درون رگ رگ هر تا ک گشتم
ازانرو شاعر هتاک گشتم
ندیدم همصدای باورم را
به هر وبلاک و هر پالتاک گشتم



برج خاکستر
دلی را دست وپا وسر نیابی
برای بال هوشی پر نیابی
اگر گردی تمام کوچه هارا
به غیر برج خاکستر نیابی
........................
کیفیت تصویر
چه جویی رنج بی تقصیر مارا
صدای درد عالمگیر ما را
دمی در خرمن سیمای آتش
ببین کیفیت تصویر ما را
........................

همزاد
به جز آتش کسی همزاد مانیست
وگر باشد گمانم یاد ما نیست
الا بشقاب ها ی ماهواره
نصیب تان به جز فریاد ما نیست
.............................

زار زیتون
شکار شعله ی سیار گشتیم
زهر سویی گلوله بار گشتیم
چنان آتش به زیتون زار مارفت
که بر یک دانه زیتون زار گشتیم
.............................

بحران فریاد
زبس بر دوش آتش بار گشتیم
مسلسلهای آتشبار گشتیم
کنون در سنگر بحران فریاد
غبار دیده ی اغیار گشتیم
..........................

خط باور
زبس رایانه ها را سر کشیدم
به رای خود خط باور کشیدم
پیامک های خونین راچو دیدم
به روی دیده ام خنجرکشیدم
.....................

گهواره هاو مهواره ها
کجا کردی صدای چاره هارا
تما شا تا بکی خمپاره هارا
به روی آتش رگبار بستند
زگهواره دل مهواره ها را
....................
صورت خمپاره ای
تمام صورتش خمپاره ای بود
دلش تا نا کجا آواره ای بود
به خون آغشته دیدم کودکش را
اگرچه روی او مهواره ی بود
.........................

شاعر هتاک
درون رگ رگ هر تا ک گشتم
ازانرو شاعر هتاک گشتم
ندیدم همصدای باورم را
به هر وبلاک و هر پالتاک گشتم
.........................

سامانه ی هات بورد
ازین دیدن چه ره آورد داریم
میان دیده از خون درد داریم
به غیر شعله ی آتش نبینیم
مگر سامانه ی هات بورد داریم
........................

20-9-1378

جرمنی
wosuq@hotmail.com



نورالله وثوق هستم متولد شهرباستانی هرات -غرب افغانستان امروزی
تحصیلاتم راردر رشته ی ریاضی-فزیک در دانشگاه کابل دانشکده ساینس سال 1357 به پایان رسانده ام و حدود سی سال است شهر به شهر و دیار به دیار هر روز در جایی ودر سرزمینی خانه بردوشم
و سالی است در جرمنی اقامت ورزیده ام
فارسی دری زبان اجدادی من است و آن را بجان دوست دارم و به دلدادگان ادبیات سر شار از زیبای زبانم در هر کجا که هستند عشق میورزم