ملاقاتی با دوریس لسینگ
نوشته جویس کارول اوتس
منتشر شده در مجله Southern Review اکتبر 1973
مترجم : آزاده دواچی
مقدمه مترجم
دوریس لسینگ Ùˆ جویس کارول اوتس از نویسندگان به نام انگلیسی Ùˆ آمریکایی Ù…ÛŒ باشند . Ú¯Ùتگوی زیر ترجمه ای است از ملاقات Ùˆ مشاهدات اوتس با لسینگ گرچه این Ú¯Ùتگو به نظر ساده Ù…ÛŒ رسد، اما اوتس با زیرکی در پس این Ú¯Ùتگو نقدها Ùˆ معضلات جامعه ادبی آمریکا Ùˆ انگلیس را هم نهاده است.
در این Ú¯Ùتگو اوتس نقطه نظرات Ùˆ دیدگاههای لسینگ را بیان کرده Ùˆ درنهایت نظر خودش را به عنوان منتقدی آگاه قرار میدهد . هد٠اوتس در این Ú¯Ùتگو بالا بردن شخصیت ادبی لسینگ Ùˆ یا بزرگ جلوه دادن ÙˆÛŒ نیست ØŒ بلکه رونمایی Ú©Ù„ÛŒ از شخصیت این زن نویسنده انگلیسی است. اغلب منتقدان Ùمنیست اوتس را به خاطر ترسیم شخصیتهای ضعی٠زنانه نقد کرده اند Ùˆ برعکس در نقدهای لسینگ Ùمنیستها بر این باورند Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ در عین زن بودن ØŒ به مسائل Ùˆ معضلات سیاسی Ùˆ اجتماعی زمان خود آگاه بوده است؛ گرچه اوتس Ùˆ لسینگ خود را جزو Ùمنیستها نمی دانند . در این Ú¯Ùتگو به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ هر دو نویسنده بیشتر نگرانی خود را راجع به Ú©Ù„ اجتماع Ùˆ نهاد بشری بیان کرده اند Ùˆ در واقع با دیدی Ùرا جنسیتی رویکردهای مختل٠اجتماع خود را در کنار هم قرار داده Ùˆ به بررسی آنها پرداخته اند . هر دو زن به عنوان اÙراد Øساس جامعه Ùˆ به عنوان عضوی Ú©Ù‡ مسئله زن بودنشان را در آخرین رده کاریشان قرار داده اند ØŒ به کنکاش Ùˆ جستجوی روØÛŒ انسانی Ùˆ Ùرار از دنیای پست آدمها پرداخته اند. برای آنها زن بودن از آن جهت مهم است Ú©Ù‡ در نگاه انتقادایشان به Ùرایندهای مخرب جامعه Ú©Ù…Ú© کند. نکته جالب در مورد این Ú¯Ùتگو ترسیمی است Ú©Ù‡ اوتس از لسینگ کرده Ùˆ با دیدی خاضعانه ÙˆÛŒ را به عنوان الگویی برای خود بر Ù…ÛŒ شمارد. Ú¯Ùتگو روان ØŒ ساده Ùˆ بدون موضع گیری خاصی است Ùˆ دیدگاههای هر دو نویسنده راجع به مشکلات Ùˆ معضلات انسان مدرن بیان Ù…ÛŒ شود. اهمیت این Ú¯Ùتگو گذشته از مرور نظرات Ùˆ انتقادات دو نویسنده ØŒ Ø´Ú©Ù„ گیری نوعی نگرش زنان به جامعه است Ú©Ù‡ به مرور در طول Ú¯Ùتگو آشکار Ù…ÛŒ شود. زنانی Øساس به مسا ئل سیاسی Ùˆ اجتماعی Ú©Ù‡ این Øساسیتهای ذهنی خود را در آثارشان هم منعکس کرده اند . این Ú¯Ùتگو Ù…ÛŒ تواند به عنوان نوعی از نقد ادبی در نظر گرÙته شود.
در لندن روز سرد Ùˆ تازه Ùˆ Ø¢Ùتابی بود ØŒ یکی از آن روزهای عالی زمستان ،که به نظر Ù…ÛŒ رسید امید بخش بهار باشد. اما در تقویم اینجا الان بهار است. بهار۹۷۲ Û± ،نه زمستان تا انتظارات هر کسی تا اندازه ای دور انداخته شود . همه چیز در اینجا ماهاست Ú©Ù‡ Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ زده است Ùˆ هم اکنون درختان پر از برگند .خورشید Øضور پر قدرتی در آسمان دارد ،اما هنوز هوا به طرز غریبی سرد است ØŒ گویی Ú©Ù‡ زمان مدام تأخیر دارد. درØالی Ú©Ù‡ در سراشیبی خیابان شوت آپ واقع در کیلبورن در لندن قدم Ù…ÛŒ زدم ازنÙسهای گرم مردم در میانه ماه Ù…ÛŒ آگاهم؛ Ùˆ مثل همیشه از شلوغی خیابانهای اصلی Ú©Ù…ÛŒ گیج Ù…ÛŒ شوم ØŒ موج مداوم تاکسی ها Ùˆ اتوبوسهای دو طبقه قرمز Ùˆ براق Ùˆ ماشینهای شخصی Ùˆ سکوتی Ú©Ù‡ در میان این همهمه Øضور پیدا Ù…ÛŒ کند . نبودن صدای بوق Ùˆ سروصدا غیر منتظره است. این تضاد برای آمریکاییها در لندن تعجب برانگیزاست ،این چنین جمعیت عظیمی از مردم Ú©Ù‡ در مکانهای Ú©ÙˆÚ†Ú© ازدØام Ù…ÛŒ کنند،بدون اینکه کوچکترین مزاØمتی برای یکدیگر درست کنند Ùˆ یا Øتی تصویر واضØÛŒ از این ازدØام را نشان دهند.اغلب اینگونه است Ú©Ù‡ یک دقیقه در رÙتن از جاده ای شلوغ هر کس را به آرامشی کامل Ù…ÛŒ رساند، طبیعت ساده Ùˆ دور از ذهن گرین پارک Ú©Ù‡ دقیقا مثل یک روستاست Ùˆ -Øتی مثل یک روستای Ú©ÙˆÚ†Ú© لبخند Ù…ÛŒ زند- از یک سو از پیکادیلی چند ثانیه راه است Ùˆ از طر٠دیگر به بازاری Ù…ÛŒ رسد Ùˆ همینطوربه خانه دریس لسینگ Ú©Ù‡ Ùقط چند مایل از بزرگراه کیلبورن Ùاصله دارد Ú©Ù‡ به طرز خارق العاده ا ÛŒ ساکت Ùˆ دنج است. جایی دور اÙتاده، انگار Ú©Ù‡ دورترین خانه در این شهر است. در جاده کینگز کراÙت خیابانی Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ پر پیچ وخمی است Ú©Ù‡ دریس لسینگ در آخرین طبقه یکی از خانه های زیبا ØŒ خوش ساخت آن Ú©Ù‡ به صورت تک واØد یا نیمه جدا هستند، زندگی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ با دیوارهای آجری Ùˆ سنگی باغچه هایشان را از خیابان Ù…ØاÙظت Ù…ÛŒ کنند. بوی خوش عل٠تازه چیده شده در هوا پیچیده شده Ùˆ Ùراوانی گلها Ùˆ درختان پر برگ به نظر جایشان در این هوای سرد نیست . در طبقه بالا اتاقی است Ú©Ù‡ هم اتاق غذا خوری Ùˆ هم اتاق کار لسینگ در آنجا است Ú©Ù‡ منظره اش رو به Øیاط پر درختی است Ú©Ù‡ با شاخ Ùˆ برگ زیبای درختان در نور خورشید Ù…ÛŒ درخشد درست مثل من Ú©Ù‡ در اتاق Øضور پیدا Ù…ÛŒ کنم. اتاقی با چیدمانی وسیع Ùˆ متناسب Ú©Ù‡ در یک انتهایش تخته ای برای Ù†Ú¯Ù‡ داشتن گلدانهای Ú©ÙˆÚ†Ú© است Ùˆ در طر٠دیگرش میز تØریری وسیع Ú©Ù‡ پوشیده از کاغذها Ùˆ کتابها است . آپارتمان از Ù„Øاظ استانداردهای لندن بزرگ است Ùˆ خانه ای راØت Ùˆ مناسب برای زندگی Ú©Ù‡ با وسایل دریس لسینگ مثل قالی ها، بالشها Ùˆ میزها Ùˆ Ù‚Ùسه های کتاب پر شده است.
دریس لسینگ رک Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ رÙتاری خانمانه دارد Ùˆ بسیار گیرا است . موهای بلند Ùˆ خاکستری اش را پشت سرش گوجه کرده ØŒ صورتش قلمی Ùˆ جذاب است ØŒ دقیقا مثل عکس های دریس لسینگی Ú©Ù‡ مدتها کتابهایش را خوانده بودم Ùˆ تØسینش کرده بودم . بالاخره او را Ú©Ù‡ دیدم اØساس ضع٠کردم(البته در خیالم) Ùˆ بعد خودم را در Øضور این زن روشنÙکر ØŒ دارای اعتماد به Ù†Ùس Ùˆ با وقار پیدا Ù…ÛŒ کنم . به کیلبورن نیم ساعت قبل آمده بودم تا پرسه ای در اطرا٠بزنم Ùˆ همسایگانی را Ú©Ù‡ کنار دریس لسینگ زندگی Ù…ÛŒ کردند، ببینم Ùˆ بالاخره Ú©Ù‡ خودش را دیدم ØŒ تعجب کردم Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ سادگی Ùاصله میان ما خط خورد. بالطبع همه چیز در نظر من Ú©Ù…ÛŒ Ù…Øسور کننده به نظر Ù…ÛŒ رسد. Ùˆ قتی ایستگاه زیرزمینی کیلبورن را تر Ú© کرده بودم ،در یک مرکز خبری توق٠کرده بود Ù… Ùˆ با شگقتگی خبر تلاش برای ترور جورج والس را خوانده بودم . به خانم لیسنگ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ من هنوز این قدر از این اخبار متØیرم Ú©Ù‡ به سختی Ù…ÛŒ توانم Ùکر کنم Ùˆ از این اعمال اخیر خشونت متØیر Ùˆ آشÙته شده ام . Ùˆ مثل خیلی از آمریکاییها در کشورهای خارجی اØساس شرم داشتم. خانم لسینگ با Øس همدردی در مورد مشکلات خشونت در Ùرهنگ معاصر مخصوصا آمریکا صØبت Ù…ÛŒ کرد . " هر کس در مزرعه موقعی Ú©Ù‡ من کودک بودم تÙÙ†Ú¯ داشت ." دریس لسینگ این جمله را Ú¯Ùت در Øالیکه به دوران کودکیش در رودیژیای جنوبی اشاره Ù…ÛŒ کرد . " آنها بیرون Ù…ÛŒ رÙتند Ùˆ به مارها شلیک Ù…ÛŒ کردند . به نظر کاملا طبیعی بود Ú©Ù‡ آنها را بکشند . هیچ کس نپرسیده بود Ú©Ù‡ چرا ؟چرا کشتن ؟کاملا به نظر عادی Ù…ÛŒ رسید." خانم لسینگ از من سؤا لهای بسیار نکته بینانه ای را در مورد جو سیاسی آمریکا پرسید Ú©Ù‡ آیا کسی Ù…ÛŒ تواند جای والس را بگیرد یا نه ( از آنجایی Ú©Ù‡ امروز ØµØ¨Ø Ø¨Ù‡ نظر Ù…ÛŒ رسید ÙˆÛŒ ممکن است بهبود نیابد ) Ùˆ یا اینکه به نظر من این همه تلاش های اعتراض آمیز ضد جنگ طولانی Ùˆ شجاعانه واقعا خوب انجام شده است یا نه؟ به نظر Ù…ÛŒ رسید Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ بیشتر Ùˆ عموما با آمریکا Ùˆ اÙکار آزادی خواها Ù† همدردی Ù…ÛŒ کند تا با انگلیس. وقتی Ú©Ù‡ عقیده ام را راجع به این موضوع خاطر نشان کردم او Ú¯Ùت Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد آمریکا یی ها نوشته هایش را بهتر درک Ù…ÛŒ کنند.
"در انگلستان اگر شما مدام کارتان را منتشر Ú©Ù†ÛŒ انگار Ú©Ù‡ شما دوست دارید کارتان بی ارزش شود." او Ú¯Ùت : " در آمریکا تصور هر کس از منتقدان ØŒ مکاشÙÙ‡ هر اثر است گویی Ú©Ù‡ تلاشهای هر کس علاقه ای است برای پرش از موانع وچیرگی بر آنها . در مورد واکنش به رمان اخیرش در انگلستان از او پرسیدم رمان خارق العده راهنمایی برای سقوط به دره (1971). ÙˆÛŒ Ú¯Ùت : "خوانندگانی Ú©Ù‡ آن را بهتر از همه Ùهمیده بودند جوانان بودند. "
راهنمایی برای سقوط به دره رمانی معنوی Ùˆ ماورایی است ( از دسته بندی های خانم لسینگ) Ùˆ همدردی Ø´Ú¯Ùتی را با روØÛŒ زایل شده نشان Ù…ÛŒ هد . این رمان سرگذشت استاد درس هنرمندان Ùˆ نویسندگان برجسته یونان است Ú©Ù‡ جهانی خیالی از کهن الگو های اساطیر Ùˆ نمایشنامه را تجربه Ù…ÛŒ کند Ùˆ بهبودش بازگشت به دنیای پست Ùˆ کوته بینانه Ùˆ خود ناپذیر عقل است . در مؤخره توسط خود نویسنده مشاهدات جالب ÙˆÛŒ را بیان Ù…ÛŒ شود ،که تÙسیر ادراک خارق العاده بشر به عنوان نوعی غیر عادی است - Ú©Ù‡ او باید یک ایرادی داشته باشد- تنها واکنشی است Ú©Ù‡ در Øال Øاضر از پزشکان معمولی Ù…ÛŒ توان انتظار داشت . از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا با کارهای رونالد لینگ Ú©Ù‡ ایده هایش مشابه ÙˆÛŒ است مواÙÙ‚ است یا نه .
" بله. هر دوی ما در جستجوی پدیده خارق العاده ای هستیم Ú©Ù‡ تجربه ای غیرقابل دسته بندی است Ú©Ø´ÙÛŒ روØÛŒ Ùˆ روانی Ú©Ù‡ دنیای عوامانه آن را دیوانگی قلمداد Ù…ÛŒ کند. به گمان من لینگ بسیار شجاع بوده Ú©Ù‡ Ùرضهای اولیه اقرارات درونی خودش را مورد پرسش قرار داده است. در امریکا روانپزشکی به نام توماس شاش در کتاب تولید دیوانگی ادعای مشابهی کرده است . ÙˆÛŒ جایگاهی بنیادین را در این زمینه از آن خود کرده است."
( شاش- البته اÙراط گرایانه -این گونه بیان کرده Ú©Ù‡ آشÙتگی روانی ØŒØقوق شهروندی تمام Ùˆ کمالی را ارائه Ù…ÛŒ کند از جمله شامل ØÙ‚ دستگیر شدن Ùˆ تلاش برای جرم Ùˆ جنایت Ù…ÛŒ باشدو نباید با آن به عنوان بیمار برخورد شود. بنا به عقیده ÙˆÛŒ مداخله پزشکی تنها راه ساده برای کنترل اÙرادی است Ú©Ù‡ با این سیستم نا هماهنگند Ùˆ همه اینها با هم برای روانپزشکان Ùˆ دیگر قدرتمندان بسیار ساده است Ú©Ù‡ کسانی را Ú©Ù‡ دوست ندارند به عنوان بیمار روانی بشناسند. )
خانم لسینگ اÙرادی را Ù…ÛŒ شناخته است Ú©Ù‡ بینش ها ÛŒ رمز گرای Ùˆ اخلاقی را به ÙˆØ¶ÙˆØ ØªØ¬Ø±Ø¨Ù‡ کرده اند . پس از انتشار کتاب سنت شکنش با نام " دÙترچه طلایی" (1962) ÙˆÛŒ نامه های بسیار ÛŒ را از مردمی دریاÙت کرد Ú©Ù‡ در بیمارستان روانی بستری بوده اند Ùˆ یا به شدت تØت مداوای روانپزشکان معمول بوده اند ØŒ اما در نظر خانم لسینگ آنها واقعا دیوانه نیستند Ùˆ اصلا بیمار نیستند.
از او پرسیدم Ú©Ù‡ آیا واژه هایی عرÙانی Ùˆ خیالی گمراه کننده بوده یا خیر Ùˆ یا اینکه این تجارب کاملا طبیعی Ùˆ نرمال است یا نه؟
ÙˆÛŒ Ú¯Ùت: " Ùکر Ù…ÛŒ کنم بله . غیر از آن مواردی Ú©Ù‡ علیه صØبت کردن آنها هشدار داده میشود. بسیار معمول است Ú©Ù‡ مردم چیزهایی را تجربه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ از پذیرش آن Ù…ÛŒ هراسند، مردم از این Ù…ÛŒ ترسند Ú©Ù‡ به آنها برچسب دیوانه Ùˆ یا بیمار زده شود Ú©Ù‡ طبقه بندی کاÙÛŒ برای این دسته از تجربه نیست "
چون این مسئله مشکل مشابهی است Ú©Ù‡ من در نوشته هایم با آنها مواجه Ù…ÛŒ شوم،از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا ÙˆÛŒ اØساس نمی کند Ú©Ù‡ انتقال تجربه این نوع عرÙان در قالب داستان Ùˆ یا هر اثری Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشدتا با خیل وسیعی از مخاطبان ارتباط طبیعی برقرار کند بسیار مشکل باشد؟ ÙˆÛŒ مواÙقت کرد Ùˆ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ Øداقل در انگلستان منتقدان ادبی تمایل دارند Ú©Ù‡ از نقطه نظراتی Ú©Ù‡ مال خودشان نیست Ùˆ در واقع خارج از واکنشی عا دی است بگذرند . من نام کولین ویلسون را ذکر کردم Ú©Ù‡ نظرش را را با نوشته های روانشناس آمریکایی آبراهام مسلو ( در راه کارهای جدید روانشناسی: مسلو Ùˆ انقلاب پس از Ùروید) بسیار همسان Ù…ÛŒ داند Ùˆ Øداقل یک نقد را راجع به کارهایش دریاÙت کرده بود Ú©Ù‡ در تلاش بوده هوش او را رد کند Ùˆ اینکه من معتقد بودم این روند در Ú©Ù„ کاملا با روشهای نقد ادبی انگلیسی همسان است . خانم لسینگ Ú©Ù‡ کولین ویلسون را ملاقات کرده بود Ú¯Ùت Ú©Ù‡ منتقدان Ùˆ بازبینان ادبی همیشه قصد داشته اند Ú©Ù‡ موÙقیت سریع Ùˆ زود هنگام کولین ویلسون Ú©Ù‡ با کتاب غریبه Ùˆ وقتی تنها بیست Ùˆ سه سال داشت نوشت را تلاÙÛŒ کنند ØŒ اما او آگاه Ùˆ بسیار پر توان Ùˆ نویسنده ای مهم است . گرچه واکنش های نقادانه به کتابهایی از این نوع یا هر کتا ب دیگری Ú©Ù‡ تلاش Ù…ÛŒ کند با تجارب به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ø±Ùانی همسویی خود را نشان دهند با مخالÙت شرایط Øاضر روبه رو خواهند شد.
یکی از نتایج Ùراگیر کارهای لسینگ دو کتاب اخیر راهنمایی Ùˆ شهر چهار در Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در ارتباط با تجربه عرÙانی زندگی عادی است. برای اینکه نشان دهند اعضاء جامعه Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ قانونی دیوانه Ùˆ یا به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÛŒÙ…Ø§Ø± هستند ممکن است در Øقیقت در ارتباط با واقعیتهای عمیق تر شاعرانه تر Ùˆ انسانی تری از اعضای به ظاهر سالم اجتماع باشند. اما هر دوی این رمانها ØŒ نوع مشکلی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ خوانندگان با هوش را هم گیج Ù…ÛŒ کنند . وقتی Ú©Ù‡ برای اولین بار رمان شهر چها ر دره را برای بررسی Ùˆ نقد در مجله " نقد شنبه" خواندم از جسارت نویسنده متØیر شدم Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ قهرمان زن خود را در Ù…Øیطی عادی وطبیعی به کار برده است Ùˆ ÙˆÛŒ را در معرض تجارب خارق العا ده ای قرار داده بود Ùˆ او را نه تنها تا انتهای زمان Øال بلکه تا زمان آینده Ùˆ نهایتا با مرگ اش نزدیک به انتهای قرن بیستم ترسیم کرده بود . نمی توانم به خاطر بیاورم Ú©Ù‡ تا به Øال همچین رمانی خوانده باشم . واین سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ بیشتر در پنج سری آخر رمان Ùرزندان آشوب مشاهده شد Ú©Ù‡ در سال 1952 اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد Ùˆ زندگی مارتا Ú©Ùˆ ئست قهرمان زن داستان را دنبال Ù…ÛŒ کند.
از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ در Øال Øاضر Ú†Ù‡ کاری انجام Ù…ÛŒ دهد Ùˆ یا اینکه Ù…ÛŒ خواهد مکاشÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ ادامه دهد؛ اما ÙˆÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ در این صورت ممکن است Ú©Ù‡ متهم به پسرÙت کارهایش شود در آن رمان او به نگرانی های یک زن Ú©Ù‡ ازدواج ،زندگی اش را از هم پاشیده بود Ùˆ به یک باره زندگی اش پوچ Ùˆ بدون معنا Ù…ÛŒ شود؛ خاتمه Ù…ÛŒ دهد. " عنوان تابستان قبل از تاریکی Ùˆ زن در آن زنی است Ú©Ù‡ همسرش را از دست Ù…ÛŒ دهد آن طوری Ùرو Ù…ÛŒ ریزد Ú©Ù‡ او شاهد Ùرو ریختن زنان بوده است." لسینگ خاطر نشان کرد Ú©Ù‡ ازدواج خودش خیلی با دوام نبوده Ùˆ مدواما هم بر ÙˆÛŒ تأثیر نگذاشته است اما این طبیعت یک زن Ú©Ù‡ کاملا با ازدواجش تعری٠می شود از دیر باز مورد توجهش بوده است. پیشتر ÙˆÛŒ تصمیم داشت Ú©Ù‡ مجموعه ای از داستانهای کوتاه را تهیه کند Ú©Ù‡ در ویرایش آمریکایی وسوسه جک اورکنی Ùˆ در ویرایش انگلیسی داستان مرد مجرد نامیده Ù…ÛŒ شد.
لسینگ برنامه ای را ترتیب داد تا برای پنج سری سخنرانی Ú©Ù‡ قرا ر بود در مدرسه جدید اجرا شود به آمریکا رود Ùˆ بسیار مشتاق رÙتن به این سÙر بود Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù‡ دوستانش راببیند ØŒ گردش کند Ùˆ اگر امکانش بود به جنوب شرقی هم برود.
آخرین سÙر او به آمریکا در سال Û±Û¹Û¶Û¹ بود ØŒ زمانی Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ سخنرانیهای بسیاری را در دانشگاههای مختل٠ارائه داد. در آن زمان کرت وانه گات را ملاقات کرد، کسی Ú©Ù‡ من خیلی خوب Ù…ÛŒ شناختمش ØŒ Ùˆ لسینگ همیشه نوشته هایش را بسیار تØسین Ù…ÛŒ کرد . این امر من را بیشتر Ø´Ú¯Ùت زده کرد ،از آنجایی Ú©Ù‡ نوشته های لسینگ در طبیعت ادبی شان از کارهای وانه گات استوار تر بودند،اما نگرانی مشابه آنها برای دیوانگی جامعه Ùˆ تمایلات خود مخربش Ù…ÛŒ توانست تو ضیØÛŒ برای این علاقه باشد. لیسنگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ شنیده است - Ú©Ù‡ البته من خودم شخصا نشنیده بودم - Ú©Ù‡ وانه گات قصد ندارد کتاب دیگری بنویسد Ùˆ این مسئله اور ا آزرده است او Ùکر Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ وانه گات قطعا نویسنده خوبی است . ÙˆÛŒ رمان مسلخ شماره پنج را به عنوان کتابی تأثیر گذار ذکر کرد.
جالب بود Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ با نورمن میلیر هم اØساس قرابت Ùˆ نزدیکی داشت Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ برخوردهای منتقدانه نسبت به دو کتاب سواØÙ„ شمال Ø¢Ùریقا Ùˆ پارک آهو دریاÙت کرده است کاملا غیر منصÙانه بوده است Ø› او Ú¯Ùت : " آنها کتابهای خوبی هستند." من این نکته را ذکر کردم Ú©Ù‡ گاهی اوقات مسئله جالب در مورد میلر جزئیات Ú©ÛŒÙت زیباشناشناختی کارهایش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هویت کامل زمانی است Ú©Ù‡ در آن Ù…ÛŒ زیسته است Ùˆ آرزویش برای تØت تأثیر قرار دادن کامل وجدان های آن زمان Ø› بیان کردن خودش به عنوان نماینده معنوی دوره زندگی اش Ùˆ تضادهای آن مانند Øس انجام وظیÙÙ‡ اش در کارهای او به خوبی به چشم Ù…ÛŒ خورد.
من Ú¯Ùتم: " در آغاز سری داستانهای مارتا کؤست اØتمالا شما نمی توانید بÙهمید Ú©Ù‡ داستان Ú†Ù‡ طور خاتمه Ù…ÛŒ پذیرد، خواننده دلسوز زندگی مارتا را دنبال Ù…ÛŒ کند Ùˆ نمی تواند Ú©Ù…Ú©ÛŒ کند مگر آنکه همراه با مارتا دگرگون شود." خانم لسینگ در مورد کارهای خودش آرام بود Ùˆ شاید اشتیاق من او را Ú©Ù… رو کرده بود ØŒ گرچه من به او نگقتم Ú©Ù‡ در اØساسش کاملا اشتبا Ù‡ است Ú©Ù‡ نوشته هایش ممکن است تأثیری را Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ خواسته نداشته باشند : کتاب دÙترچه طلایی به تنهایی ذهن زنان جوان را بسیار دگرگون کرده بود. آیا کس دیگری بود Ú©Ù‡ خانم لسینگ با آنها اØساس قرابت Ùˆ نزدیکی کند؟"
او نام سال بلورا ذکر کردو البته نام دی اچ لاورنس Ùˆ همینطور نویسنده Ø¢Ùریقایی نادین گوردمیر.
( خانم لسینگ نمی تواند به کشور زمان کودکی Ùˆ دختری اش ،رو دژیا جنوبی ØŒ بازگردد چراکه ÙˆÛŒ مهاجر ممنوع الورود است Ùˆ دلش برای علÙزارهای Ø¢Ùریقای جنوبی تنگ شده است دخترش را چندین بار Ùرستاده تا عکسهای رنگی از گلهای Ø¢Ùریقایی بگیرد Ú©Ù‡ در آپارتمانش آنها را به نمایش گذاشته است).
خانم لسینگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ ایده کاری را در ذهن دارد Ú©Ù‡ در مورد دو مرد در زندان است Ú©Ù‡ الان قصدنوشتن ندارد (مثل وانه گات Ú©Ù‡ مدتها در مورد بمب آتش زا شهر درسدن در آلمان Ú©Ù‡ موضوع نمایان داستان مسلخ گاه شماره پنج بود ننوشت ) شاید این کار Ú©Ù‡ روزی ممکن است لسینگ آن را به رشته تØریر درآورد به پیش زمینه ÙˆÛŒ در Ø¢Ùریقای جنوبی مربوط باشد.
چیزی Ú©Ù‡ در مورد آمریکا در مدت سÙرش او را هیجانزده Ù…ÛŒ کرد Ø±ÙˆØ Ø¢Ø²Ø§Ø¯ÛŒ خواهی Ùˆ هیجان در جوانان بود. ÙˆÛŒ در دانشگاه ایا لتی نیویورک در شهر بوÙالو در سال Û±Û¹Û¶Û¹ سخنرانی داشت وقتی Ú©Ù‡ دانشگاه در شرایط بØرانی بود، ( شرایطی Ú©Ù‡ نشریات به طور غیر قابل توجیهی آن را نادیده Ù…ÛŒ گرÙتند Ùˆ تمام اخبار خود را برروی کلمبیا Ùˆ برکلیمتمرکز Ù…ÛŒ کردند) ØŒ پس از آن لسینگ به استونی بروکرÙت. با آنکه در آن زمان چندان مؤسسه رادیکالی نبود وبلاÙاصله شورشهاو خشم دانشجویات را با Ùشار Ùˆ سخت گیری طولانی مدت پلیس بر روی مواد مخدر برانگیخت. بعد از ملاقات این دو دانشگاه ،خانم لسینگ برنامه ریزی کرد Ú©Ù‡ به همه مناطق برکلی برود؛ جایی Ú©Ù‡ قراربود سخنرانی دیگری ارائه دهد. در Ú©Ù„ خانم لسینگ بسیار تØت تأثیر دانشجویان Ùˆ اÙراد جوان قرار گرÙته بود ،با کسانی Ú©Ù‡ در آنجا آشنا شده بود. از او پرسیدم Ú©Ù‡ آیا امکان دارد Ú©Ù‡ او در اینجا به صورت تمام وقت به تدریس بپردازد اما ÙˆÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ در پذیرÙتن این چنین مسؤلیتی تردید دارد ( به او شغلی بسیار عالی در دانشکده سیتی پیشنهاد شده بود Ú©Ù‡ او با پوزش آن را رد کرده بود) شاید به خاطر اینکه او تØصیلات دانشگاهی خودش را کاÙÛŒ نمی دانست .
او Ú¯Ùت : " من تØصیلات رسمی ام را در سن چهارده سالگی پایان دادم Ùˆ قبل از آن من زیاد چیزی یاد نگرÙتم ." این جمله من را Ø´Ú¯Ùت زده کرد ØŒ زنی Ú©Ù‡ کتابهایش دست آوردهای سرسام آوری را کسب کرده بود، Ùˆ خودش به تنهایی Ùˆ بدون Ø´Ú© مهمترین شخصیت در ادبیات قرن بیستم انگلیس بود برای تدریس در دانشگاه تردید داشت . بیشتر این طور بود Ú©Ù‡ انگار کاÙکای دوباره زنده شده ØŒ خجل Ùˆ بی درد سرو Ùرو اÙتاده باید اصرار کند Ú©Ù‡ کارهایش توسط هرکسی درس داده شوند هر Ùرد تØصیل کرده ای عادی با صلاØیتهای عادی تØصیلی Ù…ÛŒ تواند کارهای او را ندریس کند Ùˆ خودش را تا Øدودی در Øد آنچه Ú©Ù‡ ارائه داده بود نمی دانست . شاید در این امر Øقیقتی بود . اما مجبور شدم Ú©Ù‡ اینگونه Ùکر کنم Ú©Ù‡ دنیای ØرÙÙ‡ ای تدریس کاملا طاقت Ùرسا است Ùˆ چطور Ù…ÛŒ تواند در را به روی کسی ببندد Ùˆ در نتیجه پیش زمینه هوشی ذاتی به نظر ناکاÙÛŒ برسد .
خانم لسینگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ ارتباطات میان نویسندگان انگلیسی Ùˆ دانشگاهها به ندرت اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد اما در آمریکا به نظر امری عادی است. برای Ø§ÙˆØ´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ به خاطر برنامه های نگارش ادبی در آمریکاست Ú©Ù‡ خیلی آکادمیک نیستند اما به نویسندگان مقیم دانشگاه این اجازه را Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ دانشجویانشان را یک یا دوبار در Ù‡Ùته ببینند Ùˆ زمان بیشتری را برای کارهای خودشان به آنها Ù…ÛŒ دهند. در انگلستان بسیاری از نویسندگان ناچارند Ú©Ù‡ در مراکز Ùˆ یا مجله های انتشاراتی کا رکنند. خانم لسینگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ دنیای انتشارات در لندن مدام در Øال تغییر است ویرایشگران مدام ناشران را عوض Ù…ÛŒ کنند ØŒ مراکز انتشار ناپدید Ù…ÛŒ شوند Ùˆ یکی دیگر به Ùˆ جود Ù…ÛŒ آید . در واقع او اخباری را به من گقت Ú©Ù‡ تا به Øال نشنیده بودم ( Ùˆ شاید نشنیده بودم چرا Ú©Ù‡ در جهان رؤیایی اینجا سیر Ù…ÛŒ کردم Ùˆ به طرز عجیبی با اتÙاقات Ù…ØÙ„ÛŒ اینجا در ارتباط نبودم ) در مورد مرکز چاپ مجدد جلد های کتاب Ú©Ù‡ ناشر هر دوی ما بود پنتر3 دو Ù†Ùر از بهترین ویراشگران این Ù‡Ùته آن جا را ترک کرده بودند Ùˆ Ù…ÛŒ خواستند تا مرکز نشر خودشان را داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ Ø´Ú¯Ùتی ام را از این مسئله بیان کردم، ÙˆÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ این جور چیزها همیشه اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد ØŒ گرچه شهر نیو یورک مدام نا آرام است اما زیاد هم بد نیست .
ناشر آمریکایی خانم لسینگ کناپ٠هست Ùˆ ویرایشگرش باب گاتلیب سرشناس است کسی Ú©Ù‡ خانم لسینگ از کار کردن با او لذت Ù…ÛŒ برد. او وقتی Ú©Ù‡ سایمون Ùˆ شیستر را ترک کرد به گاتلیب پیوست Ùˆ Ùکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ بهترین ویرایشگر است او به خانم لسینگ در هماهنگ کردن سخنرانیهایش Ú©Ù…Ú© کرده بود . از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا در Ú©Ù„ از نوشته هایش Ùˆ واکنش عمومی آن راضی است . برایم عجیب بود Ú©Ù‡ خانم لسینگ پاسخ داد بعضی وقتها خودش را مجبور به نوشتن Ù…ÛŒ کند Ùˆ اغلب بی Ùایدگی Ù…Øتمل همه چیز او را تØت تأثیر قرار Ù…ÛŒ دهد. از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ منظورش این است Ú©Ù‡ نوشته های خودش گاهی به نظرش پوچ Ù…ÛŒ رسند یا این نقش ادبیات در جامعه است . ÙˆÛŒ Ú¯Ùت : " گمان Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هرکس با ایده تغییر اجتماع شروع Ù…ÛŒ کند. از طریق ادبیات Ùˆ بعد وقتی چیزی اتÙاق نمی اÙتد آن Ùرد اØساس شکست Ù…ÛŒ کند. اما سؤال ساده اینجاست Ú©Ù‡ چرا آن شخص Ùکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ممکن است جامعه را عوض کند؟ چرا هر چیز را عوض کند؟ در هر صورت باز هم به نوشتن ادامه Ù…ÛŒ دهد. "
به خانم لسینگ Ú¯Ùتم Ú©Ù‡ نوشته های او دربسیار ÛŒ از اÙراد تغییر Øاصل کرده است Ùˆ آن اÙراد گرچه تنها یک Ùردند اما در واقع یک جامعه را تشکیل Ù…ÛŒ هند. به عقیده من نوشته های او پوچ Ùˆ بی هد٠نیستند؛ بلکه نوشته های اÙراد بسیاری از هم عصرانش (Ùˆ نوشته های غیر ادبی ) را مثل رونالد لینگ، آبراهام مسلو ØŒ باکمینستر Ùولر، بری کمونر Ùˆ بسیار از نقدهای جامعه خود مخرب را تقویت کرده است Ùˆ یا توسط آنها تقویت شده است . خانم لسینگ Ú¯Ùت:" هنوز کسی ممکن است گهگاه Ù…Ùروضات اولیه ادبیات را مورد سؤال قرار دهند. چیزی تغییر کرده است؟ چیزی تغییر خواهد کرد؟ آیا طنین اعتراض جنگ ویتنام در آمریکا باعث هیچ تغییر واقعی شد؟ "
من Ú¯Ùتم:" Ùکر Ù…ÛŒ کنم تغییراتی بوده است، تغییر آگاهی ها"
خانم لسینگ با اØترام عقیده من را پذیرÙت اما کاملا مشخص بود Ú©Ù‡ با آن مواÙÙ‚ نیست . ÙˆÛŒ ادامه داد Ú©Ù‡ Øس کرده تا Øدودی با نوشته های اخیر در تماس نبوده از آنجایی Ú©Ù‡ عموما بیشتر Øواسش به نوشته های خودش است Ùˆ تلاش نکرده تا پا به پای همه آن چیزهایی Ú©Ù‡ نوشته شده پیش رود. از من در مورد نویسندگان انگلیسی پرسید Ú©Ù‡ به نظرم قابل ستایشند . وقتی Ú©Ù‡ به او Ú¯Ùتم Ú©Ù‡ در ایالت آزاد نیپی آل راخیلی دوست داشته ام Ùˆ او مواÙÙ‚ این بود Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ نویسنده خوبی است .
" اما تا Øدودی با او اØساس قرابت نمی کنم، از آن نوعی Ú©Ù‡ نسبت به اشخاصی چون وانه گات دارم ØŒ گرچه ÙˆÛŒ در مورد بخشی از جهان ØŒ Ø¢Ùریقا ØŒ Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ من به خوبی Ù…ÛŒ شناسمش. "
زمانی Ú©Ù‡ آپارتمان خانم لسینگ را ترک کردم Ùˆ ازسرازیری پایین آمدم Ùˆ به سمت ایستگاه زیرزمینی برگشتم ØŒ از اینکه از غیر واقعی بودن اØساس بلاتکلیÙÛŒ کنم بیشتراØساس قدرت Ù…ÛŒ کردم. انگار Ú©Ù‡ یکی از تضادهای مرموز زندگی ناتوانی درآنچه Ú©Ù‡ صادقانه به ما هدیه شده ،و هوشی آینده نگر (کلمه ای غیر قابل بخشش اما کلمه ای لازم) برای درک آنها بود Ùˆ اینکه جای این نوابغ در تاریخ چگونه است؛ مسلما موارد نادری هستند Ú©Ù‡ مثل ییتس خودشناخته Ùˆ معتمد به Ù†Ùس باشند Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد نه تنها از طریق خلاقیتش به این مرØله رسیده بلکه سرنوشتش به او Ú©Ù…Ú© کرده است.
دریس لسینگ زنی مهربان ، متین و زنی بسیار جالب بود که دو ساعت از وقتم را با او گذراندم و هنوز نمی دانم که او دریس لسینگ بوده است.
البته Øدس Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡ این طبیعی است Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ نداند Ú†Ù‡ قدر کتابش دÙترچه طلایی ( قدیمی ترین Ùˆ Ø§Ø±Ø¬Ø ØªØ±ÛŒÙ† Ùˆ Øتی پرمایه ترین کارهای آزادی خواهانه زنان است) Ú†Ù‡ قدر برای زنان جوان نسل من معنا داشته است Ùˆ Ú†Ù‡ قدر بسیاری از داستانهای Ú©Ùˆ تاهش هنرمندانه ØŒ مرموزترین Ùˆ Ù…ØÙوظ ترین بخش های زندگی شخصی را آشکار ساخته اند ØŒ به شیوه ای Ú©Ù‡ هرگز خود آگاهانه Ùˆ یا ازقبل Ø·Ø±Ø Ø±ÛŒØ²ÛŒ شده نبوده است. آن قدر Ú©Ù‡ رمان شهر چهار دره (Ú©Ù‡ مسلما رمانی مشکل برای نوشتن بوده است) توانسته وجدانهای ما را نه تنها در رویا یویی با Ùجایع اجتماعی ØŒ جنون خود مخرب جامعه مان Ú©Ù‡ منتقدانش را دیوانه قلمداد Ù…ÛŒ کند، تغییر دهد ØŒ بلکه به عنوان Ùرمی آزاد از یک رمان برای لسینگ قابل تصور نیست. در Øالیکه نوشته های خانم لسینگ هرگز سطØÛŒ نگر نبوده اند بلکه عمیق نگر بوده Ùˆ در تلاش برای اکتشا٠انتظارات ما در مورد زندگی Ùˆ طی٠وسیعی از آگاهی ها ÛŒ ما بوده است.
کتابهایش مخصوصا سری مارتا کؤست ØŒ دÙترچه طلایی ØŒ راهنمایی برای سقوط به دره پیشرÙت تکاملی روØÛŒ را دنبال کرده اند Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد تا Øدودی مخاطب را در هنگام خواندن دگرگون Ù…ÛŒ کند. گمان Ù…ÛŒ کنم این درست است Ú©Ù‡ تأثیر نوسندگان بزرگ بر ما به تأخیر اÙتاده است Ùˆ ممکن هست سالها طول بکشد تا بÙمیم Ú©Ù‡ آنها برای ما Ú†Ù‡ کرده اند. دریس لسینگ Øساسیتی یکتا دارد Ú©Ù‡ از تجارب گسترده خودش Ù…ÛŒ نویسد از Ùردیتش Ùˆ در همین Øال از Ø±ÙˆØ Ø²Ù…Ø§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ در آن زندگی Ù…ÛŒ کند . این هدیه ای است Ú©Ù‡ نمی تواند بررسی شود Ùˆ تنها باید ارج نهاده شود.
پانویس ها
1-Shoot-Up Hill , Kilburn نام منطقه ای در انگلیس
2- Green Park نام پارکی در انگلیس
3- Piccadilly
4-Kingscroft -4
George Wallace -5
Southern Rhodesia -6نام پیشین کشور زیمبابوه است
7-Briefing for a Descent into Hell رمانی از دریس لسینگ
8- Ronald Laing روانپزشکی اسکاتلندی که در مورد جنون و به خصوص بیماریهای روانی کتابهای زیادی نوشته است
9- Thomas Szasz پژوهشگر و روانپزشک مجارستانی
10- The Manufacture of Madness نام کتابی از توماس شاش
11-The Golden Notebook (1962) از رمانهای معرو٠لسینگ
12- Colin Wilson نویسنده پرکار انگلیسی Ú©Ù‡ پیشتر به عنوان Ùیلسو٠و رمان نویس شناخته شده است
13- Abraham Maslow روانشناس آمریکایی
14- Saturday Review
Children of Violence -15 رمانی از دریس لسینگ
16- The Summer before the Dark رمانی از دریس لسینگ
17-Temptation of Jack Orknay
The Story of an Unmarrying Man -18
The New School -19
Kurt Vonnegut -20
نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه Ùˆ مایه‌های علمی‌تخیلی است Ú©Ù‡ از میان آنها گهوارهٔ گربه (Û±Û¹Û¶Û³)ØŒ سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (Û±Û¹Û¶Û¹) Ùˆ صبØانهٔ قهرمانان (Û±Û¹Û·Û³) بیشتر مورد ستایش قرار گرÙته‌اند در سال Û±Û¹Û¹Û¹ آستروئید یا سیارک Û²ÛµÛ³Û¹Û¹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند.
21- Norman Mailer نویسنده مشهور Ùˆ صاØب سبک آمریکایی Ùˆ برنده جایزه ادبی «پولیتزر» است. ÙˆÛŒ بیشتر بخاطر نثر تلخ Ùˆ گزنده‌ Ùˆ مخالÙتش با جنبش‌های Ùمینیستی شهرت دارد.
22- Barbary Shore
The Deer Park -23
24-Saul Bellow نویسنده کانادایی – آمریکایی یهودی
25-D. H. Lawrence منتقد، شاعر، نمایشنامه نویس و نویسنده به نام انگلیسی
26- Nadine Gordimer نمایشنامه نویس Ùˆ رمان نویس Ø¢Ùریقای جنوبی
27- Dresden
Buffalo -28
Colombia -29
Berkeley -30
Stony Brook -31
City College -32
Panther -33
Knopf -34
Bob Gottlieb -35
Buckminster Fuller -36
Barry Commoner -37
38-V.S. Naipaul نویسنده مشهور انگلیسی
منتشر شده در مجله Southern Review اکتبر 1973
مترجم : آزاده دواچی
مقدمه مترجم
دوریس لسینگ Ùˆ جویس کارول اوتس از نویسندگان به نام انگلیسی Ùˆ آمریکایی Ù…ÛŒ باشند . Ú¯Ùتگوی زیر ترجمه ای است از ملاقات Ùˆ مشاهدات اوتس با لسینگ گرچه این Ú¯Ùتگو به نظر ساده Ù…ÛŒ رسد، اما اوتس با زیرکی در پس این Ú¯Ùتگو نقدها Ùˆ معضلات جامعه ادبی آمریکا Ùˆ انگلیس را هم نهاده است.
در این Ú¯Ùتگو اوتس نقطه نظرات Ùˆ دیدگاههای لسینگ را بیان کرده Ùˆ درنهایت نظر خودش را به عنوان منتقدی آگاه قرار میدهد . هد٠اوتس در این Ú¯Ùتگو بالا بردن شخصیت ادبی لسینگ Ùˆ یا بزرگ جلوه دادن ÙˆÛŒ نیست ØŒ بلکه رونمایی Ú©Ù„ÛŒ از شخصیت این زن نویسنده انگلیسی است. اغلب منتقدان Ùمنیست اوتس را به خاطر ترسیم شخصیتهای ضعی٠زنانه نقد کرده اند Ùˆ برعکس در نقدهای لسینگ Ùمنیستها بر این باورند Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ در عین زن بودن ØŒ به مسائل Ùˆ معضلات سیاسی Ùˆ اجتماعی زمان خود آگاه بوده است؛ گرچه اوتس Ùˆ لسینگ خود را جزو Ùمنیستها نمی دانند . در این Ú¯Ùتگو به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ هر دو نویسنده بیشتر نگرانی خود را راجع به Ú©Ù„ اجتماع Ùˆ نهاد بشری بیان کرده اند Ùˆ در واقع با دیدی Ùرا جنسیتی رویکردهای مختل٠اجتماع خود را در کنار هم قرار داده Ùˆ به بررسی آنها پرداخته اند . هر دو زن به عنوان اÙراد Øساس جامعه Ùˆ به عنوان عضوی Ú©Ù‡ مسئله زن بودنشان را در آخرین رده کاریشان قرار داده اند ØŒ به کنکاش Ùˆ جستجوی روØÛŒ انسانی Ùˆ Ùرار از دنیای پست آدمها پرداخته اند. برای آنها زن بودن از آن جهت مهم است Ú©Ù‡ در نگاه انتقادایشان به Ùرایندهای مخرب جامعه Ú©Ù…Ú© کند. نکته جالب در مورد این Ú¯Ùتگو ترسیمی است Ú©Ù‡ اوتس از لسینگ کرده Ùˆ با دیدی خاضعانه ÙˆÛŒ را به عنوان الگویی برای خود بر Ù…ÛŒ شمارد. Ú¯Ùتگو روان ØŒ ساده Ùˆ بدون موضع گیری خاصی است Ùˆ دیدگاههای هر دو نویسنده راجع به مشکلات Ùˆ معضلات انسان مدرن بیان Ù…ÛŒ شود. اهمیت این Ú¯Ùتگو گذشته از مرور نظرات Ùˆ انتقادات دو نویسنده ØŒ Ø´Ú©Ù„ گیری نوعی نگرش زنان به جامعه است Ú©Ù‡ به مرور در طول Ú¯Ùتگو آشکار Ù…ÛŒ شود. زنانی Øساس به مسا ئل سیاسی Ùˆ اجتماعی Ú©Ù‡ این Øساسیتهای ذهنی خود را در آثارشان هم منعکس کرده اند . این Ú¯Ùتگو Ù…ÛŒ تواند به عنوان نوعی از نقد ادبی در نظر گرÙته شود.
در لندن روز سرد Ùˆ تازه Ùˆ Ø¢Ùتابی بود ØŒ یکی از آن روزهای عالی زمستان ،که به نظر Ù…ÛŒ رسید امید بخش بهار باشد. اما در تقویم اینجا الان بهار است. بهار۹۷۲ Û± ،نه زمستان تا انتظارات هر کسی تا اندازه ای دور انداخته شود . همه چیز در اینجا ماهاست Ú©Ù‡ Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ زده است Ùˆ هم اکنون درختان پر از برگند .خورشید Øضور پر قدرتی در آسمان دارد ،اما هنوز هوا به طرز غریبی سرد است ØŒ گویی Ú©Ù‡ زمان مدام تأخیر دارد. درØالی Ú©Ù‡ در سراشیبی خیابان شوت آپ واقع در کیلبورن در لندن قدم Ù…ÛŒ زدم ازنÙسهای گرم مردم در میانه ماه Ù…ÛŒ آگاهم؛ Ùˆ مثل همیشه از شلوغی خیابانهای اصلی Ú©Ù…ÛŒ گیج Ù…ÛŒ شوم ØŒ موج مداوم تاکسی ها Ùˆ اتوبوسهای دو طبقه قرمز Ùˆ براق Ùˆ ماشینهای شخصی Ùˆ سکوتی Ú©Ù‡ در میان این همهمه Øضور پیدا Ù…ÛŒ کند . نبودن صدای بوق Ùˆ سروصدا غیر منتظره است. این تضاد برای آمریکاییها در لندن تعجب برانگیزاست ،این چنین جمعیت عظیمی از مردم Ú©Ù‡ در مکانهای Ú©ÙˆÚ†Ú© ازدØام Ù…ÛŒ کنند،بدون اینکه کوچکترین مزاØمتی برای یکدیگر درست کنند Ùˆ یا Øتی تصویر واضØÛŒ از این ازدØام را نشان دهند.اغلب اینگونه است Ú©Ù‡ یک دقیقه در رÙتن از جاده ای شلوغ هر کس را به آرامشی کامل Ù…ÛŒ رساند، طبیعت ساده Ùˆ دور از ذهن گرین پارک Ú©Ù‡ دقیقا مثل یک روستاست Ùˆ -Øتی مثل یک روستای Ú©ÙˆÚ†Ú© لبخند Ù…ÛŒ زند- از یک سو از پیکادیلی چند ثانیه راه است Ùˆ از طر٠دیگر به بازاری Ù…ÛŒ رسد Ùˆ همینطوربه خانه دریس لسینگ Ú©Ù‡ Ùقط چند مایل از بزرگراه کیلبورن Ùاصله دارد Ú©Ù‡ به طرز خارق العاده ا ÛŒ ساکت Ùˆ دنج است. جایی دور اÙتاده، انگار Ú©Ù‡ دورترین خانه در این شهر است. در جاده کینگز کراÙت خیابانی Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ پر پیچ وخمی است Ú©Ù‡ دریس لسینگ در آخرین طبقه یکی از خانه های زیبا ØŒ خوش ساخت آن Ú©Ù‡ به صورت تک واØد یا نیمه جدا هستند، زندگی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ با دیوارهای آجری Ùˆ سنگی باغچه هایشان را از خیابان Ù…ØاÙظت Ù…ÛŒ کنند. بوی خوش عل٠تازه چیده شده در هوا پیچیده شده Ùˆ Ùراوانی گلها Ùˆ درختان پر برگ به نظر جایشان در این هوای سرد نیست . در طبقه بالا اتاقی است Ú©Ù‡ هم اتاق غذا خوری Ùˆ هم اتاق کار لسینگ در آنجا است Ú©Ù‡ منظره اش رو به Øیاط پر درختی است Ú©Ù‡ با شاخ Ùˆ برگ زیبای درختان در نور خورشید Ù…ÛŒ درخشد درست مثل من Ú©Ù‡ در اتاق Øضور پیدا Ù…ÛŒ کنم. اتاقی با چیدمانی وسیع Ùˆ متناسب Ú©Ù‡ در یک انتهایش تخته ای برای Ù†Ú¯Ù‡ داشتن گلدانهای Ú©ÙˆÚ†Ú© است Ùˆ در طر٠دیگرش میز تØریری وسیع Ú©Ù‡ پوشیده از کاغذها Ùˆ کتابها است . آپارتمان از Ù„Øاظ استانداردهای لندن بزرگ است Ùˆ خانه ای راØت Ùˆ مناسب برای زندگی Ú©Ù‡ با وسایل دریس لسینگ مثل قالی ها، بالشها Ùˆ میزها Ùˆ Ù‚Ùسه های کتاب پر شده است.
دریس لسینگ رک Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ رÙتاری خانمانه دارد Ùˆ بسیار گیرا است . موهای بلند Ùˆ خاکستری اش را پشت سرش گوجه کرده ØŒ صورتش قلمی Ùˆ جذاب است ØŒ دقیقا مثل عکس های دریس لسینگی Ú©Ù‡ مدتها کتابهایش را خوانده بودم Ùˆ تØسینش کرده بودم . بالاخره او را Ú©Ù‡ دیدم اØساس ضع٠کردم(البته در خیالم) Ùˆ بعد خودم را در Øضور این زن روشنÙکر ØŒ دارای اعتماد به Ù†Ùس Ùˆ با وقار پیدا Ù…ÛŒ کنم . به کیلبورن نیم ساعت قبل آمده بودم تا پرسه ای در اطرا٠بزنم Ùˆ همسایگانی را Ú©Ù‡ کنار دریس لسینگ زندگی Ù…ÛŒ کردند، ببینم Ùˆ بالاخره Ú©Ù‡ خودش را دیدم ØŒ تعجب کردم Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ سادگی Ùاصله میان ما خط خورد. بالطبع همه چیز در نظر من Ú©Ù…ÛŒ Ù…Øسور کننده به نظر Ù…ÛŒ رسد. Ùˆ قتی ایستگاه زیرزمینی کیلبورن را تر Ú© کرده بودم ،در یک مرکز خبری توق٠کرده بود Ù… Ùˆ با شگقتگی خبر تلاش برای ترور جورج والس را خوانده بودم . به خانم لیسنگ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ من هنوز این قدر از این اخبار متØیرم Ú©Ù‡ به سختی Ù…ÛŒ توانم Ùکر کنم Ùˆ از این اعمال اخیر خشونت متØیر Ùˆ آشÙته شده ام . Ùˆ مثل خیلی از آمریکاییها در کشورهای خارجی اØساس شرم داشتم. خانم لسینگ با Øس همدردی در مورد مشکلات خشونت در Ùرهنگ معاصر مخصوصا آمریکا صØبت Ù…ÛŒ کرد . " هر کس در مزرعه موقعی Ú©Ù‡ من کودک بودم تÙÙ†Ú¯ داشت ." دریس لسینگ این جمله را Ú¯Ùت در Øالیکه به دوران کودکیش در رودیژیای جنوبی اشاره Ù…ÛŒ کرد . " آنها بیرون Ù…ÛŒ رÙتند Ùˆ به مارها شلیک Ù…ÛŒ کردند . به نظر کاملا طبیعی بود Ú©Ù‡ آنها را بکشند . هیچ کس نپرسیده بود Ú©Ù‡ چرا ؟چرا کشتن ؟کاملا به نظر عادی Ù…ÛŒ رسید." خانم لسینگ از من سؤا لهای بسیار نکته بینانه ای را در مورد جو سیاسی آمریکا پرسید Ú©Ù‡ آیا کسی Ù…ÛŒ تواند جای والس را بگیرد یا نه ( از آنجایی Ú©Ù‡ امروز ØµØ¨Ø Ø¨Ù‡ نظر Ù…ÛŒ رسید ÙˆÛŒ ممکن است بهبود نیابد ) Ùˆ یا اینکه به نظر من این همه تلاش های اعتراض آمیز ضد جنگ طولانی Ùˆ شجاعانه واقعا خوب انجام شده است یا نه؟ به نظر Ù…ÛŒ رسید Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ بیشتر Ùˆ عموما با آمریکا Ùˆ اÙکار آزادی خواها Ù† همدردی Ù…ÛŒ کند تا با انگلیس. وقتی Ú©Ù‡ عقیده ام را راجع به این موضوع خاطر نشان کردم او Ú¯Ùت Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد آمریکا یی ها نوشته هایش را بهتر درک Ù…ÛŒ کنند.
"در انگلستان اگر شما مدام کارتان را منتشر Ú©Ù†ÛŒ انگار Ú©Ù‡ شما دوست دارید کارتان بی ارزش شود." او Ú¯Ùت : " در آمریکا تصور هر کس از منتقدان ØŒ مکاشÙÙ‡ هر اثر است گویی Ú©Ù‡ تلاشهای هر کس علاقه ای است برای پرش از موانع وچیرگی بر آنها . در مورد واکنش به رمان اخیرش در انگلستان از او پرسیدم رمان خارق العده راهنمایی برای سقوط به دره (1971). ÙˆÛŒ Ú¯Ùت : "خوانندگانی Ú©Ù‡ آن را بهتر از همه Ùهمیده بودند جوانان بودند. "
راهنمایی برای سقوط به دره رمانی معنوی Ùˆ ماورایی است ( از دسته بندی های خانم لسینگ) Ùˆ همدردی Ø´Ú¯Ùتی را با روØÛŒ زایل شده نشان Ù…ÛŒ هد . این رمان سرگذشت استاد درس هنرمندان Ùˆ نویسندگان برجسته یونان است Ú©Ù‡ جهانی خیالی از کهن الگو های اساطیر Ùˆ نمایشنامه را تجربه Ù…ÛŒ کند Ùˆ بهبودش بازگشت به دنیای پست Ùˆ کوته بینانه Ùˆ خود ناپذیر عقل است . در مؤخره توسط خود نویسنده مشاهدات جالب ÙˆÛŒ را بیان Ù…ÛŒ شود ،که تÙسیر ادراک خارق العاده بشر به عنوان نوعی غیر عادی است - Ú©Ù‡ او باید یک ایرادی داشته باشد- تنها واکنشی است Ú©Ù‡ در Øال Øاضر از پزشکان معمولی Ù…ÛŒ توان انتظار داشت . از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا با کارهای رونالد لینگ Ú©Ù‡ ایده هایش مشابه ÙˆÛŒ است مواÙÙ‚ است یا نه .
" بله. هر دوی ما در جستجوی پدیده خارق العاده ای هستیم Ú©Ù‡ تجربه ای غیرقابل دسته بندی است Ú©Ø´ÙÛŒ روØÛŒ Ùˆ روانی Ú©Ù‡ دنیای عوامانه آن را دیوانگی قلمداد Ù…ÛŒ کند. به گمان من لینگ بسیار شجاع بوده Ú©Ù‡ Ùرضهای اولیه اقرارات درونی خودش را مورد پرسش قرار داده است. در امریکا روانپزشکی به نام توماس شاش در کتاب تولید دیوانگی ادعای مشابهی کرده است . ÙˆÛŒ جایگاهی بنیادین را در این زمینه از آن خود کرده است."
( شاش- البته اÙراط گرایانه -این گونه بیان کرده Ú©Ù‡ آشÙتگی روانی ØŒØقوق شهروندی تمام Ùˆ کمالی را ارائه Ù…ÛŒ کند از جمله شامل ØÙ‚ دستگیر شدن Ùˆ تلاش برای جرم Ùˆ جنایت Ù…ÛŒ باشدو نباید با آن به عنوان بیمار برخورد شود. بنا به عقیده ÙˆÛŒ مداخله پزشکی تنها راه ساده برای کنترل اÙرادی است Ú©Ù‡ با این سیستم نا هماهنگند Ùˆ همه اینها با هم برای روانپزشکان Ùˆ دیگر قدرتمندان بسیار ساده است Ú©Ù‡ کسانی را Ú©Ù‡ دوست ندارند به عنوان بیمار روانی بشناسند. )
خانم لسینگ اÙرادی را Ù…ÛŒ شناخته است Ú©Ù‡ بینش ها ÛŒ رمز گرای Ùˆ اخلاقی را به ÙˆØ¶ÙˆØ ØªØ¬Ø±Ø¨Ù‡ کرده اند . پس از انتشار کتاب سنت شکنش با نام " دÙترچه طلایی" (1962) ÙˆÛŒ نامه های بسیار ÛŒ را از مردمی دریاÙت کرد Ú©Ù‡ در بیمارستان روانی بستری بوده اند Ùˆ یا به شدت تØت مداوای روانپزشکان معمول بوده اند ØŒ اما در نظر خانم لسینگ آنها واقعا دیوانه نیستند Ùˆ اصلا بیمار نیستند.
از او پرسیدم Ú©Ù‡ آیا واژه هایی عرÙانی Ùˆ خیالی گمراه کننده بوده یا خیر Ùˆ یا اینکه این تجارب کاملا طبیعی Ùˆ نرمال است یا نه؟
ÙˆÛŒ Ú¯Ùت: " Ùکر Ù…ÛŒ کنم بله . غیر از آن مواردی Ú©Ù‡ علیه صØبت کردن آنها هشدار داده میشود. بسیار معمول است Ú©Ù‡ مردم چیزهایی را تجربه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ از پذیرش آن Ù…ÛŒ هراسند، مردم از این Ù…ÛŒ ترسند Ú©Ù‡ به آنها برچسب دیوانه Ùˆ یا بیمار زده شود Ú©Ù‡ طبقه بندی کاÙÛŒ برای این دسته از تجربه نیست "
چون این مسئله مشکل مشابهی است Ú©Ù‡ من در نوشته هایم با آنها مواجه Ù…ÛŒ شوم،از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا ÙˆÛŒ اØساس نمی کند Ú©Ù‡ انتقال تجربه این نوع عرÙان در قالب داستان Ùˆ یا هر اثری Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشدتا با خیل وسیعی از مخاطبان ارتباط طبیعی برقرار کند بسیار مشکل باشد؟ ÙˆÛŒ مواÙقت کرد Ùˆ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ Øداقل در انگلستان منتقدان ادبی تمایل دارند Ú©Ù‡ از نقطه نظراتی Ú©Ù‡ مال خودشان نیست Ùˆ در واقع خارج از واکنشی عا دی است بگذرند . من نام کولین ویلسون را ذکر کردم Ú©Ù‡ نظرش را را با نوشته های روانشناس آمریکایی آبراهام مسلو ( در راه کارهای جدید روانشناسی: مسلو Ùˆ انقلاب پس از Ùروید) بسیار همسان Ù…ÛŒ داند Ùˆ Øداقل یک نقد را راجع به کارهایش دریاÙت کرده بود Ú©Ù‡ در تلاش بوده هوش او را رد کند Ùˆ اینکه من معتقد بودم این روند در Ú©Ù„ کاملا با روشهای نقد ادبی انگلیسی همسان است . خانم لسینگ Ú©Ù‡ کولین ویلسون را ملاقات کرده بود Ú¯Ùت Ú©Ù‡ منتقدان Ùˆ بازبینان ادبی همیشه قصد داشته اند Ú©Ù‡ موÙقیت سریع Ùˆ زود هنگام کولین ویلسون Ú©Ù‡ با کتاب غریبه Ùˆ وقتی تنها بیست Ùˆ سه سال داشت نوشت را تلاÙÛŒ کنند ØŒ اما او آگاه Ùˆ بسیار پر توان Ùˆ نویسنده ای مهم است . گرچه واکنش های نقادانه به کتابهایی از این نوع یا هر کتا ب دیگری Ú©Ù‡ تلاش Ù…ÛŒ کند با تجارب به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ø±Ùانی همسویی خود را نشان دهند با مخالÙت شرایط Øاضر روبه رو خواهند شد.
یکی از نتایج Ùراگیر کارهای لسینگ دو کتاب اخیر راهنمایی Ùˆ شهر چهار در Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در ارتباط با تجربه عرÙانی زندگی عادی است. برای اینکه نشان دهند اعضاء جامعه Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ قانونی دیوانه Ùˆ یا به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÛŒÙ…Ø§Ø± هستند ممکن است در Øقیقت در ارتباط با واقعیتهای عمیق تر شاعرانه تر Ùˆ انسانی تری از اعضای به ظاهر سالم اجتماع باشند. اما هر دوی این رمانها ØŒ نوع مشکلی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ خوانندگان با هوش را هم گیج Ù…ÛŒ کنند . وقتی Ú©Ù‡ برای اولین بار رمان شهر چها ر دره را برای بررسی Ùˆ نقد در مجله " نقد شنبه" خواندم از جسارت نویسنده متØیر شدم Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ قهرمان زن خود را در Ù…Øیطی عادی وطبیعی به کار برده است Ùˆ ÙˆÛŒ را در معرض تجارب خارق العا ده ای قرار داده بود Ùˆ او را نه تنها تا انتهای زمان Øال بلکه تا زمان آینده Ùˆ نهایتا با مرگ اش نزدیک به انتهای قرن بیستم ترسیم کرده بود . نمی توانم به خاطر بیاورم Ú©Ù‡ تا به Øال همچین رمانی خوانده باشم . واین سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ بیشتر در پنج سری آخر رمان Ùرزندان آشوب مشاهده شد Ú©Ù‡ در سال 1952 اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد Ùˆ زندگی مارتا Ú©Ùˆ ئست قهرمان زن داستان را دنبال Ù…ÛŒ کند.
از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ در Øال Øاضر Ú†Ù‡ کاری انجام Ù…ÛŒ دهد Ùˆ یا اینکه Ù…ÛŒ خواهد مکاشÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ ادامه دهد؛ اما ÙˆÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ در این صورت ممکن است Ú©Ù‡ متهم به پسرÙت کارهایش شود در آن رمان او به نگرانی های یک زن Ú©Ù‡ ازدواج ،زندگی اش را از هم پاشیده بود Ùˆ به یک باره زندگی اش پوچ Ùˆ بدون معنا Ù…ÛŒ شود؛ خاتمه Ù…ÛŒ دهد. " عنوان تابستان قبل از تاریکی Ùˆ زن در آن زنی است Ú©Ù‡ همسرش را از دست Ù…ÛŒ دهد آن طوری Ùرو Ù…ÛŒ ریزد Ú©Ù‡ او شاهد Ùرو ریختن زنان بوده است." لسینگ خاطر نشان کرد Ú©Ù‡ ازدواج خودش خیلی با دوام نبوده Ùˆ مدواما هم بر ÙˆÛŒ تأثیر نگذاشته است اما این طبیعت یک زن Ú©Ù‡ کاملا با ازدواجش تعری٠می شود از دیر باز مورد توجهش بوده است. پیشتر ÙˆÛŒ تصمیم داشت Ú©Ù‡ مجموعه ای از داستانهای کوتاه را تهیه کند Ú©Ù‡ در ویرایش آمریکایی وسوسه جک اورکنی Ùˆ در ویرایش انگلیسی داستان مرد مجرد نامیده Ù…ÛŒ شد.
لسینگ برنامه ای را ترتیب داد تا برای پنج سری سخنرانی Ú©Ù‡ قرا ر بود در مدرسه جدید اجرا شود به آمریکا رود Ùˆ بسیار مشتاق رÙتن به این سÙر بود Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù‡ دوستانش راببیند ØŒ گردش کند Ùˆ اگر امکانش بود به جنوب شرقی هم برود.
آخرین سÙر او به آمریکا در سال Û±Û¹Û¶Û¹ بود ØŒ زمانی Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ سخنرانیهای بسیاری را در دانشگاههای مختل٠ارائه داد. در آن زمان کرت وانه گات را ملاقات کرد، کسی Ú©Ù‡ من خیلی خوب Ù…ÛŒ شناختمش ØŒ Ùˆ لسینگ همیشه نوشته هایش را بسیار تØسین Ù…ÛŒ کرد . این امر من را بیشتر Ø´Ú¯Ùت زده کرد ،از آنجایی Ú©Ù‡ نوشته های لسینگ در طبیعت ادبی شان از کارهای وانه گات استوار تر بودند،اما نگرانی مشابه آنها برای دیوانگی جامعه Ùˆ تمایلات خود مخربش Ù…ÛŒ توانست تو ضیØÛŒ برای این علاقه باشد. لیسنگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ شنیده است - Ú©Ù‡ البته من خودم شخصا نشنیده بودم - Ú©Ù‡ وانه گات قصد ندارد کتاب دیگری بنویسد Ùˆ این مسئله اور ا آزرده است او Ùکر Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ وانه گات قطعا نویسنده خوبی است . ÙˆÛŒ رمان مسلخ شماره پنج را به عنوان کتابی تأثیر گذار ذکر کرد.
جالب بود Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ با نورمن میلیر هم اØساس قرابت Ùˆ نزدیکی داشت Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ برخوردهای منتقدانه نسبت به دو کتاب سواØÙ„ شمال Ø¢Ùریقا Ùˆ پارک آهو دریاÙت کرده است کاملا غیر منصÙانه بوده است Ø› او Ú¯Ùت : " آنها کتابهای خوبی هستند." من این نکته را ذکر کردم Ú©Ù‡ گاهی اوقات مسئله جالب در مورد میلر جزئیات Ú©ÛŒÙت زیباشناشناختی کارهایش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هویت کامل زمانی است Ú©Ù‡ در آن Ù…ÛŒ زیسته است Ùˆ آرزویش برای تØت تأثیر قرار دادن کامل وجدان های آن زمان Ø› بیان کردن خودش به عنوان نماینده معنوی دوره زندگی اش Ùˆ تضادهای آن مانند Øس انجام وظیÙÙ‡ اش در کارهای او به خوبی به چشم Ù…ÛŒ خورد.
من Ú¯Ùتم: " در آغاز سری داستانهای مارتا کؤست اØتمالا شما نمی توانید بÙهمید Ú©Ù‡ داستان Ú†Ù‡ طور خاتمه Ù…ÛŒ پذیرد، خواننده دلسوز زندگی مارتا را دنبال Ù…ÛŒ کند Ùˆ نمی تواند Ú©Ù…Ú©ÛŒ کند مگر آنکه همراه با مارتا دگرگون شود." خانم لسینگ در مورد کارهای خودش آرام بود Ùˆ شاید اشتیاق من او را Ú©Ù… رو کرده بود ØŒ گرچه من به او نگقتم Ú©Ù‡ در اØساسش کاملا اشتبا Ù‡ است Ú©Ù‡ نوشته هایش ممکن است تأثیری را Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ خواسته نداشته باشند : کتاب دÙترچه طلایی به تنهایی ذهن زنان جوان را بسیار دگرگون کرده بود. آیا کس دیگری بود Ú©Ù‡ خانم لسینگ با آنها اØساس قرابت Ùˆ نزدیکی کند؟"
او نام سال بلورا ذکر کردو البته نام دی اچ لاورنس Ùˆ همینطور نویسنده Ø¢Ùریقایی نادین گوردمیر.
( خانم لسینگ نمی تواند به کشور زمان کودکی Ùˆ دختری اش ،رو دژیا جنوبی ØŒ بازگردد چراکه ÙˆÛŒ مهاجر ممنوع الورود است Ùˆ دلش برای علÙزارهای Ø¢Ùریقای جنوبی تنگ شده است دخترش را چندین بار Ùرستاده تا عکسهای رنگی از گلهای Ø¢Ùریقایی بگیرد Ú©Ù‡ در آپارتمانش آنها را به نمایش گذاشته است).
خانم لسینگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ ایده کاری را در ذهن دارد Ú©Ù‡ در مورد دو مرد در زندان است Ú©Ù‡ الان قصدنوشتن ندارد (مثل وانه گات Ú©Ù‡ مدتها در مورد بمب آتش زا شهر درسدن در آلمان Ú©Ù‡ موضوع نمایان داستان مسلخ گاه شماره پنج بود ننوشت ) شاید این کار Ú©Ù‡ روزی ممکن است لسینگ آن را به رشته تØریر درآورد به پیش زمینه ÙˆÛŒ در Ø¢Ùریقای جنوبی مربوط باشد.
چیزی Ú©Ù‡ در مورد آمریکا در مدت سÙرش او را هیجانزده Ù…ÛŒ کرد Ø±ÙˆØ Ø¢Ø²Ø§Ø¯ÛŒ خواهی Ùˆ هیجان در جوانان بود. ÙˆÛŒ در دانشگاه ایا لتی نیویورک در شهر بوÙالو در سال Û±Û¹Û¶Û¹ سخنرانی داشت وقتی Ú©Ù‡ دانشگاه در شرایط بØرانی بود، ( شرایطی Ú©Ù‡ نشریات به طور غیر قابل توجیهی آن را نادیده Ù…ÛŒ گرÙتند Ùˆ تمام اخبار خود را برروی کلمبیا Ùˆ برکلیمتمرکز Ù…ÛŒ کردند) ØŒ پس از آن لسینگ به استونی بروکرÙت. با آنکه در آن زمان چندان مؤسسه رادیکالی نبود وبلاÙاصله شورشهاو خشم دانشجویات را با Ùشار Ùˆ سخت گیری طولانی مدت پلیس بر روی مواد مخدر برانگیخت. بعد از ملاقات این دو دانشگاه ،خانم لسینگ برنامه ریزی کرد Ú©Ù‡ به همه مناطق برکلی برود؛ جایی Ú©Ù‡ قراربود سخنرانی دیگری ارائه دهد. در Ú©Ù„ خانم لسینگ بسیار تØت تأثیر دانشجویان Ùˆ اÙراد جوان قرار گرÙته بود ،با کسانی Ú©Ù‡ در آنجا آشنا شده بود. از او پرسیدم Ú©Ù‡ آیا امکان دارد Ú©Ù‡ او در اینجا به صورت تمام وقت به تدریس بپردازد اما ÙˆÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ در پذیرÙتن این چنین مسؤلیتی تردید دارد ( به او شغلی بسیار عالی در دانشکده سیتی پیشنهاد شده بود Ú©Ù‡ او با پوزش آن را رد کرده بود) شاید به خاطر اینکه او تØصیلات دانشگاهی خودش را کاÙÛŒ نمی دانست .
او Ú¯Ùت : " من تØصیلات رسمی ام را در سن چهارده سالگی پایان دادم Ùˆ قبل از آن من زیاد چیزی یاد نگرÙتم ." این جمله من را Ø´Ú¯Ùت زده کرد ØŒ زنی Ú©Ù‡ کتابهایش دست آوردهای سرسام آوری را کسب کرده بود، Ùˆ خودش به تنهایی Ùˆ بدون Ø´Ú© مهمترین شخصیت در ادبیات قرن بیستم انگلیس بود برای تدریس در دانشگاه تردید داشت . بیشتر این طور بود Ú©Ù‡ انگار کاÙکای دوباره زنده شده ØŒ خجل Ùˆ بی درد سرو Ùرو اÙتاده باید اصرار کند Ú©Ù‡ کارهایش توسط هرکسی درس داده شوند هر Ùرد تØصیل کرده ای عادی با صلاØیتهای عادی تØصیلی Ù…ÛŒ تواند کارهای او را ندریس کند Ùˆ خودش را تا Øدودی در Øد آنچه Ú©Ù‡ ارائه داده بود نمی دانست . شاید در این امر Øقیقتی بود . اما مجبور شدم Ú©Ù‡ اینگونه Ùکر کنم Ú©Ù‡ دنیای ØرÙÙ‡ ای تدریس کاملا طاقت Ùرسا است Ùˆ چطور Ù…ÛŒ تواند در را به روی کسی ببندد Ùˆ در نتیجه پیش زمینه هوشی ذاتی به نظر ناکاÙÛŒ برسد .
خانم لسینگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ ارتباطات میان نویسندگان انگلیسی Ùˆ دانشگاهها به ندرت اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد اما در آمریکا به نظر امری عادی است. برای Ø§ÙˆØ´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ به خاطر برنامه های نگارش ادبی در آمریکاست Ú©Ù‡ خیلی آکادمیک نیستند اما به نویسندگان مقیم دانشگاه این اجازه را Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ دانشجویانشان را یک یا دوبار در Ù‡Ùته ببینند Ùˆ زمان بیشتری را برای کارهای خودشان به آنها Ù…ÛŒ دهند. در انگلستان بسیاری از نویسندگان ناچارند Ú©Ù‡ در مراکز Ùˆ یا مجله های انتشاراتی کا رکنند. خانم لسینگ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ دنیای انتشارات در لندن مدام در Øال تغییر است ویرایشگران مدام ناشران را عوض Ù…ÛŒ کنند ØŒ مراکز انتشار ناپدید Ù…ÛŒ شوند Ùˆ یکی دیگر به Ùˆ جود Ù…ÛŒ آید . در واقع او اخباری را به من گقت Ú©Ù‡ تا به Øال نشنیده بودم ( Ùˆ شاید نشنیده بودم چرا Ú©Ù‡ در جهان رؤیایی اینجا سیر Ù…ÛŒ کردم Ùˆ به طرز عجیبی با اتÙاقات Ù…ØÙ„ÛŒ اینجا در ارتباط نبودم ) در مورد مرکز چاپ مجدد جلد های کتاب Ú©Ù‡ ناشر هر دوی ما بود پنتر3 دو Ù†Ùر از بهترین ویراشگران این Ù‡Ùته آن جا را ترک کرده بودند Ùˆ Ù…ÛŒ خواستند تا مرکز نشر خودشان را داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ Ø´Ú¯Ùتی ام را از این مسئله بیان کردم، ÙˆÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ این جور چیزها همیشه اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد ØŒ گرچه شهر نیو یورک مدام نا آرام است اما زیاد هم بد نیست .
ناشر آمریکایی خانم لسینگ کناپ٠هست Ùˆ ویرایشگرش باب گاتلیب سرشناس است کسی Ú©Ù‡ خانم لسینگ از کار کردن با او لذت Ù…ÛŒ برد. او وقتی Ú©Ù‡ سایمون Ùˆ شیستر را ترک کرد به گاتلیب پیوست Ùˆ Ùکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ بهترین ویرایشگر است او به خانم لسینگ در هماهنگ کردن سخنرانیهایش Ú©Ù…Ú© کرده بود . از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا در Ú©Ù„ از نوشته هایش Ùˆ واکنش عمومی آن راضی است . برایم عجیب بود Ú©Ù‡ خانم لسینگ پاسخ داد بعضی وقتها خودش را مجبور به نوشتن Ù…ÛŒ کند Ùˆ اغلب بی Ùایدگی Ù…Øتمل همه چیز او را تØت تأثیر قرار Ù…ÛŒ دهد. از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ منظورش این است Ú©Ù‡ نوشته های خودش گاهی به نظرش پوچ Ù…ÛŒ رسند یا این نقش ادبیات در جامعه است . ÙˆÛŒ Ú¯Ùت : " گمان Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هرکس با ایده تغییر اجتماع شروع Ù…ÛŒ کند. از طریق ادبیات Ùˆ بعد وقتی چیزی اتÙاق نمی اÙتد آن Ùرد اØساس شکست Ù…ÛŒ کند. اما سؤال ساده اینجاست Ú©Ù‡ چرا آن شخص Ùکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ممکن است جامعه را عوض کند؟ چرا هر چیز را عوض کند؟ در هر صورت باز هم به نوشتن ادامه Ù…ÛŒ دهد. "
به خانم لسینگ Ú¯Ùتم Ú©Ù‡ نوشته های او دربسیار ÛŒ از اÙراد تغییر Øاصل کرده است Ùˆ آن اÙراد گرچه تنها یک Ùردند اما در واقع یک جامعه را تشکیل Ù…ÛŒ هند. به عقیده من نوشته های او پوچ Ùˆ بی هد٠نیستند؛ بلکه نوشته های اÙراد بسیاری از هم عصرانش (Ùˆ نوشته های غیر ادبی ) را مثل رونالد لینگ، آبراهام مسلو ØŒ باکمینستر Ùولر، بری کمونر Ùˆ بسیار از نقدهای جامعه خود مخرب را تقویت کرده است Ùˆ یا توسط آنها تقویت شده است . خانم لسینگ Ú¯Ùت:" هنوز کسی ممکن است گهگاه Ù…Ùروضات اولیه ادبیات را مورد سؤال قرار دهند. چیزی تغییر کرده است؟ چیزی تغییر خواهد کرد؟ آیا طنین اعتراض جنگ ویتنام در آمریکا باعث هیچ تغییر واقعی شد؟ "
من Ú¯Ùتم:" Ùکر Ù…ÛŒ کنم تغییراتی بوده است، تغییر آگاهی ها"
خانم لسینگ با اØترام عقیده من را پذیرÙت اما کاملا مشخص بود Ú©Ù‡ با آن مواÙÙ‚ نیست . ÙˆÛŒ ادامه داد Ú©Ù‡ Øس کرده تا Øدودی با نوشته های اخیر در تماس نبوده از آنجایی Ú©Ù‡ عموما بیشتر Øواسش به نوشته های خودش است Ùˆ تلاش نکرده تا پا به پای همه آن چیزهایی Ú©Ù‡ نوشته شده پیش رود. از من در مورد نویسندگان انگلیسی پرسید Ú©Ù‡ به نظرم قابل ستایشند . وقتی Ú©Ù‡ به او Ú¯Ùتم Ú©Ù‡ در ایالت آزاد نیپی آل راخیلی دوست داشته ام Ùˆ او مواÙÙ‚ این بود Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ نویسنده خوبی است .
" اما تا Øدودی با او اØساس قرابت نمی کنم، از آن نوعی Ú©Ù‡ نسبت به اشخاصی چون وانه گات دارم ØŒ گرچه ÙˆÛŒ در مورد بخشی از جهان ØŒ Ø¢Ùریقا ØŒ Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ من به خوبی Ù…ÛŒ شناسمش. "
زمانی Ú©Ù‡ آپارتمان خانم لسینگ را ترک کردم Ùˆ ازسرازیری پایین آمدم Ùˆ به سمت ایستگاه زیرزمینی برگشتم ØŒ از اینکه از غیر واقعی بودن اØساس بلاتکلیÙÛŒ کنم بیشتراØساس قدرت Ù…ÛŒ کردم. انگار Ú©Ù‡ یکی از تضادهای مرموز زندگی ناتوانی درآنچه Ú©Ù‡ صادقانه به ما هدیه شده ،و هوشی آینده نگر (کلمه ای غیر قابل بخشش اما کلمه ای لازم) برای درک آنها بود Ùˆ اینکه جای این نوابغ در تاریخ چگونه است؛ مسلما موارد نادری هستند Ú©Ù‡ مثل ییتس خودشناخته Ùˆ معتمد به Ù†Ùس باشند Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد نه تنها از طریق خلاقیتش به این مرØله رسیده بلکه سرنوشتش به او Ú©Ù…Ú© کرده است.
دریس لسینگ زنی مهربان ، متین و زنی بسیار جالب بود که دو ساعت از وقتم را با او گذراندم و هنوز نمی دانم که او دریس لسینگ بوده است.
البته Øدس Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡ این طبیعی است Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ نداند Ú†Ù‡ قدر کتابش دÙترچه طلایی ( قدیمی ترین Ùˆ Ø§Ø±Ø¬Ø ØªØ±ÛŒÙ† Ùˆ Øتی پرمایه ترین کارهای آزادی خواهانه زنان است) Ú†Ù‡ قدر برای زنان جوان نسل من معنا داشته است Ùˆ Ú†Ù‡ قدر بسیاری از داستانهای Ú©Ùˆ تاهش هنرمندانه ØŒ مرموزترین Ùˆ Ù…ØÙوظ ترین بخش های زندگی شخصی را آشکار ساخته اند ØŒ به شیوه ای Ú©Ù‡ هرگز خود آگاهانه Ùˆ یا ازقبل Ø·Ø±Ø Ø±ÛŒØ²ÛŒ شده نبوده است. آن قدر Ú©Ù‡ رمان شهر چهار دره (Ú©Ù‡ مسلما رمانی مشکل برای نوشتن بوده است) توانسته وجدانهای ما را نه تنها در رویا یویی با Ùجایع اجتماعی ØŒ جنون خود مخرب جامعه مان Ú©Ù‡ منتقدانش را دیوانه قلمداد Ù…ÛŒ کند، تغییر دهد ØŒ بلکه به عنوان Ùرمی آزاد از یک رمان برای لسینگ قابل تصور نیست. در Øالیکه نوشته های خانم لسینگ هرگز سطØÛŒ نگر نبوده اند بلکه عمیق نگر بوده Ùˆ در تلاش برای اکتشا٠انتظارات ما در مورد زندگی Ùˆ طی٠وسیعی از آگاهی ها ÛŒ ما بوده است.
کتابهایش مخصوصا سری مارتا کؤست ØŒ دÙترچه طلایی ØŒ راهنمایی برای سقوط به دره پیشرÙت تکاملی روØÛŒ را دنبال کرده اند Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد تا Øدودی مخاطب را در هنگام خواندن دگرگون Ù…ÛŒ کند. گمان Ù…ÛŒ کنم این درست است Ú©Ù‡ تأثیر نوسندگان بزرگ بر ما به تأخیر اÙتاده است Ùˆ ممکن هست سالها طول بکشد تا بÙمیم Ú©Ù‡ آنها برای ما Ú†Ù‡ کرده اند. دریس لسینگ Øساسیتی یکتا دارد Ú©Ù‡ از تجارب گسترده خودش Ù…ÛŒ نویسد از Ùردیتش Ùˆ در همین Øال از Ø±ÙˆØ Ø²Ù…Ø§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ در آن زندگی Ù…ÛŒ کند . این هدیه ای است Ú©Ù‡ نمی تواند بررسی شود Ùˆ تنها باید ارج نهاده شود.
پانویس ها
1-Shoot-Up Hill , Kilburn نام منطقه ای در انگلیس
2- Green Park نام پارکی در انگلیس
3- Piccadilly
4-Kingscroft -4
George Wallace -5
Southern Rhodesia -6نام پیشین کشور زیمبابوه است
7-Briefing for a Descent into Hell رمانی از دریس لسینگ
8- Ronald Laing روانپزشکی اسکاتلندی که در مورد جنون و به خصوص بیماریهای روانی کتابهای زیادی نوشته است
9- Thomas Szasz پژوهشگر و روانپزشک مجارستانی
10- The Manufacture of Madness نام کتابی از توماس شاش
11-The Golden Notebook (1962) از رمانهای معرو٠لسینگ
12- Colin Wilson نویسنده پرکار انگلیسی Ú©Ù‡ پیشتر به عنوان Ùیلسو٠و رمان نویس شناخته شده است
13- Abraham Maslow روانشناس آمریکایی
14- Saturday Review
Children of Violence -15 رمانی از دریس لسینگ
16- The Summer before the Dark رمانی از دریس لسینگ
17-Temptation of Jack Orknay
The Story of an Unmarrying Man -18
The New School -19
Kurt Vonnegut -20
نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه Ùˆ مایه‌های علمی‌تخیلی است Ú©Ù‡ از میان آنها گهوارهٔ گربه (Û±Û¹Û¶Û³)ØŒ سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (Û±Û¹Û¶Û¹) Ùˆ صبØانهٔ قهرمانان (Û±Û¹Û·Û³) بیشتر مورد ستایش قرار گرÙته‌اند در سال Û±Û¹Û¹Û¹ آستروئید یا سیارک Û²ÛµÛ³Û¹Û¹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند.
21- Norman Mailer نویسنده مشهور Ùˆ صاØب سبک آمریکایی Ùˆ برنده جایزه ادبی «پولیتزر» است. ÙˆÛŒ بیشتر بخاطر نثر تلخ Ùˆ گزنده‌ Ùˆ مخالÙتش با جنبش‌های Ùمینیستی شهرت دارد.
22- Barbary Shore
The Deer Park -23
24-Saul Bellow نویسنده کانادایی – آمریکایی یهودی
25-D. H. Lawrence منتقد، شاعر، نمایشنامه نویس و نویسنده به نام انگلیسی
26- Nadine Gordimer نمایشنامه نویس Ùˆ رمان نویس Ø¢Ùریقای جنوبی
27- Dresden
Buffalo -28
Colombia -29
Berkeley -30
Stony Brook -31
City College -32
Panther -33
Knopf -34
Bob Gottlieb -35
Buckminster Fuller -36
Barry Commoner -37
38-V.S. Naipaul نویسنده مشهور انگلیسی
nafiseh نوشت