تأملی بر کتاب طوبا و معنای شب 1
اثر شهرنوش پارسی پور
نوشته مینو نصرت
قسمت اول
شهرنوش پارسی پور با قلمی منØصر به خود Ùˆ اندیشه ای ممتاز Ùˆ انسان گرایانه روایت را با رویدادی از تاریخ آغاز میکند Ú©Ù‡ بزرگ ترین Ùˆ کشنده ترین Ù‚ØØ·ÛŒ Ùˆ خشکسالی همزمان با جنگ جهانی اول(Û±Û¹Û±Û· کتاب طوبا Ùˆ معنای شب، داستان دختری ست به نام طوبا با موهائی طلائی Ú©Ù‡ چند دهه از تاریخ ایران را زندگی میکند. شهرنوش پارسی پور این تاریخ را ازنگاه او بازخوانی میکند. کتاب شامل چهار Ùصل است
۱۹۱۹) در کشور رخ داده است واز آن بنام بزرگ ترین نسل کشی انسان در تاریخ جهان یاد می شود.
کتاب اینگونه آغاز می شود :
« از Ù¾ÛŒ Ù‡Ùت سال خشکسالی اینک دیوانه سه روز بود مدام Ù…ÛŒ بارید Ùˆ طوبی با جارو به جان Øوض اÙتاده بود تا لجن چسبناک Ùˆ خشکیده ÛŒ Ù‡Ùت ساله را از دیواره هایش بتراشد Ùˆ سطل سطل آب را به پاشویه بریزد تا به باغچه برود Ùˆ باغچه را پر کند ØŒ Ùˆ خاک ØŒ خاک تشنه در اسارت رویای آب اینک در رØمت آب غرق شود ».( ص۹ )
آغازی بهت آور ØŒ گویا این چند سطرعصاره تمام کتاب است Ú©Ù‡ بمØض خوانش خواننده را پرتاب میکند به ابتدای Ø¢Ùرینش بر مبنای اساطیر.
بهشت کودکی طوبی
طوبی از پدری ملقب به ادیب Ùˆ مادری بی سواد Ùˆ ساده متولد Ù…ÛŒ شود. پدر از برگزیدگان دربار مشیرالدوله است Ùˆ از مریدان اندیشه ÛŒ ملاصدرا. ادیب پسر ارشد خانواده است Ú©Ù‡ مطابق سنت بعد از مرگ وارث پدر Ùˆ زنان باÙنده ÛŒ خانه شده Ùˆ به رتق Ùˆ Ùتق امور آنها Ù…ÛŒ پردازد تا پنجاه سالگی ازدواج نمیکند. همه چیز در خانه ÛŒ او سر جای خود قرار دارد با صدای تلپ تلپ زنان باÙنده در زیر زمین خانه Ú©Ù‡ همانند آهنگی ست برخاسته از اعماق زمین. او با اØساس رضایت ازخود روزگار را با بØØ« کردن با دوستانش میگذراند Ùˆ بزرگ ترین دلمشغولی اش گشودن معمای ملاصدراست . ادیب در طلب دانش در سنین بلوغ Ùˆ اندکی پس از بلوغ براین باور بود Ú©Ù‡ : « آسمان شوهرزمین است » ( ص۱۹ ) ØŒ « Ùˆ بی آنکه اعترا٠کند از او Ù…ÛŒ ترسید. از قانون مندی های پر هرج Ùˆ مرجش Ùˆ از Ù‚ØØ·ÛŒ هایش Ù…ÛŒ ترسید . » (ص۲۲)
ادیب در پنجاه سالگی با زنی بیسواد که میداند تنها بایک نگاه میتواند او را سرجای خود بنشاند ازدواج میکند.
زمان، زمان غوغای جنگ است Ùˆ مکان خانه ÛŒ پدری طوبی. در Ù¾ÛŒ روزی Ú©Ù‡ ادیب غرق در کش٠معمای ملاصدرا بود ناخواسته باعث رم کردن اسب مردی انگلیسی Ù…ÛŒ شود Ùˆ تازیانه ÛŒ انگلیسی صورت او را زخمی میکند . ولی مدتی بعد به واسطه ÛŒ مشیرالدوله، انگلیسی با انگشتری الماس نشان به رسم هدیه به همسر Ùˆ عذرخواهی وارد خانه ÛŒ ادیب Ù…ÛŒ شود. « زن Øاجی بی اختیار برگشت Ùˆ به طوبی نگاه کرد . میخواست بداند گیس های دخترش روشن تر است یا مال انگلیسی » .( ص Û±Ûµ) Ùˆ Øاجی به کش٠بزرگی نائل Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ زمین گرد است .
ادیب ناگهان از آرام گاه خود ساخته اش هبوط کرده Ùˆ به معرÙتی تازه Ù…ÛŒ رسد .« Øاجی از Ù†Ùرت لبهایش را به هم Ùشرد. با قاطعیت تصمیم گرÙت، بله زمین گرد است، زنان Ù…ÛŒ اندیشند Ùˆ به زودی بی Øیا Øواهند شد . » ( ص Û²Û¶) اینگونه بود Ú©Ù‡ ناگهان چشمان ناÙØ° ادیب گندمزار طلائی طوبی را میبیند. باید قبل از انگلیسی ها خودش او راکه آن همه باهوش بود Ùˆ مدام پرسش های Ø´Ú¯Ùت انگیز Ù…ÛŒ کرد آگاه کند. Øضور انگلیسی به ناگاه در ذهن اوواقعه ÛŒ جنگ هرات زمان پدر Ùˆ Øمله ÛŒ Øرامیان ÙˆØØ´ÛŒ را تداعی کرده بود. یقین دارد Øال Ú©Ù‡ یک انگلیسی توانسته به ذهن او Ù†Ùوذ کند Ùˆ وارد Øریم چهارگوش Ùˆ امن او شود Ú†Ù‡ بسا بزودی دخترش طوبی را هم Ú©Ù‡ موهایش همرنگ موهای اوست اشغال کند . Øال برای تمام اجزای زمین وآسمان Ùˆ Øتی مورچه ها نوعی اندیشه قائل بود . ادیب یاد Øر٠مشیرالدوله میاÙتد Ú©Ù‡ برایش ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯: « وضع خیلی خراب است . یا باید Ùرنگی شد Ùˆ یا نوکر Ùرنگی». ( ص Û±Û¸)ادیب با Øضور بیگانه در خاک Ùˆ خانه Ùˆ ÙˆØشت از Øوادث قریب الوقوع، خود کمر همت به تعلیم دختر Ù…ÛŒ بندد Ùˆ با منطق خاصش دژ Ù…ØÚ©Ù… Ùˆ غیر قابل Ù†Ùوذی Øول Ø±ÙˆØ Ú©ÙˆØ¯Ú©Ø§Ù†Ù‡ ÛŒ طوبی Ù…ÛŒ کشد. «از قرآن شروع Ù…ÛŒ کردند وهمراه با آن الÙبا، در جوارش گلستان Ù…ÛŒ خواندند Ùˆ نخستین جمله ÛŒ Ùارسی Ú©Ù‡ دختر آموخت Ùˆ برای همیشه در ذهنش ماند این بود « طوبی درختی در بهشت است ». ( ص Û²Û·) طوبی Ùهمید زمین گرد است Ùˆ آموخت « در دنیا مردانی بودند Ú©Ù‡ به آنها الهام Ù…ÛŒ شد، اینان در Ø´Ú©Ù… زنانی رشد Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ پاکیزه خو Ùˆ نجیب بودند، مثل مریم عذرا. Øاجی مریم را به عنوان نمونه زن در بین زنان مقدسه برگزید Ù‡ بود . این او بود Ú©Ù‡ Øتی بارداریش در بکارت Ù…Øض رخ میداد - عین زمین همسر آسمان -( Ùˆ این در ذهنش بود )»( ص Û²Û¸)
به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ ادیب در این جا خود را نمادی از عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ù…ÛŒØ¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ در نقطه ÛŒ "من Ùˆ پدر یکی هستیم " قرار دارد. جوز٠کمبل در این مورد Ù…ÛŒ گوید : « براساس روش معمول تÙکر در باره ÛŒ دین مسیØی، ما نمی توانیم خود را با عیسی Ù…Ø³ÛŒØ ÛŒÚ¯Ø§Ù†Ù‡ کنیم، بلکه باید از او تقلید نماییم ØŒ بیان این عبارت Ú©Ù‡ " من Ùˆ پدر یکی هستیم "ØŒ آن طور Ú©Ù‡ عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ú¯Ùت، برای ما Ú©Ùر است. اما در انجیل توما Ú©Ù‡ Øدود چهل سال قبل در مصر کش٠شد، عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ù…ÛŒ گوید، "کسی Ú©Ù‡ از دهان من بنوشد، همان خواهد شد Ú©Ù‡ من هستم، Ùˆ من او خواهم بود". این Ú¯Ùته دقیقا بودیسم است. همه ÛŒ ما تجلیات آگاهی بودا، یا آگاهی عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ù‡Ø³ØªÛŒÙ…ØŒ Ùقط بر این مطلب وقو٠نداریم . واژه ÛŒ بودا به معنای " کسی است Ú©Ù‡ آگاه شد" » .(Û±)
Øاجی سوره ÛŒ مریم را پنج بار برای طوبی خواند Ùˆ در ازای پنج سکه ÛŒ طلا از او خواست آن را از بر کند. طوبی در Ù‡Ùت روز سوره را ØÙظ کرد .
طوبی تا چهارده سالگی Ú©Ù‡ بنا به سنت، زمان ازدواج دختران بود تمام ساعات روز را یا پشت دار قالی Ù…ÛŒ نشست Ú©Ù‡ قالیچه ای برای جهازش بباÙد یا دراز Ù…ÛŒ کشید Ùˆ منتظر بود Ùرشته ÛŒ خدا بیاید Ùˆ نطÙÙ‡ ÛŒ الهی را در دلش بنشاند. Ù‡Ùت سال Ù‚ØØ·ÛŒ Ùˆ خشکسالی آغازین کتاب همزمان است با مرگ پدر طوبی وسپس خواستگاری پسر عموی زن مرده Ùˆ پنجاه Ùˆ دو ساله اش Øاجی Ù…Øمود از مادر. Øاجی بعد از مرگ پدر مسئول نظارت Ùˆ تامین مخارج خانه بود . روزی به مادر طوبی Ù…ÛŒ گوید : « این مسئله ÛŒ رÙت Ùˆ آمد دائمی به منزل Øاجی ادیب در بین مردم تاثیر خوبی ندارد Ùˆ خانم اگر مایل باشند Ù…ÛŒ توانند به همسری او در آیند تا امر Ù…Øرمیت پیش آید Ùˆ اداره ÛŒ امور آسان تر شود .» (ص Û³Û²). طوبی برای نجات مادر Ú©Ù‡ خواستگاردیگری دارد خود از Øاجی خواستگاری میکند Ùˆ صیغه ÛŒ او Ù…ÛŒ شود Ùˆ بدین ترتیب چهار سال به جرم زبان درازی Ùˆ داشتن موی طلائی به سیاره ÛŒ منجمد Øاجی هبوط میکند . تصر٠بکارت طوبی توسط Øاج Ù…Øمود انگار اولین Ùˆ آخرین دلیل ازدواج اوست Ú©Ù‡ همزمان با غوغای مشروطیت، Øضور انگلیسی ها Ùˆ جنگ جهانی رخ Ù…ÛŒ دهد Ùˆ طوبی بنا به منطق Øاجی علت تمام بلاهای وارده Ùˆ معنای Ù‚ØØ·ÛŒ Ùˆ خشکسالی Ù…ÛŒ شود.
خانه ÛŒ چهارگوش Øاجی Ù…Øمود با سه آب انبار Ùˆ Øوضی هشت ضلعی Ùˆ باغچه هائی مستطیل Ø´Ú©Ù„ دومین Ù…Øرابی ست Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ø´Ú©Ù†Ù†Ø¯Ù‡ ÛŒ دخترکی چهارده ساله را در انزوا میخورد.
تثلیث
اساس رمان بر مبنای تثلیث است Ùˆ خواننده مدام با سایه ÛŒ Øضور یا تجسم Ùیزیکی Ù†Ùر سوم مواجه هست . در میان هر رابطه به نظر Ù…ÛŒ رسد چشمها Ùˆ گوش هائی Øاضرند . بخصوص در زمان هائی Ú©Ù‡ طوبی با مردی روبروست Øتما باید چشمی این دو را بپاید . جایگاه طوبی در طول رمان به Øوای بعد از خوردن میوه ÛŒ ممنوعه میماند با یوغی بر گردن Ú©Ù‡ از چند سو مدام کشیده Ù…ÛŒ شود تا مبادا به خوردن دوباره ÛŒ آن تهییج شود ØŒ «Øاجی از سه کس Ù†Ùرت داشت « از انگلیس ها، از روس ها Ùˆ ازطوبی ».(ص Û³Û³) همچون Ù…Ø³ÛŒØ Ú©Ù‡ با مصلوب شدن خود گناه قومش را خرید ØŒ طوبی نیز بر اثر القای Øاجی خود را مسئول تمام تباهی های خانه Ùˆ جامعه میداند Ùˆ برای سبک تر کردن بار گناهش خود را در معرض تØقیر های روز اÙزون او قرار میدهد .
زمان رمان، زمان Øکومت شاهان قاجاراست، شاهانی Ú©Ù‡ خود زنباره هائی نیازمند Øامی اند. انگلیس، روس Ùˆ آلمان قدرت های برتر جهان هستند Ú©Ù‡ کبریت جنگ را زده اند Ùˆ کشور را انبار مهمات Ùˆ غلات خود کرده اند Ùˆ این همزمان است با بروز تغییرات جوی Ùˆ خشکسالی Ùˆ Ù‚ØØ·ÛŒ بزرگ. پادشاهان Ùاسد Ùˆ شهوت ران قاجار Ú©Ù‡ از یک طر٠خود جیره خوار انگلیسی ها یند تازیانه ÛŒ اربابی بر سر رعیت گرÙته اند Ùˆ از طر٠دیگر تازیانه خور ارباب بیگانه اند. آنها همچنان Ú©Ù‡ مردم را در جهل Ùˆ نادانی Ùˆ زیر تیغ نگاه داشته اند، خود به شوره زاری در Øسرت باران Ù…ÛŒ مانند Ú©Ù‡ تسلیم غرایز شهوانی قدرت شده Ùˆ در این معامله ملک Ùˆ ملت را رایگان به بیگانه ها وانهاده Ùˆ گنج هایش را باج Ù…ÛŒ دهند.
طوبی در چنین وضعی Ù…Øکوم است به چهار سال زندان در خانه ÛŒ زمهریر Øاجی Ù…Øمود . غرایز طبیعی طوبی توسط پدر سرکوب Ùˆ با همسر به زهدانی نازا Ùˆ ملعون تبدیل Ù…ÛŒ شود . دختر این Ùقدان را نخست با اوهام Ùرشته ÛŒ خدا، سپس با تصویر خیالی روØانی انقلابی " آقای خیابانی " پر میکند . این شخصیت Ú©Ù‡ همچون صاعقه در آن برهه از زمان Ù…Øصول اصابت Ù‚ØØ·ÛŒ با جهل است، طی٠انقلابیان زمان خود را سامان Ù…ÛŒ دهد . بنا به روایت تاریخ : «آنچه ما میتوانیم Ú¯Ùت اینست Ú©Ù‡ خیابانی همچون بسیار دیگران آرزومند نیکی ایران میبود Ùˆ یگانه راه آنرا بدست آوردن سررشته داری ( Øکومت ) میشناخت Ú©Ù‡ ادارات را بهم زند Ùˆ از نو سازد Ùˆ قانونها را دیگر گرداند . چنانکه در همان هنگام میرزا کوچکخان در جنگل بهمین آرزو Ù…ÛŒ کوشید . آنان نیکی ایران را جز از این راه نمی دانستند . از آنسوی خیابانی این کار را تنها با دست خود میخواست Ùˆ کسی را باخود بهمبازی نمیپذیرÙت. نیر خواهیم دید Ú©Ù‡ یکراه روشنی در اندیشه نمیداشت Ùˆ چنین میدانست Ú©Ù‡ چون نیرومند گردد Ùˆ رشته را بدست آورد هر نیکی را Ú©Ù‡ بخواهد در توده پدید خواهد آورد . »(طوبی بادیدن چهره ÛŒ مرگ در قعر چشمان پسرک گرسنه ای Ú©Ù‡ آونگی تکان میخورد Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت « گشنه ØŒ گشنه » ØŒ ناگهان دژ غیر قابل Ù†Ùوذ کودکی اش پر میشود از Øس مردن Ùˆ اØساس میکند دختر بچه ÛŒ جانش همراه با کودک گرسنه ÛŒ مرده در گوری مشترک است وناگهان Ù…ÛŒÙهمد « بزرگ شده است ». Ø±ÙˆØ Ù…Ø§Ù„ÛŒØ®ÙˆÙ„ÛŒØ§Ø¦ÛŒ اش را Ù…ÛŒ سپارد به اوهام شبانه Ùˆ برای ادامه ÛŒ تقدیر از پیش تعیین شده اش شروع به خلق تصاویرآسمانی میکند. Ùصل به Ùصل طوبی بدل به ادیبه ای Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تن به عرÙان ملاصدرا داده Ùˆ باØرکت آونگی ذهنش میان قضا Ùˆ قدر، گناه Ùˆ توبه Ùˆ سرزنش Ùˆ خشم این سو Ùˆ آن سو Ù…ÛŒ شود. سپس به این یقین Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ به دلیل خواستگاری از Øاجی Ù…Øمود مرتکب گناه بزرگی شده است گناهی Ú©Ù‡ مکاÙاتش مرگ پسرک گرسنه بود Ùˆ خشکسالی Ùˆ نابارور ماندن زهدان خودش. ذهن او Ú©Ù‡ به سبب نادانستگی هایش سخت ساده بود به سرعت یاد میگیرد باور کند Ú©Ù‡ مردان سایه ÛŒ خدایند Ùˆ هر ØÚ©Ù…ÛŒ از دهان آنها صادر میشود باید بدون چون Ùˆ چرا اطاعت گردد. اما ذهن کودک طاغی طوبی او را بدون اجازه ÛŒ همسر برای دÙÙ† پسرک به گورستان Ù…ÛŒ کشاند Ùˆ همانجاست Ú©Ù‡ آن پر هیب نورانی " آقای خیابانی " را Ù…ÛŒ بیند Ùˆ همزمان با این آشنائی، واژه ÛŒ " Øرامیان " را برای اولین بار در عمرش Ù…ÛŒ شنود. خیابانی طوبی را از دست دو مرد مست نجات میدهد Ùˆ بدین ترتیب تصویر زمینی معشوق در اعماق جان آشÙته ÛŒ دختر نطÙÙ‡ میبندد.
شهرنوش پارسی پورهمزمان با هیجده سالگی طوبی "خیابانی" را وارد رمان میکند، سنی Ú©Ù‡ Ùرد به عنوان جزئی از جامعه مسئول اعمال خویش است Ùˆ بالغ Ù…Øسوب میشود. روØانی به واسطه ÛŒ Øائل شدن میان زن گناهکار Ùˆ خدای زمینی اش Øاجی Ù…Øمود، شهامت کوتاه مدتی را در جان طوبی بر Ù…ÛŒ انگیزد Ú©Ù‡ باعث Ùرو ریختن دیوار های ترس او از شوهر Ù…ÛŒ شود. طوبی Ú©Ù‡ مر Ú¯ پسرک را با چشمان خود دیده Ùˆ جانش از Ù†Ùس زمهریری مرگ لبالب است، ناگهان کینه چهارسال Øقارت را یکجا همچون دشنه ای بر قلب Øاجی Ùرو میکند Ùˆ جای خالی تØقیر هایش را اØساس غرور Ùˆ برتری کاذبی پر Ù…ÛŒ سازد . Øاجی او را سه طلاقه میکند . طوبی Ú©Ù‡ تصمیم گرÙته بود با نخوردن Ùˆ گرسنه ماندن بمیرد ناگهان سبکبال Ùˆ با اشتیاق، دوران عده ÛŒ بعد از طلاق را با دل دادن به اوهام معشوق خیالی سپری میکند Ùˆ در کوتاه زمانی صاØب خانه واندیشه ÛŒ موروثی Øاجی Ù…Øمود میشود. به رسم خانه ÛŒ پدر دارقالی بر پامیکند واین بار او ست Ú©Ù‡ بر متن قالی بذر های پنهان جانش را Ù…ÛŒ پاشد وگیسوان طلائی اش را به ریشه ÛŒ گلهایش گره Ù…ÛŒ زند .
طوبی در مقایسه با زنان هم عصر خود متÙاوت خلق شده است، گوئی مرغ آبی ست در میان مرغان خانگی . خدمتکار Øاجی، زهرا با صدائی مغرورانه او را اینگونه توصی٠میکند Ú©Ù‡ : « خانمش Ú©Ù… کسی نیست. او دخترادیب است Ú©Ù‡ از مشایخ دربار بوده Ùˆ خراج Ù‡Ùت اقلیم را به او داده بودند Ú©Ù‡ نپذیرÙته بوده است چون در کار علم Ùˆ جستجوی کمالات بوده است، Ùˆ دختربه عینه سیبی Ú©Ù‡ از میان دو نیم شده باشد به پدر بزرگوارش شبیه است . مسئله Ù…ÛŒ گوید Ùˆ پاسخ شرعیات Ù…ÛŒ دهد Ùˆ همه عالم از Ùضل Ùˆ کمالات او انگشت Øیرت به دندان مانده اند . »(ص Û·Û°) اینک طوبی شبیه شاهان مملکت، در خانه اش شاهی میکند ØŒ ازیک طر٠ارباب زنان جاهل تر از خویش است Ùˆ از سوی دیگر رعیت زنان اشرا٠جامعه . این گونه است Ú©Ù‡ Ù‡Ùت شبانه روز باران آغاز Ù…ÛŒ شود. Øال بعد از Ù‡Ùت سال خشکسالی طوبی اÙتاده بود به جان Øوض Ùˆ میخواست لجن Ù…Øصول Ù‡Ùت سال را Ú©Ù‡ به دیواره هایش چسبیده بود بتراشد ،گویا طوبی در Øال پاکسازی Ùˆ کورتاژ رØÙ… خود بود.رØÙ…ÛŒ Ú©Ù‡ چهار سال نابارور مانده است Ùˆ گناهش به گردن زیبائی، جوانی Ùˆ موهای همچون گندمزار Ø´ است. موهائی Ú©Ù‡ به چهل گیس باÙته Ù…ÛŒ شود تا برای گشودن راز خاندان شاهان، Ø±ÙˆØ Ú¯Ù…Ø´Ø¯Ù‡ ÛŒ خود را اØضار کند .
ادامه مقاله را در این قسمت بخوانید