.ر رخشانی----سراينده بودم
"سراينده بودم ......"
براي همه ÙŠ مادرها Ùˆ پدرها كه Ø±ÙØªÙ†Ø¯
سرايندهء Ø±ÙˆØ Ø§Ù… بودم ØŒ
سرايندهء اندوه
بر بام هاي دنيا.
ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ØŒ در خار بوته هاي عمر
خون ام مي ريخت
قلب ام مي گريست
با زاري خورشيد.
پريشان بود گيسوي زيباي پيچك
بر ميراث اندوه ،
شانه ات
خيس آينه هاي قلب ام ،
من هم
سرايندهء جان ام بودم
بر سنگ گورت.
براي همه ÙŠ مادرها Ùˆ پدرها كه Ø±ÙØªÙ†Ø¯
سرايندهء Ø±ÙˆØ Ø§Ù… بودم ØŒ
سرايندهء اندوه
بر بام هاي دنيا.
ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ØŒ در خار بوته هاي عمر
خون ام مي ريخت
قلب ام مي گريست
با زاري خورشيد.
پريشان بود گيسوي زيباي پيچك
بر ميراث اندوه ،
شانه ات
خيس آينه هاي قلب ام ،
من هم
سرايندهء جان ام بودم
بر سنگ گورت.
علي نوشت