سمبل گرایی و نمادهای زنانه در رمان کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور
نوشته ی آزاده دواچی
رمان کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور از مجموعه داستانهایی است Ú©Ù‡ هر روز بر ارزش آن اÙزوده Ù…ÛŒ شود .
. تا کنون نقدهای زیادی در مورد این کتاب نوشته شده است Ú©Ù‡ هر کدام در جایگاه خود اهمیت ویژه ای دارند اما با توجه به مسائل روز زنان Ùˆ نیازهای جامعه امروز٠زنان به بازنمایی Ùˆ شناخت سمبلها Ùˆ نمودهای زنانه در داستانهای نویسندگان ٠زن ایرانی برآن شدم Ú©Ù‡ نقد سمبل گرایی زنانه را بر این رمان بنویسم . رمانی Ú©Ù‡ جدا از مسائل مهم تکنیکی Ùˆ ارزشهای ادبی اش Ù…ÛŒ تواند یکی از رمانهای مشخص در Øوزه سمبل ها Ùˆ نشان دادن نمادهایی باشد Ú©Ù‡ تماما منشا زنانه دارند Ùˆ به خوبی در جامعه مردسالاری چون ایران به تصویر کشیده شده اند .
کولی آینه ÛŒ زنی Ú©Ù‡ باید باشد : آینه Ùˆ سمبلهای Øضورش
کولی کنار آتش با رمز گرایی Ùˆ رجوع آن به دنیای Øقیقی پرده از واقعیتهایی برمی دارد Ú©Ù‡ خاستگاه زنانه دارند . در این داستان چند اسم مرجع سمبولیک دارند به این معنی Ú©Ù‡ نویسنده از بیان هرکدام از آنها هد٠و منظور خاصی داشته است.
کولی ( آینه): کولی یا همان آینه Ú©Ù‡ کولی Ùˆ سرگردانی هایش نمادی از زن امروز است . زنی Ú©Ù‡ برای رسیدن به خواسته هایش از تابوهای جامعه مردسالار باید بگذرد. کولی نماد زنی است Ú©Ù‡ در بستر تابوها رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ برای یاÙتن Ùˆ رسیدن به عشقش در دنیای مجازی وارد دنیای Øقیقی Ù…ÛŒ شود . کولی در ابتدا نامی ندارد اما پس از آن نویسنده او را Ø¢ ینه Ù…ÛŒ نامد . رنج کولی Ùˆ مرØله گذر او از بیابان Ùˆ از چادرها Ùˆ نشان دادن زندگی او Ùˆ دربه دری ها Ùˆ آوارگی هایش سمبل Øضور زن در جامعه سنتی Ùˆ مردسالار امروز است . تمامی استعاره ها برای نشان دادن Ùضاها Ùˆ باورهای زنانه به کار Ù…ÛŒ رود . " دیر زمانی بود Ú©Ù‡ روز را Ùراموش کرده بود . روزها همیشه در خواب Ù…ÛŒ گذشت Øتی به هنگام Ú©ÙˆÚ† Ú©Ù‡ پیاده بود Ùˆ با سواره براسبی هوشیار" ( ص3). از سوی دیگر نویسنده کولی بودن را ØرÙÙ‡ ای موروثی توصیÙÛŒ کرده است . میراثی Ú©Ù‡ از مادر به دخترمی رسد . همین میراث به جامعه ای مردسالاری بازمی گردد Ú©Ù‡ دختران در آن میراث مقاومت Ùˆ سرسپردگی به جامعه را از مادرانشان Ù…ÛŒ آموزند . قبیله Ùˆ قوانیننش ØŒ دختر کولی Ùˆ پدرش نماد جامعه مردسالاری است Ú©Ù‡ تنها دختران را به رقص در مقابل آتش وامی دارد . کولی ØŒ آتش ØŒ مردان Ùˆ سپس رقص کولی ها در برابر آتش هرکدام سمبل Ùˆ نمادی است Ú©Ù‡ به دنیای Øقیقی بازمی گردد . کولی نماد زنی سنتی است Ùˆ آتش همان سنتی است Ú©Ù‡ زنان باید از آن بگذرند. رقصیدن زنان در برابر آتش Ùˆ برای مردان نماد تسلیم٠شدن Ùˆ پذیرش باورهای آنها Ùˆ در واقع به نوعی تن دادن به خواسته های آنان است. " خیلی دیر ØŒ وقتی قاÙله رقص او را دیده بود ØŒ مادر با پاهای ورم کرده در چادر اÙتاده بود Ùˆ مردان گریز پای شهری با آوازه ÛŒ نام او به چادرها Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ جیبهای پدر پر از پول Ù…ÛŒ شد : " برقص Ù…ÛŒ خواهی مادرت بمیرد ØŸ" (ص5). همچنین آینه سمبول معصومیت Ùˆ Øضور زنان در جامعه Øقیقی است . نویسنده ازآینه به عنوان نمادی برای رسیدن به هد٠خود استÙاده کرده است . نوع برخورد با آینه Ùˆ Ù†Øوه واکنش مردان نبست به او ØŒ مناسبات٠اجتماعی Ø´Ú©Ù„ گرÙته در جامعه مردسالار را آشکار Ù…ÛŒ سازد Ø› روایتی Ú©Ù‡ برای بیان نقصهای همین جامعه از آن استÙاده می٠شود . " این پول را بگیر . شاید لازمت بشه ... " این جمله را نانوایی Ú¯Ùت وقتی هیچ کس توی دکان نبود Ùˆ شوÙر تاکسی وقتی هیچ کس توی تاکسی نبود Ùˆ پاسبان سر چهارراه وقتی درخیابان آیند Ùˆ روندی نبود Ùˆ .... " نمی خواهم آقا " (ص59). نویسنده با ظراÙت توانسته است نوع رÙتار Ùˆ عکس العمل آینه را وقتی Ú©Ù‡ آینه به هیچ کدام از خواستهای مردان اطراÙØ´ تن در نمی دهد ØŒ به صورت زنی نشان دهد Ú©Ù‡ در برابر هیچ کدام از ترسهای روا داشته شده سر خم نکرده است . نویسنده در عین Øال Ùضای Ùواقعیت Ùˆ خیال را در روایت آینه به هم آمیخته است تا هم Ùرصتهای ایده آل شخصیتش را به نمایش بگذارد Ùˆ هم با بیان نمادها Ùˆ سمبل های زنانه Ùرصت نقد Ùˆ بیان دیدگاهش را در جامعه مردسالار داشته باشد .
مانس ( معشوق خیالی آینه): ارتباط کولی Ùˆ مانسی Ú©Ù‡ دوستش Ù…ÛŒ دارد چندان نمی تواند در جامعه Øقیقی اتÙاق بیÙتد . Ù„Ùظ Ùˆ بیان دختر کولی نماد٠معصومیت او در رابطه ای است Ú©Ù‡ قرار است نوشته شود . راوی Ú©Ù‡ قرار است داستان٠آینه را بنویسد مردی است Ú©Ù‡ کولی عاشقش Ù…ÛŒ شود؛ عشقی Ú©Ù‡ در قبیله آیینه ممنوع است Ùˆ در واقع همین عشق سرآغاز دگردیسی Ùˆ تکامل آینه است . در واقع مانس یا همان راوی کولی ØŒ واسطه ÛŒ میان کولی Ùˆ قبیله اش Ùˆ دنیای Øقیقی است Ùˆ آینه به واسطه عشق به او از قبیله ÛŒ سنتی بیرون Ù…ÛŒ آید تا دنیای مدرن Ùˆ Ùضای زیستنن مدرن را تجربه کند . نویسنده قبیله را با تابوها Ùˆ رÙتارهای مشخص ترسیم کرده تا قبیله همان جامعه سنتی Ùˆ آینه زنی باشد Ú©Ù‡ تمایل به گذر ا ز آن را دارد . آینه یا همان کولی سمبل زنی آزادی خواه است Ú©Ù‡ پایش را از مرز تابوها ÛŒ سنتی قبیله Ùراتر Ù…ÛŒ گذارد . ارتباط او با مانس ارتباطی ممنوع است . همان ممنوعیتهایی Ú©Ù‡ در جامعه سنتی Ùˆ مردسالار وجود دارد اما در عین Øال ادامه پیدا Ù…ÛŒ کند . آینه پایش را از Ù…Øدوده قوانین قبیله Ùراتر Ù…ÛŒ گذراد Ùˆ وارد دنیای Øقیقی مرد٠راوی Ù…ÛŒ شود . درواقع عشق به مرد کولی نشانه ÛŒ Øضور آینه در جامعه ای متمدن است. اتÙاقی Ú©Ù‡ برای آینه Ù…ÛŒ اÙتد پا Ùراتر گذاشتن از خط قرمزها Ùˆ تجربه ای عشقی ممنوعه ،همان چیزی است Ú©Ù‡ ممکن به طور مشابه برای یک زن د ر جامعه سنتی بیÙتد . آینه هم Ù…ÛŒ خواهد بگریزد Ùˆ هم Ù…ÛŒ خواهد بماند آنچه Ú©Ù‡ او را مردد کرده بناهای Ùکری Ùˆ سنتی Ùˆ ذهنی او Ùˆ اشنایی اش با مانس( نماد مدرنیته ÛŒ جامعه مردسالار) است .
پدر آینه : پدر Ùˆ ارتباطش با آینه نماد دیگری از جامعه ÛŒ سنتی Øقیقی است . گرچه نویسنده همه ÛŒ اینها رابه صورتی نمادین بیان Ù…ÛŒ کند، اما مقصود Ùˆ منظور او از همه ÛŒ اینها برقراری ارتباط با مخاطب Ùˆ ارائه شکلهای متÙاوت موانع جامعه سنتی بر سر ایده های زنانه است . از سوی دیگر آینه Ùˆ نوع ارتباط او با پدرش Ùˆ همینطور رÙتاری Ú©Ù‡ با پدرش دارد به صورت روایتی بیان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ گرچه نمادین است اما Øقیقتی است Ú©Ù‡ در دنیای خارج از داستان Ùˆ در دنیای واقعیت وجود دارد . آیینه Ùˆ رابطه ÛŒ او با پدرش در قاÙله از نوع رÙتارپدر با مادرش تاثیر پذیرÙته است Ùˆ برای او به کابوسی مبدل گشته است . قوانین قبیله هم بر نوع روابط آینه Ùˆ پدرش تأثیر Ù…ÛŒ گذارد . گرچه ناخودآگاه پدر، آینه را برای خود Ù…ÛŒ خواهد اما طبق قوانین جامعه همین خودخواستن باعث Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ پدر آینه را ترک کند . اوج ارتباط میان پدر Ùˆ دختر در نماد سنتی اش در این رابطه نمایان است . رابطه ای Ú©Ù‡ گرچه از Ù„Øاظ سنتی شکننده است اما از Ù„Øاظ روانی پابرجا بوده Ùˆ سویه های مشخص نمادینش را نشان Ù…ÛŒ دهد . پدر آینه در عین سنتی بودن گرایش به دختر را رابطه ÛŒ میان دختر Ùˆ پدر ØÙظ Ù…ÛŒ کند. " نیرویی Ú©Ù‡ نیتوک را به گوشه ای پرت کرد ØŒ نیروی آدمیزاده نبود، آینه روی خراشیده Ùˆ پریشان به جانب پدر دوید ØŒ دست سیاه استخوانی او را گرÙت Ùˆ بویید ØŒ به دامن کیمیا آویخت :" کیمیا بگذار نگاهش کنم " پدر در میان هق هق گریه نالید :" قانون قاÙله نمی گذارد بابا " ( ص73). نمونه ای دیگر از نمادهایی Ú©Ù‡ نویسنده به کار برده است اشاره به شراب تلخی است Ú©Ù‡ پدر در گلوی آینه Ù…ÛŒ ریزد . در بعضی از مراسم پدر قطره ای از شراب تلخ در دهان آینه Ù…ÛŒ ریز د Ú©Ù‡ همین تلخی Ùˆ ریختن شراب نماد القاء عقاید Ùˆ باورهای پدر به آینه است Ùˆ آینه هم برایش خوردن این شراب تلخ است . " آنگاه پدر گیلاس نیمه خالی را رو به آینه گرÙت تا در دهان او Ú©Ù‡ مانند پرنده ای باز شده بود بریزد ... قطره ای تلخ در گلویش . سوخت ريال چشمانش Øتما آشÙته بود Ú©Ù‡ پدر قاشقی ماست برداشت . روی واگرداند . هنگامه ÛŒ نمایش بود " (ص22) . آینه Øتی در قاÙله اش نمی تواند تصمیم بگیرد Ùˆ اختیار از او سلب شده است .
مادر آینه : خاطرات آینه از مادرش بیان رنج هایی است Ú©Ù‡ در قبیله روا بر او داشته شده است رابطه ÛŒ آینه Ùˆ مادرش سمبولی است از روابط٠Øقیقی Ùˆ میراثی Ú©Ù‡ در جامعه سنتی از مادر به دختر Ù…ÛŒ رسد . این میراث همان رنجهای زنان در جامعه مردسالار است . " آینه با اشاره ÛŒ مادر برایشان رقصید ØŒ مادر Ú†Ù…Ú¯ در خاک گوشه چادر زده بود Ùˆ آنچه را Ú©Ù‡ پنهان کرده بود ØŒ سکه هایی Ú¯Ù„ آلود Ùˆ قدیمی به کیمیا داده بود . درد ØŒ چشمان مادر را سیاه تر کرده بود .... Ù‡Ùت شبانه روز صدای Ù†ÛŒ جÙتی Ùˆ Ù†ÛŒ انبان Ùˆ دایره در چادرها Ù…ÛŒ پیچید . زن ها Ù…ÛŒ رقصیدند Ùˆ مردان مست Ùˆ ناشکیبای کولی سر به دنبال زنانشان Ù…ÛŒ گذاشتند . Ùˆ مادر درد Ù…ÛŒ کشید Ùˆ با ک٠دستان Ùˆ دو زانو روی زمین Ù…ÛŒ سرید تا دور شود ØŒ دور از چادرها Ùˆ صداها .... " (ص 16). Øتی مادر به خاطر رقص Ù…ÛŒ میرد، به خاطر آنچه Ú©Ù‡ قبیله او را مجبور به انجام آن کرده است . در واقع مادر قربانی خواسته های قبیله Ùˆ امیال Ùˆ آرزوهای مردسالارانه Øاکم بر طبیعت قبیله Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ روایت آنچیزی است Ú©Ù‡ در جامعه Øقیقی Ù…ÛŒ گذرد . Øتی در قبیله ØŒ قوانین به گونه ای است Ú©Ù‡ زنان منبع کسب درآمد برای مردان هستند Ùˆ همین نوع پردازش در داستان ØŒ به نوعی گذشتن از سنت Ùˆ بیان رویکرد جدیدی است . کولی به صورت Øقیقی نمی تواند وجودداشته باشد ØŒ پس نویسنده ا ز او برای بیان دگرگونیها Ùˆ خواستها ÛŒ خودش آن استعاره ای Ù…ÛŒ سازد.ترس از قاÙله Ùˆ قوانین آن مدام همراه آینه است ØŒ قاÙله ای Ú©Ù‡ تنها به سنتها Ùˆ باورهای خود پای بند است . " هراسان لباسهایش را به تن کرد . دهانه ÛŒ مشک خالی را بست ØŒ مردد ماند ! اگر او را دیده باشند نه تنها رهیار ØŒ بلکه همه ØŸ " (ص 18 ).
قاÙله سرزمین مجازی مردسالار : قاÙله Ùˆ مردمش در برابر هر نوع خروج زنان مخالÙت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ نمی توانند بپذیرند Ú©Ù‡ کسی از قاÙله خارج شود . . قانون قاÙله ØŒ سمبل قوانین سخت Ùˆ دست پاگیر جامعه مردسالار است . " قانون ! در گوش دخترکان ØŒ زنان دنیا دیده ÛŒ کولی Ú†Ù‡ بسیار از قانون قاÙله Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند ØŒ تا آنگاه Ú©Ù‡ مردی هم خون Ùˆ هم ریشه او را Ù…ÛŒ خرید Ùˆ دخترک یکباره تن به نستهای قاÙله Ù…ÛŒ داد Ùˆ همچون زنی دنیا دیده ØŒ قصه رسم Ùˆ رسوم اجدادی را در گوش دیگران زممزمه Ù…ÛŒ کرد " (ص13). روایت آینه Øکایت زن در جهان Ùˆ جامعه مردسالار است Ú©Ù‡ اØساس Ø®ÙÚ¯ÛŒ Ù…ÛŒ کند. آینه نمی تواند خودش باشد چرا Ú©Ù‡ قوانین مردسالار قاÙله او را از دوست داشتن خارج از Øیطه سنتی قبیله منع Ù…ÛŒ کند . Øتی مجازاتهایی چون سنگ انداختن Ùˆ دیگر مجازاتها Ú©Ù‡ پدر Ùˆ دیگر اÙراد قبیله آن را اعمال Ù…ÛŒ کنند ØŒ نماد قوانین Øاضر در جامعه Øقیقی است Ú©Ù‡ خاستگاهی مردسالار دارد. نویسنده با نشان دادن جامعه ÛŒ کوچک٠قبیله ÛŒ خود توانسته است ارتباط با مخاطب را ØÙظ کند Ùˆ در عین Øال به دنیای Øقیقی هم اشاره ای داشته باشد. آینه همانند مادرش سمبل زنی است Ú©Ù‡ رنجهای Ùراوانی براو Ù…ÛŒ رود ØŒ نویسنده با به تصویر کشیدن این رنجها Ùˆ مجازاتهای نمادین Ú©Ù‡ در داستان به وقوع Ù…ÛŒ پیوندد ،سعی در Ùاش کردن روابط سخت Ùˆ مناسبات پیچیده زنانه در دنیای مردسالار دارد . " پدر موهایت را دور دست Ù…ÛŒ پیچاند ØŒ تو را تا میدانگاه روی سنگ Ùˆ سنگلاخ Ù…ÛŒ کشد . قاÙله منتظر ایستاده است . روز اول ØŒ روز پدر است ØŒ Ù…ÛŒ زند تا خسته شود ØŒ آنگاه نوبت به مردان قاÙله Ù…ÛŒ رسد ... آن کس Ú©Ù‡ بی گناه است ØŒ سنگ بیندازد Ùˆ Ú†Ù‡ کسی شلاق را به دست پدر Ù…ÛŒ دهد؟" در عین Øال نویسنده پرده از خشونتی برمی دارد Ú©Ù‡ در قاÙله نسبت به زنان در جریان است . این خشونت هم میراث٠جامعه ÛŒ مردسالار است Ú©Ù‡ نویسنده با اشاره سمبلیک به آن به نوعی به روایت خشونت علیه زنان در همین نوع جامعه Ù…ÛŒ پردازد . آینه به نوعی Ù…Øکوم به اطاعت از پدر Ùˆ قوانین قاÙله ÛŒ خود است Ùˆ در صورت سرپیچی با خشونت علیه خود مواجه Ù…ÛŒ شود، این سرنوشت همه ÛŒ زنان قاÙله است . او در تقابل Ùˆ تضاد با جامعه Ùˆ سنتهایش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ وقتی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد ا ز سنتهای قاÙله خود Ø´ جدا شود طرد Ù…ÛŒ گردد. رانده شدن از قانون قاÙله همان در تقابل قرار گرÙتن با وضعیت Ùˆ تابوهای موجود است آینه باید مرده باشد تا بتواند از قوانین قاÙله سرپیچی کند " Ùˆ چون پنج روز زیر ضربه های قانون قاÙله جان ندادی Ùˆ کلامی Ù†Ú¯Ùتی رانده Ù…ÛŒ شوی ... " در نهایت نویسنده روابط تیره Ùˆ خشونت در جامعه مردسالار را به تصویر Ù…ÛŒ کشد.
سمبلهای مکانی تکامل آینه :
آینه یا همان کولی دگردیسی را آغاز Ù…ÛŒ کند ØŒ دگردیسی Ú©Ù‡ در نهایت از سنت گرایی قاÙله شروع Ù…ÛŒ شود Ùˆ نهایتا به تکامل آینه Ù…ÛŒ انجامد . نویسنده در قسمتهای مختل٠با اشاره به نمادهایی مشخص همچون Øضور مردان ØŒ Øضور در قبرستان سوخته Ùˆ پس از آن Øضور در شهر تهران بلوغ زن جوانی را با عبور از مرØله سنت گرایی Ùˆ رسیدن به نوگرایی نشان Ù…ÛŒ دهد . Ùاصله میان شهر Ùˆ قاÙله جاده ای است Ú©Ù‡ آینه باید از آن بگذرد . در واقع این Ùاصله نمود Ùˆ تجلی همان راهی است Ú©Ù‡ در دنیای Øقیقی اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد در طول این مسیر Ùˆ هنگام گذر از آن عکس العملها Ùˆ رÙتارهای نسبت به آینه به بوته آزمایش گذاشته Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در واقع نشانه همان رÙتارها در جامه Øقیقی است . این مکانها به ترتیب در داستان رونمایی Ù…ÛŒ شوند .
قبرستان Ùˆ سمبلهای موجود در آن : آینه در Ø·ÛŒ این دگردیسی وارد شهری Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در آن با زنی سوخته Ùˆ پیرزنی آشنا Ù…ÛŒ شود. به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ نویسنده در انتخاب زن سوخته در قبرستان منظور Ùˆ هد٠خاصی داشته است Ùˆ شاید تاکید او بر مورد ظلم قرار گرÙتن زنان در جامعه مردسالاراست . قبرستان هم Ú©Ù‡ آینه در آن قرار Ù…ÛŒ گیرد . نماد جامعه منØØ·ÛŒ است Ú©Ù‡ اÙراد رو به زوال در آن زندگی Ù…ÛŒ کنند ØŒ این اÙراد Øتی در تاریکی هم با هم جÙت Ù…ÛŒ شوند . چراغهای خاموش هم بر این تاریکی صØÙ‡ Ù…ÛŒ گذارد . " در کنار زن سوخته پشت به دیوار قبرستان نشست . ساکنان قبرستان قدیمی تسلیم Ù…ÛŒ شدند . شمعها آرام آرام روشن Ù…ÛŒ شد . گاهی روشنایی Ùانوسی در گوشه ای دور Ùˆ نجوایی Ú¯Ù†Ú¯ زیر سایه روشن ٠روشنایی شمعها ØŒ صدای مردگان است Ú©Ù‡ ا ز زیر خاک برمی آید یا آوای زندگی Ú©Ù‡ از ÙˆØشت به نجوایی دل خوش کرده اند ØŸ" ( ص89). قبرستان جایی میان دگردیسی آینه Ùˆ تبدیل او به زنی مدرن است . در واقع قبرستان جایگاه کسانی است Ú©Ù‡ نتوانسته اند هویت اصلی خود را بازیاند Ùˆ برزخی برای آنهاست . تمامی اشارات Ùˆ سمبلهای موجود در قبرستان نشان از جامعه شکست خورده Ùˆ Øقیقی است . " قبرستان قدیمی Ú©Ù‡ مرده هایش آنقدر مرده بودند Ú©Ù‡ دیگر کسی به سراغشان نمی آمد ØŒ جمعه های پر جنب Ùˆ جوشی داشت . زنانی Ú©Ù‡ قبرهای خود را جارو Ù…ÛŒ کردند ØŒ لباسهای کهنه Ùˆ نخ نما را با آب چاهی Ú©Ù‡ همان نزدیکی بود Ù…ÛŒ شستند Ùˆ نزدیک ظهر دیگ های خود را بار Ù…ÛŒ گذاشتند ØŒ گاهی به جای سنگ از استخوانهای سری ØŒ دستی ØŒ اجاق های سه گوش Ù…ÛŒ ساهتند ØŒ استخوانهایی Ú©Ù‡ روزگاری تخت بند تنی بود ØŒ جمجمه هایی Ú©Ù‡ اندیشه ای در آن به لجاجت یا از سر شوریدگی با زندگی Ùˆ زمانه آویخته بود .... " (95). از سوی دیگر قبرستان همان جامعه مجازی Ùˆ شکست خورده زنان است Ú©Ù‡ در آن Øتی مردان هم به مبارزه برمی خیزند Ùˆ گاهی همدیگر را Ù…ÛŒ کشند ØŒ نویسنده به طور مستقیم بیان نمی کند Ú©Ù‡ هد٠مبارزه ÛŒ مردان چیست ØŒ اما این مبارزه در مقابل زنان صورت Ù…ÛŒ گیرد قبرستانی لبریز از دود Ùˆ مه Ùˆ در واقع جنگ واقعه ای است Ú©Ù‡ در دنیای مجازی برای به دست آوردن زن به وقوع Ù…ÛŒ پیوندد. " با آخرین مشت خاک ØŒ قبرستان Ù†Ùس بلندی کشید . عده ای دوباره دور هم جمع شدند Ùˆ بی آنکه از Øادثه سخن بگویند ØŒ از روز جمعه به شب جمعه رسیدند . با تاریکی هوا تمام شمعها روشن شد ØŒ زنان تراشه های چوب Ùˆ کاغذ پاره ها را آتش زدند تا Ø´Ø¨Ø Ø®ÙˆÙ†ÛŒÙ† مردی را از ذهن خود دور کنند Ú©Ù‡ تا سپیده ÛŒ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ دشنه ای در سینه در قبرستان Ù…ÛŒ گشت " (ص99).
زن سوخته درقبرستان: زن سوخته سمبل زنی است Ú©Ù‡ قربانی خواستهای قاÙله خود شده است . زن سوخته هم از قربانیان ٠قواعد تØمیل شده به او Ù…ÛŒ باشد . زن سوخته خودش ا ز این دگردیسی Ùˆ تغییر Ø´Ú©Ù„ ناراØت است Ùˆ کسی او را نمی شناسد. تÙاوت او با آینه تنها در این است Ú©Ù‡ آینه مجازات کارش را در خود قاÙله نمی بیند . اما وجه تشابه او با آینه همان روی گرداندن آنها از قوانین اجتماعی است . آینه برای یاÙتن استقلال Ùردی Ùˆ هویت خوش با زن سوخته همراه Ù…ÛŒ شود . زن سوخته Ùˆ آینه مدام در تقابل با تاریکی قرار Ù…ÛŒ گیرند، آنها در تلاشند تا در نبرد با تاریکی برآیند، تاریکی Ú©Ù‡ با روشن کردن Ùانوس به جنگ با آن Ù…ÛŒ روند . " با غیظ در روشنایی Ùانوسها دراز کشید .... همه چیز Ú©Ù… داری Øتی تاریکی شب... خسته بود اما روشنایی Ùانوس ها خوا ب را در چشمانش Ù…ÛŒ کشت ." (ص115). زن سوخته Ù…ÛŒ میرد ارتباط زیادی میان زن سوخته Ùˆ مادر آینه وجود دارد در واقع زن سوخته Ø´Ú©Ù„ دیگری از مادر آینه است Ú©Ù‡ قربانی تابوها Ùˆ سنتهای قاÙله خود Ù…ÛŒ شود . زن سوخته Ú©Ù‡ از قربانیان جامعه ÛŒ مردسالار است در مرØله بعد با آینه Ùˆ دیگر زنهای داستان ارتباط برقرار Ù…ÛŒ کند نویسنده همه ÛŒ این زنها را به نوعی در ارتباط با هم قرار داده است . در نهایت آینه در دنیای زنانه به زن سوخته Ù…ÛŒ رسد زن سوخته همانی است Ú©Ù‡ در قبرستان مرده Ùˆ هم وجود Øقیقی دارد، یعنی وقتی آینه به نقطه نهایی دگردیسی Ùˆ تکاملش Ù…ÛŒ رسد هم زن سوخته Ú©Ù‡ در مقابل سنت ایستاده بود زنده Ù…ÛŒ شود . زن سوخته همان قمر است Ú©Ù‡ آینه او را در نهایت ملاقات Ù…ÛŒ کند خوابی Ú©Ù‡ در دنیای قبل تر آینه وجود داشت Ùˆ Øال با گذرش از آن دیگر وجود Øقیقی ندارد.
باغ Ùˆ پیرزن : در دیگر مرØله داستان آینه وارد باغی Ù…ÛŒ شود . باغ بعد از گورستان مکان بعدی گذر آینه است . آینه در باغ با پیرزنی روبه رو Ù…ÛŒ شود . پیرزنی Ú©Ù‡ نماد زنی است Ú©Ù‡ عمرش را وق٠باغ کرده است . گرچه ظاهر باغ برخلا٠قبرستان زیباست Ùˆ پر از گیلاسهای Ùراوان است ،اما پیرزن آینه را از ماندن Ùˆ سکون در باغ منع Ù…ÛŒ کند . باغ سمبل خوشی هایی است Ú©Ù‡ ممکن است در زندگی زنان به آنها برسد اما نویسنده نشان داده است Ú©Ù‡ همین خوشیها کاÙÛŒ نیست Ùˆ برای رسیدن به کمال نهایی باید از همه ÛŒ آنها گذر کرد. باغ ØŒ نوع دیگری از جامعه ÛŒ زنانه است جامعه ای Ú©Ù‡ نباید در آن شاخه اش را بشکند . اما به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ آینه بازهم سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ کند. او در دگردیسی اش یاد گرÙته است Ú©Ù‡ از این تابوها روی برگرداند . " اما آینه چیزی را شکسته بود ØŒ نه برای پیرزن Ú©Ù‡ دل مشغول کار خویش بود . بلکه برای دیگران Ú©Ù‡ با Øسرت نگاهش Ù…ÛŒ کردند Ùˆ در چشمانشان Ù…ÛŒ دیدی Ú©Ù‡ بارها در خلوت راهی برای گریز جسته اند Ùˆ نیاÙته اند Ùˆ یا توش Ùˆ توان خود را در گریز آنقدر اندک دیده اند Ú©Ù‡ دست Ùˆ پا به زنجیر شاخه های باغ مانده اند Ùˆ این بود Ú©Ù‡ Øالا در نگاهشان شادمانی طلوع Ù…ÛŒ کرد Ùˆ با کلام Ùˆ Øضور او ØŒ روزنی انگار به جهانی Ùارغ از شاخه ها Ùˆ دانه های گیلاس گشوده شد " ( ص121). در واقع آینه برای آنان ØÚ©Ù… منجی را دارد Ú©Ù‡ نوید رهایی است گرچه هنوز خود آینه به مرØله تکامل نرسیده است اما د ر Ø·ÛŒ این مسیر پیام آور رهایی برای زنانی است Ú©Ù‡ هنوز مثل او Ùضای خارج را تجربه نکرده اند.
دنیای زنانه : پس از کش٠رویدادهای جامعه Ùˆ مسائل Øقیقی آن نویسنده دنیای زندگی سه زن را به تصویر Ù…ÛŒ کشد . دنیایی کاملا زنانه Ú©Ù‡ عناصر شخصیتی آن همه زن Ùˆ در ارتباط با هم Ù…ÛŒ باشند . نویسنده در این جامعه ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú© زنانه ØŒ به پر رنگ کردن عکس العمهای زنان در Ù…Øیطی مجازی Ù…ÛŒ پردازد . آینه پس از عبور از دو Øوزه Ùˆ دو دنیای متÙاوت در گذرش به مدرنیته پا به این دنیای زنانه Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ هویتش درهمین Ù…Øیط به تکامل Ù…ÛŒ رسد.
هر سه زن پس از ارتباط با یکدیگر در Ùضایی مدرن استقلال Ùˆ Ùردیت گرایی را Ù…ÛŒ آزمایند . در نتیجه نویسنده هویت Ùˆ استقلال زنانه را پس از تکامل نهایی به تصویر Ù…ÛŒ کشد. روابط میان زنان در Øیطه ÛŒ خانه از نوع روابطی مستقل Ùˆ به دور از هر گونه تأثیر پذیری از هویت مردانه است . Øتی مردی Ú©Ù‡ خواستگار٠گل اÙروز است هم تأثیری در استقلال سه زن ندارد . به این ترتیب این نوع از هویت خواهی تاثیر مثبتی بر خواننده زن Ùˆ همینطور در مواجه با اجبارهای جامعه مرد سالار Ù…ÛŒ گذارد. آینه از آن زنی Ú©Ù‡ تØت تأثیر قانون قاÙله بوده اکنون به زنی مدرن Ùˆ مستقل تبدیل شده Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند هویت خو د را باز یابد . " مرد روی صندلی لهستانی نشست . هیچ کس ØرÙÛŒ نزد. Ú¯Ù„ اÙروز تنگ پر از دوغ را برداشت ØŒ لیوانی برای خودش ریخت ØŒ جرعه ای نوشید ØŒ دوغ با خنده توی گلویش گیر کرد ØŒ پقی زد زیر خنده Ùˆ سه تای دیگر هم . مرد Ú¯Ùت :" تاÙسخ صیغه دو Ù‡Ùته مانده ... " هیچ کس نگاهش نکرد ØŒ Ú¯Ù„ اÙروز Ú¯Ùت :" Ú†Ù‡ کباب خوبی !" مرد Ú¯Ùت :" تو شرعا زن منی . " سØر Ú¯Ùت :" این خونه مال ماست " قمر Ú¯Ùت :" دیگه نمی تونیم سرگردون خیابونا بشیم " Ú¯Ù„ اÙروز Ùت :" مردی یک اتاق بگیر" مرد Ú¯Ùت :" از کجا بیارم " Ú¯Ù„ اÙروز Ú¯Ùت :" نداری برو " (ص230).
تکامل Ùˆ بلوغ نهایی : در مرØله آخر Ú©Ù‡ آینه برای پایان یاÙتن به دگردیسی اش Øاضر Ù…ÛŒ شود نویسنده باورهای مذهبی Ùˆ تئوریزه شده را به چالش Ù…ÛŒ کشد Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ آینه در انتهای رسیدن به بلوغ اش هنوز با همین باورهادرگیر است . در واقع نویسنده نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ آینه هنو ز از از سنگسار شدن به خاطر ارتکاب به گناه Ù…ÛŒ ترسد. با این Øال آینه از تقابل با مذهب نمی هراسد Ùˆ از آن سربلند بیرون Ù…ÛŒ آید . نویسنده آینه را به اسطوره های مذهبی پیوند Ù…ÛŒ دهد انگار Ú©Ù‡ آینه نشان همان کسی است Ú©Ù‡ باید باشد . " کشیش یوØنا کتاب را بست . آینه چهارزانو روبه رویش نشسته بود. Ú¯Ù„ اÙروز روی مبل بی Øوصله لم داده بود . " گناه همزاد آدمی است. " " Ú†Ù‡ گناهی پدر یوØنا" " گناه نخستین ØŒ گناه آدم Ùˆ Øوا" گا اÙروز راست نشست ØŒ دستش را به طر٠کشیش تکان داد : " Ù…ÛŒ خواهی بگویی آدم باید چشمانش را تا ابد Ù…ÛŒ بست " لبخندی بر لبان کشیش نشست :" بازهم جدل Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ú¯Ù„ اÙروز !" " پس Ú†Ù‡ ØŸ من Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویم نارشستشان ØŒ Øی٠نبود Ú©Ù‡ دنیا را نبینند" " آدمی جا Ùˆ مکانش خو Ø´ بود" " Øتما چیزی Ú©Ù… بوده " کشیش یوØنا با انگشت به تصویر Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ø´Ø§Ø±Ù‡ کرد :" این کلام Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ø³Øª " آینه Ú¯Ùت :" او روزگاری در برابر مردگان شورید اما Øالا مرده است ... یعنی ... Ú©Ù‡ ... زنده است "( ص245). آینه در Ø·ÛŒ این روند دگردیسی با گذر از تغییرات اجتماعی وارد بلوغ سیاسی Ù…ÛŒ شود Ùˆ نویسنده به خوبی این بلوغ سیاسی را در لابه لای داستان قرار Ù…ÛŒ دهد . بدین ترتیب آینه الگوی شخصیتی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از ورای قبیله به مرز تجارب سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ Ùرهنگی رسیده Ùˆ شخصیت او از بوته آزمایش تمامی این تجارب سربلند بیرون Ù…ÛŒ آید . او تبدیل به زنی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هویتش را در Ø·ÛŒ یک دگردیسی Ùˆ بلوغ سیاسی Ùˆ اجتماعی کسب کرده است . آینه مدام در رÙت Ùˆ آمد است Ùˆ به هیچ کدام از مردانی Ú©Ù‡ سر راهش قرار Ù…ÛŒ گرند دل نمی بندد Ùˆ نویسنده عدم دلبستگی را دلیل موÙقیت Ùˆ تکمل او قرار داده است . نویسنده در عین Øال در برخی از قسمتهای داستان به Øقیقی نبودن شخصیت آینه Ùˆ سمبلیک بودن آن اشاره Ù…ÛŒ کند، گویی Ú©Ù‡ تا Øدودی Ù…ÛŒ خواهد از آن ایده آلی Ú©Ù‡ ساخته است، Ùاصله بگیرد Ùˆ این را به مخاطب خود بقبولاند Ú©Ù‡ Ùضای داستان مجازی است Ùˆ در عین با نشان دادن الگوهای نمادین خاطر نشان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آینه سمبل زنی است Ú©Ù‡ باید باشد . " Ú†Ù‡ کار Ù…ÛŒ خواستی بکند ØŸ قصه ÛŒ من را Ù…ÛŒ نویسد ØŒ Ù…ÛŒ خواهد از من چیزی بساز د Ú©Ù‡ نیستم ØŒ Ù…ÛŒ دانی Ø› من وجود ندارم ØŒ نمی گذارند Ú©Ù‡ وجود داشته باشم ...Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ Ùقط قهرمان قصه اش باشم" (ص 179). نقد اجتماعی Ùˆ سیاسی گاهی به طور مستقیم Ùˆ غیر مستقیم در روایت گنجانده شده است . Øرکتهای تدریجی یک زن Ùˆ پا گذاشتن او به شهر های مختل٠و سیر تکامل او تا مقصد نهایی از دیگر مشخصه های بارز شخصیت پردازی در داستان کولی کنار آتش است . به این ترتیب نویسنده نوعی از Øساسیت اجتماعی Ùˆ شخصیتی خود را در Ù…Øور داستان Ùˆ Øول قهرمان خود به تصویر کشیده است ." Ùˆ سال 59ØŒ هنوز مساÙرخانه ها را نمی گشتند Ùˆ زنان ٠تنها Ù…ÛŒ توانستند اتاقی در مهمانخانه ای ØŒ هتلی پیدا کنند بی آنکه به اداره ÛŒ اماکن عمومی بروند Ùˆ اجازه بگیرند . " (ص179). پس از Ø´Ú©Ù„ گیری Ùضای سیاسی نویسنده، اسطوره ÛŒ خود Ø´ را در این Ùضا سازی Ùˆ بلوغ سیاسی Ùˆ اجتماعی درگیر Ù…ÛŒ کند.
پس از Ø·ÛŒ تمامی مراØÙ„ آینه به قبیله ÛŒ خود باز Ù…ÛŒ گردد . سایه ÛŒ اودر تمام این مدت بر سر آنها بوده یعنی اینکه دگردیسی Ùˆ تکامل او برسایر اعضای خانواده اش تأثیر گذاشته است . آینه با استقبال اعضای قاÙله مواجه Ù…ÛŒ شود ،چرا Ú©Ù‡ توانسته است بعد از مرØله گذار از سنت سربلند بیرون آید Ùˆ تغییر کند Ùˆ این تغییر برای اعضای قاÙله اش خوشایند است . سایه ÛŒ او نماد Øضور زنی است Ú©Ù‡ توانسته است قانون یک قاÙله را عوض کند .سمبل زنی جسور Ùˆ در عین Øال کامل Ú©Ù‡ تمامی روندها Ùˆ پروسه های تکامل را Ø·ÛŒ کرده است Ùˆ به مرØله ثبات Ùˆ استقلال شخصیتی Ùˆ Ùکری Ùˆ هویتی رسیده است . او در برابر چالشها سر خم نکرده است ودر انتهای داستان خودش آتش اÙروز Ù…ÛŒ شود Ùˆ معلمان کسانی Ú©Ù‡ آتش Ù…ÛŒ اÙروزند تا قاÙله را به سوی باورهایشان سوق دهد .
منیرو روانی پور در کتابش آن زنی را نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ هرگز سرخورده نشده Ùˆ تنها برای رسیدن به هدÙØ´ Ùˆ گذر از جامعه سنتی به مدرنیته تغییر یاÙته Ùˆ به زنی دیگر مبدل شده است زنی Ú©Ù‡ سمبل اÙتخار Ùˆ آبرو برای قاÙله خود شده است . در پایان Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ منیرو روانی پور در پردازش شخصیت زنان Ùˆ سمبلهای زنانه موÙÙ‚ عمل مرده است Ùˆ توانسته Ú©Ù‡ رویکرد جدیدی را از این سمبل ها به تصویر بکشد سمبل هایی Ú©Ù‡ هر کدام Ù…ÛŒ توانند Øقیقی د ر دنیا ÛŒ واقعی باشند .
پانوشت : کولی کنار آتش، منیرو روانی پور. نشر مرکز 1378 .
رمان کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور از مجموعه داستانهایی است Ú©Ù‡ هر روز بر ارزش آن اÙزوده Ù…ÛŒ شود .
. تا کنون نقدهای زیادی در مورد این کتاب نوشته شده است Ú©Ù‡ هر کدام در جایگاه خود اهمیت ویژه ای دارند اما با توجه به مسائل روز زنان Ùˆ نیازهای جامعه امروز٠زنان به بازنمایی Ùˆ شناخت سمبلها Ùˆ نمودهای زنانه در داستانهای نویسندگان ٠زن ایرانی برآن شدم Ú©Ù‡ نقد سمبل گرایی زنانه را بر این رمان بنویسم . رمانی Ú©Ù‡ جدا از مسائل مهم تکنیکی Ùˆ ارزشهای ادبی اش Ù…ÛŒ تواند یکی از رمانهای مشخص در Øوزه سمبل ها Ùˆ نشان دادن نمادهایی باشد Ú©Ù‡ تماما منشا زنانه دارند Ùˆ به خوبی در جامعه مردسالاری چون ایران به تصویر کشیده شده اند .
کولی آینه ÛŒ زنی Ú©Ù‡ باید باشد : آینه Ùˆ سمبلهای Øضورش
کولی کنار آتش با رمز گرایی Ùˆ رجوع آن به دنیای Øقیقی پرده از واقعیتهایی برمی دارد Ú©Ù‡ خاستگاه زنانه دارند . در این داستان چند اسم مرجع سمبولیک دارند به این معنی Ú©Ù‡ نویسنده از بیان هرکدام از آنها هد٠و منظور خاصی داشته است.
کولی ( آینه): کولی یا همان آینه Ú©Ù‡ کولی Ùˆ سرگردانی هایش نمادی از زن امروز است . زنی Ú©Ù‡ برای رسیدن به خواسته هایش از تابوهای جامعه مردسالار باید بگذرد. کولی نماد زنی است Ú©Ù‡ در بستر تابوها رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ برای یاÙتن Ùˆ رسیدن به عشقش در دنیای مجازی وارد دنیای Øقیقی Ù…ÛŒ شود . کولی در ابتدا نامی ندارد اما پس از آن نویسنده او را Ø¢ ینه Ù…ÛŒ نامد . رنج کولی Ùˆ مرØله گذر او از بیابان Ùˆ از چادرها Ùˆ نشان دادن زندگی او Ùˆ دربه دری ها Ùˆ آوارگی هایش سمبل Øضور زن در جامعه سنتی Ùˆ مردسالار امروز است . تمامی استعاره ها برای نشان دادن Ùضاها Ùˆ باورهای زنانه به کار Ù…ÛŒ رود . " دیر زمانی بود Ú©Ù‡ روز را Ùراموش کرده بود . روزها همیشه در خواب Ù…ÛŒ گذشت Øتی به هنگام Ú©ÙˆÚ† Ú©Ù‡ پیاده بود Ùˆ با سواره براسبی هوشیار" ( ص3). از سوی دیگر نویسنده کولی بودن را ØرÙÙ‡ ای موروثی توصیÙÛŒ کرده است . میراثی Ú©Ù‡ از مادر به دخترمی رسد . همین میراث به جامعه ای مردسالاری بازمی گردد Ú©Ù‡ دختران در آن میراث مقاومت Ùˆ سرسپردگی به جامعه را از مادرانشان Ù…ÛŒ آموزند . قبیله Ùˆ قوانیننش ØŒ دختر کولی Ùˆ پدرش نماد جامعه مردسالاری است Ú©Ù‡ تنها دختران را به رقص در مقابل آتش وامی دارد . کولی ØŒ آتش ØŒ مردان Ùˆ سپس رقص کولی ها در برابر آتش هرکدام سمبل Ùˆ نمادی است Ú©Ù‡ به دنیای Øقیقی بازمی گردد . کولی نماد زنی سنتی است Ùˆ آتش همان سنتی است Ú©Ù‡ زنان باید از آن بگذرند. رقصیدن زنان در برابر آتش Ùˆ برای مردان نماد تسلیم٠شدن Ùˆ پذیرش باورهای آنها Ùˆ در واقع به نوعی تن دادن به خواسته های آنان است. " خیلی دیر ØŒ وقتی قاÙله رقص او را دیده بود ØŒ مادر با پاهای ورم کرده در چادر اÙتاده بود Ùˆ مردان گریز پای شهری با آوازه ÛŒ نام او به چادرها Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ جیبهای پدر پر از پول Ù…ÛŒ شد : " برقص Ù…ÛŒ خواهی مادرت بمیرد ØŸ" (ص5). همچنین آینه سمبول معصومیت Ùˆ Øضور زنان در جامعه Øقیقی است . نویسنده ازآینه به عنوان نمادی برای رسیدن به هد٠خود استÙاده کرده است . نوع برخورد با آینه Ùˆ Ù†Øوه واکنش مردان نبست به او ØŒ مناسبات٠اجتماعی Ø´Ú©Ù„ گرÙته در جامعه مردسالار را آشکار Ù…ÛŒ سازد Ø› روایتی Ú©Ù‡ برای بیان نقصهای همین جامعه از آن استÙاده می٠شود . " این پول را بگیر . شاید لازمت بشه ... " این جمله را نانوایی Ú¯Ùت وقتی هیچ کس توی دکان نبود Ùˆ شوÙر تاکسی وقتی هیچ کس توی تاکسی نبود Ùˆ پاسبان سر چهارراه وقتی درخیابان آیند Ùˆ روندی نبود Ùˆ .... " نمی خواهم آقا " (ص59). نویسنده با ظراÙت توانسته است نوع رÙتار Ùˆ عکس العمل آینه را وقتی Ú©Ù‡ آینه به هیچ کدام از خواستهای مردان اطراÙØ´ تن در نمی دهد ØŒ به صورت زنی نشان دهد Ú©Ù‡ در برابر هیچ کدام از ترسهای روا داشته شده سر خم نکرده است . نویسنده در عین Øال Ùضای Ùواقعیت Ùˆ خیال را در روایت آینه به هم آمیخته است تا هم Ùرصتهای ایده آل شخصیتش را به نمایش بگذارد Ùˆ هم با بیان نمادها Ùˆ سمبل های زنانه Ùرصت نقد Ùˆ بیان دیدگاهش را در جامعه مردسالار داشته باشد .
مانس ( معشوق خیالی آینه): ارتباط کولی Ùˆ مانسی Ú©Ù‡ دوستش Ù…ÛŒ دارد چندان نمی تواند در جامعه Øقیقی اتÙاق بیÙتد . Ù„Ùظ Ùˆ بیان دختر کولی نماد٠معصومیت او در رابطه ای است Ú©Ù‡ قرار است نوشته شود . راوی Ú©Ù‡ قرار است داستان٠آینه را بنویسد مردی است Ú©Ù‡ کولی عاشقش Ù…ÛŒ شود؛ عشقی Ú©Ù‡ در قبیله آیینه ممنوع است Ùˆ در واقع همین عشق سرآغاز دگردیسی Ùˆ تکامل آینه است . در واقع مانس یا همان راوی کولی ØŒ واسطه ÛŒ میان کولی Ùˆ قبیله اش Ùˆ دنیای Øقیقی است Ùˆ آینه به واسطه عشق به او از قبیله ÛŒ سنتی بیرون Ù…ÛŒ آید تا دنیای مدرن Ùˆ Ùضای زیستنن مدرن را تجربه کند . نویسنده قبیله را با تابوها Ùˆ رÙتارهای مشخص ترسیم کرده تا قبیله همان جامعه سنتی Ùˆ آینه زنی باشد Ú©Ù‡ تمایل به گذر ا ز آن را دارد . آینه یا همان کولی سمبل زنی آزادی خواه است Ú©Ù‡ پایش را از مرز تابوها ÛŒ سنتی قبیله Ùراتر Ù…ÛŒ گذارد . ارتباط او با مانس ارتباطی ممنوع است . همان ممنوعیتهایی Ú©Ù‡ در جامعه سنتی Ùˆ مردسالار وجود دارد اما در عین Øال ادامه پیدا Ù…ÛŒ کند . آینه پایش را از Ù…Øدوده قوانین قبیله Ùراتر Ù…ÛŒ گذراد Ùˆ وارد دنیای Øقیقی مرد٠راوی Ù…ÛŒ شود . درواقع عشق به مرد کولی نشانه ÛŒ Øضور آینه در جامعه ای متمدن است. اتÙاقی Ú©Ù‡ برای آینه Ù…ÛŒ اÙتد پا Ùراتر گذاشتن از خط قرمزها Ùˆ تجربه ای عشقی ممنوعه ،همان چیزی است Ú©Ù‡ ممکن به طور مشابه برای یک زن د ر جامعه سنتی بیÙتد . آینه هم Ù…ÛŒ خواهد بگریزد Ùˆ هم Ù…ÛŒ خواهد بماند آنچه Ú©Ù‡ او را مردد کرده بناهای Ùکری Ùˆ سنتی Ùˆ ذهنی او Ùˆ اشنایی اش با مانس( نماد مدرنیته ÛŒ جامعه مردسالار) است .
پدر آینه : پدر Ùˆ ارتباطش با آینه نماد دیگری از جامعه ÛŒ سنتی Øقیقی است . گرچه نویسنده همه ÛŒ اینها رابه صورتی نمادین بیان Ù…ÛŒ کند، اما مقصود Ùˆ منظور او از همه ÛŒ اینها برقراری ارتباط با مخاطب Ùˆ ارائه شکلهای متÙاوت موانع جامعه سنتی بر سر ایده های زنانه است . از سوی دیگر آینه Ùˆ نوع ارتباط او با پدرش Ùˆ همینطور رÙتاری Ú©Ù‡ با پدرش دارد به صورت روایتی بیان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ گرچه نمادین است اما Øقیقتی است Ú©Ù‡ در دنیای خارج از داستان Ùˆ در دنیای واقعیت وجود دارد . آیینه Ùˆ رابطه ÛŒ او با پدرش در قاÙله از نوع رÙتارپدر با مادرش تاثیر پذیرÙته است Ùˆ برای او به کابوسی مبدل گشته است . قوانین قبیله هم بر نوع روابط آینه Ùˆ پدرش تأثیر Ù…ÛŒ گذارد . گرچه ناخودآگاه پدر، آینه را برای خود Ù…ÛŒ خواهد اما طبق قوانین جامعه همین خودخواستن باعث Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ پدر آینه را ترک کند . اوج ارتباط میان پدر Ùˆ دختر در نماد سنتی اش در این رابطه نمایان است . رابطه ای Ú©Ù‡ گرچه از Ù„Øاظ سنتی شکننده است اما از Ù„Øاظ روانی پابرجا بوده Ùˆ سویه های مشخص نمادینش را نشان Ù…ÛŒ دهد . پدر آینه در عین سنتی بودن گرایش به دختر را رابطه ÛŒ میان دختر Ùˆ پدر ØÙظ Ù…ÛŒ کند. " نیرویی Ú©Ù‡ نیتوک را به گوشه ای پرت کرد ØŒ نیروی آدمیزاده نبود، آینه روی خراشیده Ùˆ پریشان به جانب پدر دوید ØŒ دست سیاه استخوانی او را گرÙت Ùˆ بویید ØŒ به دامن کیمیا آویخت :" کیمیا بگذار نگاهش کنم " پدر در میان هق هق گریه نالید :" قانون قاÙله نمی گذارد بابا " ( ص73). نمونه ای دیگر از نمادهایی Ú©Ù‡ نویسنده به کار برده است اشاره به شراب تلخی است Ú©Ù‡ پدر در گلوی آینه Ù…ÛŒ ریزد . در بعضی از مراسم پدر قطره ای از شراب تلخ در دهان آینه Ù…ÛŒ ریز د Ú©Ù‡ همین تلخی Ùˆ ریختن شراب نماد القاء عقاید Ùˆ باورهای پدر به آینه است Ùˆ آینه هم برایش خوردن این شراب تلخ است . " آنگاه پدر گیلاس نیمه خالی را رو به آینه گرÙت تا در دهان او Ú©Ù‡ مانند پرنده ای باز شده بود بریزد ... قطره ای تلخ در گلویش . سوخت ريال چشمانش Øتما آشÙته بود Ú©Ù‡ پدر قاشقی ماست برداشت . روی واگرداند . هنگامه ÛŒ نمایش بود " (ص22) . آینه Øتی در قاÙله اش نمی تواند تصمیم بگیرد Ùˆ اختیار از او سلب شده است .
مادر آینه : خاطرات آینه از مادرش بیان رنج هایی است Ú©Ù‡ در قبیله روا بر او داشته شده است رابطه ÛŒ آینه Ùˆ مادرش سمبولی است از روابط٠Øقیقی Ùˆ میراثی Ú©Ù‡ در جامعه سنتی از مادر به دختر Ù…ÛŒ رسد . این میراث همان رنجهای زنان در جامعه مردسالار است . " آینه با اشاره ÛŒ مادر برایشان رقصید ØŒ مادر Ú†Ù…Ú¯ در خاک گوشه چادر زده بود Ùˆ آنچه را Ú©Ù‡ پنهان کرده بود ØŒ سکه هایی Ú¯Ù„ آلود Ùˆ قدیمی به کیمیا داده بود . درد ØŒ چشمان مادر را سیاه تر کرده بود .... Ù‡Ùت شبانه روز صدای Ù†ÛŒ جÙتی Ùˆ Ù†ÛŒ انبان Ùˆ دایره در چادرها Ù…ÛŒ پیچید . زن ها Ù…ÛŒ رقصیدند Ùˆ مردان مست Ùˆ ناشکیبای کولی سر به دنبال زنانشان Ù…ÛŒ گذاشتند . Ùˆ مادر درد Ù…ÛŒ کشید Ùˆ با ک٠دستان Ùˆ دو زانو روی زمین Ù…ÛŒ سرید تا دور شود ØŒ دور از چادرها Ùˆ صداها .... " (ص 16). Øتی مادر به خاطر رقص Ù…ÛŒ میرد، به خاطر آنچه Ú©Ù‡ قبیله او را مجبور به انجام آن کرده است . در واقع مادر قربانی خواسته های قبیله Ùˆ امیال Ùˆ آرزوهای مردسالارانه Øاکم بر طبیعت قبیله Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ روایت آنچیزی است Ú©Ù‡ در جامعه Øقیقی Ù…ÛŒ گذرد . Øتی در قبیله ØŒ قوانین به گونه ای است Ú©Ù‡ زنان منبع کسب درآمد برای مردان هستند Ùˆ همین نوع پردازش در داستان ØŒ به نوعی گذشتن از سنت Ùˆ بیان رویکرد جدیدی است . کولی به صورت Øقیقی نمی تواند وجودداشته باشد ØŒ پس نویسنده ا ز او برای بیان دگرگونیها Ùˆ خواستها ÛŒ خودش آن استعاره ای Ù…ÛŒ سازد.ترس از قاÙله Ùˆ قوانین آن مدام همراه آینه است ØŒ قاÙله ای Ú©Ù‡ تنها به سنتها Ùˆ باورهای خود پای بند است . " هراسان لباسهایش را به تن کرد . دهانه ÛŒ مشک خالی را بست ØŒ مردد ماند ! اگر او را دیده باشند نه تنها رهیار ØŒ بلکه همه ØŸ " (ص 18 ).
قاÙله سرزمین مجازی مردسالار : قاÙله Ùˆ مردمش در برابر هر نوع خروج زنان مخالÙت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ نمی توانند بپذیرند Ú©Ù‡ کسی از قاÙله خارج شود . . قانون قاÙله ØŒ سمبل قوانین سخت Ùˆ دست پاگیر جامعه مردسالار است . " قانون ! در گوش دخترکان ØŒ زنان دنیا دیده ÛŒ کولی Ú†Ù‡ بسیار از قانون قاÙله Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند ØŒ تا آنگاه Ú©Ù‡ مردی هم خون Ùˆ هم ریشه او را Ù…ÛŒ خرید Ùˆ دخترک یکباره تن به نستهای قاÙله Ù…ÛŒ داد Ùˆ همچون زنی دنیا دیده ØŒ قصه رسم Ùˆ رسوم اجدادی را در گوش دیگران زممزمه Ù…ÛŒ کرد " (ص13). روایت آینه Øکایت زن در جهان Ùˆ جامعه مردسالار است Ú©Ù‡ اØساس Ø®ÙÚ¯ÛŒ Ù…ÛŒ کند. آینه نمی تواند خودش باشد چرا Ú©Ù‡ قوانین مردسالار قاÙله او را از دوست داشتن خارج از Øیطه سنتی قبیله منع Ù…ÛŒ کند . Øتی مجازاتهایی چون سنگ انداختن Ùˆ دیگر مجازاتها Ú©Ù‡ پدر Ùˆ دیگر اÙراد قبیله آن را اعمال Ù…ÛŒ کنند ØŒ نماد قوانین Øاضر در جامعه Øقیقی است Ú©Ù‡ خاستگاهی مردسالار دارد. نویسنده با نشان دادن جامعه ÛŒ کوچک٠قبیله ÛŒ خود توانسته است ارتباط با مخاطب را ØÙظ کند Ùˆ در عین Øال به دنیای Øقیقی هم اشاره ای داشته باشد. آینه همانند مادرش سمبل زنی است Ú©Ù‡ رنجهای Ùراوانی براو Ù…ÛŒ رود ØŒ نویسنده با به تصویر کشیدن این رنجها Ùˆ مجازاتهای نمادین Ú©Ù‡ در داستان به وقوع Ù…ÛŒ پیوندد ،سعی در Ùاش کردن روابط سخت Ùˆ مناسبات پیچیده زنانه در دنیای مردسالار دارد . " پدر موهایت را دور دست Ù…ÛŒ پیچاند ØŒ تو را تا میدانگاه روی سنگ Ùˆ سنگلاخ Ù…ÛŒ کشد . قاÙله منتظر ایستاده است . روز اول ØŒ روز پدر است ØŒ Ù…ÛŒ زند تا خسته شود ØŒ آنگاه نوبت به مردان قاÙله Ù…ÛŒ رسد ... آن کس Ú©Ù‡ بی گناه است ØŒ سنگ بیندازد Ùˆ Ú†Ù‡ کسی شلاق را به دست پدر Ù…ÛŒ دهد؟" در عین Øال نویسنده پرده از خشونتی برمی دارد Ú©Ù‡ در قاÙله نسبت به زنان در جریان است . این خشونت هم میراث٠جامعه ÛŒ مردسالار است Ú©Ù‡ نویسنده با اشاره سمبلیک به آن به نوعی به روایت خشونت علیه زنان در همین نوع جامعه Ù…ÛŒ پردازد . آینه به نوعی Ù…Øکوم به اطاعت از پدر Ùˆ قوانین قاÙله ÛŒ خود است Ùˆ در صورت سرپیچی با خشونت علیه خود مواجه Ù…ÛŒ شود، این سرنوشت همه ÛŒ زنان قاÙله است . او در تقابل Ùˆ تضاد با جامعه Ùˆ سنتهایش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ وقتی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد ا ز سنتهای قاÙله خود Ø´ جدا شود طرد Ù…ÛŒ گردد. رانده شدن از قانون قاÙله همان در تقابل قرار گرÙتن با وضعیت Ùˆ تابوهای موجود است آینه باید مرده باشد تا بتواند از قوانین قاÙله سرپیچی کند " Ùˆ چون پنج روز زیر ضربه های قانون قاÙله جان ندادی Ùˆ کلامی Ù†Ú¯Ùتی رانده Ù…ÛŒ شوی ... " در نهایت نویسنده روابط تیره Ùˆ خشونت در جامعه مردسالار را به تصویر Ù…ÛŒ کشد.
سمبلهای مکانی تکامل آینه :
آینه یا همان کولی دگردیسی را آغاز Ù…ÛŒ کند ØŒ دگردیسی Ú©Ù‡ در نهایت از سنت گرایی قاÙله شروع Ù…ÛŒ شود Ùˆ نهایتا به تکامل آینه Ù…ÛŒ انجامد . نویسنده در قسمتهای مختل٠با اشاره به نمادهایی مشخص همچون Øضور مردان ØŒ Øضور در قبرستان سوخته Ùˆ پس از آن Øضور در شهر تهران بلوغ زن جوانی را با عبور از مرØله سنت گرایی Ùˆ رسیدن به نوگرایی نشان Ù…ÛŒ دهد . Ùاصله میان شهر Ùˆ قاÙله جاده ای است Ú©Ù‡ آینه باید از آن بگذرد . در واقع این Ùاصله نمود Ùˆ تجلی همان راهی است Ú©Ù‡ در دنیای Øقیقی اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد در طول این مسیر Ùˆ هنگام گذر از آن عکس العملها Ùˆ رÙتارهای نسبت به آینه به بوته آزمایش گذاشته Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در واقع نشانه همان رÙتارها در جامه Øقیقی است . این مکانها به ترتیب در داستان رونمایی Ù…ÛŒ شوند .
قبرستان Ùˆ سمبلهای موجود در آن : آینه در Ø·ÛŒ این دگردیسی وارد شهری Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در آن با زنی سوخته Ùˆ پیرزنی آشنا Ù…ÛŒ شود. به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ نویسنده در انتخاب زن سوخته در قبرستان منظور Ùˆ هد٠خاصی داشته است Ùˆ شاید تاکید او بر مورد ظلم قرار گرÙتن زنان در جامعه مردسالاراست . قبرستان هم Ú©Ù‡ آینه در آن قرار Ù…ÛŒ گیرد . نماد جامعه منØØ·ÛŒ است Ú©Ù‡ اÙراد رو به زوال در آن زندگی Ù…ÛŒ کنند ØŒ این اÙراد Øتی در تاریکی هم با هم جÙت Ù…ÛŒ شوند . چراغهای خاموش هم بر این تاریکی صØÙ‡ Ù…ÛŒ گذارد . " در کنار زن سوخته پشت به دیوار قبرستان نشست . ساکنان قبرستان قدیمی تسلیم Ù…ÛŒ شدند . شمعها آرام آرام روشن Ù…ÛŒ شد . گاهی روشنایی Ùانوسی در گوشه ای دور Ùˆ نجوایی Ú¯Ù†Ú¯ زیر سایه روشن ٠روشنایی شمعها ØŒ صدای مردگان است Ú©Ù‡ ا ز زیر خاک برمی آید یا آوای زندگی Ú©Ù‡ از ÙˆØشت به نجوایی دل خوش کرده اند ØŸ" ( ص89). قبرستان جایی میان دگردیسی آینه Ùˆ تبدیل او به زنی مدرن است . در واقع قبرستان جایگاه کسانی است Ú©Ù‡ نتوانسته اند هویت اصلی خود را بازیاند Ùˆ برزخی برای آنهاست . تمامی اشارات Ùˆ سمبلهای موجود در قبرستان نشان از جامعه شکست خورده Ùˆ Øقیقی است . " قبرستان قدیمی Ú©Ù‡ مرده هایش آنقدر مرده بودند Ú©Ù‡ دیگر کسی به سراغشان نمی آمد ØŒ جمعه های پر جنب Ùˆ جوشی داشت . زنانی Ú©Ù‡ قبرهای خود را جارو Ù…ÛŒ کردند ØŒ لباسهای کهنه Ùˆ نخ نما را با آب چاهی Ú©Ù‡ همان نزدیکی بود Ù…ÛŒ شستند Ùˆ نزدیک ظهر دیگ های خود را بار Ù…ÛŒ گذاشتند ØŒ گاهی به جای سنگ از استخوانهای سری ØŒ دستی ØŒ اجاق های سه گوش Ù…ÛŒ ساهتند ØŒ استخوانهایی Ú©Ù‡ روزگاری تخت بند تنی بود ØŒ جمجمه هایی Ú©Ù‡ اندیشه ای در آن به لجاجت یا از سر شوریدگی با زندگی Ùˆ زمانه آویخته بود .... " (95). از سوی دیگر قبرستان همان جامعه مجازی Ùˆ شکست خورده زنان است Ú©Ù‡ در آن Øتی مردان هم به مبارزه برمی خیزند Ùˆ گاهی همدیگر را Ù…ÛŒ کشند ØŒ نویسنده به طور مستقیم بیان نمی کند Ú©Ù‡ هد٠مبارزه ÛŒ مردان چیست ØŒ اما این مبارزه در مقابل زنان صورت Ù…ÛŒ گیرد قبرستانی لبریز از دود Ùˆ مه Ùˆ در واقع جنگ واقعه ای است Ú©Ù‡ در دنیای مجازی برای به دست آوردن زن به وقوع Ù…ÛŒ پیوندد. " با آخرین مشت خاک ØŒ قبرستان Ù†Ùس بلندی کشید . عده ای دوباره دور هم جمع شدند Ùˆ بی آنکه از Øادثه سخن بگویند ØŒ از روز جمعه به شب جمعه رسیدند . با تاریکی هوا تمام شمعها روشن شد ØŒ زنان تراشه های چوب Ùˆ کاغذ پاره ها را آتش زدند تا Ø´Ø¨Ø Ø®ÙˆÙ†ÛŒÙ† مردی را از ذهن خود دور کنند Ú©Ù‡ تا سپیده ÛŒ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ دشنه ای در سینه در قبرستان Ù…ÛŒ گشت " (ص99).
زن سوخته درقبرستان: زن سوخته سمبل زنی است Ú©Ù‡ قربانی خواستهای قاÙله خود شده است . زن سوخته هم از قربانیان ٠قواعد تØمیل شده به او Ù…ÛŒ باشد . زن سوخته خودش ا ز این دگردیسی Ùˆ تغییر Ø´Ú©Ù„ ناراØت است Ùˆ کسی او را نمی شناسد. تÙاوت او با آینه تنها در این است Ú©Ù‡ آینه مجازات کارش را در خود قاÙله نمی بیند . اما وجه تشابه او با آینه همان روی گرداندن آنها از قوانین اجتماعی است . آینه برای یاÙتن استقلال Ùردی Ùˆ هویت خوش با زن سوخته همراه Ù…ÛŒ شود . زن سوخته Ùˆ آینه مدام در تقابل با تاریکی قرار Ù…ÛŒ گیرند، آنها در تلاشند تا در نبرد با تاریکی برآیند، تاریکی Ú©Ù‡ با روشن کردن Ùانوس به جنگ با آن Ù…ÛŒ روند . " با غیظ در روشنایی Ùانوسها دراز کشید .... همه چیز Ú©Ù… داری Øتی تاریکی شب... خسته بود اما روشنایی Ùانوس ها خوا ب را در چشمانش Ù…ÛŒ کشت ." (ص115). زن سوخته Ù…ÛŒ میرد ارتباط زیادی میان زن سوخته Ùˆ مادر آینه وجود دارد در واقع زن سوخته Ø´Ú©Ù„ دیگری از مادر آینه است Ú©Ù‡ قربانی تابوها Ùˆ سنتهای قاÙله خود Ù…ÛŒ شود . زن سوخته Ú©Ù‡ از قربانیان جامعه ÛŒ مردسالار است در مرØله بعد با آینه Ùˆ دیگر زنهای داستان ارتباط برقرار Ù…ÛŒ کند نویسنده همه ÛŒ این زنها را به نوعی در ارتباط با هم قرار داده است . در نهایت آینه در دنیای زنانه به زن سوخته Ù…ÛŒ رسد زن سوخته همانی است Ú©Ù‡ در قبرستان مرده Ùˆ هم وجود Øقیقی دارد، یعنی وقتی آینه به نقطه نهایی دگردیسی Ùˆ تکاملش Ù…ÛŒ رسد هم زن سوخته Ú©Ù‡ در مقابل سنت ایستاده بود زنده Ù…ÛŒ شود . زن سوخته همان قمر است Ú©Ù‡ آینه او را در نهایت ملاقات Ù…ÛŒ کند خوابی Ú©Ù‡ در دنیای قبل تر آینه وجود داشت Ùˆ Øال با گذرش از آن دیگر وجود Øقیقی ندارد.
باغ Ùˆ پیرزن : در دیگر مرØله داستان آینه وارد باغی Ù…ÛŒ شود . باغ بعد از گورستان مکان بعدی گذر آینه است . آینه در باغ با پیرزنی روبه رو Ù…ÛŒ شود . پیرزنی Ú©Ù‡ نماد زنی است Ú©Ù‡ عمرش را وق٠باغ کرده است . گرچه ظاهر باغ برخلا٠قبرستان زیباست Ùˆ پر از گیلاسهای Ùراوان است ،اما پیرزن آینه را از ماندن Ùˆ سکون در باغ منع Ù…ÛŒ کند . باغ سمبل خوشی هایی است Ú©Ù‡ ممکن است در زندگی زنان به آنها برسد اما نویسنده نشان داده است Ú©Ù‡ همین خوشیها کاÙÛŒ نیست Ùˆ برای رسیدن به کمال نهایی باید از همه ÛŒ آنها گذر کرد. باغ ØŒ نوع دیگری از جامعه ÛŒ زنانه است جامعه ای Ú©Ù‡ نباید در آن شاخه اش را بشکند . اما به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ آینه بازهم سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ کند. او در دگردیسی اش یاد گرÙته است Ú©Ù‡ از این تابوها روی برگرداند . " اما آینه چیزی را شکسته بود ØŒ نه برای پیرزن Ú©Ù‡ دل مشغول کار خویش بود . بلکه برای دیگران Ú©Ù‡ با Øسرت نگاهش Ù…ÛŒ کردند Ùˆ در چشمانشان Ù…ÛŒ دیدی Ú©Ù‡ بارها در خلوت راهی برای گریز جسته اند Ùˆ نیاÙته اند Ùˆ یا توش Ùˆ توان خود را در گریز آنقدر اندک دیده اند Ú©Ù‡ دست Ùˆ پا به زنجیر شاخه های باغ مانده اند Ùˆ این بود Ú©Ù‡ Øالا در نگاهشان شادمانی طلوع Ù…ÛŒ کرد Ùˆ با کلام Ùˆ Øضور او ØŒ روزنی انگار به جهانی Ùارغ از شاخه ها Ùˆ دانه های گیلاس گشوده شد " ( ص121). در واقع آینه برای آنان ØÚ©Ù… منجی را دارد Ú©Ù‡ نوید رهایی است گرچه هنوز خود آینه به مرØله تکامل نرسیده است اما د ر Ø·ÛŒ این مسیر پیام آور رهایی برای زنانی است Ú©Ù‡ هنوز مثل او Ùضای خارج را تجربه نکرده اند.
دنیای زنانه : پس از کش٠رویدادهای جامعه Ùˆ مسائل Øقیقی آن نویسنده دنیای زندگی سه زن را به تصویر Ù…ÛŒ کشد . دنیایی کاملا زنانه Ú©Ù‡ عناصر شخصیتی آن همه زن Ùˆ در ارتباط با هم Ù…ÛŒ باشند . نویسنده در این جامعه ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú© زنانه ØŒ به پر رنگ کردن عکس العمهای زنان در Ù…Øیطی مجازی Ù…ÛŒ پردازد . آینه پس از عبور از دو Øوزه Ùˆ دو دنیای متÙاوت در گذرش به مدرنیته پا به این دنیای زنانه Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ هویتش درهمین Ù…Øیط به تکامل Ù…ÛŒ رسد.
هر سه زن پس از ارتباط با یکدیگر در Ùضایی مدرن استقلال Ùˆ Ùردیت گرایی را Ù…ÛŒ آزمایند . در نتیجه نویسنده هویت Ùˆ استقلال زنانه را پس از تکامل نهایی به تصویر Ù…ÛŒ کشد. روابط میان زنان در Øیطه ÛŒ خانه از نوع روابطی مستقل Ùˆ به دور از هر گونه تأثیر پذیری از هویت مردانه است . Øتی مردی Ú©Ù‡ خواستگار٠گل اÙروز است هم تأثیری در استقلال سه زن ندارد . به این ترتیب این نوع از هویت خواهی تاثیر مثبتی بر خواننده زن Ùˆ همینطور در مواجه با اجبارهای جامعه مرد سالار Ù…ÛŒ گذارد. آینه از آن زنی Ú©Ù‡ تØت تأثیر قانون قاÙله بوده اکنون به زنی مدرن Ùˆ مستقل تبدیل شده Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند هویت خو د را باز یابد . " مرد روی صندلی لهستانی نشست . هیچ کس ØرÙÛŒ نزد. Ú¯Ù„ اÙروز تنگ پر از دوغ را برداشت ØŒ لیوانی برای خودش ریخت ØŒ جرعه ای نوشید ØŒ دوغ با خنده توی گلویش گیر کرد ØŒ پقی زد زیر خنده Ùˆ سه تای دیگر هم . مرد Ú¯Ùت :" تاÙسخ صیغه دو Ù‡Ùته مانده ... " هیچ کس نگاهش نکرد ØŒ Ú¯Ù„ اÙروز Ú¯Ùت :" Ú†Ù‡ کباب خوبی !" مرد Ú¯Ùت :" تو شرعا زن منی . " سØر Ú¯Ùت :" این خونه مال ماست " قمر Ú¯Ùت :" دیگه نمی تونیم سرگردون خیابونا بشیم " Ú¯Ù„ اÙروز Ùت :" مردی یک اتاق بگیر" مرد Ú¯Ùت :" از کجا بیارم " Ú¯Ù„ اÙروز Ú¯Ùت :" نداری برو " (ص230).
تکامل Ùˆ بلوغ نهایی : در مرØله آخر Ú©Ù‡ آینه برای پایان یاÙتن به دگردیسی اش Øاضر Ù…ÛŒ شود نویسنده باورهای مذهبی Ùˆ تئوریزه شده را به چالش Ù…ÛŒ کشد Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ آینه در انتهای رسیدن به بلوغ اش هنوز با همین باورهادرگیر است . در واقع نویسنده نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ آینه هنو ز از از سنگسار شدن به خاطر ارتکاب به گناه Ù…ÛŒ ترسد. با این Øال آینه از تقابل با مذهب نمی هراسد Ùˆ از آن سربلند بیرون Ù…ÛŒ آید . نویسنده آینه را به اسطوره های مذهبی پیوند Ù…ÛŒ دهد انگار Ú©Ù‡ آینه نشان همان کسی است Ú©Ù‡ باید باشد . " کشیش یوØنا کتاب را بست . آینه چهارزانو روبه رویش نشسته بود. Ú¯Ù„ اÙروز روی مبل بی Øوصله لم داده بود . " گناه همزاد آدمی است. " " Ú†Ù‡ گناهی پدر یوØنا" " گناه نخستین ØŒ گناه آدم Ùˆ Øوا" گا اÙروز راست نشست ØŒ دستش را به طر٠کشیش تکان داد : " Ù…ÛŒ خواهی بگویی آدم باید چشمانش را تا ابد Ù…ÛŒ بست " لبخندی بر لبان کشیش نشست :" بازهم جدل Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ú¯Ù„ اÙروز !" " پس Ú†Ù‡ ØŸ من Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویم نارشستشان ØŒ Øی٠نبود Ú©Ù‡ دنیا را نبینند" " آدمی جا Ùˆ مکانش خو Ø´ بود" " Øتما چیزی Ú©Ù… بوده " کشیش یوØنا با انگشت به تصویر Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ø´Ø§Ø±Ù‡ کرد :" این کلام Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ø³Øª " آینه Ú¯Ùت :" او روزگاری در برابر مردگان شورید اما Øالا مرده است ... یعنی ... Ú©Ù‡ ... زنده است "( ص245). آینه در Ø·ÛŒ این روند دگردیسی با گذر از تغییرات اجتماعی وارد بلوغ سیاسی Ù…ÛŒ شود Ùˆ نویسنده به خوبی این بلوغ سیاسی را در لابه لای داستان قرار Ù…ÛŒ دهد . بدین ترتیب آینه الگوی شخصیتی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از ورای قبیله به مرز تجارب سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ Ùرهنگی رسیده Ùˆ شخصیت او از بوته آزمایش تمامی این تجارب سربلند بیرون Ù…ÛŒ آید . او تبدیل به زنی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هویتش را در Ø·ÛŒ یک دگردیسی Ùˆ بلوغ سیاسی Ùˆ اجتماعی کسب کرده است . آینه مدام در رÙت Ùˆ آمد است Ùˆ به هیچ کدام از مردانی Ú©Ù‡ سر راهش قرار Ù…ÛŒ گرند دل نمی بندد Ùˆ نویسنده عدم دلبستگی را دلیل موÙقیت Ùˆ تکمل او قرار داده است . نویسنده در عین Øال در برخی از قسمتهای داستان به Øقیقی نبودن شخصیت آینه Ùˆ سمبلیک بودن آن اشاره Ù…ÛŒ کند، گویی Ú©Ù‡ تا Øدودی Ù…ÛŒ خواهد از آن ایده آلی Ú©Ù‡ ساخته است، Ùاصله بگیرد Ùˆ این را به مخاطب خود بقبولاند Ú©Ù‡ Ùضای داستان مجازی است Ùˆ در عین با نشان دادن الگوهای نمادین خاطر نشان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آینه سمبل زنی است Ú©Ù‡ باید باشد . " Ú†Ù‡ کار Ù…ÛŒ خواستی بکند ØŸ قصه ÛŒ من را Ù…ÛŒ نویسد ØŒ Ù…ÛŒ خواهد از من چیزی بساز د Ú©Ù‡ نیستم ØŒ Ù…ÛŒ دانی Ø› من وجود ندارم ØŒ نمی گذارند Ú©Ù‡ وجود داشته باشم ...Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ Ùقط قهرمان قصه اش باشم" (ص 179). نقد اجتماعی Ùˆ سیاسی گاهی به طور مستقیم Ùˆ غیر مستقیم در روایت گنجانده شده است . Øرکتهای تدریجی یک زن Ùˆ پا گذاشتن او به شهر های مختل٠و سیر تکامل او تا مقصد نهایی از دیگر مشخصه های بارز شخصیت پردازی در داستان کولی کنار آتش است . به این ترتیب نویسنده نوعی از Øساسیت اجتماعی Ùˆ شخصیتی خود را در Ù…Øور داستان Ùˆ Øول قهرمان خود به تصویر کشیده است ." Ùˆ سال 59ØŒ هنوز مساÙرخانه ها را نمی گشتند Ùˆ زنان ٠تنها Ù…ÛŒ توانستند اتاقی در مهمانخانه ای ØŒ هتلی پیدا کنند بی آنکه به اداره ÛŒ اماکن عمومی بروند Ùˆ اجازه بگیرند . " (ص179). پس از Ø´Ú©Ù„ گیری Ùضای سیاسی نویسنده، اسطوره ÛŒ خود Ø´ را در این Ùضا سازی Ùˆ بلوغ سیاسی Ùˆ اجتماعی درگیر Ù…ÛŒ کند.
پس از Ø·ÛŒ تمامی مراØÙ„ آینه به قبیله ÛŒ خود باز Ù…ÛŒ گردد . سایه ÛŒ اودر تمام این مدت بر سر آنها بوده یعنی اینکه دگردیسی Ùˆ تکامل او برسایر اعضای خانواده اش تأثیر گذاشته است . آینه با استقبال اعضای قاÙله مواجه Ù…ÛŒ شود ،چرا Ú©Ù‡ توانسته است بعد از مرØله گذار از سنت سربلند بیرون آید Ùˆ تغییر کند Ùˆ این تغییر برای اعضای قاÙله اش خوشایند است . سایه ÛŒ او نماد Øضور زنی است Ú©Ù‡ توانسته است قانون یک قاÙله را عوض کند .سمبل زنی جسور Ùˆ در عین Øال کامل Ú©Ù‡ تمامی روندها Ùˆ پروسه های تکامل را Ø·ÛŒ کرده است Ùˆ به مرØله ثبات Ùˆ استقلال شخصیتی Ùˆ Ùکری Ùˆ هویتی رسیده است . او در برابر چالشها سر خم نکرده است ودر انتهای داستان خودش آتش اÙروز Ù…ÛŒ شود Ùˆ معلمان کسانی Ú©Ù‡ آتش Ù…ÛŒ اÙروزند تا قاÙله را به سوی باورهایشان سوق دهد .
منیرو روانی پور در کتابش آن زنی را نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ هرگز سرخورده نشده Ùˆ تنها برای رسیدن به هدÙØ´ Ùˆ گذر از جامعه سنتی به مدرنیته تغییر یاÙته Ùˆ به زنی دیگر مبدل شده است زنی Ú©Ù‡ سمبل اÙتخار Ùˆ آبرو برای قاÙله خود شده است . در پایان Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ منیرو روانی پور در پردازش شخصیت زنان Ùˆ سمبلهای زنانه موÙÙ‚ عمل مرده است Ùˆ توانسته Ú©Ù‡ رویکرد جدیدی را از این سمبل ها به تصویر بکشد سمبل هایی Ú©Ù‡ هر کدام Ù…ÛŒ توانند Øقیقی د ر دنیا ÛŒ واقعی باشند .
پانوشت : کولی کنار آتش، منیرو روانی پور. نشر مرکز 1378 .