/ سه شعر /کوروش همه خانی

باغی در چشمت
منقاری سبز
در صدای من
چگونه مرده ای ست
ØØ±Ù Ù…ÛŒ زند
از دهان اش ÙØ±Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ ریزد
و منظومه ی ستارگان بی پناه را
با چند نقطه چین سرخ
روی زهدان تاریک زمین پر می کند
چگونه مرده ای ست
پیچیده به عطر انگور و نگاه مریم
کبوترها برای اش آیه های انجیل می خوانند
شاعران یک سوره شعر
چگونه مرده ای ست
Ù„ØØ¸Ù‡ را سکوت Ù…ÛŒ کند
از مژگان آبی ÙØ±Ø´ØªÙ‡ ها
تبسم تبسم گریه Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯
و بر پوست دریا
زیتون و گندم سبز می شود
چگونه مرده ای ست
ØØ±Ù Ù…ÛŒ زند
در دهان اش بهشت می روید
Ùˆ خدا به Ø§ØØªØ±Ø§Ù…Ø´
کلاه از سر بر می دارد
شما بگوئید
چگونه مرده ای ست
=====================
بیت ها
سرانجام
بی آغاز
کلمه کلمه
رژه می روند
تو در پایان ایستاده ای
====================
باغی در چشمت
منقاری سبز
در صدای من
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
کوروش همه خا نی
www.sibeabi.8k.com
polak نوشت