امیر ØØ³ÛŒÙ† تیکنی -----رزهای عربی

بازوان لخت رقاصه ها به هر طر٠می رود
این باد بی ØµØ§ØØ¨
تمام برگ های درخت را می کند
رزهای عربی
زمین زیر پای رقاصه های عرب می لرزد
و هزار آرزوی مرده
چون آوار مخروبی
در اندام لرزان من
ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ ریزد
دست ها بالا
بازوان لخت رقاصه ها به هر طر٠می رود
این باد بی ØµØ§ØØ¨
تمام برگ های درخت را می کند
درخت لخت گریه می کند
در ÙØµÙ„ پائیز
وقتی نامت را گم کنی
وقتی ØÙˆØµÙ„Ù‡ ØØªÛŒ
Ø±ÙØªÙ† تا نزدیکترین ساØÙ„ بندر را هم نداشته باشی
هنگام غروب
در گوشه ی قهوه خانه ای کوچک
تنها بنشینی
Ùˆ با Ùنجان قهوه ات بازی Ú©Ù†ÛŒ
وقتی گم شوی
در پیاده رو های طویل
میا تن هایی Ú©Ù‡ بی وقÙÙ‡ به هم سائیده Ù…ÛŒ شوند
وقتی ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ ریزد در تو
Ù‡ÙØª آسمان خراشی بلند
مثل گلنگی غیر قابل سکونتی
که با یک لگد آوار می شود
صدای عود در اندام تو می پیچد
صدای عود دیوانه ات می کند
چه بزم غمگینی !
صدای النگوی رقاصه ها
صدای زنجیری که به پا دارند
صدای زنانگی شکننده اشان
همه Ù…ØÙˆ تماشایند
در اوج شادی چشمهایشان
چه باد پائیزی دردناکی می وزد
Ú¯Ù„ های رز سÙید مرا Ù…ÛŒ برد
کلاهم را به اجاق یٲس می سوزاند !
از من ویرانه سرایی می ماند
وقتی رقاصه های عرب جایشان را
به چشم بندهای ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ دهند .
امیر ØØ³ÛŒÙ† تیکنی
SHENZHEN(S.CHINA)
NOV 2007