شعرآستان ابو تن بور /ÙˆØید ضیایی
: یا ابا طبال یا ابا سرنا یا ابا جیغ...
در مزون صدقه سری های کبودیه Ú©Ù‡ زیر گنبد Øنا بسته اش روسری به سرش Ù…ÛŒ کنه Ú¯Ù„ من Ú¯Ù„ÛŒ
شعرآستان ابو تن بور
: یا ابا طبال یا ابا سرنا یا ابا جیغ...
در مزون صدقه سری های کبودیه Ú©Ù‡ زیر گنبد Øنا بسته اش روسری به سرش Ù…ÛŒ کنه Ú¯Ù„ من Ú¯Ù„ÛŒ / کنار بیرق ...هزاری وا Ù…ÛŒ کنه – شمر هوار Ù…ÛŒ کنه شعر هورا Ù…ÛŒ کشه Ùˆ لای پای جنگل چند صد تا درخت Ù…ÛŒ مونه Ú©Ù‡ اقای پزشک / تو چشم پرستوها آشیونه کنه در به در زود باوری علقم .
- : عممه با ما تØت گشاده دهنی کتابای زور بزن
( با سپور Ù…ØÙ„ سوار جاروی دسته سیا شدنش ...معرکه Ù…ÛŒ گیرن تو قهوه خونه واسش / یه ریش خندی پشت سرشه Ú©Ù‡ :
-: جبهه هواش چطوره مشدی ؟
/ سیاوش Ú©Ù‡ پاره Ù…ÛŒ کنه زلیخا دادشو Ù…ÛŒ خواد Ùˆ تا بن بت معصوم شاه تو زنجیر هوا به رگش Ù…ÛŒ زنند میگن بالنه Ù…ÛŒ Ú¯Ù† هواست Ù…ÛŒ گین عاÙیت باشه عم قزی میگین مرده ...آن Ùلاکتوسه !
- تو گوشاشو ببین
- تو Ø¢Ùتابش اسید ریختن
- تو تنبون Ú©Ø´ سÙتش خوابونده
- تو زهر ماری ته شب ( با سیا کاریای تنگ سیر نانه اش با خلخال کابلی لوطی Ù…ØÙ„ Ú©Ù‡ سرد تا سرد همه قمه هارو پیشکش قر کمر مادر مرده Ù…ÛŒ کرد تو ...
تویی Ú©Ù‡ تا Ù„Øا٠گاز Ù…ÛŒ دی Ùˆ هسته ÛŒ مو سیاهشو Ù…ÛŒ ندازی جلوی این عنتر آویزون از کمر مصبطه ...قربانش بروی : ابرو کج تمثال Øضرات نیمه کابوس...کنار Ù…ÛŒ اورند جسد مه را در جاده ای Ú©Ù‡ با در یا قهر Ù…ÛŒ کند .
عنتر را با ال٠و ان٠یاد گیری باید طبق انترناسیونالیزم دگمه های سبز Ùˆ قرمز لباس Øلقه Øلقه ÛŒ مشدی باشد ./ با همه جا دیوار همه جا بنÙØ´ همه جا سر درد همه جا شیهه ÛŒ بلند معجزه Ú©Ù‡ Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های گشاد رو چیز چیز Ù…ÛŒ کنند – همه جا جز من Ùˆ من جوانه های تبعیدی .
دگمه های Ùشار ...روی پیراهن جر خورده ام را تاریخ مصر٠می گذارند توی نعش مردمی هست Ú©Ù‡ پاهایش را دست نیکوکاری Ù…ÛŒ مالد Ùˆ سرش در انبوه قوانین قل Ù…ÛŒ خورد .این یک گزارش Ù…ÛŒ تواند باشد :
- گزارش یک روزه Ú¯ÛŒ مرغهای عالم با رانهای سÙید با دریچه های بی روزن الهام جایی Ú©Ù‡ تخم خالی سرزمین ها را نیمروز بشر نمی بیند Ùˆ جهان همچنان بر شاخ تØتانی چاپلین طلا Ù…ÛŒ گزارد Ùˆ جوجه یعنی یک دست آمیزش با عریانی تازه شسته ای Ú©Ù‡ قرار است پای لزجی خورشت Ø¢Ùرینش چوب Øراج بزند ...Ù†Ùهمیدی؟یکجور زایش خارج از گود ...
عمه با لیدی سر کنده بØØ« Ù…ÛŒ باÙند ...دو میل متقاطع :
پس پسی ترین شاماخرک آن پا برهنه ی مازوخیست
- : برای رÙÙˆ کردن هرزه هاتان درزی سوزنی دارم Ú¯Ù… شده در جمعیت سالن چهارم تئاتر نصران خان بنی ضاله .بی پردگی جهان هم خواهی در وازه دولت تیسÙون است Ú©Ù‡ آونگ شده در سرمان Ùˆ لاکن کلاغ ها بر جسد لخت مترسک موطلایی من قرار بر قاری دارند لهذا با لهجه ÛŒ Ú©Ù ...
تر دامنی در مغازله :
- : چقدر ریز ریز Ù…ÛŒ خشتکم / سا Ù‚ یا لیز شرابی پنهان ....دÙتر انگار بی زهدانه ÛŒ / سبلان وقت بورانم خرسی در من است Ú©Ù‡ توله ÛŒ برÙÛŒ اش را یخچال های تو آب Ù…ÛŒ دهند .خرسی در هر تپه ام روییده Ú©Ù‡ به دره های مه گرÙته شعر Ù…ÛŒ گوید Ùˆ پشت سر ماهی های مجعدت ذکر Ù…ÛŒ غرد .خرسی Ú©Ù‡ توی چشم تو در ستاره Ù…ÛŒ زاید ...
-: در صراÙÛŒ جسته ام ات – رگی زیتونی – در آبشاری به نا کجا ریزان ...سوگند دمپایش را با لا Ù…ÛŒ زند :
سرم در کلاه هلمز در خیابان پالتو بر٠امضا Ù…ÛŒ کند Ùˆ به کالسکه های قرمز مومی آدرس کلون دری زمخت را Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ گوشت هیچ Ø·ÙÙ„ÛŒ بر سقÙØ´ ریز ریز نباریده مثل انگشت سبابه ÛŒ عشق Ú©Ù‡ بی شمار سوراخ – رومئوی اویند Ùˆ ...
سنجاق Ù‚ÙÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ از چارقد Ú¯Ù„ Ùˆ نسترن علقم ننه / Ú©Ù‡ ریال در Ù…ÛŒ آورد / Ú©Ù‡ کباده Ù…ÛŒ انداخت / Ú©Ù‡ دلش بین زور خانه های عالم Ù…ÛŒ زایید .
( تو را به همه چیز تشیبه کرده اند جز تیوپ خالی که رگ های مرا با بوی لزج روغن سوخته بالا می آورد و به عروسک پلاستیکی خواهر تجاوز می شود : یعنی باران هم تن توست آسمان که به ستون من پایین می آید .)
( همیشه Ùکر Ù…ÛŒ کردی Ú©Ù‡ آسمان Øشری ترین چیز دنیاست .Ùˆ ابر خدایی Ú©Ù‡ هر Ù„Øظه در نو شدنه .دگرگونی دائم Ùˆ متن آبی بیکرانی Ú©Ù‡ به تو بال پرواز Ù…ÛŒ داد تا با های کودکی دوان دوان مثل کانگروها بپری Ùˆ Ùکر Ú©Ù†ÛŒ Øالاست Ú©Ù‡ اوج بگیری ...Ùˆ بلند Ù…ÛŒ شوی زیپت را بالا Ù…ÛŒ Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ آخرین دنبالک ابرها هم توی کی٠دستی ات هورت کشیده Ù…ÛŒ شوند .)
– سنج هوار می کنه شعر هورا می کشه
Ù†ÛŒ به سوراخ Ù‡Ùتم از بی سری تو نواخته Ù…ÛŒ شود وقتی ریشه های پریشان دستت / دلمه های تیره ÛŒ لای ناخنت /
Øتا Ú©Ùلت به تپه ماهور های مسی در کسو٠شرمگین اندامواره ای یک تنی خمیر زاده نامیده Ù…ÛŒ شوند تا کلمه لخته لخته با قاشق تیز زندان دÙیده شود تا چاک بلایت را Ùراموش Ù†Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ شصت Ùˆ Ù‡Ùت بار میمون خرگوش Ù…ÛŒ زاید یا کرگدن یا مدیا ...
Ú©Ù‡ نخستین بار سبز شد Ùˆ لزج بخاری مسموم در اولین Øلول مرمی تیر لای گلبرگی نشست Ùˆ به سوی کسی نواخته شد .Ùˆ باور کنید آنچه از کتابخانه Ù…ÛŒ چکد پیشکشی های Ú©Ú˜ دار Ùˆ مریض نیست ...
-: او مثل Øس مرده ÛŒ یک Ùوران یخ زده است Ú©Ù‡ سرطان برگ هایش را لمس Ù…ÛŒ کند Ùˆ چنان روی قلم سÙت Ù…ÛŒ تپد Ùˆ Ù…ÛŒ لولد Ú©Ù‡ انگار هزاران کودک جوهری – از لوله هایش خواهند آویخت .
- این همه در من تنیده و تو نمی شود
- لبا لباده سیخ می کشد
- زیر پلک رگهایم لگد می زنی .