اسطوره ÛŒ شاملو؛ "غباری طاعونی از Ø¢Ùاق برخاسته است"ØŒ مسعود نقره‌کار
دوم مردادماه سالگشت پرواز سيمرغ شعر معاصر ايران, اØمد شاملوست. اين يادواره ÛŒ کوتاه ادای اØترامی ست به او , Ú©Ù‡ بزرگی از بزرگان Ùرهنگ Ùˆ سياست وطنمان است , Ùˆ اشارتی به Ùراز هايی از ديدگاه های روشنگرانه ÛŒ شاملو , به عنوان ÙŠÚ©ÛŒ از روشنÙکر ان Ùرهنگی Ùˆ سياسی ميهنمان .
......
سی سال پيش در نخستين ماه های استقرار Øکومت اسلامی، اØمد شاملو، نامدارترين شاعر معاصر ميهن مان "روزهای سياه" Ùˆ "دوران پر ادباری" را پيش بينی کرده بود Ú©Ù‡ "نهاد تيره" Ùˆ "غبار طاعونی"اش از همان هنگام آشکار بود. او جسورانه Ùرياد شد Ú©Ù‡ اين نهاد Ùˆ غبار: "می‌کوشد پايه‌های قدرت خود را به ضرب چماق Ùˆ دشنه استØکام بخشد" Ùˆ هد٠اش "کشتار همه متÙکران Ùˆ آزادانديشان جامعه است"
دوم مردادماه سالگشت پرواز سيمرغ شعر معاصر ايران, اØمد شاملوست. اين يادواره ÛŒ کوتاه ادای اØترامی ست به او , Ú©Ù‡ بزرگی از بزرگان Ùرهنگ Ùˆ سياست وطنمان است , Ùˆ اشارتی به Ùراز هايی از ديدگاه های روشنگرانه ÛŒ شاملو , به عنوان ÙŠÚ©ÛŒ از روشنÙکر ان Ùرهنگی Ùˆ سياسی ميهنمان .
Ù…ÛŒ دانم , Ùˆ Ù…ÛŒ دانيد نوشتن درباره ÛŒ شاملو در ÙŠÚ© نوشتار کوتاه " بØری در کوزه ای ريختن " Ùˆ يا " با جامی در هوای نوشيدن دريايی" (Û±) نشستن است .
***
شاملوی شاعر به Ú¯Ùته Ùˆ نوشته‌ی ده ها تن از شاعران Ùˆ منتقدان هم عصرش "بزرگترين Ùˆ Ù…Ø·Ø±Ø ØªØ±ÙŠÙ† شاعر معاصر ايران" Ùˆ "ÙŠÚ©ÛŒ از شاعران برجسته جهان" است ØŒ "شاعری ماندگار(Û²) " Ú©Ù‡ " شعرش کمالی ياÙت Ú©Ù‡ دسترسی به آن ممکن نيست " (Û³) Ùˆ شايد به همين دليل " تا شعر بر جاست ØŒ با ماست (Û´) ". شاعری Ú©Ù‡ " شعريتی پديد می‌آورد Ú©Ù‡ يکسره با چشم جان‌بين پيوند دارد، Ùˆ نه با چشم جهان‌بين (Ûµ)", شاعری Ú©Ù‡ " بيش از هر چيز تلÙيق دو صÙت شکوهمند Ùˆ مردمی مشخصه ÛŒ بنای بزرگی ست Ú©Ù‡ از شعر Ù¾ÛŒ اÙکنده است "(Û¶) . Ùˆ "....اگرچه خود را شاگرد نيمايوشيج Ù…ÛŒ داند , اما آلوده ÛŒ تعصب بی جا نيست Ùˆ به جست Ùˆ جو Ùˆ آزمون Ùˆ مخاطره علاقه دارد. نيما Ùˆ شاملو هر دو از "پيشروانند" اما اگر سنگينی Ùˆ پيچيدگی اشعار نيما باعث شده است Ú©Ù‡ نسل تازه از او Ú©Ù… ترين سهم را ببرد, شاملو چراغ دار راه Ùردای شعر ايران خواهد بود ". (Û·)
Ùروغ Ùرخزاد در باره ÛŒ شاملو Ú¯Ùته است :" شاملو در کنار نيما Ùˆ در ردي٠اول قرار دارد" (Û¸) Ùˆ اخوان ثالث منص٠تر از مصن٠کتاب " نامداران ايرانی " (Û¹) در باره شاملو Ù…ÛŒ گويد: " .... Ùˆ انصاÙا" راجع به شعر امروز ما – بعد از نيما- اگر ØرÙÛŒ Ùˆ کاری باشد يقينا" بايد اول در مورد اØمد شاملو باشد, چون او امروز به ترين Ùˆ قوی ترين شاعر بالÙعل Ùˆ بالقوه ای است Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ شناسم ....." (Û±Û°) ,شاعری Ú©Ù‡ شعر Ø´ شور شادی Ùˆ تسلای سوگ مردم , زمزمه ÛŒ عاشقان Ùˆ Ùرياد آزاد انديشان Ùˆ آزاديخواهان ميهنمان شده است , Ùˆ نشانگر اين واقعيت Ú©Ù‡ هيچ شاعر معاصری آوازه Ùˆ شعرش اقبال آوازه وشعر او را نداشته وندارد.
شاملو اما Ùقط پرآوازه ترين شاعر معاصر مهينمان نيست , رنگين کمانی ست اين بيمرگ:
روشنÙکر سياسی Ùˆ Ùرهنگی," تجسم Ùˆ تجلی تجدد ايرانی Ùˆ Øرکت روشنÙکری " (Û±Û±) , "شخصيتی تاريخی" (Û±Û²)ØŒ پژوهشگر , روزنامه نگار , مترجم , قصه نويس , صدای زيبای شعر Ùˆ.... رنگدانه های اين رنگين کمان اند.
گويی در وص٠خويش سروده است :
" ....
آن که می انديشد
به ناچار دم Ùرو Ù…ÛŒ بندد
اما آنگاه که زمانه
زخم خورده و معصوم
به شهادت اش طلبد
با هزار زبان سخن خواهد Ú¯Ùت."
***
شاملوی روشنÙکر در نخستين ماه‌های بعد از انقلاب جسورانه روشن بينی اش را اثبات Ùˆ Ùرياد کرد: "..... روزهای سياهی در پيش است. دوران پرادباری ØŒ Ú©Ù‡ گرچه منطقا" عمر دراز نمی‌تواند داشت ØŒ از هم اکنون نهاد تيره خودرا آشکار کرده است.... Ùˆ قشريون مطلق زده هر انديشه ای را دشمن Ù…ÛŒ دارند Ùˆ کامکاری خود را جز شرط امØای مطلق Ùکر Ùˆ انديشه غير ممکن Ù…ÛŒ شمارند. پس نخستين هد٠نظامی Ú©Ù‡ می‌کوشد پايه‌های قدرت خودرا به ضرب چماق Ùˆ دشنه استØکام بخشد Ùˆ نخستين گام‌های خودرا به آتش کشيدن کتابخانه‌ها Ùˆ هجوم علنی به هسته‌های Ùعال هنری Ùˆ تجاوز آشکار به مراکز Ùرهنگی کشور برداشته ØŒ کشتار همه متÙکران Ùˆ آزادانديشان جامعه است.
اکنون مادر آستانه توÙانی روبنده ايستاده‌ايم. بادنماها ناله‌کنان به Øرکت درآمده‌اند Ùˆ غباری طاعونی از Ø¢Ùاق برخاسته است. می‌توان به دخمه‌های سکوت پناه برد، زبان در کام Ùˆ سر در گريبان کشيد تا توÙان بی‌امان بگذرد. اما رسالت روشنÙکران ØŒ پناه امن جستن را تجويز نمی‌کند. هر Ùريادی آگاه کننده است ØŒ پس از Øنجره‌های خونين خويش Ùرياد خواهيم کشيد Ùˆ Øدوث توÙان را اعلام خواهيم کرد. سپاه Ú©ÙÙ† پوش روشنÙکران متعهد در جنگی نا برابر به ميدان آمده اند... (Û±Û³) "
Ùˆ به همين دلايل از شعرش نيز "غريو"ÛŒ بپا کرد تا اعتراض Ùˆ "Ùريادهای عاصی آذرخش" جنبش روشنÙکری ميهنمان را به گوش Ùˆ هوش همگان برساند.
Ú†Ù‡ کسی جز او می‌توانست در هنگامه ÛŒ ÙŠÚ©Ù‡ تازی خمينی Ùˆ Øکومت اش ØŒ Øاکميت اسلامی؛ يعنی قاتل زيبايی Ùˆ معصوميت را اينگونه ساØرانه با کلام نقاشی کند:
"کباب قناری
بر آتش سوسن و ياس
روزگار غريبی‌ست ، نازنين (۱۴)"
و با "اشک غمی گرده شکن در چشم" , اما سرشار از اميد ,دادخواه کشتار دگرانديشان شود:
"نه
من هراسم نيست:
ز نگاه و ز سخن عاری
شب‌نهادانی از قعر قرون آمده‌اند
آری
که دل پرتپش نورانديشان را
وصله‌ی چکمه‌ی خود می‌خواهند،
Ùˆ Ú†Ùˆ بر خاک دراÙکندندت
باور دارند
که سعادت با ايشان به جهان آمده است.
باشد؛ باشد؛
من هراسم نيست ،
چون سرانجام پر از نکبت هر تيره روانی را
Ú©Ù‡ جنايت را موعظه Ùرمايد می‌دانم
چيست
خوب می‌دانم چيست (۱۵)."
"....
در معبر قتل عام
شمع های خاطره اÙروخته خواهد شد
دروازه های بسته
بناگاه
Ùراز خواهد شد
دستان اشتياق
از دريچه ها دراز خواهد شد
لبان Ùراموشی
به خنده باز خواهد شد
و بهار در معبری از غريو
تاشهر خسته
پيشباز خواهد شد..."(۱۶)
شاملوی روشنÙکر، شجاع Ùˆ دريا دل ØŒ چشم در چشم ديکتاتور بزرگ، انکار اين نماد نکبت Ùˆ جهالت Ùˆ جنايت شد:
"نمی توانم زيبا نباشم
عشوه ای نباشم در تجلی جاودانه.
چنان زيبايم من
که گذرگاهم را بهاری نا به خويش آذين می کند:
در جهان پيرامنم
هرگز
خون
عريانی جان نيست
و کبک را
هراسناکی سرب
از خرام
باز
نمی دارد.
چنان زيبايم من
که الله اکبر
وصÙÛŒ ست ناگزير
که از من می کنی.
زهری بی پاد زهرم در معرض تو.
***
جهان اگر زيباست
مجيز Øضور مرا Ù…ÛŒ گويد.
ابلها مردا
عدوی تو نيستم من
انکار توام."(۱۷)
شاملوی روشنÙکر از روشنÙکری Ú¯Ùت Ùˆ به آن عمل کرد:
"...... روشنÙکری ØرÙÙ‡ نيست. آرمان روشنÙکر لزوما" آرمانی انسانی ست. خطی است Ú©Ù‡ روشنÙکران مردمی را در اين سو قرار می‌دهد Ùˆ روشنÙکران خودÙروخته يا کرايه‌ای را در آن سو. اينشتن Ùˆ کيسينجر را مثل بزنيم. دو روشنÙکر اصيل يهودی ØŒ گيرم در دو سوی خط. ÙŠÚ©ÛŒ عاشق‌وار نگران انسان Ùˆ ÙŠÚ©ÛŒ روسپی‌وار در بستر ابليس ØŒ ÙŠÚ©ÛŒ نگران آينده‌ی زمين Ùˆ Øرمت بشر Ùˆ ÙŠÚ©ÛŒ خواهان بی‌رØÙ… Øاکميت قوم خود به بهای نابودی همه آن ديگران.... (Û±Û¸) "
Ùˆ در Ú¯Ùتار Ùˆ کردار اش عاشق وار نگران انسان Ùˆ زمين Ùˆ Øرمت بشر بود , روشنÙکر ÛŒ Ú©Ù‡ نقد Ùˆ Ø´Ú© را باور داشت ØŒ Ùˆ بی‌هراس از هياهو Ùˆ دشنام ØŒ "هرجا پيش آمده يا پايش اÙتاده Øر٠و عقيده‌ام را با بی‌پروائی تمام Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡â€ŒØ§Ù… (Û±Û¹). "
در عرصه سياست " انکار" ديکتاتور ها بود. Ùˆ هنگام Ú©Ù‡ به لغزش‌ها Ùˆ خطاهای Øزب توده ,Ùˆ يا هر جريان سياسی ای Ú©Ù‡ دلبسته ÛŒ آن بود, Ù¾ÛŒ برد ,بر آنان شوريد Ùˆ برابرشان ايستاد. شاملو خطای خويش نيز Ù…ÛŒ ديد , Ùرو تنانه از خطای خويش Ù…ÛŒ Ú¯Ùت Ùˆ به نقد Ùˆ تصØÙŠØ Ø¢Ù† بر Ù…ÛŒ خاست.
در عرصه Ùرهنگ Ùˆ هنر نيز اينگونه بود، نقادی عصيانگر Ùˆ سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ شکاک Ùˆ شناسا:
"چرا ما مردم در همه چيز به چشم تابو نگاه می‌کنيم ØŸ چرا تصور می‌کنيم همه چيز به بهترين Ù†ØÙˆ ممکن در گذشته‌های دور Ú¯Ùته شده ØŒ همه دستورالعمل‌های زندگی همان چيزهائی است Ú©Ù‡ از هزار سال پيش به صورت غيرقابل تغييری در کتاب‌ها ثبت کرده‌اند؟ چرا ما مردم هر از چندی به خانه تکانی ذهنی نمی‌پردازيم؟ چرا از به موزه سپردن عقايد عهد بوقی‌مان ÙˆØشت می‌کنيم؟ چرا هيچ وقت به لزوم ÙŠÚ© انقلاب Ùرهنگی يا دست Ú©Ù… ÙŠÚ© وارسی جدی در باورها Ùˆ خوانده‌ها Ùˆ شنيده هامان Ù¾ÛŒ نمی‌بريم؟(Û²Û°)"
Ùˆ اين چراها را شاملو در رابطه با "جنجال‌های مبتذل Ùˆ هياهوهای بی‌معنايی" Ú©Ù‡ به دنبال اظهارنظر Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø¯ÙŠØ¯Ú¯Ø§Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ انتقادی‌اش درباره Ùردوسی Ùˆ برخی اساطير شاهنامه Ùˆ پاره‌ای پادشاهان Ùˆ Ù…Øمدرضاشاه Ùˆ وليعهدش برپا شد، تکرار کرد.
اظهار نظر شاملو در باره ÛŒ شاهنامه ØŒ بوستان سعدی Ùˆ مثنوی مولانا را جماعتی "اهانت به Ùرهنگ ملی" Ùˆ "توهين به مقدسات" اعلام کردند، Ùˆ پاره‌ای از اين " استادان جا سنگين " بی آنکه سخنان او را شنيده Ùˆ يا خوانده باشند بساط Ùرسوده‌ی اتهام زنی به "شاعر آزادی" پهن کردند(Û²Û±). عده ای تلاش کردند به بهانه‌ی "دÙاع از Øريم بزرگان ادب Ùارسی" بر کارنامه ÛŒ درخشان اش سايه بياندازند, اما نتوانستند. در کارنامه ÛŒ شاملو همچون کارنامه ÛŒ هر روشنÙکرÙرهنگی Ùˆ سياسی اÙت Ùˆ خيز , Ùˆ لغزش Ùˆ خطا نيز ثبت است اما خيزش ها Ùˆ درخشش های اين کارنامه چنان عظيم Ùˆ Ø´Ú¯Ùت انگيزاست Ú©Ù‡ انکار شاملو نتيجه اش Ù†ÙÛŒ انکار کننده است.
"وقتی قرار نيست معلوم باشد Ú†ÛŒ مقدس است Ùˆ Ú†ÛŒ نيست اتهام "توهين به مقدسات" دريک کلام "پرونده سازی" است. Ùˆ اين رسم رايج کسانی است Ú©Ù‡ چغلی کردن را از بØØ« Ùˆ ÙØص جدی راØت‌تر ياÙته‌اند. (Û²Û²) "
"دريانوردان
هرچه به دريا می‌روند
خشک‌تر باز می‌گردنند
آن که به خشکی نشسته است
در شهری آن سوی درياها
از پله‌هايی تاريک پايين می‌رود
و در چشمه‌ای روشن
به گوهری ناياب می‌رسد
دريانوردان
به Øسادت
رسن در گردن او می‌اÙکنند
Ùˆ خودرا Øلق آويز می‌کنند(Û²Û³)
او "چشم Ùˆ چراغ" کانون نويسندگان نيز بود , Ú©Ù‡ شجاعانه به دنبال تØقق آزادی انديشه ØŒ بيان Ùˆ قلم رنج راه کشيد.
از او پرسيدند:
"از تجديد Øيات کانون نويسندگان Ú†Ù‡ خبر؟ "
Ùˆ چنين پاسخ Ú¯Ùت "بامداد شاعر" :
"... ØŒ آن Ú©Ù‡ تجديد Øيات بکند يا نکند بايد مثل لازار انجيل قبلا" مرده باشد. پس بهتر است بگوئيم "تجديد Ùعاليت" آن Ùˆ نه "تجديد Øيات".
کانون نويسندگان ايران مرده نيست ØŒ چرا Ú©Ù‡ هيچگاه انØلال خودرا نپذيرÙته است. جلوی Ùعاليت آن به دليلی Ú©Ù‡ هرگزبه زبان نيامدگرÙته شد. Ù…ÛŒ کوشيم Ùعال اش کنيم Ùˆ تازه به عقيده من اگر نشدهم اهميتی ندارد. کانون نويسندگان زنده است چون Ùکرش در ذهن يکايک ما زنده است. يعنی هر ÙŠÚ© از ما کارگران Ùرهنگی Ú©Ù‡ به مواضع درخشان آن پابنديم به تنهايی ÙŠÚ© کانونيم"(Û²Û´).
***
"هرکول Ùرهنگی" (Û²Ûµ) ما آنجا Ú©Ù‡ دست به کار پژوهش زد "کتاب Ú©ÙˆÚ†Ù‡ " را , سترگ Ùˆ رشک ‌برانگيز , به ارمغان آورد:
"..... ماقياÙه‌ی درونی جامعه را توی آينه داريم به خودشان نشان می‌دهيم. به اش می‌گوئيم تو ناگزيری خودت را ÙŠÚ© خرده آرايش Ú©Ù†ÛŒ ØŒ می‌بينی؟ اين شاخک‌هائی Ú©Ù‡ برای خودت گذاشته‌ای را بايد بريزی دور ØŒ تا چهره واقعی خودت را ببينی."(Û²Û¶)
جامعه ومردمی Ú©Ù‡ شاملوی عاشق انسان Ùˆ همدست توده‌ی Ù…Øروم ØŒ دلبسته آنان بود:
" .......Ùˆ من در Ù„Ùا٠قطعنامه‌ی ميتينگ بزرگ متولد شدم
تا با مردم اعماق بجوشم و با وصله‌های زمانم پيوند يابم
تا به سان سوزنی Ùرو روم Ùˆ برآيم
Ùˆ Ù„ØاÙ‌پاره‌ی آسمان‌های نامتØد را به يکديگر وصله زنم
تا مردم چشم تاريخ را برکلمه‌ی همه‌ی ديوانها ØÚ© کنم -
مردمی که من دوست می‌دارم
سهمناک‌تر از بيشترين عشقی که هرگز داشته‌ام.... ".(۲۷)
او در پاسخ به اين سوال در باره کتاب Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ú©Ù‡ : "آيا شده است Ú©Ù‡ به خاطر اجازه نشرش به خود سانسوری بپردازيد؟",Ú¯Ùت:
" ...نه ØŒ برای اينکه اجازه دادن به سانسور شدن ØŒ به عقيده من ÙŠÚ© نوع تسليم است. من Øتی ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… اثری را Ú©Ù‡ دستور می‌دهند مثلا" Ùلان جايش را بايد Øذ٠کرد اصلا"منتشر نشود. "(Û²Û¸)
Ùˆ "Ùلان جا"هادر کتاب Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùراوانند؛ Ú©Ù‡ نمونه اند اينها :
" ....آخوند: صاØب عقايد پوسيده.
آخوند(يا ملا)شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل.
آخوند، نباشد درد و غم!
آگر به دعای بچه‌ها بود، يک آخوند زنده نمی‌ماند!
شمر Ùˆ يزيد اگر برای امام Øسين Ùˆ اهل بيتش بد بودند، برای آخوند Ùˆ روضه خوان Ú©Ù‡ خوبند!......" (Û²Û¹)
Ùˆ شاملوی پژوهشگر نيک می‌دانست، "Ùلان جا"ها همه‌ی اسرارند":
" ....آن وقت که با"عام"(توده‌های مردم) گويم سخن
آنرا گوش دار!
که آن همه "اسرار" باشد!
هرکه "سخن عام" مرا رها کند که:
- "اين سخن ، ظاهر است ، سهل است!"
از من
و سخن من ، بر(ميوه) نخورد!
هيچ ، نصيبش نباشد!
بيشتر اسرار، در آن "سخن عام" Ú¯Ùته شود!"(Û³Û°)
" ......ماجرای کتاب کوچه‌ی اØمد شاملو بی‌شباهت به Øماسه‌ای پايان ناپذير نيست....Ùقط تخيل شاملو می‌توانست چنين چيزی را تصور Ùˆ به واقعيت نزديک کند. ....کاری با اين عظمت را در کشورهايی Ú©Ù‡ منطق Ùرهنگی بر آن‌ها Øکومت می‌کند، کسی ÙŠÚ© تنه انجام نمی‌دهد. ولی به نظر می‌رسدکشور ما Ùقط کشور رستم Ùˆ اسÙنديار نيست Ú©Ù‡ برای رسيدن به مقام قهرمانی بايد هزارخطررا به جان خريد, بلکه کشور هرکول های Ùرهنگی مثل دهخدا , اØمد کسروی Ùˆ اØمد شاملو هم هست: ÙŠÚ© تنه به سراغ تخيل Ùولکلوريک ÙŠÚ© ملت چند سرعائله رÙتن Ùˆ قدرشناسانه Ùˆ Ùروتنانه ØŒ Ùˆ درعين Øال مشتاقانه Ùˆ آزمندانه ياد گرÙتن Ùˆ ياداشت کردن. از اين نظر شاملو، گرچه دانشمند به معنای امروزين کلمه نيست ØŒ قابل مقايسه با ابوريØان بيرونی است: Ùˆ اگر جنس عوض کند، شهرزاد قصه گوست. اين آدمها- Ùردوسی ØŒ ابوريØان ØŒ ابن سينا، سهروردی ØŒ دهخدا، شاملو – سر Ùˆ گردنی از همگان بالاتر می‌ايستند.
اين جنم از آن جنم‌های پيغمبران عهد عتيق "هومر" يونانی ØŒ Ùردوسی طوسی ØŒ ابوالÙضل بيهقی ØŒ مسعودی مروج الذهب ØŒ "اوويد"رومی ØŒ "دانته اليگری "ايتاليايی ØŒ "جÙری چاسر" Ùˆ "شکسپير" انگليسی است Ú©Ù‡ مدونان بزرگ تواريخ Ùˆ قصص Ùˆ روايات خيالی ملل خويش اند. اين قهرمانان بزرگ Ùرهنگی به نثر، به شعر Ùˆ به زبان تاريخ Ùˆ قصه Ùˆ مثل Ùˆ متل جهان‌های مخÙÛŒ مانده‌ی ملل خويش را درونی کردند، Ùˆ اگر از خودگذشتگی Ùˆ Ùداکاری Ùˆ غيرت اينان نبود، امروز بخش عظيم Ùرهنگ جهان در اقيانوس نسيان غرق می‌شد. Ùˆ Ú†Ù‡ بسا Ú©Ù‡ بسياری چيزها غرق شده‌اند Ùˆ ما از آنها هرگز باخبر نخواهيم شد.
بعضی‌ها اگرصدپای سالم داشته باشند به گردپای اين مرد ÙŠÚ© پا نتوانند رسيد. چنين شخصی ØÙ‚ دارد به مدعيان رقابتش Øتی پوزخند هم نزند. وقتی Ú©Ù‡ توجهانی را "اطلس وار" با شاهرگ Ùˆ شانه Ùˆ گردن Ùˆ سينه بالا می‌بری ØŒ جزاير Ùˆ شبه جزاير Ùˆ Øتی درياهای غران Ùˆ توÙان کجا توانند به تو رسيد؟"(Û³Û±)
***
دوم مرداد:".... اØمد شاملو رÙت, Ùˆ اين همه چراغ رابطه Ú©Ù‡ خاموش شد. در سوگ او Ú†Ù‡ بگويم Ú©Ù‡ ÙŠÚ© رگم هشيار نيست. اما تسلی آيدا همين بس Ú©Ù‡ Ù†Ú¯Ù‡ دارنده ÛŒ نيکوی امانت مردم ايران بود, وگرنه اين Ù‚Ø¯Ø Ù…Ø§Ù„Ø§Ù…Ø§Ù„ از در Ùˆ گوهر زودتر شکسته بود" (Û³Û²)
قدØÛŒ Ú©Ù‡ در خيزش آزاديخواهانه ÛŒ بخشی از مردم , بار ديگر در شعار های نوشته Ùˆ سرود شده گوهر خويش عرضه کرد :
" بگذار بر خيزد مردم بی لبخند
بگذار برخيزد!
...........
بر برکه ÛŒ لاجوردين ماهی Ùˆ باد Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ کند اين مديØÙ‡ Ú¯ÙˆÛŒ تباهی؟
مطرب گور خانه به شهر اندر چه می کند
زير دريچه های بيگناهی؟
بگذار بر خيزد مردم بی لبخند
بگذار بر خيزد! (۳۳)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زيرنويس:
Û±- خسرو قديری ØŒ زمانه ØŒ شماره Ù¡ØŒ مهرماه ١٣٧Ù
Û² اØمد کريمی Øکاک ØŒ اØمد شاملو، شاعر ماندگار، سخنرانی در شمال کاليÙرنيا، از ويژه نامه‌ی ØŒ چنين
گويد بامداد شاعر ٢٠٠٠- سوئد
Û³- رضا سيد Øسينی , اØمد شاملو Ø› شاعر شبانه ها Ùˆ عاشقانه ها, گرد آورنده Øبيب صاØب اختياری ,انتشارات هيرمند , سال Û±Û³Û¸Û±
۴- جواد مجابی ، تا شعر برجاست ، شاملو برجاست ، ٥ مرداد ١٣٧٩، از ويژه نامه چنين گويد، بامداد شاعر
Ûµ- اØمد کريمی Øکاک ØŒ منبع شماره Û²
Û¶- Ù…Øمد علی سپانلو , منبع شماره Û³
۷- اسماعيل نوری علاء , صور اسباب در شعر امروز ايران , انتشارات بامداد , تهران , سال ۱۳۵۴
Û¸- Ùروغ Ùرخزاد , اØمد شاملو , شاعر شبانه ها Ùˆ عاشقانه ها, گرد آورنده Øبيب صاØب اختياری ,انتشارات هيرمند , سال Û±Û³Û¸Û±
Û¹- اشاره به کتاب " نامداران ايرانی" تهيه شده توسط آقای عباس ميلانی ست , من هنوز اين کتاب را نديده ام , بهمين دليل در اينجا به تکه ای از معرÙÛŒ اين کتاب توسط آقای مسعود بهنود اشاره Ù…ÛŒ کنم , Ú©Ù‡ در سايت آقای بهنود Ùˆ بی بی سی Ùارسی آمده است :" ...پر Ùروش ترين Ùˆ تکرار شونده ترين شاعر اين دوران اØمد شاملو نامش در اين کتاب نيست ...". در بخش ادبيات اين کتاب Û±Û²Û°Û° صÙØÙ‡ ای Ú©Ù‡ به زبان انگليسی منتشر شده است Ùروغ Ùرخزاد Ùˆ مهدی اخوان ثالث Ùˆ..... به عنوان نامداران عرصه ادبيات( شعر) معرÙÛŒ شده اند.
Û±Û°- مهدی اخوان ثالث , اØمد شاملو , شاعر شبانه ها Ùˆ عاشقانه ها, گرد آورنده Øبيب صاØب اختياری ,انتشارات هيرمند , سال Û±Û³Û¸Û±
Û±Û±- اØمد کريمی Øکاک ØŒ اØمد شاملو، شاعر ماندگار، سخنرانی در شمال کاليÙرنيا، از ويژه نامه‌ی ØŒ چنين
گويد بامداد شاعر ٢٠٠٠- سوئد
Û±Û²- عبدالکريم سروش ØŒ (به نقل از ØاÙظه)ØŒ ايران استار (تورنتو)ØŒ سال Ù¢Ù Ù Ù
Û±Û³- اØمد شاملو,کتاب جمعه , تهران , Û´ مرداد سال ١٣٥٨ , شماره Û±
Û±Û´ÙˆÛ±ÛµÙˆÛ±Û¶ÙˆÛ±Û·- از سروده های اØمد شاملو
Û±Û¸- اØمد شاملو، "آرمان هنر جز تعالی تبار انسان نيست"ØŒ آدينه ØŒ شماره ٧٢، مرداد١٣٧١
Û±Û¹- اØمد شاملو ØŒ Ù…Ùاهيم رند Ùˆ رندی در غزل ØاÙظ، زمانه ØŒ امريکا
Û²Û°- اØمد شاملو، منبع شماره Û±Û¶
Û²Û±- دکتر خسرو Ùرشيد Ùر, از دانشگاه تهران , اØمد شاملو , شاعر شبانه ها Ùˆ عاشقانه ها, گرد آورنده
Øبيب صاØب اختياری ,انتشارات هيرمند , سال Û±Û³Û¸Û±
۲۲- منبع شماره ۱۶
Û²Û³- عمران صلاØÛŒ ØŒ از دÙتر الهامات ØŒ برگرÙته از دÙتر هنر، شماره ٨، سال ١٣٧٦
Û²Û´- اØمد شاملو، "آرمان هنر جز تعالی تبار انسان نيست"ØŒ آدينه ØŒ شماره ٧٢، مرداد١٣٧١
Û²Ûµ- رضا براهنی ØŒ ديباچه اØمد شاملو، "صد پا به گرد آن پا نرسد" ØŒ شهروند، شماره ٣٥١، ٢١Ùروردين ١٣٧٧
Û²Û¶- اØمد شاملو، زمانه ØŒ شماره Ù¡ØŒ مهر١٣٧Ù
Û²Û·-اØمد شاملو، هوای تازه ØŒ انتشارات نيل ØŒ چاپ پنجم
Û²Û¸- اØمد شاملو، زمانه ØŒ شماره Ù¡ØŒ مهر١٣٧Ù
Û²Û¹- اØمد شاملو، کتاب Ú©ÙˆÚ†Ù‡. Øر٠آ، دÙتر دوم انتشارات مازيار، ١٣٥٨
Û³Û°- شمس تبريزی. خط سوم ØŒ دکتر ناصرصاØب الزمانی ØŒ تهران
Û³Û±- رضا براهنی ØŒ ديباچه اØمد شاملو، "صد پا به گرد آن پا نرسد" ØŒ شهروند، شماره ٣٥١، ٢١Ùروردين ١٣٧٧
Û³Û²- سيمين دانشور, اØمد شاملو , شاعر شبانه ها Ùˆ عاشقانه ها, گرد آورنده Øبيب صاØب اختياری ,انتشارات هيرمند , سال Û±Û³Û¸Û±
Û³Û³- اØمد شاملو
...
برگرÙته از گویا نیوز