سیاهه از رودخانه می گوید--Langston Hughes/ Mahnaz Badihian
سالها پیش در آمریکا کتاب شعری منتشر شد از شعرهای سینه به سینه. شعرهایی Ú©Ù‡ در ØاÙظه ها بود یا Ù…ÛŒ توانست باشد. یکی از این شعر ها
از شاعر Ù…Øبوب من "لنگستون هیوز" بود بنام "سیاهه از رودخانه Ù…ÛŒ گوید"
مهناز بدیهیان/ لنگستون هیوز
سیاهه از رودخانه می گوید
من رودخانه ها را می شناخته ام
می شناخته ام رودخانه هایی به قدمت جهان
قدیمی تر از خون انسان در رگان انسان
Ø±ÙˆØ Ù…Ù† همچو رودخانه ها به عمق رسید
در Ùرات شتشو کرده ام وقتی طلوع تازه بود
کپرم را ساخته ام کنار "کونگو" که با لالایی اش خوابم کرد
بر بلندای "نیل" نگریستم Ùˆ اØرام ثلاثه را بر Ùرقش اÙراشتم
شنیدم آواز" می سی سی پی"را
Ùˆ قتی"ابراهام لینکن" به "نیو اورلین" رÙت
و سینه های گل آلودش را دیدم وقتی در غروب طلایی می شد
من رودخانه ها را می شناخته ام، قدیمی/ غروب زده
Ø±ÙˆØ Ù…Ù† همچو رودخانه ها به عمق رسید
ترجمه از : مهناز بدیهیان
از شاعر Ù…Øبوب من "لنگستون هیوز" بود بنام "سیاهه از رودخانه Ù…ÛŒ گوید"
مهناز بدیهیان/ لنگستون هیوز
سیاهه از رودخانه می گوید
من رودخانه ها را می شناخته ام
می شناخته ام رودخانه هایی به قدمت جهان
قدیمی تر از خون انسان در رگان انسان
Ø±ÙˆØ Ù…Ù† همچو رودخانه ها به عمق رسید
در Ùرات شتشو کرده ام وقتی طلوع تازه بود
کپرم را ساخته ام کنار "کونگو" که با لالایی اش خوابم کرد
بر بلندای "نیل" نگریستم Ùˆ اØرام ثلاثه را بر Ùرقش اÙراشتم
شنیدم آواز" می سی سی پی"را
Ùˆ قتی"ابراهام لینکن" به "نیو اورلین" رÙت
و سینه های گل آلودش را دیدم وقتی در غروب طلایی می شد
من رودخانه ها را می شناخته ام، قدیمی/ غروب زده
Ø±ÙˆØ Ù…Ù† همچو رودخانه ها به عمق رسید
ترجمه از : مهناز بدیهیان
علی رضا نوشت