"تا لنگه Ú©ÙØ´"/ مسلم منصوری
نه
نمی شود آرام بگیرم
این گوشه از جهان Ù…Øکومیت من است
...
کودکان مریم هوله بزرگ شده اند!
"تا لنگه Ú©ÙØ´"
...
نه
نمی شود آرام بگیرم
این گوشه از جهان Ù…Øکومیت من است
ویترین خیابانهایش عقب مانده اند
Ùˆ شلوارهایش تنم را Ùشار Ù…ÛŒ دهند
نه به من دست نزن
مثل گربه های هیز بار می آیم
به پاچه های مادرم
بدبین می شوم
رهبر عزیز چگونه می توانم به تو اعتماد کنم؟
تو اصلا شبیه ترمودینامیک نیستی
دهانت پر از ساچمه است
و از کپل هایت
سیاهچاله های Ùضایی Ù…ÛŒ ریزد
چگونه می توانی به من مهربانی کنی
وقتی پسرانت در آرزوی زنا جان می سپرند
Ùˆ دخترانت به ÙاØشه خانه های پنج قاره تبعید Ù…ÛŒ شوند
نه به من دست نزن
من از بال سوسک می ترسم
پروازش Ù…Ø³ØªØ±Ø§Ø Ø®Ø§Ù†Ù‡ ام را متروک Ù…ÛŒ کند
این مردم
نمی دانم چطور آنقدر شجاع اند
که تو در آسمانشان پرواز می کنی
آه اگر کودکان بزرگ می شدند
لنگه Ú©ÙØ´ÛŒ برای تو کاÙÛŒ بود.
مریم هوله شعر " تا لنگه Ú©ÙØ´" را ده سال پیش در ایران برای رهبران جمهوری اسلامی Ù…ÛŒ گوید . چندی پیش وقتی خبرنگاری در Ú©Ù†Ùرانس مطبوعاتی جورج بوش در بغداد، لنگه Ú©ÙØ´ خود را به سوی او پرتاب کرد، یاد این شعر مریم هوله اÙتادم Ùˆ اینکه کودکانش دارند بزرگ Ù…ÛŒ شوند...
مریم هوله از معدود شاعران این دوران است Ú©Ù‡ هم به Ù…Ùهوم واقعی، توانمندی Ø¢Ùرینش شعر را دارد Ùˆ هم نگاه تیز Ùˆ قدرت تشخیص Øقیقت با تظاهر Ùˆ تقلب را، از این رو رنج Ù…ÛŒ برد.
چرا کوتوله نماندم
تا اینچنین دشمنان بزرگ دوره ام نکنند؟
چرا کوتوله نماندم؟
در دنیایی Ú©Ù‡ همه چیز آن با معیار صاØبان سرمایه Ùˆ قدرت سنجیده Ù…ÛŒ شود، Ùقط کسانی در آن پروار Ù…ÛŒ شوند Ùˆ هیاهو دارند Ú©Ù‡ خود را با خواست گردن Ú©Ù„Ùت ها Ùˆ چپاولگران تطبیق Ù…ÛŒ دهند.
....
به راستی بمب
به چه امیدی بزرگ می شود؟
....
در خیابانها این ما هستیم
لشکر اÙیون
که تا مغز ایده الیسم
پروتئین های سیاه را تاتر می کنیم
Ùˆ Ù…Ùد Ù…ÛŒ شویم
چگونه انتظار داری سوسیالیسم
به Ùاجعه معتاد نباشد
Ùˆ دموکراسی درازای یک Øبه Øشیش
زنش را به Ùاشیسم Ù†Ùروشد
...
نه، این نگاه کردن نیست
بگذار دیوانه بمانم
زندگی
بچه بازی بزرگی ست
که پستانش را به همه می دهد
بیچاره دختر بچه شیطان!
پیش از آنکه بالغ شود
در روسپی خانه ساعت ها
زیر مرگ می خوابد
خون چشمانم را سیاه کرده است
بگذار دیوانه بمانم
...
شعرهای مریم هوله گزارش Ùˆ Ùریادی است در دهلیزهای تو اندر تو Ú©Ù‡ در آن درد Ùˆ بدبختی انسان را اØاطه کرده است. او گزارش خود را نه برای خوشایند صاØبان نان Ùˆ آب، Ú©Ù‡ بر پایه Øقیقتی Ú©Ù‡ در Ù…ÛŒ یابد Ù…ÛŒ سراید، از این رو تنهاست.
آنانکه بیداری را
متکای تاریخ کرده اند
بگذار خواب نیمسوز ستارگان باشند
آنانکه خوابشان
آتش من است...
امروز هنر رسمی Ùˆ به طبع آن کسانی Ú©Ù‡ ادعای کار Ùرهنگی Ùˆ روشنÙکری دارند، مروج تبلیغات Øکومت Ùˆ سرمایه داری جهانی اند Ùˆ همسو با آن، تلاش Ù…ÛŒ کنند مبارزه مردم را به بیراهه بکشانند Ùˆ Øالا بخشی از آنان به رنگ سبز در آمده Ùˆ با شال Ùˆ دستبند سبز در Ù…ØاÙÙ„ Ùˆ مجالس غارتگران بین المللی خوش رقصی Ù…ÛŒ کنند . در چنین شرایطی مریم هوله Ùˆ هومن عزیزی در مقابل ادبیات رسمی Ùˆ سانسورØکومتی ØŒ ادبیات زیرزمینی را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ Ùˆ تلاش Ù…ÛŒ کنند تا این Øرکت را در ایران تقویت کنند . ارزش هنرمندی مانند مریم هوله در این است Ú©Ù‡ آنچه Ù…ÛŒ گوید بهای آن را در عمل Ù…ÛŒ پردازد.
بگذار رهایم کنند
از من پیشی نمی گیرند
چرا که من
جهان را رها کرده ام.
*شعرهای مریم هوله بر گرÙته از کتاب باجه Ù†Ùرین.
مسلم منصوری
اکتبر 2009