برای مسعود عزیز
و آنانی که در جنگ ناخواسته قلب داغ عاشقشان را به خاک سرد سپردند.
کاشکی تو بودم ای رفیق


ز ایستادگیت ای رفیق
دماوند بشنید
سر بزیر آورد
از شکوُه نام تو
دّره پُر شد
لوت جان بگرفت
کاسپیــن مُوج افشاند
ارس شهُره شد،
براستای قامتت
به وسعت قلبت ای رفیق
ایران لاله شُد.
بعد از تو من امّا
همچنان بی نام ، گُمنام
بی سایه ای در زمین
با کوله باری از
غُبار آه سوگواران تو
در دره های غُربت
پرسه میزنم.
بعد از تو امّا ،
باران پاکی با تو بودُ
کویر خجالت با من،
کاشکی
کاشکی واژۀ شهادت
سنگ قبر تو بودم
تا در مردمک نگاه
زائران تو غرق میشدم
کاشکی ذره ای
ز جُراًتت در من بود،
کاشکی تو بودم ای رفیق، کاشکی.


سـاسـان ورتـوان