www.tidingsmag.com

بعد از دو لیوان وارو شده

مثل چراغ دستی اهل یم
کنار تو با سنفونی مثل تانگو قدم می زنم


بعد از دو لیوان وارو شده


مثل چراغ دستی اهل یم

کنار تو با سنفونی مثل تانگو قدم می زنم

در آغوشم می گیری

می چرخانیم

دورم نی

روی تخت خوابت بیداریم را رختخوابی می کنم

با چشم های دو لیوان وارو شده

لا

لا لا

لا ای

آرامش بی قراریت نازی

برای سنفونی در آغوشم می گیری

می چرخانیم

دورم می زنی

الیاس قنوالتی
---
با جو کاری ندارم
با هندسه جغرافیا بینش
این همه که توی گوشم خواندند
با معشوقه ام کار دارم
که گمش کردم
آخر خیابان آیت الله منتظری نرسیده به خیابان امام خمینی
حالا باید بگردم توی منتظری
بگردم توی امام
دنبال اورانیوم های غنی شده نیستم
بگذارید بگردم
احساس هسته ای خودم را می خواهم
بزنید
گاز های اشک آور مرا یاد هم آغوشی هایمان می اندازد
اشک های پر لذتش
بزنید
من با آدم ها فرق دارم
که شعار می نویسند روی دیوار ها
نمی نویسم
که پدرم می گفت مرگ را عزرائل می نویسد
وفکر می کنم عزرائل نیستم
خواهش می کنم کسی نمیرد
دارم به خودم تیر می زنم
می خواهم سوراخ شوم
تا لای تمام کلاستر ها جا بگیرم
و بگردم توی منتظری توی امام
من معشوقه ام را گم کرده ام
بگذارید بگردم


الیاس قنواتی