روسپی کوچک---مهناز بدیهیان-Mahnaz Badihian

روسپی کوچک
این تو هستی روسپی کوچک
که قبل از بلوغ
به سن اندوه و در یوزه گی روسپیان بیکاره رسیده ای
و هزار مرد در تو
کودکان آواره کاشته اند
که بی سر
بی سرود
...............
روسپی کوچک
مهناز بدیهیان
آه روسپی کوچک
هنوز ÙØµÙ„ بازی با عروسکهاست
ÙØµÙ„ خواندن قصه های خوب
برای کودکان کوی
این تو هستی روسپی کوچک
که قبل از بلوغ
به سن اندوه و در یوزه گی روسپیان بیکاره رسیده ای
و هزار مرد در تو
کودکان آواره کاشته اند
که بی سر
بی سرود
همچو بوته هرزی
کنار جاده های در بدری
پا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند
این تو هستی
که انبارهای ذهن تو
پر از رازهای غمگنانه است
و در بی نهایت مردمک هایت
مردان هرزه
چیزی جز تن عریان تو نمی بینند
می توان غمگین بود
بی آنکه گلی پژمرده شود
همیشه این تو هستی که
چیزی درون تو می جوشد
Ùˆ ØØªÛŒ همبستر تو آهی نمی کشد
2007
M. K. SADIGH نوشت
از غنچه رویانی Ú©Ù‡ پیش Ø§Ø²Ø´Ú©ÙØªÙ†
در پزمردگی با مرگ هم آغوش میگردند
اینها مادران کودکان مرده Ùقرند
که در آغوش ا رزانی
بهای جانشان یک لقمه نا ن است
Ùˆ انبوهی از این گلهای نا Ø¨Ø´Ú©ÙØªÙ‡
در بازار های هند و پاکستان
بدام Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ میرند
تازه کردی درد دیرین مرا
من سالها Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ù‡ این نا بسامانی
ÙˆÙØ³Ø§Ø¯ Ùقر بودم دمی از آن نیاسودم
این جنایتها Ú©Ù‡ ما را با چنین Ø®ÙØª
بپای نیستی مان میکشاند
شرم با د آ نرا که آ گاه است از این ننگ
در خواب خوش آرام میخوابد
تظاهر میکند از این چنین Ùقر Ùˆ ÙØ³Ø§Ø¯
و در یوزگی چیزی نمیداند
Ù…ØÙ…د صدیق