علی کریمی / نقدی بر شعر Øسین کهن
و همین جاست که می گوییم در اندیشه بازتاب رویاهای خود در بستر شعر باش و دیگر هیچ
Øال چگونه Ù…ÛŒ شود
چشم به عدالت در Ù…Øکمه ای دوخت
که در دور دستهای خیال
مژده رهایی می دهد؟
در رستاخیز واژه ها
زبانم تا خورد و لبانم مهر.
Øال چگونه Ù…ÛŒ شود
چشم به عدالت در Ù…Øکمه ای دوخت
که در دور دستهای خیال
مژده رهایی می دهد؟
شعر از Øسین کهن.
......
دوست من.
دلم Ù…ÛŒ خواهد ØرÙهای مرا دوباره خوانی Ú©Ù†ÛŒ.
گمان Ù…ÛŒ کنم این سر Ùصل درهم تنیدن اندیشه های ناهمگن است؛ Ú©Ù‡ از لابلای سطرهای تو سرک Ù…ÛŒ کشند Ùˆ
با بی قوارگی ( Ú©Ù‡ بازتاب واقعیت هم هست) خود را بما Ù…ÛŒ نمایانند؛ در این بی قوارگی اما رویش یک روال تازه را Ù…ÛŒ توانی امیدوار باشی اگر شعر را از شر Øکایت Ùˆ شیوه روایی نجات دهی.
شعر شرقی بر مبنای باورهای اجتماعی شکل می گیرد و همین توان و استقلال گوینده را که آن باورها را نمی پذیرد؛ بزیر می کشد و از آن می کاهد.
این تضاد Ùˆ بزیر کشیدن Ùˆ در ستیز بودن، در شعر ØاÙظ، سعدی, Ùردوسی Ø› خیام؛ شاملو؛ اخوان Ø› نیما وووو... Ùˆ پاره ای از شعر های مولوی , بسیار نمایان است.
در شعر این بزرگواران جدال با ارزشهای اجتماعی Ùˆ استقلال خواهی Ùرد را در Ùراوان میخوانی. Ùˆ Ù…ÛŒ اندیشی Ú©Ù‡ اگر آنان در گیر آن چالشها نبودند؛ Ùˆ از خویشتن خویش Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند Ø› Ú†Ù‡ شاهکارهایی در عرصه شعر ناب Ù…ÛŒ توانستیم داشته باشیم.
مضمون بی پایانی لا متناهی در باورهای گروهی Ùˆ توده ها ازیک سو Ùˆ Ùهم پایان پذیری هستی از سوی خردمندان است Ú©Ù‡ خود را در
( بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین – کین اشارت زجهان گذران ما را بس.)و شعرهای شبه به آن آشکار می کند.
Ùهم موقعیت نا پایدار انسان در این جهان از سوی گوینده با داده های Ùˆ باورهای زندگی جاویدان در آن جهان
با هم هم خوانی ندار, ارزش جهان موجود Ùˆ سهم خواهی انسان از آن با دستورهای رایج مذهبی در پذیرش قضا Ùˆ قدر Ùˆ رضایت به رضای خالق صدای Øکیم توس را در Ù…ÛŒ آورد تا بگوید( اگر مرگ داد است بیداد چیست؟) Ùˆ ØاÙظ رندانه ما را بجای بهشت به آب رکناباد Ù…ÛŒ خواند؛ Ú©Ù‡ بی گمان از درک مادی بودن این جهان واقعی Ùˆ در تضاد با جهان انتزاعی آخرت Øکایت Ù…ÛŒ کند. Ùˆ نمونه های بیشماری را Ù…ÛŒ شود از هر کدام آورد, Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم شاعر در گیر وضعیتی ناخواسته است Ú©Ù‡ او از پرداختن به خود Ùˆ پروار دادن رویاهای خود باز Ù…ÛŒ دارد.
دلاوری ها Ùˆ دلدادگی ها شاعران برای رسیدن به لنگرگاه سرخوشی Ùˆ سراÙرازی در تضاد با آگاهی های جمعی خمیر مایه بسیاری از شعرهای روایی Ùˆ تغزلیست Ú©Ù‡ گوینده جان به لب رسیده Ù…ÛŒ خواند:( هزار جهد بکردم Ú©Ù‡ سر عشق بپوشم – نبود بر سر آتش میسرم Ú©Ù‡ نجوشم) Ùˆ ØاÙظ Ù…ÛŒ خواهد دست بکاری زند Ú©Ù‡ غصه سر آید.
و همین جاست که می گوییم در اندیشه بازتاب رویاهای خود در بستر شعر باش و دیگر هیچ
علی کریمی
Øال چگونه Ù…ÛŒ شود
چشم به عدالت در Ù…Øکمه ای دوخت
که در دور دستهای خیال
مژده رهایی می دهد؟
در رستاخیز واژه ها
زبانم تا خورد و لبانم مهر.
Øال چگونه Ù…ÛŒ شود
چشم به عدالت در Ù…Øکمه ای دوخت
که در دور دستهای خیال
مژده رهایی می دهد؟
شعر از Øسین کهن.
......
دوست من.
دلم Ù…ÛŒ خواهد ØرÙهای مرا دوباره خوانی Ú©Ù†ÛŒ.
گمان Ù…ÛŒ کنم این سر Ùصل درهم تنیدن اندیشه های ناهمگن است؛ Ú©Ù‡ از لابلای سطرهای تو سرک Ù…ÛŒ کشند Ùˆ
با بی قوارگی ( Ú©Ù‡ بازتاب واقعیت هم هست) خود را بما Ù…ÛŒ نمایانند؛ در این بی قوارگی اما رویش یک روال تازه را Ù…ÛŒ توانی امیدوار باشی اگر شعر را از شر Øکایت Ùˆ شیوه روایی نجات دهی.
شعر شرقی بر مبنای باورهای اجتماعی شکل می گیرد و همین توان و استقلال گوینده را که آن باورها را نمی پذیرد؛ بزیر می کشد و از آن می کاهد.
این تضاد Ùˆ بزیر کشیدن Ùˆ در ستیز بودن، در شعر ØاÙظ، سعدی, Ùردوسی Ø› خیام؛ شاملو؛ اخوان Ø› نیما وووو... Ùˆ پاره ای از شعر های مولوی , بسیار نمایان است.
در شعر این بزرگواران جدال با ارزشهای اجتماعی Ùˆ استقلال خواهی Ùرد را در Ùراوان میخوانی. Ùˆ Ù…ÛŒ اندیشی Ú©Ù‡ اگر آنان در گیر آن چالشها نبودند؛ Ùˆ از خویشتن خویش Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند Ø› Ú†Ù‡ شاهکارهایی در عرصه شعر ناب Ù…ÛŒ توانستیم داشته باشیم.
مضمون بی پایانی لا متناهی در باورهای گروهی Ùˆ توده ها ازیک سو Ùˆ Ùهم پایان پذیری هستی از سوی خردمندان است Ú©Ù‡ خود را در
( بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین – کین اشارت زجهان گذران ما را بس.)و شعرهای شبه به آن آشکار می کند.
Ùهم موقعیت نا پایدار انسان در این جهان از سوی گوینده با داده های Ùˆ باورهای زندگی جاویدان در آن جهان
با هم هم خوانی ندار, ارزش جهان موجود Ùˆ سهم خواهی انسان از آن با دستورهای رایج مذهبی در پذیرش قضا Ùˆ قدر Ùˆ رضایت به رضای خالق صدای Øکیم توس را در Ù…ÛŒ آورد تا بگوید( اگر مرگ داد است بیداد چیست؟) Ùˆ ØاÙظ رندانه ما را بجای بهشت به آب رکناباد Ù…ÛŒ خواند؛ Ú©Ù‡ بی گمان از درک مادی بودن این جهان واقعی Ùˆ در تضاد با جهان انتزاعی آخرت Øکایت Ù…ÛŒ کند. Ùˆ نمونه های بیشماری را Ù…ÛŒ شود از هر کدام آورد, Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم شاعر در گیر وضعیتی ناخواسته است Ú©Ù‡ او از پرداختن به خود Ùˆ پروار دادن رویاهای خود باز Ù…ÛŒ دارد.
دلاوری ها Ùˆ دلدادگی ها شاعران برای رسیدن به لنگرگاه سرخوشی Ùˆ سراÙرازی در تضاد با آگاهی های جمعی خمیر مایه بسیاری از شعرهای روایی Ùˆ تغزلیست Ú©Ù‡ گوینده جان به لب رسیده Ù…ÛŒ خواند:( هزار جهد بکردم Ú©Ù‡ سر عشق بپوشم – نبود بر سر آتش میسرم Ú©Ù‡ نجوشم) Ùˆ ØاÙظ Ù…ÛŒ خواهد دست بکاری زند Ú©Ù‡ غصه سر آید.
و همین جاست که می گوییم در اندیشه بازتاب رویاهای خود در بستر شعر باش و دیگر هیچ
علی کریمی