زادروز چخوÙØ› راوی بزرگ قصه‌‌های Ú©ÙˆÚ†Ú© /علی امینی نجÙÛŒ
چخو٠در دانشگاه مسکو به تØصیل پزشکی پرداخت، اما همچنان به دنبال راهی برای تأمین رزق Ùˆ روزی خانواده بود. آسان‌ترین کار برای او نوشتن بود. نام Ùˆ آوازه Ùˆ پشتیبانی نداشت،
...
زادروز چخوÙØ› راوی بزرگ قصه‌‌های Ú©ÙˆÚ†Ú©
آنتون چخو٠(Û±Û¸Û¶Û° - Û±Û¹Û°Û´) در زندگی کوتاه خود (Û´Û´ سال) بیش از Û·Û°Û° اثر ادبی نوشت. برخی از کارهای او در قالب داستان کوتاه برای رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙایی این ژانر مدرن تعیین‌کننده بود. چخو٠۱۵۰ سال پیش در روسیه به دنیا آمد.
چخو٠از آغاز جوانی با هدÙÛŒ روشن Ùˆ برداشتی ØرÙه‌ای دست به قلم برد. پدرش کاسبی ورشکسته Ùˆ تندخو بود، Ú©Ù‡ در رسیدگی به زندگی Ùرزندان خود درمانده بود، Ùˆ چخو٠در Û±Û· سالگی وظیÙÛ€ تأمین معاش خانواده را به دوش گرÙت.
چخو٠در دانشگاه مسکو به تØصیل پزشکی پرداخت، اما همچنان به دنبال راهی برای تأمین رزق Ùˆ روزی خانواده بود. آسان‌ترین کار برای او نوشتن بود. نام Ùˆ آوازه Ùˆ پشتیبانی نداشت، پس باید جوری می‌نوشت Ú©Ù‡ جذاب باشد تا "مشتری" رم نکند. به زودی دریاÙت Ú©Ù‡ با هیچ چیز مثل شوخی Ùˆ طنز نمی‌توان به دل خوانندگان راه یاÙت.
چخو٠در اوقات Ùراغت، در راه دانشکده، میان کلاس درس Ùˆ سالن تشریØØŒ یا شب‌ها در خانه قلم می‌زد. خمیرمایه‌ کار را همیشه از مشاهدات روزمره می‌گرÙت. صØنه‌های زندگی را با امانت بازگو می‌کرد. ناپاکی‌‌ها Ùˆ پلشتی‌ها، Øماقت‌ها Ùˆ کوته‌Ùکری‌ها را به ریشخند می‌گرÙت.
چخو٠جوان برای ویرایش Ùˆ آرایش نوشته‌های خود وقت زیادی نداشت. آنچه از زیر دست او بیرون می‌آمد، باید یکراست به چاپخانه می‌رÙت، در مجلات مسکو Ùˆ سن‌پترزبورگ چاپ می‌شد Ùˆ دستمزدی به او می‌رساند.
تمام سبک بدیع Ùˆ اسلوب تروتازه‌ی چخوÙØŒ Ú©Ù‡ از آن به عنوان "دید امپرسیونیستی" یاد کرده‌اند، از همین "عکس‌برداری Ùوری Ùˆ رتوش‌نشده" بیرون آمده است. او خود تمام Ùوت Ùˆ ÙÙ† نویسندگی را در دوکلمه خلاصه کرده است: "دقیق نگاه Ú©Ù† Ùˆ درست بنویس!"
از بن‌بست زندگی تا پهنه تاریخ
چخوÙØŒ به قول قدما، با "طبع روان" قلم می‌زند، Ùˆ زیاد در بند "معانی Ùˆ بیان" نیست. او با نظاره Ùˆ تأمل در زندگی واقعی، رشته‌ی "نوول‌نویسی" را بر شالوده‌ای تازه بنیاد نهاد، Ú©Ù‡ در آن اصل بر "مشاهده دقیق جزئیات زندگی" است.
چخو٠داستان‌نویسی را کمابیش قریØÙ‡ یا استعدادی مادرزادی می‌دانست Ùˆ خود از این استعداد به کمال برخوردار بود: "نویسنده باید بتواند دقیق به زندگی نگاه کند، Ùˆ با دقت نقل کند Ú©Ù‡ آدم‌ها Ú†Ù‡ می‌کنند Ùˆ Ú†Ù‡ می‌گویند."
توماس مان، نویسنده بزرگ آلمانی، چخو٠را "تماشاگر بزرگ زندگی‌های Ú©ÙˆÚ†Ú©" دانسته است. چخو٠امور ساده Ùˆ پیش پا‌اÙتاده‌ی زندگی را توصی٠می‌کرد، Ùˆ قهرمانانش همان مردم عادی روزگار بودند: کارمندان Ùˆ مأموران دولت، زنان خانه‌دار، دانشجویان، تاجران Ùˆ کاسبکاران Ùˆ...
هنر چخوÙØŒ Ú©Ù‡ آثار او را تا زمان ما ماندگار کرده در آن بود Ú©Ù‡ توانست ماجراهای Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ "مبتذل" را به صØنه‌های بزرگی پیوند بزند، Ú©Ù‡ در آنها Ø±ÙˆØ Ùˆ معنای یک دوران به چشم می‌خورد.
چخو٠"دید Øماسی" نداشت، Ùˆ هرگز درباره‌ی مسائل مهم ÙلسÙÛŒ Ùˆ تاریخی چیزی ننوشت. او به لئو تولستوی ارادت می‌ورزید، اما هرگز به سبک او نزدیک نشد. ماکسیم گورکی را دوست داشت، اما از مضامین سیاسی دوری می‌کرد، زیرا به روشنÙکران Ùˆ رسالت آنها باور نداشت.
در کار چخو٠"توÙان‌های عظیم" وجود ندارد؛ از "خشم Ùˆ هیاهو" اثری نیست، همه چیز ساده Ùˆ معمولی، همین پایین روی می‌دهد. Ú¯Ùته است: «مردم هیچوقت به قطب شمال نمی‌روند، به اداره می‌روند، با زنشان دعوا می‌کنند Ùˆ سوپ می‌خورند.»
هنر دشوار، کمیاب Ùˆ دست‌نیاÙتنی چخو٠در آن است Ú©Ù‡ آدم‌های آشنای او همه جا Ùˆ در تمام اعصار ØÛŒ Ùˆ Øاضر هستند.
شگردهای نویسندگی
چخو٠استاد نمایش زندگی واقعی است، و جلوه‌های رنگین واقعیت را زنده و شاداب به روی کاغذ می‌آورد.
او در تجربۀ روزنامه‌نگاری با لایه‌های گوناگون اجتماعی آشنا شد، Ùˆ به ویژه شیوه‌ی Ú¯Ùتار آنها را آموخت.
چخو٠استاد ایجاز Ùˆ گزیده‌گویی است. در کارهای او یک کلمه Ú¯Ùتار یا توصی٠اضاÙÛŒ وجود ندارد.
چخو٠در بیان صØنه‌ها Ùˆ Ú¯Ùتارها صادق است، هرگز نظر Ùˆ ارادۀ خود را در سیر وقایع داستان دخالت نمی‌دهد. شخصیت‌های داستان را آزاد می‌گذارد تا خود پیش بروند Ùˆ Øر٠بزنند.
در نامه‌ای می‌گوید: "کار نویسنده این نیست Ú©Ù‡ درباره مسائل بشری، دین Ùˆ خدا Ùˆ خوش‌بینی یا بدبینی اظهار نظر کند. وظیÙÙ‡ واقعی او این است Ú©Ù‡ با دقت Ùˆ صداقت نشان بدهد Ú©Ù‡ آدم‌های واقعی درباره این مسائل چگونه Ùکر می‌کنند Ùˆ Ú†Ù‡ می‌گویند."
چخو٠در نقل داستان، ناظری خونسرد Ùˆ بی‌طر٠است. کار خود را نشان دادن یک موقعیت می‌داند، نه ارشاد Ùˆ راهنمایی. از نظر او داوری نهایی با "هیئت منصÙÙ‡" است، یعنی خوانندگان.
چخوÙØŒ انسانی یگانه
چخو٠انسانی بسیار مهربان بود Ùˆ بی‌نهایت Ùروتن؛ شخصیت Ùˆ استعداد بی‌مانند خود را هرگز جدی نگرÙت. درباره‌ ذوق Ùˆ استعداد ادبی خود اغلب با شوخی Ùˆ تمسخر سخن می‌گÙت.
چخو٠پزشکی را ØرÙÙ‡ اصلی خود می‌دانست. در این باره سخنی مشهور دارد: "نویسندگی معشوقۀ من است، Ùˆ طبابت همسر واقعی‌ام!"
در زندگی چخوÙØŒ معشوقه Ùˆ همسر به خوبی با هم کنار می‌آمدند. او بیشتر داستان‌های خود را زمانی نوشت Ú©Ù‡ دانشجوی پزشکی بود یا کار پزشکی می‌کرد.
دکتر آنتون چخو٠از Û²Û´ سالگی می‌دانست Ú©Ù‡ بیماری سل در بدن او لانه کرده Ùˆ ذره ذره او را به سوی مرگ می‌راند. در Û³Û° سالگی به رغم توصیه پزشکان Ùˆ دوستان، به جزیره ساخالین رÙت، تبعیدگاه زندانیان Ùˆ Ù…Øکومان Ú©Ù‡ در شرایطی ÙˆØشتناک زندگی می‌کردند.
پس از بازگشت از جزیره‌ Ù†Ùرین‌شده، در مسکو به کار طبابت ادامه داد. مطب او به روی مردم Ùقیر Ùˆ تهی‌دست باز بود، Ú©Ù‡ برای دوا Ùˆ درمان پولی نداشتند.
انسان‌دوستی چخوÙØŒ ساده Ùˆ صمیمانه بود Ùˆ پایگاهی صرÙا اخلاقی داشت. او برای نیکوکاری Ùˆ خدمت به همنوعان به مکتب Ùˆ دکترین نیاز نداشت: در دÙترچه یادداشت‌هایش نوشته است: "Ú†Ù‡ خوب بود اگر هر Ù†Ùر از ما مدرسه‌ای، چاه آبی یا یک چیز سودمندی از خود باقی می‌گذاشت، تا زندگی او بی نام Ùˆ نشان در ابدیت Ú¯Ù… نشود."
بر ضد ایدئولوژی
هنر چخو٠و آنچه این نویسنده را برای دوران ما ارزنده می‌سازد، دید پاک Ùˆ اصیل Ùˆ Ø´Ùا٠اوست. داستان‌های او به ویژه از "بازنمایی ایدئولوژیک" Ùاصله می‌گیرند؛ Ø¢Ùتی Ú©Ù‡ بسیاری از آثار ادبی قرن بیستم به آن آلوده شدند.
Ùˆ آنچه نقل شد همه تنها در عالم ادبیات بود؛ درØالیکه چخوÙØŒ در تئاتر نیز بر بالاترین مقام نشسته است. او با چهار نمایشنامه‌ بزرگ (مرغ دریایی، باغ آلبالو، دایی وانیا Ùˆ سه خواهر) در کنار سوÙÙˆÚ©Ù„ØŒ شکسپیر، مولیر، ایبسن Ùˆ چند نام بزرگ دیگر قرار می‌گیرد.
این چهار نمایشنامه چخو٠در میان اهالی تئاتر ایران بسیار Ù…Øبوب است Ùˆ بارها در ایران بر روی صØنه رÙته است.
از مترجمانی Ú©Ù‡ آثار چخو٠را به Ùارسی برگردانده اند Ù…ÛŒ توان از بزرگ علوی، عبدالØسين نوشين، سيمين دانشور، مهين اسکويی، هوشنگ پيرنظر، بهروز تورانی، کامران Ùانی Ùˆ سروژ استپانيان نام برد.
© BBC 2010