نگاهی به مجموعه شعر 'با خودم Øر٠می زنم ' سروده ÛŒ روجا چمنکار
نوشته ÛŒ Ùرزانه قوامی
"با خودم Øر٠می زنم"سومین مجموعه شعر از روجا چمنکار است.آثار دیگر او "رÙته بودی برایم Ú©Ù…ÛŒ جنوب بیاوری"Ùˆ دیگری "سنگ های نه ماهه"نام دارد.
در آثار چمنکار با جلوه های بومی Ùˆ رویکرد های Øسی – عاطÙÛŒ مواجه ایم. جهان شعری روجا چمنکار آن چنانکه از دو مجموعه ÛŒ پیشین اش بر Ù…ÛŒ آید بر خاسته از نگاهی زنانه Ùˆ کلامی ساده Ùˆ بی ابهام است اما تمهیداتی Ú©Ù‡ او در به کار گیری عناصر سازنده ÛŒ شعرش به کار Ù…ÛŒ گیرد اورا از Ùرو رÙتن در ورطه ÛŒ سطØÛŒ نگری Ù…ÛŒ رهاند.با Ú©Ù…ÛŒ تامل در اشعار این مجموعه در Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ روایت آن هم از نوع اول شخص نقشی تعیین کننده در ساختارشعرها دارد Ú©Ù‡ در ایجاد نوعی Øس همذات پنداری نقش به سزایی دارداما تکرار راوی اول شخص Ùˆ Ú¯Ùت Ùˆ Ú¯ÙˆÛŒ مکرر شاعر با مخاطبی ذهنی وگاه عینی Ùضای اثر را به سوی یکنواختی سوق Ù…ÛŒ دهدکه در اینجا شاعر با ایجاد نوعی موسیقی وبهره گیری از ضرباهنگی درونی صدای طبیعی خود را در اثری خلاقه به نمایش Ù…ÛŒ گذارد . سیطره ÛŒ جهان زنانه به همرا Ù‡ بسامد بالای واژه های زن مدارانه Øکایت از راوی مونث Ùˆ زنانه ای دارد Ú©Ù‡ با اشرا٠و آگاهی کامل به خلق چشم انداز های درونی Ùˆ Øسی خود Ù…ÛŒ پردازد.
-با بوی شعر من/بنشینی کنار دریای من و/قلاب بیاندازی توی رگ های من
گریه کنم با شانه های تو و/بلرزی با چشم های من(ص35)
-پنجره ها را گل بگیر/مبادا دوباره عاشقم کنند/صدایم را گل بگیر/چشم هایم را / نه / بگذار همیشه باز بمانند و عاشق(ص37)
.شعر "Ù…Ø´Ø±ÙˆØ Ø§Ø®Ø¨Ø§Ø± "از جمله سروده هایی است Ú©Ù‡ در آن شاعر با رویکردی اجتماعی به درونمایه های زیست شهری Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ Ú†Ù‡ خوب بود اگر شاعر توانایی خود را در این زمینه بیشتر Ù…ÛŒ آزمود Ùˆ اÙÙ‚ های اجتماعی گسترده تری رادر شعرش منعکس Ù…ÛŒ کردمی توان Ú¯Ùت نگرش اجتماعی وسیع تر Ù…ÛŒ توانست اشعاراین مجموعه را از به غایت شخصی بودن دور Ù†Ú¯Ù‡ دارد.
بینندگان Ù…Øترم! /بر شمار پیش بینی ها اÙزوده Ù…ÛŒ شود Ùˆ/ اخبار امروز /به آگاهی شما نمی رسد.(ص34)
در شعر "باران سه شنبه" راوی با زبانی روان Ùˆ یکدست به ØªØ´Ø±ÛŒØ ÛŒÚ© روز از دست رÙته Ù…ÛŒ نشیند Øسی Ú©Ù‡ از آغاز به همراه باران Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ با تمام شدن روز بارانی همه چیز به پایان Ù…ÛŒ رسد اما جالب توجه پایان زیبای شعر است Ú©Ù‡ Ú©Ù‡ با با تصویر سازی آزادانه راه را بر تخیل عمیق شاعر باز Ù…ÛŒ گذارد.
سه شنبه شب/پایان باران هزار و سیصد و هشتادوتو/یک دستی ات مستم کرده بود
(تقصیر خاک بود Ùˆ/ عطری Ú©Ù‡ از موهات) وارونه در عکسی سیاه Ùˆ سÙید نشسته ام
Ùˆ بخار چایی Ú©Ù‡ از کادر بیرون Ù…ÛŒ زند/بوی تند امروز سه شنبه Ùˆ/خاکی Ú©Ù‡ باران Ù…ÛŒ خورد/عشقت به گردن من اÙتاده بود/گناهم به گردنت/ Ú¯Ùتم از این به بعد/شعرهای عاشقانه بگویم/ولی نشد.(صص48-49)
کار کرد استعاری واژه ها Ùˆ درک درست از مجاورت بر اساس شباهت سبب شده است تا در برخی از اشعار ابداعاتی در Ù…Øور همنشینی کلام دیده شود. هر چند Ú©Ù‡ زبان شاعر بیشتر با تکیه بر تشبیه Ùˆ همانندسازی پیش Ù…ÛŒ رود از این رو ابهام Ùˆ پیچیدگی خاصی Ú©Ù‡ در Øوزه ÛŒ کارکرد استعاری کلام وجود دارد در آن ها دیده نمی شود.نشانه ها روشن Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ø°Ù‡Ù† مخاطب را به سوی مدلول های مورد نظر Ù…ÛŒ رسانند Ùˆ Ú©Ø´Ù Ù„Øظه های شاعرانه خواهان تعمق Ùˆ تÙکری ژر٠نیست. تنها با نگرشی Øسی عاطÙÛŒ Ùˆ با چشم اندازی زیبایی شناسانه Ù…ÛŒ توان به درک Ùضاهای شعری دست یاÙت .
- ریتم این میز چوبی را تو بر هم زدی/ و پایه های من هنوز / درد می کند(ص26)
- کاÙÙ‡ طوÙانی شدو/ Ùنجان پهلو گرÙت(ص27)
- پاییز ÙˆØØ´ÛŒ من /باز با سپاهیان زرد خود Øمله کرده ای(ص42)
در برخی از اشعار با سطر هایی مواجه Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ کارکردی تکراری در زبان یاÙته اند واز آن جمله آوردن تعابیری است Ú©Ù‡ وجه زیبایی شناسانه خود را در شعر از دست داده اند:
-این قدر نمک روی زخم من نپاش /اصلا نباش(ص10)
-دوستت دارم را توی گل های سرخ نگذار/ برایم نیار(ص9)
شعر "روی عرشه "بدون تردید از اشعار برگزیده ÛŒ این مجموعه به شمار Ù…ÛŒ رود .تگاه شاعرانه Ùˆ تقطیع درست بندها به همراه Ù…Øتوایی عصیانگرانه نوعی غرور زنانه را به نمایش Ù…ÛŒ گذارد. شورش علیه هر آن Ú†Ù‡ هست Ùˆ نیست به همراه نگاهی طنز آمیز به کنش های تکراری جهان در بازی ای Ú©Ù‡ تا ابد Ù…ÛŒ تواند ادامه داشته باشد اما بی ثمر...
- این شال گرم خاکستری برای تو بود/تا زندگی مرا دور خودت بپیچی/ جهان سردتر شده کاپیتان!
- برگرد!/دستور بده!/لنگر نینداز!/پهلو بگیری دریا را به آتش می کشم/ با یک زخم کهنه/ این بازی هنوز ادامه دارد/ به نقش خودت ادامه بده / کاپیتان! (ص52)
"با خودم Øر٠می زنم" ادامه ÛŒ همان جهانی است Ú©Ù‡ شاعر در دو اثر پیشین اش با آن رویارو بوده است .نگاهی Ø´Ùا٠به لایه های ذهن انسان امروز Ú©Ù‡ هنوز به آیین ها Ùˆ سنت های قومی Ùˆ بومی بسیاری دل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ رهایی از آن ها برایش دشوار است . زنی Ú©Ù‡ هنوز امیدوار است تا اولین بر٠از سر انگشتان معشوق بر جنوب Ú©ÙˆÚ†Ú©Ø´ ببارد Ùˆ شب ها به خودش بر Ù…ÛŒ گردد به کلمه....اما قلمرو اشعارش از نا خود آگاهی شخصی اش سر چشمه Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ به جامعه ای بزرگتر نمی پیوندد او قادر نیست بین آن جنبه از شخصیتش Ú©Ù‡ رنج Ù…ÛŒ برد Ùˆ آن جنبه از شخصیتش Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند Ùاصله بیاندازد Ùˆ این Ùاصله همان نقطه ای است Ú©Ù‡ اثر هنری در آن رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ به تعالی Ù…ÛŒ رسد . راهی Ú©Ù‡ ØاÙظه ÛŒ شخصی شاعر را تقلیل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ او را با رنج ها ÛŒ شاعرانه اش به هستی دیگری پیوند Ù…ÛŒ دهد .با شخصیت زدایی از اØساسات Ùˆ بسط آن به دنیایی عمیق تر Ù…ÛŒ توان اثر هنری را به گستره ÛŒ وسیع تری کشاند Ùˆ با گذر از تجربیات شخصی به نوعی عواط٠جمعی دست یاÙت به طوری Ú©Ù‡ صدای شاعر صدای همه ÛŒ آن هایی باشد Ú©Ù‡ شعرش را Ù…ÛŒ خوانند.
"با خودم Øر٠می زنم"سومین مجموعه شعر از روجا چمنکار است.آثار دیگر او "رÙته بودی برایم Ú©Ù…ÛŒ جنوب بیاوری"Ùˆ دیگری "سنگ های نه ماهه"نام دارد.
در آثار چمنکار با جلوه های بومی Ùˆ رویکرد های Øسی – عاطÙÛŒ مواجه ایم. جهان شعری روجا چمنکار آن چنانکه از دو مجموعه ÛŒ پیشین اش بر Ù…ÛŒ آید بر خاسته از نگاهی زنانه Ùˆ کلامی ساده Ùˆ بی ابهام است اما تمهیداتی Ú©Ù‡ او در به کار گیری عناصر سازنده ÛŒ شعرش به کار Ù…ÛŒ گیرد اورا از Ùرو رÙتن در ورطه ÛŒ سطØÛŒ نگری Ù…ÛŒ رهاند.با Ú©Ù…ÛŒ تامل در اشعار این مجموعه در Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ روایت آن هم از نوع اول شخص نقشی تعیین کننده در ساختارشعرها دارد Ú©Ù‡ در ایجاد نوعی Øس همذات پنداری نقش به سزایی دارداما تکرار راوی اول شخص Ùˆ Ú¯Ùت Ùˆ Ú¯ÙˆÛŒ مکرر شاعر با مخاطبی ذهنی وگاه عینی Ùضای اثر را به سوی یکنواختی سوق Ù…ÛŒ دهدکه در اینجا شاعر با ایجاد نوعی موسیقی وبهره گیری از ضرباهنگی درونی صدای طبیعی خود را در اثری خلاقه به نمایش Ù…ÛŒ گذارد . سیطره ÛŒ جهان زنانه به همرا Ù‡ بسامد بالای واژه های زن مدارانه Øکایت از راوی مونث Ùˆ زنانه ای دارد Ú©Ù‡ با اشرا٠و آگاهی کامل به خلق چشم انداز های درونی Ùˆ Øسی خود Ù…ÛŒ پردازد.
-با بوی شعر من/بنشینی کنار دریای من و/قلاب بیاندازی توی رگ های من
گریه کنم با شانه های تو و/بلرزی با چشم های من(ص35)
-پنجره ها را گل بگیر/مبادا دوباره عاشقم کنند/صدایم را گل بگیر/چشم هایم را / نه / بگذار همیشه باز بمانند و عاشق(ص37)
.شعر "Ù…Ø´Ø±ÙˆØ Ø§Ø®Ø¨Ø§Ø± "از جمله سروده هایی است Ú©Ù‡ در آن شاعر با رویکردی اجتماعی به درونمایه های زیست شهری Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ Ú†Ù‡ خوب بود اگر شاعر توانایی خود را در این زمینه بیشتر Ù…ÛŒ آزمود Ùˆ اÙÙ‚ های اجتماعی گسترده تری رادر شعرش منعکس Ù…ÛŒ کردمی توان Ú¯Ùت نگرش اجتماعی وسیع تر Ù…ÛŒ توانست اشعاراین مجموعه را از به غایت شخصی بودن دور Ù†Ú¯Ù‡ دارد.
بینندگان Ù…Øترم! /بر شمار پیش بینی ها اÙزوده Ù…ÛŒ شود Ùˆ/ اخبار امروز /به آگاهی شما نمی رسد.(ص34)
در شعر "باران سه شنبه" راوی با زبانی روان Ùˆ یکدست به ØªØ´Ø±ÛŒØ ÛŒÚ© روز از دست رÙته Ù…ÛŒ نشیند Øسی Ú©Ù‡ از آغاز به همراه باران Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ با تمام شدن روز بارانی همه چیز به پایان Ù…ÛŒ رسد اما جالب توجه پایان زیبای شعر است Ú©Ù‡ Ú©Ù‡ با با تصویر سازی آزادانه راه را بر تخیل عمیق شاعر باز Ù…ÛŒ گذارد.
سه شنبه شب/پایان باران هزار و سیصد و هشتادوتو/یک دستی ات مستم کرده بود
(تقصیر خاک بود Ùˆ/ عطری Ú©Ù‡ از موهات) وارونه در عکسی سیاه Ùˆ سÙید نشسته ام
Ùˆ بخار چایی Ú©Ù‡ از کادر بیرون Ù…ÛŒ زند/بوی تند امروز سه شنبه Ùˆ/خاکی Ú©Ù‡ باران Ù…ÛŒ خورد/عشقت به گردن من اÙتاده بود/گناهم به گردنت/ Ú¯Ùتم از این به بعد/شعرهای عاشقانه بگویم/ولی نشد.(صص48-49)
کار کرد استعاری واژه ها Ùˆ درک درست از مجاورت بر اساس شباهت سبب شده است تا در برخی از اشعار ابداعاتی در Ù…Øور همنشینی کلام دیده شود. هر چند Ú©Ù‡ زبان شاعر بیشتر با تکیه بر تشبیه Ùˆ همانندسازی پیش Ù…ÛŒ رود از این رو ابهام Ùˆ پیچیدگی خاصی Ú©Ù‡ در Øوزه ÛŒ کارکرد استعاری کلام وجود دارد در آن ها دیده نمی شود.نشانه ها روشن Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ø°Ù‡Ù† مخاطب را به سوی مدلول های مورد نظر Ù…ÛŒ رسانند Ùˆ Ú©Ø´Ù Ù„Øظه های شاعرانه خواهان تعمق Ùˆ تÙکری ژر٠نیست. تنها با نگرشی Øسی عاطÙÛŒ Ùˆ با چشم اندازی زیبایی شناسانه Ù…ÛŒ توان به درک Ùضاهای شعری دست یاÙت .
- ریتم این میز چوبی را تو بر هم زدی/ و پایه های من هنوز / درد می کند(ص26)
- کاÙÙ‡ طوÙانی شدو/ Ùنجان پهلو گرÙت(ص27)
- پاییز ÙˆØØ´ÛŒ من /باز با سپاهیان زرد خود Øمله کرده ای(ص42)
در برخی از اشعار با سطر هایی مواجه Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ کارکردی تکراری در زبان یاÙته اند واز آن جمله آوردن تعابیری است Ú©Ù‡ وجه زیبایی شناسانه خود را در شعر از دست داده اند:
-این قدر نمک روی زخم من نپاش /اصلا نباش(ص10)
-دوستت دارم را توی گل های سرخ نگذار/ برایم نیار(ص9)
شعر "روی عرشه "بدون تردید از اشعار برگزیده ÛŒ این مجموعه به شمار Ù…ÛŒ رود .تگاه شاعرانه Ùˆ تقطیع درست بندها به همراه Ù…Øتوایی عصیانگرانه نوعی غرور زنانه را به نمایش Ù…ÛŒ گذارد. شورش علیه هر آن Ú†Ù‡ هست Ùˆ نیست به همراه نگاهی طنز آمیز به کنش های تکراری جهان در بازی ای Ú©Ù‡ تا ابد Ù…ÛŒ تواند ادامه داشته باشد اما بی ثمر...
- این شال گرم خاکستری برای تو بود/تا زندگی مرا دور خودت بپیچی/ جهان سردتر شده کاپیتان!
- برگرد!/دستور بده!/لنگر نینداز!/پهلو بگیری دریا را به آتش می کشم/ با یک زخم کهنه/ این بازی هنوز ادامه دارد/ به نقش خودت ادامه بده / کاپیتان! (ص52)
"با خودم Øر٠می زنم" ادامه ÛŒ همان جهانی است Ú©Ù‡ شاعر در دو اثر پیشین اش با آن رویارو بوده است .نگاهی Ø´Ùا٠به لایه های ذهن انسان امروز Ú©Ù‡ هنوز به آیین ها Ùˆ سنت های قومی Ùˆ بومی بسیاری دل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ رهایی از آن ها برایش دشوار است . زنی Ú©Ù‡ هنوز امیدوار است تا اولین بر٠از سر انگشتان معشوق بر جنوب Ú©ÙˆÚ†Ú©Ø´ ببارد Ùˆ شب ها به خودش بر Ù…ÛŒ گردد به کلمه....اما قلمرو اشعارش از نا خود آگاهی شخصی اش سر چشمه Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ به جامعه ای بزرگتر نمی پیوندد او قادر نیست بین آن جنبه از شخصیتش Ú©Ù‡ رنج Ù…ÛŒ برد Ùˆ آن جنبه از شخصیتش Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند Ùاصله بیاندازد Ùˆ این Ùاصله همان نقطه ای است Ú©Ù‡ اثر هنری در آن رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ به تعالی Ù…ÛŒ رسد . راهی Ú©Ù‡ ØاÙظه ÛŒ شخصی شاعر را تقلیل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ او را با رنج ها ÛŒ شاعرانه اش به هستی دیگری پیوند Ù…ÛŒ دهد .با شخصیت زدایی از اØساسات Ùˆ بسط آن به دنیایی عمیق تر Ù…ÛŒ توان اثر هنری را به گستره ÛŒ وسیع تری کشاند Ùˆ با گذر از تجربیات شخصی به نوعی عواط٠جمعی دست یاÙت به طوری Ú©Ù‡ صدای شاعر صدای همه ÛŒ آن هایی باشد Ú©Ù‡ شعرش را Ù…ÛŒ خوانند.