آیا علت طوÙان Ùˆ سیل Ù‡Ùته گذشته در تهران Ùˆ شمال کشور بد Øجابی زنان بوده است ØŸ
در Ù‡Ùته گذشته Ú¯Ùته شده است Ú©Ù‡ علت طوÙان Ùˆ سیل تهران Ùˆ شمال کشور بد Øجابی زنان بوده است. این اظهارات مرا به یاد قانون آمیختگی در ذهنیت ابتدایی انداخت . (کار کرد های ذهنی در جوامع عقب مانده صÙØات 138-133) . در زیر چند سطری از آن مطلب را Ù…ÛŒ آورم :
"ذهن انسان ابتدایی نه Ùقط توالی زمانی رویدادهایی را Ú©Ù‡ بسیار اثرگذارند اغلب درک نمی کند بلکه او غالباً Ùˆ سرسختانه معتقد به نوعی توالی زمانی دیگری است Ú©Ù‡ از تجربه ناشی نمی شود. زیرا تجربه همچنان Ú©Ù‡ برای انسانهای ابتدایی آموزنده نیست همان طور نیز در از میان بردن پندارهای آنان عاجز است. همچنان Ú©Ù‡ قبلاً در نمونه های بی شماری ملاØظه کرده ایم ذهن آنان تØت تأثیر تجربه قرار نمی گیرد Ùˆ تجربه بر آن بی اثر است. بنابراین هنگامی Ú©Ù‡ آنان ردای مبلغان مسیØÛŒ را مسئول خشکسالی Ù…ÛŒ دانند یا شیوع یک بیماری را به یک تمثال نسبت Ù…ÛŒ دهند، این اعتقاد صرÙاً بر اثر توالی زمانی رویدادها Øاصل نشده است. چون ذهن آنان تØت تأثیر توالی زمانی قرار نمی گیرد Ú©Ù‡ آن را رابطۀ علّی میان دو رویداد بداند. Ùرآیند ذهنی آنان در این خصوص متÙاوت با Ùرآیند Ùوق Ùˆ بسیار پیچیده تر از آن است. آنچه را تجربه Ùˆ انتظام طبیعی پدیده ها Ù…ÛŒ نامیم چیزی نیست Ú©Ù‡ ذهن انسان ابتدایی آمادگی درک آن را داشته باشد Ùˆ از آن متأثر شود. برعکس، ذهن او را تعداد زیادی بازنمایی های جمعی به خود مشغول داشته اند Ùˆ بر پایه آنها ØŒ چیزها – هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند باشند – خواه موجودات زنده باشند، خواه اشیای بی جان Ùˆ خواه ابزارهایی Ú©Ù‡ انسان ساخته است، همۀ اینها همیشه خود را انباشته از خواص عرÙانی به ذهن او عرضه Ù…ÛŒ کنند. در نتیجه در Øالی Ú©Ù‡ ذهن او اغلب به نسبتهای عینی میان اشیاء بی اعتناست اما به پیوندهای عرÙانی خواه مجازی خواه واقعی توجه زیادی Ù…ÛŒ کند. این پیوندهای از پیش Ø´Ú©Ù„ گرÙته شدهاند Ùˆ از تجربۀ روابط عینی Ú©Ù‡ در Øال Øاضر وجود دارند به دست نمی آیند، بلکه برعکس، تجربه در برابر آنها ناتوان است ] یعنی تجربه نمی تواند پیوندهای از پیش Ø´Ú©Ù„ گرÙته شده را بر هم بزند Ùˆ به جایشان روابط عینی را بنشاند[
بنابراین دیگر نمی کوشیم Ú©Ù‡ علت این پیوندها را در سستی ذهن انسانهای ابتدایی یا در همبستگی بازنمایی ها ] = تدعی معانی[ یا در کاربرد نادرست اصل علیت یا در این خطا Ú©Ù‡: «پدیدۀ نخست علت پدیدۀ دوم است» جستجو کنیم. به سخن دیگر ما نمی کوشیم Ú©Ù‡ Ùعالیت ذهنی انسانهای ابتدایی را همانند Ùعالیت ذهنی خودمان ØŒ اما در مرØÙ„Û€ مقدماتی تری ØŒ بدانیم بلکه بیشتر پیوندهای عرÙانی میان بازنمایی های جمعی آنان را، ÙÛŒ Ù†Ùسه ØŒ بررسی Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ Ù¾ÛŒ خواهیم برد Ú©Ù‡ آیا این پیوندها Ùˆ ارتباطهای عرÙانی تØت قانونی عمومی قرار دارند Ùˆ آیا آنها بر شالودۀ مشترکی متکی اند Ú©Ù‡ سبب Ù…ÛŒ شوند آنها را ذهنیت ابتدایی اغلب در موجودات زنده Ùˆ اشیاء Øس کند؟ در همه این پیوندهای عرÙانی همیشه یک عنصر وجود دارد Ú©Ù‡ به شکلهای گوناگون Ùˆ به درجات مختل٠خود را نشان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ آن نوعی «آمیختگی» است Ú©Ù‡ بخشی از بازنمایی های جمعی آنان را تشکیل Ù…ÛŒ دهد. به همین دلیل این اصل را Ú©Ù‡ ویژۀ ذهنیت «ابتدایی» است Ùˆ بر پیوندها Ùˆ پیش پیوندهای بازنمایی هایش Øاکم است به سبب Ùقدان Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ù†Ø§Ø³Ø¨ØªØ±ÛŒØŒ آن را قانون آمیختگی (the law of participation) Ù…ÛŒ نامیم.
واژۀ عرÙانی را در معنای دقیقاً تعری٠شده اش به کار Ù…ÛŒ برم وآن را چنین تعری٠می کنم Ú©Ù‡ منظور از ذهنیت «عرÙانی»، ذهنیتی است Ú©Ù‡ به نیروها Ùˆ تأثیرات Ùˆ اعمالی اعتقاد دارد Ú©Ù‡ گرچه آنها را از طریق Øواس نمی تواند درک کند اما وجودشان را واقعی Ù…ÛŒ پندارد. به دیگر سخن ØŒ واقعیتی Ú©Ù‡ انسانهای ابتدایی را اØاطه کرده است خود سرشتی عرÙانی(یا جادویی) دارد.
در نظر انسان ابتدایی هیچ پدیده ای نیست Ú©Ù‡ صرÙاً پدیده ای Ùیزیکی باشد، البته به آن معنایی Ú©Ù‡ ما Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ùیزیکی» را به کار Ù…ÛŒ بریم. تموج آب ØŒ وزش باد، ریزش باران، یک صورت ØŒ یک رنگ Ùˆ هر پدیده طبیعی دیگری را به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ما آن را درمی یابیم یعنی این پدیده ها را به صورت ترکیب Øرکاتی Ú©Ù‡ نسبت مشخص Ùˆ معینی با Øرکات پیش Ùˆ Øرکات پس از خود دارند انسان ابتدایی درک نمی کند.
در Øقیقت اندامهای ادراک او تغییر مکان جسمی را همانند ما درک Ù…ÛŒ کند، مثلاً ذهن انسان ابتدایی طبق تجربه های پیشین خود اشیای مشابه را به آسانی تشخیص Ù…ÛŒ دهد. خلاصه کلام آنکه همه Ùرایندهای Ùیزیولوژیکی Ùˆ روان شناختی ادراک در او همانند ما صورت Ù…ÛŒ گیرند، اما نتیجه این Ùرآیندها بی درنگ در هاله ای از آگاهی پیچیده قرار Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ این آگاهی زیر سلطه بازنمایی های جمعی است. انسانهای ابتدایی با چشمانی همانند چشمان ما به جهان Ù…ÛŒ نگرند ØŒ اما ذهن آنان جهان را همانند ذهن ما درک نمی کند. " 5 مرداد 94
"ذهن انسان ابتدایی نه Ùقط توالی زمانی رویدادهایی را Ú©Ù‡ بسیار اثرگذارند اغلب درک نمی کند بلکه او غالباً Ùˆ سرسختانه معتقد به نوعی توالی زمانی دیگری است Ú©Ù‡ از تجربه ناشی نمی شود. زیرا تجربه همچنان Ú©Ù‡ برای انسانهای ابتدایی آموزنده نیست همان طور نیز در از میان بردن پندارهای آنان عاجز است. همچنان Ú©Ù‡ قبلاً در نمونه های بی شماری ملاØظه کرده ایم ذهن آنان تØت تأثیر تجربه قرار نمی گیرد Ùˆ تجربه بر آن بی اثر است. بنابراین هنگامی Ú©Ù‡ آنان ردای مبلغان مسیØÛŒ را مسئول خشکسالی Ù…ÛŒ دانند یا شیوع یک بیماری را به یک تمثال نسبت Ù…ÛŒ دهند، این اعتقاد صرÙاً بر اثر توالی زمانی رویدادها Øاصل نشده است. چون ذهن آنان تØت تأثیر توالی زمانی قرار نمی گیرد Ú©Ù‡ آن را رابطۀ علّی میان دو رویداد بداند. Ùرآیند ذهنی آنان در این خصوص متÙاوت با Ùرآیند Ùوق Ùˆ بسیار پیچیده تر از آن است. آنچه را تجربه Ùˆ انتظام طبیعی پدیده ها Ù…ÛŒ نامیم چیزی نیست Ú©Ù‡ ذهن انسان ابتدایی آمادگی درک آن را داشته باشد Ùˆ از آن متأثر شود. برعکس، ذهن او را تعداد زیادی بازنمایی های جمعی به خود مشغول داشته اند Ùˆ بر پایه آنها ØŒ چیزها – هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند باشند – خواه موجودات زنده باشند، خواه اشیای بی جان Ùˆ خواه ابزارهایی Ú©Ù‡ انسان ساخته است، همۀ اینها همیشه خود را انباشته از خواص عرÙانی به ذهن او عرضه Ù…ÛŒ کنند. در نتیجه در Øالی Ú©Ù‡ ذهن او اغلب به نسبتهای عینی میان اشیاء بی اعتناست اما به پیوندهای عرÙانی خواه مجازی خواه واقعی توجه زیادی Ù…ÛŒ کند. این پیوندهای از پیش Ø´Ú©Ù„ گرÙته شدهاند Ùˆ از تجربۀ روابط عینی Ú©Ù‡ در Øال Øاضر وجود دارند به دست نمی آیند، بلکه برعکس، تجربه در برابر آنها ناتوان است ] یعنی تجربه نمی تواند پیوندهای از پیش Ø´Ú©Ù„ گرÙته شده را بر هم بزند Ùˆ به جایشان روابط عینی را بنشاند[
بنابراین دیگر نمی کوشیم Ú©Ù‡ علت این پیوندها را در سستی ذهن انسانهای ابتدایی یا در همبستگی بازنمایی ها ] = تدعی معانی[ یا در کاربرد نادرست اصل علیت یا در این خطا Ú©Ù‡: «پدیدۀ نخست علت پدیدۀ دوم است» جستجو کنیم. به سخن دیگر ما نمی کوشیم Ú©Ù‡ Ùعالیت ذهنی انسانهای ابتدایی را همانند Ùعالیت ذهنی خودمان ØŒ اما در مرØÙ„Û€ مقدماتی تری ØŒ بدانیم بلکه بیشتر پیوندهای عرÙانی میان بازنمایی های جمعی آنان را، ÙÛŒ Ù†Ùسه ØŒ بررسی Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ Ù¾ÛŒ خواهیم برد Ú©Ù‡ آیا این پیوندها Ùˆ ارتباطهای عرÙانی تØت قانونی عمومی قرار دارند Ùˆ آیا آنها بر شالودۀ مشترکی متکی اند Ú©Ù‡ سبب Ù…ÛŒ شوند آنها را ذهنیت ابتدایی اغلب در موجودات زنده Ùˆ اشیاء Øس کند؟ در همه این پیوندهای عرÙانی همیشه یک عنصر وجود دارد Ú©Ù‡ به شکلهای گوناگون Ùˆ به درجات مختل٠خود را نشان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ آن نوعی «آمیختگی» است Ú©Ù‡ بخشی از بازنمایی های جمعی آنان را تشکیل Ù…ÛŒ دهد. به همین دلیل این اصل را Ú©Ù‡ ویژۀ ذهنیت «ابتدایی» است Ùˆ بر پیوندها Ùˆ پیش پیوندهای بازنمایی هایش Øاکم است به سبب Ùقدان Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ù†Ø§Ø³Ø¨ØªØ±ÛŒØŒ آن را قانون آمیختگی (the law of participation) Ù…ÛŒ نامیم.
واژۀ عرÙانی را در معنای دقیقاً تعری٠شده اش به کار Ù…ÛŒ برم وآن را چنین تعری٠می کنم Ú©Ù‡ منظور از ذهنیت «عرÙانی»، ذهنیتی است Ú©Ù‡ به نیروها Ùˆ تأثیرات Ùˆ اعمالی اعتقاد دارد Ú©Ù‡ گرچه آنها را از طریق Øواس نمی تواند درک کند اما وجودشان را واقعی Ù…ÛŒ پندارد. به دیگر سخن ØŒ واقعیتی Ú©Ù‡ انسانهای ابتدایی را اØاطه کرده است خود سرشتی عرÙانی(یا جادویی) دارد.
در نظر انسان ابتدایی هیچ پدیده ای نیست Ú©Ù‡ صرÙاً پدیده ای Ùیزیکی باشد، البته به آن معنایی Ú©Ù‡ ما Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ùیزیکی» را به کار Ù…ÛŒ بریم. تموج آب ØŒ وزش باد، ریزش باران، یک صورت ØŒ یک رنگ Ùˆ هر پدیده طبیعی دیگری را به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ما آن را درمی یابیم یعنی این پدیده ها را به صورت ترکیب Øرکاتی Ú©Ù‡ نسبت مشخص Ùˆ معینی با Øرکات پیش Ùˆ Øرکات پس از خود دارند انسان ابتدایی درک نمی کند.
در Øقیقت اندامهای ادراک او تغییر مکان جسمی را همانند ما درک Ù…ÛŒ کند، مثلاً ذهن انسان ابتدایی طبق تجربه های پیشین خود اشیای مشابه را به آسانی تشخیص Ù…ÛŒ دهد. خلاصه کلام آنکه همه Ùرایندهای Ùیزیولوژیکی Ùˆ روان شناختی ادراک در او همانند ما صورت Ù…ÛŒ گیرند، اما نتیجه این Ùرآیندها بی درنگ در هاله ای از آگاهی پیچیده قرار Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ این آگاهی زیر سلطه بازنمایی های جمعی است. انسانهای ابتدایی با چشمانی همانند چشمان ما به جهان Ù…ÛŒ نگرند ØŒ اما ذهن آنان جهان را همانند ذهن ما درک نمی کند. " 5 مرداد 94