چادر / از: بهار سعید
سیه چادر مرا پنهان ندارد
نمای مو مرا عریان ندارد
چو خورشیدم ز پشت پرده تابم
سیاهی ها نمیگردد نقابم
نمیخواهد مرا در پرده پنهان
اگر عابد نباشد سست ایمان
تو کز شهر طریقت ها بیایی
به موی من چرا ره گم نمایی
نخواهم ناصØÛŒ وارونه کارم
که پای ضع٠تو من سر گذارم
Ú©ÛŒ انصاÙÛŒ درین Øکمت ببینم
گنه از تو و من دوزخ نشینم
بجای روی من ای مصلØت ساز
به روی ض٠نÙست چادر انداز