همانطور که می دانید مساله کشور ما پس انقلاب مشروطه تا کنون مساله تجدد بوده است.
از سوی دیگر می دانیم که کاسیرر در آثار خود و به ویژه آثار تاریخی فلسفی اش به بررسی منشاهای مدرنیته پرداخته است. شاید بتوان مهم ترین اثر کاسیرر را کتاب مساله شناخت در زمان های جدید دانست. کاسیرر در این کتاب چهار جلدی به طور مفصل و دقیق منشاءهای مدرنیته و تجدد را مورد مداقه و بررسی قرار داده است.
علاوه بر این کتاب چهار جلدی، کاسیرر دارای سه تک نگاری دیگر در باره ریشه های تاریخی و فکری مدرنیته نیز است. این کتاب ها عبارتند از؛ فرد و کیهان در فلسفه رنسانس، فلسفه روشنگری، و نوزایی افلاطونی در انگلستان و مکتب کمبریج .
کاسیرر در کتاب "فرد و کیهان در فلسفه رنسانس" به بررسی شکل گیری فردیت و مفهوم طبیعت و کیهان می پردازد. یعنی زمانی فردیت در جامعه ای شکل می گیرد که مفهوم طبیعت و کیهان نیز شکل گرفته باشد.
این مساله ای است که در تجدد ایرانی هیچگاه مورد توجه قرار نگرفته است و از همین جهت بود که من اقدام به ترجمه آثار کاسیرر به زبان فارسی کردم.


گفت و گوی روز نامه روزگار با یدالله موقن در باره کاسیرر به تاریخ 24 فروردین 1390
فیلسوف نوکانتی فرهنگ
گفت و گو کننده عظیم محمودآبادی
ارنست کاسیرر، فیلسوف نوکانتی آلمانی و تاریخ نگار فلسفه غرب در قرن بیستم بود که دارای آثار متعددی در زمینه فلسفه و تاریخ فلسفه است. فیلسوف فرهنگ عنوانی است که کاسیرر به آن مشهور است. این عنوان به دلیل نظرات تازه و متعدد کاسیرر در خصوص فرهنگ به وی اطلاق شده است. کاسیرر با مطرح کردن یگانه فرهنگ چندگانگی فرهنگی، در شمار فیلسوفان پلورالیست قرار می گیرد.
دکتر یدالله موقن مترجم آثار کاسیرر به زبان فارسی است. به باور موقن، کاسیرر اگر بزرگ ترین مورخ تاریخ اندیشه نباشد، بی تردید یکی از بزرگ ترین مورخان تاریخ اندیشه در قرن بیستم بوده است.
موقن همچنین با اشاره به ضرورت ترجمه آثار کاسیرر در ایران یادآور این نکته می شود که مساله کشور ما از انقلاب مشروطه به بعد، مساله تجدد بوده است. مساله تجدد و مدرنیته از جمله مباحثی است که کاسیرر به دقت آن را مورد بررسی و مداقه قرار داده است.
کتاب " فرد و کیهان در فلسفه رنسانس" بیش از یک سال است که توسط موقن ترجمه شده است و با وجود اینکه موفق به دریافت مجوز انتشار از سوی وزارت ارشاد شده، اما همچنان روانه بازار نشر نشده است.
وی پیش از این اقدام به ترجمه کتاب های دیگری از کاسیرر با عنوان های فلسفه روشنگری، فلسفه صورت های سمبلیک و اسطوره دولت کرده است.
موقن همچنین دارای کتابی با عنوان " ارنست کاسیرر فیلسوف فرهنگ " است که به بررسی آراء کاسیرر در حوزه فرهنگ و فلسفه فرهنگ پرداخته است.
ابتدا می خواستم بگوئید شما چطور با کاسیرر و آثار او آشنا شدید و پیشینه آشنایی شما با آراء او به چه زمانی بر می گردد؟
حدود چهل و پنج سال پیش زمانی که من نوجوانی هجده ساله بودم، ترجمه فارسی کتاب "فیزیک و فلسفه" نوشته جیمز جینز را مطالعه کردم و از همان زمان نسبت به مسائل فلسفی فیزیک مدرن علاقه مند شدم. برای همین هر کتابی که در زمینه فلسفه نسبیت و فلسفه مکانیک کوانتوم به زبان انگلیسی منتشر شده بود را به یکی از کتاب فروشی های اصفهان سفارش دادم و او هم آنها را برایم تهیه کرد. از جمله این کتاب ها کتابی به نام " نظریه نسبیت انیشتین و مفهوم جوهر و مفهوم تابع " اثر ارنست کاسیرر بود که من با آن آشنا شدم. در واقع نظریه نسبیت انیشتین و مفهوم جوهر و مفهوم تابع دو کتاب از کاسیرر بود که در یک مجلد به زبان انگلیسی منتشر شده بود.
از این رو کاسیرر برای من بیش از هر چیز فیلسوف فیزیک و علم مدرن محسوب می شد تا اینکه روزی به طور اتفاقی با اثر متفاوتی از کاسیرر مواجه شدم. در میان کتاب هایی که کتاب فروشی مهرآئین در اصفهان به حراج گذاشته بود، به کتابی به نام "مساله ژان ژاک روسو" از ارنست کاسیرر بر خورد کردم. جالب آنکه من تا آن زمان اطلاعی از آثار فلسفه سیاسی کاسیرر نداشتم و اصلا نمی دانستم که کاسیرر فیلسوف سیاسی نیز هست.
علاقه من به آثار کاسیرر همچنان ادامه داشت تا اینکه دست روزگار من را به دانشگاه لیدز انگلستان کشاند تا در آنجا مشغول تحصیل در مقطع فوق لیسانس در رشته تاریخ علم و فلسفه علم شوم. به خاطر دارم روزی در کلاس تاریخ علم، از استاد مربوطه شنیدم که ارنست کاسیرر از بنیان گذاران تاریخ علم است. همچنین به یاد دارم که همان روز من به کتاب فروشی مقابل دانشگاه رفتم و تمام کتاب هایی که کاسیرر به زبان انگلیسی نوشته بود و یا مترجمان آن را از زبان آلمانی به انگلیسی برگردانده بودند، سفارش دادم.
تاریخ علم در دوره روشنگری از دروسی بود که ما در دانشگاه خواندیم. در این خصوص باز به یاد دارم که من به استاد درس نامبرده پیشنهاد دادم که جزو تکالیف درسی ام رساله ای در باره فلسفه روشنگری کاسیرر بنویسم که البته استاد هم با پیشنهاد من موافقت کرد.
پس دانشجوی درس خوانی هم بودید. خودتان به استاد پیشنهاد تکلیف اضافه هم می دادید؟
بله این مساله ناشی از علاقه من به آثار کاسیرر بود.
آیا این کاسیرر بود که شما را از فلسفه علم به سمت فلسفه سیاسی سوق داد؟
خیر. کاسیرر من را به فلسفه سیاسی نکشاند. بلکه همانطور که می دانید در فضای پیش از انقلاب و با غالب بودن اندیشه های چپ، خواه ناخواه محیط فکری روشنفکران ایرانی، بیش از آنکه علمی، انتقادی و آکادمیک باشد مبتنی بر ایدئولوژی بود. به ویژه مارکسیسم لنینیسم، وجه غالب این ایدئولوژی بود. در این میان کتاب کاسیرر با عنوان "اسطوره دولت" من را از اسطوره های چپ رهایی بخشید. بنابراین کاسیرر من را به سوی فلسفه سیاسی نکشاند بلکه آثار او توانست ذهن من را سیاست زدایی کند.
بحثی در خاصیت سیاست زدا بودن آثار کاسیرر نیست. اما با این وجود، روی آوردن به فلسفه سیاسی الزاما به مفهوم سیاست زدگی نیست. سئوال من این است که با توجه به اینکه گفتید در ابتدا به مسائل فلسفی فیزیک مدرن علاقه مند بودید، آیا مطالعه آثار کاسیرر شما را به فلسفه سیاسی علاقه مند کرد؟
خیر. من قبل از کتاب های کاسیرر با آثار مارکس، لوکاچ و آلتوسر آشنا بودم و آنها را مطالعه می کردم. به بیان دیگر من پیش از آشنایی با آثار کاسیرر به مارکسیسم آکادمیک علاقه مند بودم. حتی تصمیم داشتم که تز دکترای خود را در رابطه اندیشه مارکس و هگل بنویسم. اما در نهایت کتاب اسطوره دولت کاسیرر بسیاری از مسائل را برایم روشن و من را از تصمیم قبلی خود منصرف کرد.
بحث پلورالیسم و تکثر گرایی در آثار فیلسوفان دیگر هم دیده می شود. به نظر شما در این میان آثار کاسیرر از چه جایگاهی برخوردار است؟
ارنست کاسیرر بی تردید جزء فیلسوفان لیبرال محسوب می شود. اما نه لیبرال های راست. بلکه کاسیرر در واقع سوسیال دموکراتی مایل به چپ لیبرالیسم بود. به بیان دقیق تر مکتب نوکانتی ماربورگ که کاسیرر به آن تعلق داشت به لحاظ سیاسی تا حدودی تحت تاثیر مارکسیسم بود. البته سوسیالیسم از نظر کاسیرر یک نظریه علمی نبود بلکه یک خواسته اخلاقی بود.
نکته ای که لازم است اینجا به آن اشاره ای کنم اینکه کاسیرر به دلیل طرح فلسفه صورت های سمبلیک، بیشتر به تنوع فرهنگ ها توجه کرده تا دیگر فیلسوفان و ساختارهای فکری را در قلمرو اسطوره، هنر و علم مورد بررسی قرار داده است.
بنابراین کاسیرر نظری جامع به فرهنگ و تنوع آفرینش های ذهنی داشته است که این شاخصه، او را از دیگر فیلسوفان قرن بیستم متمایز می کند.
به وجه تمایز کاسیرر با دیگر فیلسوفان قرن بیستم اشاره کردید. اما پرسش من این است که تفاوت آثار کاسیرر با آثار فیلسوفان دیگری که پلورالیسم را مطرح کرده اند در چیست؟
ببینید کاسیرر دارای فلسفه ای به نام فلسفه صورت های سمبلیک است. فلسفه صورت های سمبلیک عنوان کتابی چهار جلدی از کاسیرر است.
جلد اول این کتاب به بررسی فرم سمبلیک زبان پرداخته است. از نظر او هر زبانی ارائه دهنده نوعی جهان بینی است. به بیان دیگر هر زبانی برای شناخت جهان، یک دستگاه سمبلیک است. به باور کاسیرر این دستگاه سمبلیک میان واقعیت و ذهن انسان حائل می شود. به بیان دقیق تر هر انسانی به وسیله زبانی که با آن تکلم می کند، جهان را می شناسد و چون هر زبانی دارای جهان بینی خاص خود هست، پس اقوام مختلف که به زبان های گوناگون تکلم می کنند جهان را متفاوت از یکدیگر می شناسند. این مساله حکایت از نوعی پلورالیسم فرهنگی دارد.
جلد دوم کتاب او به مساله دین و اسطوره می پردازد. جهان سمبلیک اسطوره، دستگاه شناختی خود را دارد. یعنی تفکر اسطوره ای نوعی برداشت و شناخت از جهان است که این شناخت مانند شناخت علمی در غالب مقولاتی مانند رابطه سوژه(نفس درک کننده) و آبژه(موضوع شناخت)، علیت، مقولات فضا، زمان، عدد و غیره انجام می شود.
شناخت علمی نیز همین مقولات را به کار می برد. ولی الگوی این دو نوع مقولات در علم و شناخت اسطوره متفاوت و متمایز هستند. پس شناخت اسطوره ای نیز در فرهنگ های مختلف و در میان اقوام گوناگون متفاوت است. چرا که بینش اسطوره هایشان متفاوت است.
عنوان جلد سوم از این کتاب چهار جلدی " پدیدار شناسی شناخت " است. کاسیرر در این کتاب به طور کلی به فلسفه علوم پرداخته است.
آخرین جلد این مجموعه در واقع پاسخی به متافیزیک فلسفه های اگزیستانسیالیسم که به گفته کاسیرر فلسفه های غیر عقلانی است. منظور او فلسفه هایی است که به فلسفه وجود مشهور هستند.
بنابراین دامنه پژوهش های کاسیرر بسیار گسترده است. این پژوهش ها علاوه بر فلسفه علم، فلسفه زبان، اسطوره، دین و هنر را نیز در بر می گیرد. به باور من در آثار هیچ یک از فیلسوفان قرن بیستم چنین جامعیتی مشهود نیست. به همین دلیل می توان ارنست کاسیرر را آخرین فیلسوف دائره المعارفی دانست. منظور از دائره المعارفی بودن او اشاره به حوزه وسیعی است که کاسیرر در آن پژوهش کرده است. به بیان دیگر کاسیرر آخرین فیلسوفی بود که به تمام شاخه های معرفت بشری احاطه داشت.
آرای کاسیرر در دنیای امروز چه کاربردی می تواند داشته باشد؟ به بیان دیگر نظرات کاسیرر پاسخگوی کدام نیاز انسان مدرن است؟
همانطور که پیش تر هم اشاره کردم فلسفه کاسیرر، فلسفه صورت های سمبلیک است. مطابق با نظر او انسان برای شناخت جهان دست به آفرینش دستگاه های سمبلیکی مانند زبان، علم، اسطوره و غیره زده است. به دلیل اینکه زبان ها متفاوت و اسطوره ها گوناگون هستند، فرهنگ های متعدد مختلف به وجود آمده اند. بنابراین ما در جهان با چندگانگی فرهنگی مواجه هستیم. نکته ای که اینجا حائز اهمیت است اینکه کاسیرر معتقد است انسان، جانوری سمبل ساز است. سمبل ساز بودن انسان موجب می شود که ما باور کنیم فرهنگ های دیگر دارای دستگاه های سمبلیکی هستند که با دستگاه های سمبلیک ما متفاوت است.
یعنی فرهنگ های دیگر زائیده دستگاه های سمبلیکی هستند که با دستگاه های سمبلیک ما متفاوت است؟
بله این صحیح تر است. همانطور که شما گفتید فرهنگ های متفاوت زائیده دستگاه های سمبلیک متفاوت هستند.
بنابراین کاسیرر با مطرح کردن نظر خود، انسان معاصر را به نوعی به تفاهم فرهنگی با دیگر فرهنگ ها رهنمون می کند.
به بیان دیگر فلسفه کاسیرر نوید دهنده مدارا، تساهل فکری و عقیدتی است. این مساله از آن جهت دارای اهمیت است، که تساهل و مدارا در واقع پایه و اساس دموکراسی مدرن را تشکیل می دهد.
در پایان بفرمایید چه ضرورتی ایجاب کرد که شما اقدام به ترجمه آثار کاسیرر کنید؟ به بیان دیگر آراء کاسیرر در جامعه ایران چه نقشی می تواند داشته باشد؟
همانطور که می دانید مساله کشور ما پس انقلاب مشروطه تا کنون مساله تجدد بوده است.
از سوی دیگر می دانیم که کاسیرر در آثار خود و به ویژه آثار تاریخی فلسفی اش به بررسی منشاهای مدرنیته پرداخته است. شاید بتوان مهم ترین اثر کاسیرر را کتاب مساله شناخت در زمان های جدید دانست. کاسیرر در این کتاب چهار جلدی به طور مفصل و دقیق منشاءهای مدرنیته و تجدد را مورد مداقه و بررسی قرار داده است.
علاوه بر این کتاب چهار جلدی، کاسیرر دارای سه تک نگاری دیگر در باره ریشه های تاریخی و فکری مدرنیته نیز است. این کتاب ها عبارتند از؛ فرد و کیهان در فلسفه رنسانس، فلسفه روشنگری، و نوزایی افلاطونی در انگلستان و مکتب کمبریج .
کاسیرر در کتاب "فرد و کیهان در فلسفه رنسانس" به بررسی شکل گیری فردیت و مفهوم طبیعت و کیهان می پردازد. یعنی زمانی فردیت در جامعه ای شکل می گیرد که مفهوم طبیعت و کیهان نیز شکل گرفته باشد.
این مساله ای است که در تجدد ایرانی هیچگاه مورد توجه قرار نگرفته است و از همین جهت بود که من اقدام به ترجمه آثار کاسیرر به زبان فارسی کردم.