
در Ù…ØØ¨Øª پیشدستی را ببین!
بی خیال از طعنه های نیشدار
خنده های دلکشی دارد بهار
من اگر مستم تو معذورم بدار!
عاشقان را در بهاران واگذار
سربه دارم سر به دارم سر به دار
می شوم دلواپس و امیدوار
خنده های دلکشی دارد بهار
راØÙ„Ù‡ یار
-----------------
نزدیک بهاربوی همه چیز رخوتناک است
جنون من هم بیدار
ومن
مثل گرده های سیال گیاهان جوان
وسوسه و سرگردان همه دنیا، هر گوشه ای تاب میخورم
دیروز وقتی چشمهایم را به روی سرما بسته بودم
خورشید گونه هایم راغلغلک داد و خواب سردم بیدار شد
چشمهایم غم داشت
خطوط Ø´ÙØ§Ù خورشید بانوی بهار را روبرویم نشاند
:بانوی بهار با چشمهای نرگس وار خندید ÙˆÚ¯ÙØª
ØØ§Ø¶Ø±ÛŒ زمستان را تنبیه کنیم؟
:کودکانه Ùˆ قهر کنان Ú¯ÙØªÙ…
من لباسهای سرخم را گم کرده ام ،سیاه بی لباس سرخش سرگردان است
Ú¯ÙØª: تو را لباسهای سرخ نومی پوشانم
قلبت را گرم میکنم
و غمهایت را لا لایی میخوانم
دوباره برقص
دوباره لبخند بزن،نگاه Ù†Ø§ÙØ°Øª را بیدار Ú©Ù†
تا ØØ³Ø§Ø¯Øª زمستان بیدار شود
و من لباسهای سرخ بهاری را به تن کردم
آرام قاسمی
--------
بهاریه
ÙØ±Ù‡Ø§Ø¯ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ – مزدک
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ بر سمند Ùˆ Ù†ÙØÙ‡ اینجاست عروس خاطره بر توسن ماست
ز شرق عالم از عطر گلستان به مغرب ØµÙØÙ‡ ای از عشق پیداست
نسیم یاسمن غلغل Ùکندست دل نرگس اسیر ØµØ¨Ø Ø±ÙˆÛŒØ§Ø³Øª
Ú¯Ù„ سنبل به Ø³ÙØ±Ù‡ خوش نشیند تو گوئی خانهء خورشید اینجاست
به سبزه، سینهء سامان Ø³ØØ± شد سراسر خانه مان مهمان دنیاست
من و دل، خانهء آبی دریا چو رقصان ماهی قرمز به میناست
کبوتر Ù…ÛŒ پرد، باز(ÛŒ) به بازی تو گوئی جنتی بر صØÙ† اسماست
شب آه Ùˆ سبوی خالی ام Ø±ÙØª شراب شاهی ام شاهانه برپاست
من و یار و کنار و بوس و خنده چنین ایران ما در نقل عنقاست
به نوروزم بگو Ø§ÙØºØ§Ù† بیاید دلم تنگ ٠برادر ØµØ¨Ø ÙØ±Ø¯Ø§Ø³Øª
دوشنبه بی نوای بلخ مگزین Ú©Ù‡ بلبل در Ù‚ÙØ§ÛŒØ´ØŒ آه... غوغاست
خوشا روزی پر از مهر Ùˆ Ù…ØØ¨Øª Ú†Ùˆ نوروزم به روز Ùˆ مهر دیباست
بکن بیرون ز دل مزدک بدی را
که نور پاکی از مشرق هویداست
---------
عطر خوب
آواز که در کوچه بپیچد
زانوی رهگذر که به رقص در آید
جغراÙیای دنیا به هم Ù…ÛŒ ریزد
پالتوی پوستی روسی
گیسوانی به سبک مصری
چکمه های ونیزی
بعد بی سکان و بی لنگر دل به دریا زده ای
زیر تاقدیس های قدیمی
در آینه های قدی بلند
Ø´Ú© Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø´ØªÙ‡ ÛŒ من بوده ای
شاید شیطان معصومی هستی
با انگشتانی کشیده و بلند
Ú©Ù‡ خرامان از میان Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های پر از برÙ
می گذرد
قهوه ای از قهوه ای چشمان تو نوشیدم
در میان گندمزار های طلایی و
آسیاب های بادی
با تنها چند سکه در جیب .
Ø§ØªÙØ§Ù‚ ساده ای نبود
سالها خوابم نبرد
عطر خوب بر پیراهنم ماندگار بود
من تمامی دنیا را با اسم کوچک صدا می زدم
اما شما را
کنار ریل قطار ...
خسته بودید
Ú¯ÙØªÙ… چمدانتان ... ØŸ
بر خاستید
آواز خواندید
رقصیدید
تمام قطب نما ها از کار Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯
جهان ساکت شد
سالیان بسیاری در این سکوت گم شد
من پیر شده ام ؟ ! نه ؟ !
پیر زیبایی شما
اینجا همه چیز سÙید است
من٫ بر٠٫ زمین٫ دریا ٫ شما
عکس هایی که می گیرم .
Ø§ØªÙØ§Ù‚ ساده ای نبود
سالها خوابم نبرد
با آن قهوه ی تلخ روسی
که در ایستگاه قطار
تعارÙÙ… کردید
ولادیوستوک ( روسیه )
امیر ØØ³ÛŒÙ† تیکانی
FEB 2008
--------------
رستاخیز
رضا بی شتاب
دوباره گوهر٠گسسته ی بهار٠من
به رشته عاشقانه می کشد نگار٠من
دوباره برگهای بینوای خسته را
به قلب٠باغ Ùˆ Ù‚Ùله Ù…ÛŒ بَرَد قرار٠من
دوباره این دیار٠مانده در مدار٠درد
ز تیرگی به روشنی کشد تبار٠من
دوباره بلبلان٠شاخه ی خجسته را
صدا زند نوای شاد٠آشکار٠من
بیاورد دوباره Ø¨Ø§Ø±Ø´Ù Ø´Ú¯ÙØªÙ شعر
شکوه٠جشن٠این Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ها کنار٠من
دوباره کودکانه خیل٠خنده های Ú¯ÙÙ„
جوانه می زند به جان٠جویبار٠من
دوباره رستخیز٠تازه می رسد ز راه
چو مرهمی به زخم٠زمهریر٠پار٠من
دوباره انسجام٠سبز٠دست٠عاشقان
رساندم مگر سرور و اعتبار٠من
دوباره بر سریر٠خودسری نشسته را
ز بیخ Ùˆ بÙÙ† به شعله درکشد شرار٠من
دوباره زشت٠بد منش ز خانه می رود
دَمَد به لب سرود٠دلنواز٠یار٠من
2008-03-27
-----------------
نوروز Ù Ø¯Ù„ÙØ±ÙˆØ² ٠پیروز، امروز Ùˆ هر روز خجسته باد!
دکتر اØÙ…د پناهنده
بهاران! لاله زاران! بر شما یاران! مبارک
نسیم ٠جویباران! سبزه زاران! برشما یاران! مبارک
صدای ٠آبشار، رود ٠خروشان، باغ ٠میوه
درود ٠کوهساران! بر شما یاران! مبارک
پیام ٠چایکاران! جنگل ٠سبز! باغ ٠نارنج
هوای ٠شالیزاران! بر شما یاران! مبارک
سلام ٠برزگر در شالیزار! عطر ٠گل ٠یاس
ÙØ¶Ø§ÛŒ دل نشین ٠شهر جانان! بر شما یاران! مبارک
پیام ٠کوه ٠لیلا! عطر ٠چای! خون ٠شقایق
درود ٠آب ٠دریا! دشت ٠زیبا! بر شما یاران! مبارک
پیام سرخ ٠یاران Ù Ø³ÙØ± کرده تو دلها
سلام ٠آتش ٠چهار شنبه سوری! بر شما یاران! مبارک
نگاه ٠شاد ٠دختر بچگان! با رخت ٠تازه
درود ٠عیدی ٠نوروز ٠باستان! بر شما یاران! مبارک
مقدمه
بی گمان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گوهر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ùˆ سنن ٠سالار ٠ملی ٠ملت ٠ایران، سرشار است از جشن Ùˆ سرور Ùˆ شادمانی Ùˆ شاد خواری Ùˆ شاد گویی Ùˆ شاد رقصی. Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عزا Ùˆ ماتم Ùˆ مصیبت Ùˆ گریه Ùˆ سینه زنی Ùˆ قمه زنی را در آن، جایگاهی نبوده Ùˆ نیست.
زیرا ایرانیان در هرماه، یک روز را به مناسبت هم نام شدن با ماه، جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ شادی Ùˆ شادمانی Ù…ÛŒ کردند.
نام این جشن ها، در تاریخ ایرانیان ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† گان، اردیبهشت گان، خردادگان، تیرگان، امردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، دیگان، بهمن گان Ùˆ اسÙندگان ثبت شده است. بنابراین با برگزاری ٠این جشن های ماهانه Ùˆ در کنارشان جشن های با شکوه Ùˆ Ø¯Ù„ÙØ±ÙˆØ² ٠نوروز Ùˆ سده Ùˆ یلدا Ùˆ مهرگان Ùˆ چهار شنبه سوری Ùˆ Ùˆ Ùˆ دیگر جایی برای ناله Ùˆ ماتم Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بیابان گردان نبود Ú©Ù‡ امروز در جای جای ٠جان ٠جامعه، بوسیله مشتی مرتجع Ùˆ عقب گرا جار زده Ù…ÛŒ شود تا تمامی سال را زانوی غم Ùˆ ماتم، بغل بگیرند Ùˆ بر نادانی Ùˆ بدبختی خود گریه Ùˆ زاری کنند.
وقتیکه نور Ùˆ روشنایی Ùˆ آتش، مظهر Ùˆ نماد ٠عشق ٠شورانگیز ٠شادمانی در شب ٠شراب ٠ارغوانی در باور های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù Ú¯ÙˆÙ‡Ø±Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† نیاکانمان در کهن دیار ٠جانان نقش بسته بود، بر تاریکی وتیرگی Ùˆ سیاهی Ùˆ ظلمت بوده است Ú©Ù‡ دریده شوند Ùˆ از جای جای ٠جان ٠جامعه ٠جاندار ٠جانان، گور خود را Ú¯Ù… کنند.
Ùˆ بر خورشید روشنایی گستر بود Ú©Ù‡ Ø³ÙØ±Ù‡ نور Ùˆ گرما را در دلها، طبق طبق عشق Ùˆ شادابی Ùˆ شادمانی پهن کند.
در کنار این جشن های ماهانه – اما - روز تولد زرتشت، پیامبر ٠خرد، در روز ٠خرداد ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ماه یعنی روز ششم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† برگزار Ù…ÛŒ شد Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی از آن به عنوان نوروز بزرگ نام Ù…ÛŒ برد Ùˆ نیاکان زرتشتی ما Ùˆ امروز زرتشتیان، این روز را با شکوه هر Ú†Ù‡ تمامتر جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÛŒ گیرند.
اما در میان سی Ùˆ یک جشن سالیانه، جشن های ملی Ùˆ ÙØ±Ø§ ملی نوروز، سده، مهرگان، چهارشنبه سوری Ùˆ یلدا، جایگاه ویژه ای در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ٠گوهر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† ٠ایرانیان دارد Ùˆ ایرانیان در هر نقطه از گیتی این اعیاد را در اوج شکوهمندی ٠خیره کننده، در مداری بالا بلند Ùˆ با غروری بی همتا برگزار Ù…ÛŒ کنند.
در بین این جشن های باشکوه Ùˆ Ø¯Ù„ÙØ±ÙˆØ² Ú©Ù‡ جان Ù…ÛŒ بخشند Ùˆ دلها را از شادمانی، شاداب Ùˆ چهره ها را از شراب ارغوانی بی تاب Ù…ÛŒ کنند، اگر جشن های نوروز Ùˆ تیرگان Ùˆ مهرگان Ùˆ دیگان Ú©Ù‡ به مناسبت تغییرات طبیعی گردش زمین به دور خورشید صورت Ù…ÛŒ پذیرد Ùˆ با طبیعت همساز Ùˆ خوش تر است.
اما جشن های سده، آذرگان، اردیبهشت گان Ùˆ چهارشنبه سوری را با آتش دمسازتر است زیرا این جشن ها به پاس Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… آتش برگزار Ù…ÛŒ شدند Ùˆ Ù…ÛŒ شوند.
بی گمان آتش در نگاه Ùˆ باور نیاکانمان همواره مظهر ٠پاکی، روشنایی، انرژی، صداقت، راستی Ùˆ در رأس آنها دریدن تاریکی Ùˆ تیره Ú¯ÛŒ Ùˆ تیره روزی بوده است. به همین منظور این عنصر اهورایی را Ú©Ù‡ نمادی از چیرگی بر تیره Ú¯ÛŒ در زندگانی بشر خود را تثبیت کرده است، گرامی Ù…ÛŒ داشتند Ùˆ آن را نگهبانی Ùˆ نگهداری Ù…ÛŒ کردند. زیرا با کش٠آتش، ارابه تکامل ٠اجتماعی در عرصه های مختل٠زندگانی ٠بشر، شتابی در خور Ùهم انسان Ùˆ زمان پیدا کرد Ùˆ پاره های جگر زمین را برای پروراندن ابزار Ùˆ آلات، جهت رونق Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‡ اجتماع ٠انسانی، تغییر ØØ§Ù„ت داد.
از این رو است Ú©Ù‡ نیاکانمان جشن هایی به پاس Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… Ùˆ قدسیت آتش برپا Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ تا امروز در جان Ùˆ تن Ùˆ خرد هر ایرانی زبانه Ù…ÛŒ کشد Ùˆ آن را گرامی Ùˆ عزیز Ù…ÛŒ دارند.
***
نوروز اما بی Ú¯Ùنگو، از زیباترین Ùˆ شور انگیزترین جشن بشریت است Ú©Ù‡ هماهنگ با جشن طبیعت Ùˆ به تعادل رسیدن روز Ùˆ شب در یک ØØ±Ú©Øª دورانی زمین به دور خورشید، با شادمانی Ùˆ Ø³ÙØ±ÙˆØ±ÛŒ بی همتا، در پهن دشت ایران زمین Ùˆ ÙØ±Ø§ ایران زمین برگزار Ù…ÛŒ شود.
به همین مناسبت ایرانیان برای بزرگداشت نوروز ٠نوآور Ùˆ نورباور با سور ٠چهارشنبه سوری به پیش باز آن Ù…ÛŒ روند Ùˆ با آتش سوری، ناپاکیها Ùˆ کدورتها Ùˆ دشمنی ها را Ù…ÛŒ سوزانند Ùˆ با یگانگی Ùˆ صاÙÛŒ Ùˆ دوستی Ùˆ آشتی پا به منزل جوان کننده دیده Ùˆ دل ٠نوروز Ù…ÛŒ گذارند Ùˆ روزی نو از سال را در عرصه زندگی آغاز Ù…ÛŒ کنند.
نگاهی به پیدایش " نوروز " Ùˆ ÙلسÙÙ‡ آن:
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ نامدار Ùˆ پاسدار سخن پارسی در اثر جاودانه Ùˆ یگانه اش شاهنامه Ù…ÛŒ ÙØ±Ù…اید:
جمشید** شاه از پادشاهان کیانی ٠ایرانی، پس از کیومرث شاه، هوشنگ شاه Ùˆ تهمورث شاه است Ú©Ù‡ برای سر Ùˆ سامان Ùˆ سازمان دادن به کشور Ùˆ بر قرار کردن نظم Ùˆ نظام در جامعه Ùˆ تربیت مردم، کوشش های ٠جانانه Ùˆ خردمندانهء ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† کرد.
هم او بود که با هوش و هنگ ٠خرد مندانه اش، مردمان ٠سرزمین ایران را به چهار طبقه تقسیم کرد:
ا – آموزان ( آموزگاران )
2 – نیساران ( لشکریان )
3 – نسودیان ( کشاورزان ) و
4 –اهنو خویشان ( پیشه وران )
جمشید شاه نخستین کسی بود Ú©Ù‡ تقسیم کار را در جامعه باب کرد تا ØªØØª آن، هر کسی متناسب با توانایی Ùˆ استعدادش بتواند باری از ارابه تکامل ٠جامعه را بدوش بکشد.
نخست آلت جنگ را دست برد
در نام جستن به گردان سپرد
به ÙØ±Ù‘ کیی نرم کرد آهنا
Ú†Ùˆ Ø®Ùود Ùˆ زره کرد Ùˆ چون جوشنا
دگر پنجه اندیشه جامه کرد
که پوشند هنگام جنگ و نبرد
ز کتّان و ابریشم و موی قز
قصب کرد پرمایه دیبا و خز
بیاموختشان رشتن Ùˆ ØªØ§ÙØªÙ†
به تار اندرون پود را Ø¨Ø§ÙØªÙ†
Ú†Ùˆ شد Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ شستن Ùˆ دوختن
Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ ازو یکسر آموختن
ز هر انجمن پیشه ور گرد کرد
بدین اندرون نیز پنجاه خورد
چهارم که خوانند اهنو خوشی
همان دست ورزان ابا سرکشی
Ú†Ùˆ بان Ùˆ Ú†Ùˆ کاÙور Ùˆ چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و در مان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
آری، این جمشید شاه بود Ú©Ù‡ کشاورزی Ùˆ ساختن آلات Ùˆ ابزار جنگی Ùˆ خانگی را به مردم آموزش داد. از معادن ٠کانی، Ùلزات را جهت ساختن ابزار استخراج کرد. از گیاهان دارویی، دارو ساخت Ùˆ در امر پزشکی برای مداوای بیماران از این داروها سود جست.
از برکت این نوآوری Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ Ø±ÙØ§Ù‡ Ùˆ سلامتی را در جای جای جان Ù٠جامعه گسترش داد Ùˆ امنیت اجتماعی را در مدار ٠بالا بلند ٠زندگانی ٠مردم تثبیت کرد.
پس از ÙØ±Ø§ØºØª از این نوآوری Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‡ Ùˆ امنیت اجتماعی بود Ú©Ù‡ خود را برای جشنی ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ± Ùˆ شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† آماده کرد:
همه کردنی ها چو آمد به جای
ز جای مهی برتر آورد پای
به ÙØ±Ù‘ کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو بر داشتی
ز هامون به گردون Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÛŒ
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه ÙØ±Ù…انروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
Ø´Ú¯ÙØªÛŒ ÙØ±Ùˆ مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù†Ø¯
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ†
بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن ÙØ±Ù‘Ø® از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
همانطوریکه Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ Ù…ÛŒ کنیم این یادگار ٠خجسته Ùˆ میمون، از روزگار ٠جمشید شاه به ما به ارث رسیده است. Ùˆ تا امروز- نوروز- این سنت دیرینه Ùˆ دیرپای علی رغم هجوم Ùˆ شبیخون ٠بیگانگان Ùˆ کشتار ملت Ùˆ ویرانی ایران Ùˆ سوزاندن کتابها Ùˆ کتاب خانه ها Ùˆ آثار ذیقیمت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ نتوانسته اند نام Ùˆ نشان این مردم را با سنت های پایدارشان از ØµÙØÙ‡ روزگار بزدایند.
ک٠آلوده دهننان در طول تاریخ ٠اشغال گری شان، نعره های شوم Ù Ù…ØÙˆ ٠سنن ٠زندگی ساز Ùˆ شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† ایران را، چون چهارشنبه سوری Ùˆ نوروز Ùˆ سده Ùˆ مهرگان، Ù†Ùیر کشیدند. اما به کوری چشم این ضد Ø³ÙØ±ÙˆØ± Ùˆ سورچرانی Ùˆ شادی Ùˆ شادمانی Ùˆ شادخواری Ùˆ شادکامی Ùˆ جشن، این سنن باستانی Ùˆ ملی هر بار سمندروار از خاکستر ٠آتش برخاسته Ùˆ آتش به هستی جانوران ٠دد منش ٠به ظاهر آدم نما زدند.
Ùˆ آنانیکه نتوانستند بر این سنت های دیرپای Ùˆ دیرزی Ùˆ شادمانی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ø¸ÙØ± آیند، آنها را به مرام چرکین Ùˆ ننگین خود آلودند تا آن را از Ù…ØØªÙˆÛŒ تهی کنند.
پرچمدار این رجاله گان تاریخ ملا Ù…ØÙ…د باقر مجلسی است Ú©Ù‡ در کتاب " سماء Ùˆ العالم " نوشت:
" به روایت امام Ø¬Ø¹ÙØ± صادق در این روز ØØ¶Ø±Øª Ù…ØÙ…د در دشت غدیر خم برای ØØ¶Ø±Øª علی از مردم بیعت Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ در همین روز ØØ¶Ø±Øª علی به مردم نهروان غالب شد. Ùˆ در همین روز امام دوازدهم Ú©Ù‡ ÙØ¹Ù„اً از دیده ها پنهان است، مجدداً ظاهر Ù…ÛŒ شود".
باز از" امام Ø¬Ø¹ÙØ± صادق" Ùˆ سلمان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نقل شده است Ú©Ù‡ " آدم در آغاز ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده Ùˆ آن روز ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ ای است برای طلب Ù ØØ§Ø¬Ø§Øª Ùˆ برآورده شدن آرزوها Ùˆ زناشویی Ùˆ Ù…Ø³Ø§ÙØ±Øª ".
همه این ترÙندها جهت ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آوردن شرایطی بود Ú©Ù‡ با نهادینه کردن تاریخی دروغین ØªØØª نام نوروز، آن را Ø±ÙØªÙ‡ Ø±ÙØªÙ‡ به نام کسانی کنند Ú©Ù‡ ذاتاً با نوروز بیگانه Ùˆ ضد آن بودند Ùˆ هستند.
اگر تا دیروز تشخیص Ùˆ ØµØØª این سخن، سخت Ùˆ دشوار بود، امروز اما با به قدرت رسیدن رجاله گان ٠تاریک خانه تاریخ، آنها پروایی به خود راه نمی دهند Ú©Ù‡ بگویند این روز ملی را ØØ°Ù کنید Ùˆ جای آن تولد Ø¬Ø¹ÙØ± بن Ù…ØÙ…د Ùˆ یا ام کلثوم را بگذارید. بطوریکه روزنامه وابسته به بیت رهبر" معظم " در این باره نوشت:
"نوروز عامل سرسام و مصیبت مردم است"
" اين ارگان خبري متعلق به خامنه اي ØŒ كه گويي مرگ رژيم اسلامي را در نوروز Ùˆ مراسم نوروزي از جمله چهارشنبه سوري ØŒ مي بيند از جمله نوشت "اگر تعطيلات نوروز ØØ°Ù شوند ØŒ هم به اقتصاد كشور كمك مي شود ØŒ هم از Ø§ÙØª ØªØØµÙŠÙ„ÙŠ دانش آموزان كاسته مي شود Ùˆ هم خانواده ها Ùˆ مردم از سرسام Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ مصيبت نجات مي يابند."
ياد آوري مي شود شنبه گذشته نيز ØŒ همين روزنامه ØÙƒÙˆÙ…تي ØŒ ضمن انتشار خبري ØŒ از ØØ°Ù تعطيلات نوروزي توسط نمايندگان مجلس آخوندي خبر داد Ùˆ ضمن ابراز خشنودي از آن ØŒ از جايگزين شدن تعطيلات مذهبي همچون †ميلاد امام Ø¬Ø¹ÙØ± صادق “ بنيان گذار مذهب شيعه Ùˆ †شهادت ام كلثوم “ به جان تعطيلات ملي ØÙ…ايت کرده بود. "
***
هرچند ایرانیان برای ØÙظ ارزش های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ جشن ها Ùˆ سنن ملی، در مقابل راهزنان تازی، مغولی Ùˆ تیموری به آنها رنگ مذهبی اسلامی Ùˆ سامی دادند. اما چنین رنگ Ùˆ لعابی به این ارزشها در درازمدت سبب شده است Ú©Ù‡ جدا سازی بسیاری از سنن ملی ایرانی از سنن بیگانگان دچار مشکل شود.
بطوریکه پس از تسط اعراب بر سرزمین ایران Ùˆ رواج خراÙÙ‡ گرایی Ùˆ نابودی میراث مدنی، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ سنن Ùˆ ارزشهای غرور Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ùˆ شادمانی گستر ایرانیان، سر آن داشتند تا هرچه مظهر ایرانی Ùˆ ایرانیت است، نابود کنند.
چنانکه تاریخ گواهی Ù…ÛŒ دهد، سعدابن ابی وقاص پس از وارد شدن به تیسÙون " ÙØ±Ù…ان داد تا در شهر مسجدی بسازند Ùˆ از آن پس به جای آتشگاه Ùˆ باژ Ùˆ برسم Ùˆ زمزمه در این شهر بزرگ Ú©Ù‡ سالها مرکز موبدان Ùˆ مغان بود، جزء بانگ اذان Ùˆ تهلیل Ùˆ ØªØ³Ø¨ÛŒØ Ú†ÛŒØ²ÛŒ شنیده نشود ".
آری ایرانیان برای نجات Ùˆ پاسداری از سنن شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† خود در مقابل ÙˆØÙˆØ´ Ùˆ ددان، نامهایی براین ارزشها نهادند Ú©Ù‡ با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بیگانگان Ù…Ù†Ø§ÙØ§ØªÛŒ نداشت.
مثلاً برای ØÙظ آرامگاه کورش آن را قبر ٠ام النسا Ùˆ یا مقبره مادر سلیمان خواندند Ùˆ یا آتشکده آذرگشسب Ùˆ ØªØØª جمشید را تخت سلیمان نامیدند. بطوریکه در تغییر این نام ها به قدری Ø§ÙØ±Ø§Ø· شد Ú©Ù‡ در قرن چهارم نویسندگانی چون ابن ØÙˆÙ‚Ù„ در کتاب صورت الارض Ùˆ استخری در مسالک Ùˆ الممالک Ùˆ در قرن پنجم Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی در آثارالباقیه عن القرون الخالیه Ùˆ ابن بلخی در ÙØ§Ø±Ø³Ù†Ø§Ù…Ù‡ Ùˆ Ù…ØÙ…د بن Ù…ØÙ…ود بن اØÙ…د طوسی در کتاب عجایب المخلوقات Ùˆ غرائب الموجود خود را مجبور دیدند Ú©Ù‡ انتساب تخت جمشید را به سلیمان تکذیب کنند.
توضیØ:
یکی کردن جمشید Ùˆ سلیمان پس از ØÙ…له اعراب بی علت نبوده است. زیرا جمشید Ùˆ سلیمان هر دو شاه Ùˆ پیغمبر بودند. هر دو تخت جواهر نشان ساختند. هر دو کارهای خارق العاده انجام دادند. هر دو به آسمان Ø±ÙØªÙ†Ø¯. منتها تخت جمشید را دیوان به دوش کشیدند Ùˆ قالیچه سلیمان را باد به ØØ±Ú©Øª در آورد. هر دو از قدرتی Ú©Ù‡ منشاء خدایی داشت، بهره مند بودند. هر دو بعداً از لط٠خدا دور شدند.
یکی به سبب غرور و خوردن گوشت و دیگری به سبب ازدواج با دختران غیر سامی و بی عدالتی.
بنابر آنچه در بالا آمد، ایرانیان با نبوغ Ùکری برای ØÙظ آثار باستانی Ùˆ ملی Ùˆ پاسداری از میراث ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ با چنین شگردهایی توانستند آنها را ØÙظ کنند.
***
همانطور که در بالا آمده است، نوروز بیگمان منطقی ترین و دل انگیز ترین جشن ها، برای اثبات آغار سال است. زیرا با عید طبیعت و جوان شدن دشت و دمن و کوه و کوهسار و آبشار و جویبار و برابری شب و روز هماهنگ است.
همچنین نوروز Ùˆ آغاز تØÙˆÛŒÙ„ سال با اعتدال ربیعی همراه است Ùˆ آن هنگامی است Ú©Ù‡ خورشید روی مدار استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ روز Ùˆ شب با هم برابر Ù…ÛŒ شوند.
نوروز عید ٠طبیعت است Ú©Ù‡ پس از خواب زمستانی بیدار Ù…ÛŒ شود Ùˆ لباس کهنه را به دور Ù…ÛŒ اÙکند Ùˆ جامه نو Ù…ÛŒ پوشد.
نوروز همچنین، عید تعادل ٠طبیعت در مدار منظومه شمسی است Ùˆ به پاس چنین تعادلی، طبیعت Ù Ú¯Ù„ Ø§ÙØ´Ø§Ù† Ùˆ سبزپوشان، لاله ها را در لاله زاران، آبشاران را در کوهساران Ùˆ جویباران را در چمن زاران زندگی Ù…ÛŒ بخشد.
به همین منظور Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی در " التÙهیم لاوایل صناعه التقویم " در باره رسوم پارسیان، اینکه نوروز چیست؟ Ù…ÛŒ ÙØ±Ù…اید:
" نوروز نخستین روز از ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ماه...Ùˆ پیشانی سال نو است Ùˆ ششم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ماه نوروز بزرگ باشد.
زیرا Ú©Ù‡ خسروان بدآن پنج روز، ØÙ‚ های ØØ´Ù… ( خویشان Ùˆ چاکران ) Ùˆ گروهان بگذاردندی Ùˆ ØØ§Ø¬Øª ها روا کردندی Ùˆ آن گاه بدآن روز ششم خلوت کردندی، خاصگان را Ùˆ اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است Ú©Ù‡ اول روزی است از زمانه Ùˆ بدو ملک آغازید گردیدن ".
Ùˆ ادامه Ù…ÛŒ دهد " به باور پارسیان در این روز، جهان هستی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ آغاز گردید ".
خیام در نوروزنامه می نویسد.
" Ùˆ گویند چون ایزد تبارک Ùˆ تعالی بدآن هنگام Ú©Ù‡ ÙØ±Ù…ان ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ ثبات گیرد تا تابش Ùˆ Ù…Ù†ÙØ¹Øª او به همه چیزها برسد، Ø¢ÙØªØ§Ø¨ از سر ØÙ…Ù„ Ø¨Ø±ÙØª Ùˆ آسمان او را برگردانید Ùˆ تاریکی از روشنایی جدا گشت Ùˆ شب Ùˆ روز پدیدار شد Ùˆ آن آغازی شد بر تاریخ جهان را ".
" از دیدگاه دینی، مراسم جشن نوروز همیشه با خواندن جَشَن آغاز می شود و زرتشتیان پیش از دید و بازدید ٠نوروزی به " در مهر " و پرستشگاه های خود می روند و ستایش خداوند را به جای می آورند.
شاهان هخامنشی در این روز در تالار آپادانا بار عام Ù…ÛŒ دادند، نمایندگان کشورهای خارجی، استادان، گروه های مختل٠به پیشگاه شاه بار Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ØŒ هدیه Ù…ÛŒ دادند Ùˆ هدیه Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯.
داریوش کبیر در نوروز هر سال به معبد بابل Ù…ÛŒ Ø±ÙØª Ùˆ دست رب النوع بابل را Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª.
شاهان ساسانی با شکوه ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ØŒ نوروز را جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. پادشاه با جامه ابریشمی در بارگاه Ù…ÛŒ نشست Ùˆ موبدان ٠موبد با سینی بزرگی Ú©Ù‡ در آن، نان Ùˆ سبزی Ùˆ شراب Ùˆ انگشتر Ùˆ شمشیر Ùˆ دوات Ùˆ قلم Ùˆ... بود با اسب Ùˆ باز به پیش شاه Ù…ÛŒ Ø±ÙØª Ùˆ شادباشی به این عبارت Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª:
" شاها!
به جشن ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† به ماه ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†ØŒ آزادی گزین بر داد Ùˆ دین کیان!
سروش آورد ترا دانایی و بینایی و کاردانی!
و دیر زیوی با خوی هژبر!
شادباش به تخت زرین!
انوشه خور به جام جمشید و آئین نیاکان!
در همت بلند باش!
نیکو کاری و داد و راستی نگاهدار!
سرت سبز و جوانی چون خوید!
اسب کامکار و پیروز به جنگ!
تیغت روشن و کاری به دشمن!
بازت گیرا و خجسته به شکار!
کارت راست چون تیر!
سرایت آباد و زندگی بسیار باد! "
پس از چیرگی تازیان، در زمان بعضی از Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ اموی Ùˆ عباسی، جشن نوروز با شکوه برگزار Ù…ÛŒ شد. مثلاً آمده است Ú©Ù‡ عمربن عبدالعزیز خلیÙÙ‡ اموی Ùˆ معتضد خلیÙÙ‡ عباسی با تقلید از سنت ساسانیان، لباس Ø²Ø±Ø¨ÙØª Ù…ÛŒ پوشیدند، روی تخت Ù…ÛŒ نشستند Ùˆ سپس یک تن خوش صدا Ùˆ خوش قدم به نام " امیر نوروزی " یا " میمنت " پروای ورود Ù…ÛŒ خواست Ùˆ شادباش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª.
در زمان دیلمیان، غزنویان و سلجوقیان هم جشن نوروز برگزار می شد.
از زمان ساسانیان رسم بود Ú©Ù‡ 25 روز پیش از نوروز بر روی Ù‡ÙØª ستون گلی، غلات یا ØØ¨ÙˆØ¨Ø§Øª Ù…ÛŒ کاشتند Ùˆ هرکدام Ù…ØØµÙˆÙ„Ø´ خوب Ù…ÛŒ شد، باور داشتند Ú©Ù‡ آن Ù…ØØµÙˆÙ„ در آن سال خوب Ù…ÛŒ شود. خانه تکانی، لباس نو پوشیدن، دید Ùˆ بازدید Ùˆ تبادل هدایا از سنتهای این عید است.
Ø³ÙØ±Ù‡ Ù‡ÙØª سین یا Ù‡ÙØª شین ( گویا درست تر است ) Ú©Ù‡ اشاره به Ù‡ÙØª امشاسپندان است...آتش، آیینه، اوستا، گلاب پاشی Ùˆ نقل سÙید، ظر٠آب، آویشن، شاخه های سرو Ùˆ مورد، پلوماهی، انار Ùˆ آجیل همه Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… نمادین ( سمبلیک ) داشتند.
جشن نوروز به بسیاری از کشورهای اسلامی، تا مغولستان در آسیا Ùˆ مصر Ùˆ زنگبار در Ø§ÙØ±ÛŒÙ‚ا Ø±ÙØª. اکبر شاه در هندوستان در سال 1584 نه تنها جشن نوروز Ùˆ مهرگان را با شکوه هر Ú†Ù‡ بیشتر جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª بلکه گاهنامه ایرانی زرتشتی با نام های ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†ØŒ اردیبهشت را جانشین نام های تقویم اسلامی کرد. پادشاهان عثمانی نیز نوروز را جشن Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯."
***
در غربت غریب غرب Ùˆ شرق ایرانیان باورمند Ùˆ عاشق به آداب Ùˆ رسوم زندگی بخش نیاکانمان Ú©Ù‡ سراسر شاد خواری Ùˆ شاد خوانی Ùˆ شاد رقصی Ùˆ شاد گویی بوده است با جمع شدن در هیئت یک کنسرت Ùˆ یا Ù…ØÙÙ„ ÙŽ رقص Ùˆ آواز، شب های چهارشنبه سوری Ùˆ نوروز را تا ØµØ¨Ø Ø¨Ù‡ پایکوبی مشغول Ù…ÛŒ شوند Ùˆ با نوشیدن خون رگ ٠تاک، گونه ها را ارغوانی ٠عاشقانه نقش Ù…ÛŒ زنند. با هم این بیت شعر را Ú©Ù‡ از دل بر آمده است، بخوانیم:
امشب ز شراب َ شهر َ یاران، مستم
با یار نشستم و به او، دل بستم
ای! می، تو گواه باش که من از دل و جان
از شوق وصال َ رخ َ یار سر مستم
پیمانه به دست، یار بغل، جرعه ای در کام
مستانه، نگاهی به ماه، لب به لب ٠یار، به دست جام
بر بستر ٠شب، Ø³ÙØ±Ù‡ دل را بگشائیم
شاداب برقصیم، بر این بام ٠سیه ÙØ§Ù…
بطوریکه تاریخ باستان ایرانیان گواهی Ù…ÛŒ دهد، سراسر زندگی مردم پهن دشت ایرانزمین بر بستر شاد خوانی Ùˆ شاد خواری Ùˆ شاد گویی Ùˆ شاد رقصی، Ø³ÙØ±Ù‡ شادمانی پهن کرده بود Ùˆ غم را در سرسرای کاشانه نیاکانمان مکانی نبوده است Ùˆ ØØªÛŒ در مرگ عزیزان خود لباس سÙید Ù…ÛŒ پوشیدند Ùˆ باور داشتند Ú©Ù‡ شادمانی ÙØ±ÙˆØ®Ùته در عزیز از دست Ø±ÙØªÙ‡ را باید در زندگان Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کرد. به همین مناسبت سراسر ایام سال را با جشن Ùˆ سرور بدرقه Ù…ÛŒ کردند.
اما Ø§ÙØ³ÙˆØ³ Ùˆ صد Ø§ÙØ³ÙˆØ³ با ØÙ…له تازیان به ایران، اعراب مهاجم ٠ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ٠شادی Ùˆ شادمانی، این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غنی شاد را به ماتم Ùˆ ناله Ùˆ لابه Ùˆ عزا تبدیل کردند. بطوریکه سکان دار این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عزا از طایÙÙ‡ تازی شده، امام Ù…ØÙ…د غزالی در کیمیای سعادت Ø³ÙØ§Ø±Ø´ Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡:
" ایرانیان جشن نوروز و سده را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس نو نپوشند! بر عکس عزاداری کنند تا مجوس از بین برود!"
Ùˆ اما امروز رهرو راستین آن ابله مرد خراÙÙ‡ پرست Ùˆ جنون نگر، آخوندی مرتجع بنام خزعلی اظهار Ù„ØÛŒÙ‡ Ù…ÛŒ کند " روزی به آیت الله جنتی Ú©Ù‡ از رÙقای خوب من است Ú¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ چرا مردم جوانه زدن درختان را در بهار جشن Ù…ÛŒ گیرند ولی روزی را Ú©Ù‡ پیامبر اکرم دستان علی را به عنوان جانشین خود به آسمان بلند Ù…ÛŒ کند، همچون نوروز جشن نمی گیرند..." Ùˆ Ø§ÙØ§Ø¶Ø§Øª خود را چنین ادامه Ù…ÛŒ دهد " علی اگر پرسید جوانه درخت عید اول بود Ùˆ من عید دوم Ú†Ù‡ خواهیم Ú¯ÙØª... به واقع آیا صØÛŒØ است Ú©Ù‡ جوانه زدن درختان را جشن بگیریم ولی روز عید غدیر را به عنوان عیدی بزرگ قلمداد نکنیم...شماها باید زمینه را برای اعلام کردن غدیر به عنوان عید بزرگ شیعیان ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورید. اگر در نوروز به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† خود 100 تومان عیدی Ù…ÛŒ دهید در غدیر 500 تومان بدهید. اگر در نوروز برای خانواده خود Ùˆ همسرتان لباس هشت هزار تومانی Ù…ÛŒ خرید برای عید غدیر لباس پانزده هزار تومانی تهیه کنید. در این صورت بچه ها Ùˆ خانواده ها شجاع Ù…ÛŒ شوند Ùˆ تبدیل به امثال رجایی Ùˆ باهنر خواهند شد Ùˆ درعین عظمت همچون رجایی سوار اتوبوس خواهند شد".
اما بر خلا٠خواست این از گورگریختگان تاریخ، مردم ٠با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، این جشن ها را به کوری چشمان ٠ذلت پرست Ùˆ عزا دوست، زنده نگاه داشتند Ùˆ امروز هم با شکوهی بی همتا آن را پاس Ùˆ عزیز Ù…ÛŒ دارند.
بویژه از جشن های ملی، سه جشن نوروز، مهرگان و سده، امروز هم با شکوه هر چه تمامتر در پهن دشت ٠بی کران سرای ایران زمین برگزار می شود و در کنارشان جشن های سوری و یلدا با جلوه های خیره کنندهء چشمان، در هر سرا و مکانی از ایرانیان، با شادی و شادمانی و شادخواری برگزار می شود.
***
بهار
بهار! بهار! بهار!
بیار! بیار! بیار!
باران! باران! باران!
ببار! ببار! ببار!
بشوی! بشوی! بشوی!
ازدل! از جان! زنگار!
بر چمن! غنچه زن! گل بزن!
جاری کن! جویبار! آبشار!
بلبلان، نغمه خوان، روی ٠دار
دختران،عاشقان، شوق یار
رهروان، مردمان، Ùکر ٠کار
می شود، روزگار، پر نگار
کوهسار، سبزه زار، شالیزار
سبزه زد، سبز ٠سبز، چون خیار
می رویم، لاله زار، با نگار
بر چمن، بوسه زد، زلÙ٠یار
می رود، این خزان، بی گمان
می رسد، بی قرار٠نوبهار
ای شراب! گل نما! روی ٠یار
در شب ٠عاشقان، می مرا، میگسار
Ø¨Ø²ÙØ¯Ø§ÛŒ! این غبار! شب ٠تار
Ø¨ÙØ´Ø§Ù†! این دیار! عطر ٠یار
نوروز هشتاد ÙˆÙ‡ÙØª
------
شاعري سيب به دست
ته يك كوچه خيس
ÙØµÙ„ خوب ديدار
شاعري سيب به دست
و تو را مي خواند
شاپرك نزد من آي
و بهاري دلخوش
و خدايي سرخوش
و نسيم بودن
گل ياسي در دست
دامن سبز چمن
كه تو را مي خواند
شاپرك نزد من آي
و كتابي عاشق
جوي آب جاري
مرغهاي مينا
Ù„ØØ¸Ù‡ Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ÙŠ
تپش قلب زمين
شمع روشن با سوز
كه تو را مي خواند
شاپرك نزد من آي
شاعري سيب به دست
شعر نو مي خواند
شاپرك در كوچه
نور مي Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯
شاپرك نزد من آي
كه صدايت شعر است
و صدايت سو سو
باز هم نور بپاش
هومن اسÙند 86
نصرت درويشي نوشت
سركار خانم بديهيان!
چقدر اين كلمات آشنا را معصومانه و با دلتنگي در شعرت آورده اي
چنان جويباري كه گويي براي شستن وزدودن هر چه ناپاكي دراين زمانه است
درشعر تو رنگ Ùيروزه اي را كه سالهاست ÙØ±Ø§Ù…وش كرده بودم ديدم
خلال بادامي كه لاي بيدمشك هاي مادر بزرگ بود چشيدم
Ùˆ....
نصرت درويشي/ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† ماه/ 1387