مهناز بدیهیان----همه جنایتکاریم....
مهناز بدیهیان
ÙÙ‘ Ø³Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒØ³Ú©Ùˆ پاییز 2007
همه جنایتکاریم....
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
خواهش Ù…ÛŒ کنم ÙØ±ÛŒØ¨ دستان سÙید Ù… را
که با اوراد خالکوبی مقدس و الماس تزیین شده را نخورید
من جنایتکارم و در سایه ی شکوه آن........
مهناز بدیهیان
ÙÙ‘ Ø³Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒØ³Ú©Ùˆ پاییز 2007
همه جنایتکاریم....
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
من همین جا در این دادگاه خالقان
Ú©Ù‡ در تاریکی دیوارهای بی ØªÙØ§ÙˆØª سرخابی
و در پشت شیشه های کپک رنگ
با شما ØØ§Ø¶Ø±Ø§Ù† زبان بریده
درپسگاه خلق خاموش
اعلام می کنم که من یک جنایتکارم
و دیگر هیچ ژنی در پوست مور مور شده ام نمانده که از شکستن ان ساقه ی ترد
چشمانم را همچو دو دایره ی سرگردان بچرخاند
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
خواهش Ù…ÛŒ کنم ÙØ±ÛŒØ¨ دستان سÙید Ù… را
که با اوراد خالکوبی مقدس و الماس تزیین شده را نخورید
من جنایتکارم و در سایه ی شکوه آن
دیگر ØØªØ§ آبهای سرخ Ùˆ تکیده ÛŒ ÙØ±Ø§Øª
بیدارم نمی کند
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
باور Ø¨ÙØ±Ù…ایید
جنایت کار خوبی است، نهایت آزادی ست
Ùˆ قلب انسان را لایه به لایه Ø³Ù†Ú¯ÙØ±Ø´ Ù…ÛŒ کند
آنقدر Ú©Ù‡ ØØªØ§ شیشه ÛŒ دل آه نمی گوید از تماشای سنگسار سوسن ها
Ú†Ù‡ ØØ³ غریبی ست ØØ³ جنایتکاری
این دیوار شکسته، ÙØ±Ùˆ ریخته آزارم نمی دهد
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
قاضیان قبیله های بی تاریخ
باور کنید که ما همه به آزادی رسیده ایم
آزادی جنایت سکوت و دلسنگی
Ùˆ روزی ÙØ±Ø§ رسیده است
که کیسه های اشگ این جهان پر از غبار شده است...
جهان بی مروارید !!

ÙÙ‘ Ø³Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒØ³Ú©Ùˆ پاییز 2007
همه جنایتکاریم....
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
خواهش Ù…ÛŒ کنم ÙØ±ÛŒØ¨ دستان سÙید Ù… را
که با اوراد خالکوبی مقدس و الماس تزیین شده را نخورید
من جنایتکارم و در سایه ی شکوه آن........
مهناز بدیهیان
ÙÙ‘ Ø³Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒØ³Ú©Ùˆ پاییز 2007
همه جنایتکاریم....
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
من همین جا در این دادگاه خالقان
Ú©Ù‡ در تاریکی دیوارهای بی ØªÙØ§ÙˆØª سرخابی
و در پشت شیشه های کپک رنگ
با شما ØØ§Ø¶Ø±Ø§Ù† زبان بریده
درپسگاه خلق خاموش
اعلام می کنم که من یک جنایتکارم
و دیگر هیچ ژنی در پوست مور مور شده ام نمانده که از شکستن ان ساقه ی ترد
چشمانم را همچو دو دایره ی سرگردان بچرخاند
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
خواهش Ù…ÛŒ کنم ÙØ±ÛŒØ¨ دستان سÙید Ù… را
که با اوراد خالکوبی مقدس و الماس تزیین شده را نخورید
من جنایتکارم و در سایه ی شکوه آن
دیگر ØØªØ§ آبهای سرخ Ùˆ تکیده ÛŒ ÙØ±Ø§Øª
بیدارم نمی کند
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
باور Ø¨ÙØ±Ù…ایید
جنایت کار خوبی است، نهایت آزادی ست
Ùˆ قلب انسان را لایه به لایه Ø³Ù†Ú¯ÙØ±Ø´ Ù…ÛŒ کند
آنقدر Ú©Ù‡ ØØªØ§ شیشه ÛŒ دل آه نمی گوید از تماشای سنگسار سوسن ها
Ú†Ù‡ ØØ³ غریبی ست ØØ³ جنایتکاری
این دیوار شکسته، ÙØ±Ùˆ ریخته آزارم نمی دهد
ØØ¶Ø§Ø± گرامی
قاضیان قبیله های بی تاریخ
باور کنید که ما همه به آزادی رسیده ایم
آزادی جنایت سکوت و دلسنگی
Ùˆ روزی ÙØ±Ø§ رسیده است
که کیسه های اشگ این جهان پر از غبار شده است...
جهان بی مروارید !!