Ú¯Ùت‎وگو با یدالله موقن دربارة کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب ‎مانده»
Ú¯Ùت‎وگو با یدالله موقن دربارة کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب ‎مانده»
روان‎کاوی انسان ابتدایی
Ú¯Ùتگو کننده علیرضا جاوید
ویژه نامه روز نامه شرق پنجشنبه 25شهریور 1389
روان‎کاوی انسان ابتدایی
Ú¯Ùتگو کننده علیرضا جاوید
ویژه نامه روز نامه شرق پنجشنبه 25شهریور 1389
ï® Ø§Ø² آن‎جایی Ú©Ù‡ اندیشة لوسین لوی‎ـ‎برول برای مخاطبان ایرانی آشنا نیست، ضروری است Ú©Ù‡ ابتدا بÙرمایید او متأثر از Ú†Ù‡ متÙکران Ùˆ Ù†Øله‎های Ùکری است؟
لوسین لوی‎ـ برول (1939-1857) Ùیلسو٠و انسان‎شناس Ùرانسوی، استاد تاریخ ÙلسÙØ© مدرن در دانشگاه سوربن Ùˆ مدیر پژوهش‎های ÙسلÙÛŒ بود. کسانی‎که شایستگی رسیدن به مقام استادی (پروÙسوری) را در دانشگاه‎های مختل٠Ùرانسه داشتند، باید با تأیید مدیر پژوهش‎های ÙلسÙÛŒ به این مقام ارتقا می‎یاÙتند Ùˆ این سمت را لوی‎ـ‎برول داشت. رمون آرون در کتاب «خاطرات»‎اش پس از ستایش بسیار از خدمات دانشگاهی لوی‎ـ‎برول، او را پوزیتیویست [تجربه‎گرای] خردگرا می‎نامد. اما در Øقیقت موضع‎گیری ÙلسÙÛŒ لوی‎ـ‎برول در چارچوب هیچ مکتب ÙلسÙÛŒ خاصی نمی‎گنجد. Øتی می‎توان ادعا کرد Ú©Ù‡ آثاری Ú©Ù‡ دربارة اخلاق Ùˆ ذهنیت ابتدایی نوشته است، چارچوب ÙلسÙه‎های ایده‎آلیستی Ùˆ پوزیتیویستی را درهم می‎شکنند Ùˆ مسائل تازه‎ای را در قلمرو جامعه‎شناسی شناخت Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽÚ©Ù†Ù†Ø¯. گورویچ، یکی از جمله کسانی بود Ú©Ù‡ از آثار لوی‎ـ‎برول در زمینة مطالعة ذهنیت ابتدایی بسیار استقبال کرد، تا آن Øد Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول را بنیان‎گذار جامعه‎شناسی٠«چندگانه‎نگر» دانست Ú©Ù‡ شیوة تÙکر چندگانه را ارائه داده است. لوی‎ـ‎برول نگرش جدیدی به مسئلة شناخت داد، از این‎رو می‎توان کار او را Øرکتی انقلابی دانست.
به رغم انتقادهایی Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول از آگوست کنت Ùˆ تایلور Ùˆ جیمز Ùریزر می‎کند، بیش از همه تØت تأثیر آن‎ها بوده است؛ Ùˆ البته با مکتب جامعه‎شناسی امیل دورکم Ùˆ اعضای آن ارتباطی نزدیک داشت Ùˆ اصطلاØات مکتب دورکم را به‎کار برد Ùˆ آنان را پیش‎ گام خود در انسان ‎شناسی قلمداد می‎کرد. در ارتباط با این موضوع، ارنست کاسیرر نظر جالبی دارد، او معتقد است Ú©Ù‡ نظریات مکتب جامعه‎شناسی دورکم در آثار لوی‎ـ‎برول به کمال Ùˆ پختگی رسیده‎اند. بنابراین می‎توان Ú¯Ùت ذهن لوی‎ـ‎برول از ذهنیت دیگر اعضای مکتب دورکم، ÙلسÙی‎تر Ùˆ سیستماتیک تر بوده است.
تأکیدی Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول بر نقش عواط٠و اØساسات در ذهنیت ابتدایی دارد او را به ÙلسÙØ© یاکوبی (Ùیلسو٠آلمانی) Ùˆ به «روان‎شناسی اندیشة عاطÙیٻ هاینریش مائیر Ùˆ به «منطق اØساساتÙ» ریبو نیز نزدیک می‎کند. اما به این نکته توجه داشته باشید Ú©Ù‡ موضوع تأثیر پذیری این متÙکر یا آن Ùیلسو٠از دیگر اندیشمندان، همیشه بØث‎ برانگیز بوده است، زیرا بی‎درنگ این پرسش Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ چرا او تØت تأثیر این متÙکران قرار گرÙته Ùˆ نه تØت تأثیر کسانی دیگر؟ بنابراین از همان آغاز خود متÙکر باید تمایلات٠Ùکری خاصی داشته باشد تا تØت تأثیر اشخاص به‎خصوصی قرار بگیرد.
ï® Ø¨Ù‡ نظرم آن‎جایی Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول به چیستی ذهنیت ابتدایی می‎پردازد به ÙلسÙÙ‡ نزدیک می‎شود Ùˆ زمانی‎که به گذشته برمی‎گردد تا زندگی جوامع ابتدایی را روایت کند به قلمرو تاریخ گام می‎گذارد، Ùˆ در نهایت وقتی به تØلیل Ùˆ تبیین Ù…Ùهوم «ذهن مدرن» با «ذهن پیش ‎مدرن» یا به تعبیر او ذهنیت ابتدایی می‎پردازد، آشکارا وارد Øیطة «ÙلسÙØ© تاریخ» می‎شود. آیا در Øوزة «ÙلسÙØ© تاریخ» نیز می‎توانیم مشخصاً به Ùیلسو٠خاصی اشاره کنیم Ú©Ù‡ بر لوی‎ـ‎برول تأثیرگذار بوده است؟
در این خصوص کسی به تاثیر Ùیلسو٠ایتالیایی، جامباتیستا ویکو بر لوی-برول اشاره نکرده است. اما می‎توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ ویکو بیش از هرکس دیگری پش ‎گام لوی‎ـ‎برول در ارائة شیوه‎های گوناگون اندیشه بوده است. آیزایا برلین در کتابی Ú©Ù‡ دربارة ویکو نوشته، مدعی‎ است Ú©Ù‡ کمال Ùˆ پختگی نظریات ویکو را در جامعه‎شناسی تÙهمی ماکس وبر Ùˆ در ÙلسÙØ© دیلتای می‎توان یاÙت. اما به نظر من تکامل اندیشة ویکو را بیش از هر متÙکر دیگری، در آثار لوی‎ـ برول باید دانست. می‎گویند Ú©Ù‡ کاسیرر نیز در جوانی خویش آثار ویکو را خواند Ùˆ تا پایان عمر تØت تأثیر او قرار داشت. کاسیرر، ویکو را کاش٠واقعی اسطوره می‎داند. اما برخلا٠ویکو، رهیاÙت کاسیرر Ùˆ لوی‎ـ‎برول به اسطوره از طریق Ù…Ùاهیم عقلانی است. البته Ùراموش نکنیم Ú©Ù‡ دوره‎بندی سه‎گانة آگوست کنت از «تکامل ذهن»، نیز متأثر از ویکو است.
ï® Ú©Ù„ÙˆØ¯ لوی- استروس Ù…Ùهومی دارد به نام «ذهن ÙˆØشی» Ú©Ù‡ در کتابی به همین نام آن را به‎کار برده Ùˆ این Ù…Ùهوم را در مقابل Ù…Ùهوم «ذهن علمی» قرار می‎دهد. به اعتقاد لوی-استروس ذهن علمی به منظور شناخت پدیده‎های منÙرد Ùˆ صیقل‎خورده ازخلال Ùرایند روش تجربی عمل می‎کند، در Øالی‎که ذهن ÙˆØشی، بر مواد از پیش تعیین‎ شده تأکید دارد Ùˆ همین مسئله او را به سوی تمثیل‎ ها Ùˆ اسطوره‎ها هدایت می‎کند. در کتاب لوی‎ـ‎برول نیز شاهد هستیم Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø°Ù‡Ù†ÛŒØª ابتدایی» نقش کلیدی در تØلیل٠او از Ùرایندهای اجتماعی دارد. آیا این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù‚Ø±Ø§Ø¨ØªÛŒ با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø°Ù‡Ù† ÙˆØشی» کلود لوی استروس دارد؟
همان‎طور Ú©Ù‡ خود لوی‎ـ‎برول بارها در صÙØات همة کتاب‎هایش اذعان می‎کند، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø°Ù‡Ù†ÛŒØª ابتدایی» Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú¯Ù…Ø±Ø§Ù‡â€ŽÚ©Ù†Ù†Ø¯Ù‡â€ŽØ§ÛŒ است. اگر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§ÛŒÛŒÂ» را به معنی «بنیادین» Ùˆ «آغازین» بگیریم، به مقصود لوی‎ـ‎برول از به‎کارگیری این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù†Ø²Ø¯ÛŒÚ©â€ŽØªØ± شده‎ایم. اوانز‎ـ‎پریچارد می‎گوید Ú©Ù‡ تایلور Ùˆ Ùریزر معتقد بودند Ú©Ù‡ چون انسان ابتدایی نادرست می‎اندیشد، به‎ جادو اعتقاد پیدا Ù…ÛŒ کند؛ اما لوی‎ـ‎برول مدعی است Ú©Ù‡ چون انسان ابتدایی به جادو اعتقاد دارد، همین اعتقاد موجب می‎شود Ú©Ù‡ نادرست بیندیشد. یعنی عقیدة لوی‎ـ‎برول وارونة عقیدة تایلور Ùˆ Ùریزر است.ذهنیت ابتدایی قوانین طبیعت را مستقل از ارده انسان ها نمی داندو اعتقاد دارد Ú©Ù‡ رÙتار انسان ها در وقوع Øوادث طبیعی نقش دارد.مثلاً شکستن Ù…Øرمات Ù…ÛŒ تواند موجب وقوع زلزله Ùˆ جاری شدن سیل شود. ذهنیت ابتدایی به اموری اعتقاد دارد Ú©Ù‡ مغایر با قوانین Ùیزیک Ùˆ زیست شناسی هستند.
اما توجه داشته باشید Ú©Ù‡ ذهنیت هر انسانی، اعم از ابتدایی Ùˆ Ùرهیخته، اعم از شرقی Ùˆ غربی، Øاصل بازنمایی‎های جمعی جامعة او است . برخلا٠نظر کندیاک، ذهن بشر لوØØ© سÙیدی نیست Ú©Ù‡ به‎تدریج بر آن چیزی نقش ببندد. ذهن انسان از همان آغاز اجتماعی شده است، یعنی بازنمایی‎های جمعی گروه اجتماعی آن را Ø´Ú©Ù„ Ùˆ Ùرم داده است. من Ùˆ شما ایرانی هستیم، Ùˆ خواه‎ناخواه تصورات مشترکی داریم Ú©Ù‡ این تصورات یا بازنمایی‎های مشترک را جامعة ایرانی در ذهن من Ùˆ شما ØÚ© کرده است. من Ùˆ شما با همین تصورات یا بازنمایی‎های جمعی است Ú©Ù‡ می‎اندیشیم. اگر این بازنمایی‎ها به Ø³Ø·Ø Ø§ÛŒØ¯Ù‡â€ŽÙ‡Ø§ یا Ù…Ùاهیم انتزاعی رسیده باشند، تÙکر من Ùˆ شما Ù…Ùهومی یا انتزاعی خواهد بود Ùˆ اگر این بازنمایی‎های هنوز به Ø³Ø·Ø Ù…Ùاهیم انتزاعی نرسیده باشند Ùˆ Ù…Ùاهیم تصویری باشند، یعنی هنوز هم کانکریت [عینی Ùˆ ملموس] باشند، تÙکر من Ùˆ شما نه کاملاً ابتدایی است Ùˆ نه کاملاً Ù…Ùهومی Ùˆ انتزاعی. به نظر من تÙکر در جامعة ما در چنین وضعیتی قرار دارد.همین طور نیز بر ذهنیتی Ú©Ù‡ آن را ابتدایی می‎نامیم، بازنمایی‎های جمعی Øاکم‎اند Ú©Ù‡ این بازنمایی‎ها با عواط٠و اØساسات شدید عجین‎اند Ùˆ ذهن ابتدایی به‎جای Ù…Ùاهیم انتزاعی، بازنمایی‎های جمعی Ùˆ نیز پیوندهای میان‎شان را در اختیار دارد. این بازنمایی‎ها سرشتی عرÙانی دارند؛ به این معنی Ú©Ù‡ هر چیزی را اØاطه شده در نیروهای مرموز Ùˆ جادویی Ùˆ نامریی ارائه می‎دهند. سلطة مطلق این بازنمایی‎ها، Ú©Ù‡ جمعی‎اند Ùˆ نه Ùردی، Ùˆ سلطة مطلق پیش- ‎پیوندهای میان‎شان، پیش‎-ادراک‎ها Ùˆ پیش‎-داوری‎ها، همه سبب می‎شوند Ú©Ù‡ سمت‎گیری ذهن انسان ابتدایی با ذهن انسان Ùرهیختة غربی متÙاوت شود.اما در باره ارتباط اندیشه لوی-ستروس با لوی-برول Ù…ÛŒ توانم به نظرادموند لیچ استناد کنم Ú©Ù‡ Ø´Ø§Ø±Ø Ø§Ù†Ø¯ÛŒØ´Ù‡ لوی-ستروس در انگلستان است .او معتقد است Ú©Ù‡ بØØ« های لوی-ستروس در باره«منطق-اسطوره» Ùˆ «ذهن ÙˆØشی» Øتی اگر هم به طور غیر مستقم باشد متاثر از لوی-برول است.اما لوی-ستروس بر خلا٠لوی-برول تÙاوت «ذهن ÙˆØشی» با «ذهن متمدن» را در Ù…Øتوامی داند نه در Ùرم ونوع.
ï® Ú†Ù‡ عاملی موجب شد Ú©Ù‡ لوی‎ـ برول به چنین تقابلی میان ذهنیت‎ها هدایت شود؟
لوی‎ـ برول در سال 1903 از چین‎شناسی به نام شاوان، ترجمة اثری تاریخی از پژوهش ‎گری چینی را دریاÙت می‎کند. لوی‎ـ برول به هنگام خواندن این کتاب از این موضوع Ø´Ú¯Ùت‎زده می‎شود Ú©Ù‡ اندیشه‎های نویسندة چینی به‎هیچ‎وجه به هم مرتبط نمی‎شوند Ùˆ انسجام ندارند. این موضوع او را به این پرسش اساسی رهنمون کرد Ú©Ù‡ آیا منطق چینی همانند منطق اروپایی است؟ اگر یکی نباشند وظیÙØ© ÙلسÙÛŒ بسیار مهمی خواهد بود Ú©Ù‡ علل این تÙاوت منطقی را بررسی کنیم. می‎بینیم Ú©Ù‡ مسئلة Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ مسئله‎ای صرÙاً مربوط به قبایل Ø¢Ùریقایی یا بومیان استرالیا یا سرخ‎پوستان آمریکا نیست، بلکه Ùرهنگ‎های پیشرÙته‎ای مانند چین Ùˆ هند را نیز دربر می‎گیرد. ای. اچ. ÙرانکÙورت همین مسئله را در متون دینی Ùˆ تاریخی مردمان خاور نزدیک مشاهده کرده است Ú©Ù‡ در کتابم « لوی‎ـ برول Ùˆ مسئلة ذهنیت‎ها» به آن اشاره کرده‎ام.
ï® ÙˆÙ‚ØªÛŒ لوی‎ـ برول «دو نوع» انسان را از هم تمیز می‎دهد Ùˆ می‎گوید «انسان ابتدایی» Ùˆ «انسان Ùرهیخته»، به نظر می‎رسد Ú©Ù‡ او وجه ممیز بین این دو نوع انسان را نگرش آن‎ها نسبت به رویدادهای Ù…Øیط پیرامون‎شان می‎داند. بر طبق این مرزبندی، انسان ابتدایی در Ùهم رویدادها دچار «آمیختگی» می‎شود یعنی علت Ùˆ معلول یک چیز را با علت Ùˆ معلول چیز دیگری خَلط می‎کند. در صورتی‎که انسان Ùرهیخته علت Ùˆ معلول هر چیزی را در چارچوب خود درک Ùˆ Ùهم می‎کند، یعنی هر رویدادی برای او دارای «منطق» است.
هم چنان Ú©Ù‡ به درستی اشاره کردید،«آمیختگی» از اصطلاØات کلیدی لوی‎ـ‎برول برای تبیین ذهنیت ابتدایی است. ذهنیت ابتدایی برخلا٠ذهنیت منطقی‎ـ‎علمی، پای‎بند اصل امتناع تناقض نیست؛ مثلاً اعضای قبیلة سرخ‎پوست بورورو سرسختانه ادعا می‎کردند Ú©Ù‡ طوطیان سرخ هستند، یعنی هم انسانند Ùˆ هم طوطی. آنان به این تناقض یا «ناسازگاری» ،یعنی یکی بودن انسان با طوطی، اعتنایی نمی‎کردند. این این‎همانی، این‎همانی علمی نیست بلکه عرÙانی است. سایة انسان، تصویر یا مجسمة او با خود او یکی هستند Ùˆ هر آسیبی Ú©Ù‡ به یکی از این‎ها برسد، به خود انسان نیز می‎رسد. مثلاً در Ø¢Ùریقای جنوبی اگر کسی را در Øین Ùروبردن سوزن در سایة شخصی دستگیر می‎کردند، بی‎درنگ اعدام می‎شد، زیرا کار او به معنای Ùروبردن سوزن در بدن آن شخص Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ نتیجة اش مرگ Ùرد بود. این نمونه‎ای از قانون آمیختگی است Ú©Ù‡ بر کارکردهای ذهنی انسان ابتدایی Øاکم است. در میان قبایل سرخ‎پوست در آمریکای جنوبی، نیز میان پدر Ùˆ کودکش آمیختگی اØساس می‎شود. مثلاً اگر کودک بیمار شود، دارویی را Ú©Ù‡ پزشک برای درمان کودک تجویز کرده است نه کودک بلکه پدرش می‎خورد، زیرا این سرخ‎پوستان می‎پندارند Ú©Ù‡ پدر Ùˆ کودک یکی هستند پس هر تأثیری Ú©Ù‡ دارو بر پدر کودک داشته باشد، بر خود کودک نیز خواهد داشت. این اعتقادات از نظر ما مردودند چراکه برای ما Ùی‎المثل عکس یا تصویر همان عکس یا تصویر است. در صورتی Ú©Ù‡ توهمات ذهنی انسان ابتدایی مانع از این می‎شود Ú©Ù‡ امور ذهنی را از امور عینی تمیز دهد. برای او هر چیزی پر از خواص عرÙانی Ùˆ قدرت‎های جادویی است؛ بنابراین از نظر او تمثال؛ مثلاً تمثال ملکة انگلستان می‎تواند موجب شیوع بیماری مرگبار یا خشکسالی یا برعکس جاری شدن سیل شود. Øرام بودن نقاشی Ùˆ مجسمه‎سازی نیز در بعضی از ادیان ریشه در چنین اعتقادی دارد. اگر در مناسک Ùˆ شعایر مرتبط با کشت Ùˆ زرع، مرد مقدسی Øضور یابد، بر اثر قانون آمیختگی تقدس او به بذرها Ùˆ زمین نیز انتقال می‎یابد Ùˆ موجب خیر Ùˆ برکت می‎شود Ùˆ Ù…Øصول Ùراوانی به بار خواهد آمد.
ï® Ø¨Ù‡â€ŽÙ†Ø¸Ø± من لوی‎ـ برول بدون توجه به Ùرایند تکاملی جوامع، یعنی بÙعد زمان Ùˆ مکان، بر آستانة امروز ایستاده و، با منطق آن، گذشته را نقد می‎کند. برای تبیین بهتر Ú¯Ùته‎ام از چارلز تیلور Ú©Ù…Ú© می‎‎گیرم: تیلور معتقد است هستة مرکزی هر نقدی بر عقل‎ستیزی، «ناسازگاری» است. به این معنا Ú©Ù‡ هر امری Ú©Ù‡ در چارچوب منطق ما نگنجد، غیرمنطقی و، در نتیجه، غیرعقلانی است. در این‎جا تیلور سؤال مهمی را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽÚ©Ù†Ø¯: آیا معیاری برای عقلانیت وجود دارد Ú©Ù‡ برای همة Ùرهنگ‎ها معتبر باشد؟ لوی‎ـ‎برول در کتابش پاسخ روشنی به این سؤال نمی‎دهد، در صورتی‎که Ù…Øور اصلی کتاب او بر مدار این سؤال می‎چرخد.
اگر منظور شما این است Ú©Ù‡ جوامع بشری در مراØÙ„ تکاملی متÙاوتی قرار دارند Ùˆ از این‎رو ساختار ذهنیت گروه‎های اجتماعی متعلق به آن‎ها با یکدیگر تÙاوت دارد، سخنی مخال٠لوی‎ـ‎برول Ù†Ú¯Ùته‎اید. او هم کوشیده است تا ساختار تÙکر Øاکم بر جوامعی را کش٠کند Ú©Ù‡ ابتدایی یا عقب ‎مانده نامیده می‎شوند. علاوه بر این، نظریة لوی‎ـ‎برول Ùقط شامل کارکردهای ذهنی در جوامع واپس ‎مانده نمی‎شود، بلکه موضوع Ùراگیرتری را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽÚ©Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ عبارت از این است Ú©Ù‡ ذهن انسان چگونه کار می‎کند، خواه انسان ابتدایی باشد خواه انسان Ùرهیخته. آنچه را او ذهنیت عرÙانی می‎نامد، در انسان Ùرهیخته نیز وجود دارد، اما ذهنیت غالب نیست. Øتی می‎توان مدعی شد Ú©Ù‡ ذهنیت عرÙانی در متÙکرانی مانند قدیس آگوستین Ùˆ قدیس آکویناس Ùˆ ÙیلسوÙانی مانند مارکس Ùˆ هایدگر بسیار پررنگ ‎ بوده است. بنابراین به نظر من نمی‎توان Ú¯Ùت لوی‎ـ‎برول بر آستانة امروز ایستاده است Ùˆ با منطق آن، گذشته را نقد می‎کند. جوامعی Ú©Ù‡ ذهنیت ابتدایی همچنان برآن‎ها Øاکم است، امروزه هم وجود دارند Ùˆ چیزی متعلق به گذشته نیستند. ذهنیت غیرعقلانی دوباره در Øال سربرکشیدن است Ùˆ چه‎بسا در خود جوامع غربی مجدداً دست بالا را پیدا کند. سخنانی مانند سخن تیلور، نشانة این است Ú©Ù‡ متÙکران غرب به قعر غیرعقلانیت سقوط کرده‎اند Ùˆ روشنگری را به گورستان Ùرستاده‎اند. اما سخنان تیلور Øتی از نظر خود او نیز پوچ Ùˆ بی‎معناست، زیرا اگر جناب پروÙسور چارلز تیلور بیمار شود، مسلماً یکی از جادوگران قبایل سرخ‎پوست کانادا را بر بالین خود اØضار نمی‎کند، بلکه پیش Øاذق‎ترین پزشک خواهد رÙت Ùˆ بهترین Ùˆ مؤثرترین داروها را مصر٠خواهد کرد. بنابراین تیلور Øداقل در Ù…Øیط خودش می‎داند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ تصمیمی عقلانی است Ùˆ کدام تصمیم غیرعقلانی. اما آن‎جایی Ú©Ù‡ او می‎خواهد ژست روشنÙکری بگیرد Ùˆ در قلوب روشنÙکران جهان سومی برای خود جایی بازکند، چنین سÙسطه‎هایی می‎کند. شاید بگویید بله او در قالب Ùرهنگ غربی می‎داند Ú†Ù‡ کاری عقلانی است Ùˆ Ú†Ù‡ کاری عقلانی نیست، اما در دیگر Ùرهنگ‎ها چطور؟ پاسخ من این است Ú©Ù‡ امروزه علم غربی، جهانی‎شده است. متون درسی٠ریاضیات Ùˆ علوم تجربی در همة کشورهای جهان همانندند Ùˆ بشریت بر سر این‎ Ú©Ù‡ علوم تجربی غربی از اعتباری جهانی برخوردارند، به تواÙÙ‚ رسیده است؛ پس عقلانیتی Ú©Ù‡ شالودة این علوم است نیز اعتباری جهانی دارد. پس عقلانیت علمی، معیاری است Ú©Ù‡ همة Ùرهنگ‎ها پذیرÙته‎اند. علاوه بر این، با Ù†Ùوذ Ùˆ گسترش ارزش‎های سکولار Ùرهنگ غربی، امروزه مردمان همة کشورهای جهان ازجمله عقب‎ مانده‎ترین آن‎ها، آرزو دارند Ú©Ù‡ پزشک متخصص Ùˆ داروهای خوب در دسترس‎شان باشند، Ùˆ از امکانات مساوی برای تØصیل Ùˆ کسب درآمد برخوردار باشند. این ارزش‎ های مدرن، Ú©Ù… Ùˆ بیش، در همة Ùرهنگ‎ها Øتی دینی‎ترین آن‎ها پذیرÙته شده‎اند Ùˆ می‎توانند به عنوان معیار عقلانیت به کار روند. به نظرم چارلز تیلور در مورد وجود میعارهای عقلانی Ú©Ù‡ مورد پذیرش همة Ùرهنگ‎ها باشد خود را به تجاهل می‎زند. لوی‎ـ‎برول Ùˆ ارنست کاسیرر نیز تÙکر علمی Ùˆ عقلانیت آن را معیار سنجش شیوه‎های اندیشه قرار داده‎اند،و برخلا٠پندار بسیاری کسان، نسبی‎گرا نبودند، آن دو به برتری اندیشة علمی بر دیگر Ùرم‎های اندیشه باور داشتند؛ ولی در عین‎Øال، طرÙدار سلطة مطلق اندیشة علمی بر Ùرهنگ نیز نبودند.
ï® Ù†Ú©ØªØ© اصلی بر سر درک جهان پیرامون‎مان براساس آن چیزی است Ú©Ù‡ «هستند»، نه درک آن‎ها براساس ÙÙرم Ùˆ Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ آن‎ها بر ما ظاهر می‎شوند یا بر مبنای امیال شخصی ما.
کانت می‎گوید Ú©Ù‡ اشیا، Ùی‎نÙسه، «چیستند»، برای ذهن بشر ناشناخته می‎ماند، زیرا شناخت انسانی ما در Ù…Øدودة پدیدارهاست. ولی این پرسش Ú©Ù‡ آیا این شناختی Ú©Ù‡ ما از جهان برون به دست می‎آوریم از Øواس یامثلاً از آن چیزی Ú©Ù‡ کانت «ترکیبی از پیشی» می‎نامد ناشی می‎شود ØŒ سبب پیدایش مکتب‎های ÙلسÙÛŒ متخاصم شده است. آنچه لوی‎ـ‎برول کوشید تا نشان دهد این بود Ú©Ù‡ انسان‎های ابتدایی جهان پیرامون خود را مانند انسان غربی درک نمی‎کنند، پس ÙلسÙØ© پوزیتویسم Ùˆ Øس‎ گرایی متزلزل می‎شوند، زیرا معتقدند Ú©Ù‡ شناخت ما از Øواس ‎مان ناشی می‎شوند. انسان‎های ابتدایی به اموری سرسختانه اعتقاد دارند Ú©Ù‡ به Øواس بشر درنمی‎آیند Ùˆ نامریی‎اند. پس نوع سمت‎ گیری ذهن انسان Ùˆ نوع ذهنیت او در شناختش از پیرامون خود، نقش اساسی دارد.
ï® Ù„ÙˆÛŒâ€ŽÙ€ برول در Ùصل Ù‡Ùتم کتاب تأکید می‎کند Ú©Ù‡ اگر می‎خواهیم رسم‎ها Ùˆ عادت‎های انسان‎های ابتدایی را بÙهمیم، باید آن‎ها را به ذهنیت پیش- ‎منطقی Ùˆ عرÙانی ارجاع دهیم. از این‎رو بر روی عملیات جادویی Ú©Ù‡ شکارچیان قبل از شکار انجام می‎دادند متمرکز می‎شود. به عقیدة او چنین رسم‎هایی نشان می‎دهند Ú©Ù‡ ذهنیت اقوام ابتدایی با ذهنیت انسان مدرن متÙاوت است. نکتة کلیدی در تØلیل لوی‎ـ‎برول نتیجه‎گیری نهایی اوست: به عقیدة ÙˆÛŒ اگر مثلاً علت مرگ Ùردی بر اثر نیش مار باشد، ذهنیت جامعة مدرن می‎گوید سَم وارد خون Ùرد شده Ùˆ در نتیجه ایست قلبی موجب مرگش شده است. اما ذهنیت اقوام ابتدایی علت مرگ را نه بر اثر نیش مار Ú©Ù‡ به نیرویی عرÙانی یا جادویی منتسب می‎کند. این نوع نتیجه‎گیری لوی‎ـ‎برول در تعیین تØلیل ذهن مدرن با ذهن پیش‎-مدرن است Ú©Ù‡ مخالÙات‎های زیادی را با او ایجاد کرده است.
مثالی Ú©Ù‡ شما آورده‎اید، نقش مقولة علیت را در ذهن علمی Ùˆ ذهن ابتدایی روشن می‎کند. انسان ابتدایی وقتی در جست‎وجوی علت است، این علت برایش نه علت طبیعی است Ùˆ نه علت روانی یا مکانیکی یا اجتماعی یا آماری، بلکه علت برای او از نوع عرÙانی است. انسان ابتدایی در پس هر Øادثه‎ای دستی غیبی می‎بیند Ùˆ بیش‎تر مواقع تصور می‎کند Ú©Ù‡ شخص یا اشخاصی در پشت Øادثه هستند. علت مرگ نه نیش مار بلکه جادوی جادوگر بوده است. پس باید جادوگری Ú©Ù‡ این کار را کرده است شناخت Ùˆ مجازات کرد. ممکن است منتقدی ایراد بگیرد Ú©Ù‡ اگر انسان Ùرهیختة غربی پیرو یکی از ادیان توØیدی باشد او نیز علت مرگ را نه نیش مار بلکه ارادة خدا خواهد دانست. پس در این‎ امر نیز میان انسان ابتدایی با انسان Ùرهیخته غربی هیچ تÙاوتی نیست؛ هر دو، علت مرگ را بر اثر ارادة یک شخص می‎دانند. البته لوی‎ـ‎برول معتقد بود Ú©Ù‡ کلیسا Ùˆ کنیسه بقایای ذهنیت عرÙانی هستند. اتÙاقاً بررسی این نوع علیت یکی از نقاط قوت نظریة او است. آنچه منتقدان بر آن ایراد می‎گیرند این است Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول مدعی می‎شود Ú©Ù‡ انسان ابتدایی کلاً جهان پیرامون خود را متÙاوت با ادراک انسان غربی درک می‎کند؛ Ùˆ می‎گویند Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول در این خصوص مبالغه کرده است. اما آنچه دستاورد لوی‎ـ‎برول را جاودان می‎کند، این است Ú©Ù‡ او نشان داد Ú©Ù‡ ذهن خراÙه‎پرست نیز قوانین خود را دارد Ùˆ ذهنی آشÙته Ùˆ لگام‎گسیخته نیست. او با این کار نشان داد Ú©Ù‡ ذهن بشر چگونه کار می‎کند. ذهن بشر هم امور عقلانی را می‎آÙریند Ùˆ هم امور ضد عقلانی را. ذهن بشر هم خراÙات را می‎آÙریند Ùˆ هم علم را. بنابراین لوی‎ـ‎برول نشان داد Ú©Ù‡ ذهن هر انسانی از دو جزء «منطقی» Ùˆ «عرÙانی» تشکیل شده است. در غرب این ذهنیت «منطقی» است Ú©Ù‡ دست بالا را دارد اما در جوامع غیر غربی، ذهنیت «عرÙانی» غالب است.
روان‎کاوی انسان ابتدایی
Ú¯Ùتگو کننده علیرضا جاوید
ویژه نامه روز نامه شرق پنجشنبه 25شهریور 1389
روان‎کاوی انسان ابتدایی
Ú¯Ùتگو کننده علیرضا جاوید
ویژه نامه روز نامه شرق پنجشنبه 25شهریور 1389
ï® Ø§Ø² آن‎جایی Ú©Ù‡ اندیشة لوسین لوی‎ـ‎برول برای مخاطبان ایرانی آشنا نیست، ضروری است Ú©Ù‡ ابتدا بÙرمایید او متأثر از Ú†Ù‡ متÙکران Ùˆ Ù†Øله‎های Ùکری است؟
لوسین لوی‎ـ برول (1939-1857) Ùیلسو٠و انسان‎شناس Ùرانسوی، استاد تاریخ ÙلسÙØ© مدرن در دانشگاه سوربن Ùˆ مدیر پژوهش‎های ÙسلÙÛŒ بود. کسانی‎که شایستگی رسیدن به مقام استادی (پروÙسوری) را در دانشگاه‎های مختل٠Ùرانسه داشتند، باید با تأیید مدیر پژوهش‎های ÙلسÙÛŒ به این مقام ارتقا می‎یاÙتند Ùˆ این سمت را لوی‎ـ‎برول داشت. رمون آرون در کتاب «خاطرات»‎اش پس از ستایش بسیار از خدمات دانشگاهی لوی‎ـ‎برول، او را پوزیتیویست [تجربه‎گرای] خردگرا می‎نامد. اما در Øقیقت موضع‎گیری ÙلسÙÛŒ لوی‎ـ‎برول در چارچوب هیچ مکتب ÙلسÙÛŒ خاصی نمی‎گنجد. Øتی می‎توان ادعا کرد Ú©Ù‡ آثاری Ú©Ù‡ دربارة اخلاق Ùˆ ذهنیت ابتدایی نوشته است، چارچوب ÙلسÙه‎های ایده‎آلیستی Ùˆ پوزیتیویستی را درهم می‎شکنند Ùˆ مسائل تازه‎ای را در قلمرو جامعه‎شناسی شناخت Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽÚ©Ù†Ù†Ø¯. گورویچ، یکی از جمله کسانی بود Ú©Ù‡ از آثار لوی‎ـ‎برول در زمینة مطالعة ذهنیت ابتدایی بسیار استقبال کرد، تا آن Øد Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول را بنیان‎گذار جامعه‎شناسی٠«چندگانه‎نگر» دانست Ú©Ù‡ شیوة تÙکر چندگانه را ارائه داده است. لوی‎ـ‎برول نگرش جدیدی به مسئلة شناخت داد، از این‎رو می‎توان کار او را Øرکتی انقلابی دانست.
به رغم انتقادهایی Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول از آگوست کنت Ùˆ تایلور Ùˆ جیمز Ùریزر می‎کند، بیش از همه تØت تأثیر آن‎ها بوده است؛ Ùˆ البته با مکتب جامعه‎شناسی امیل دورکم Ùˆ اعضای آن ارتباطی نزدیک داشت Ùˆ اصطلاØات مکتب دورکم را به‎کار برد Ùˆ آنان را پیش‎ گام خود در انسان ‎شناسی قلمداد می‎کرد. در ارتباط با این موضوع، ارنست کاسیرر نظر جالبی دارد، او معتقد است Ú©Ù‡ نظریات مکتب جامعه‎شناسی دورکم در آثار لوی‎ـ‎برول به کمال Ùˆ پختگی رسیده‎اند. بنابراین می‎توان Ú¯Ùت ذهن لوی‎ـ‎برول از ذهنیت دیگر اعضای مکتب دورکم، ÙلسÙی‎تر Ùˆ سیستماتیک تر بوده است.
تأکیدی Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول بر نقش عواط٠و اØساسات در ذهنیت ابتدایی دارد او را به ÙلسÙØ© یاکوبی (Ùیلسو٠آلمانی) Ùˆ به «روان‎شناسی اندیشة عاطÙیٻ هاینریش مائیر Ùˆ به «منطق اØساساتÙ» ریبو نیز نزدیک می‎کند. اما به این نکته توجه داشته باشید Ú©Ù‡ موضوع تأثیر پذیری این متÙکر یا آن Ùیلسو٠از دیگر اندیشمندان، همیشه بØث‎ برانگیز بوده است، زیرا بی‎درنگ این پرسش Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ چرا او تØت تأثیر این متÙکران قرار گرÙته Ùˆ نه تØت تأثیر کسانی دیگر؟ بنابراین از همان آغاز خود متÙکر باید تمایلات٠Ùکری خاصی داشته باشد تا تØت تأثیر اشخاص به‎خصوصی قرار بگیرد.
ï® Ø¨Ù‡ نظرم آن‎جایی Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول به چیستی ذهنیت ابتدایی می‎پردازد به ÙلسÙÙ‡ نزدیک می‎شود Ùˆ زمانی‎که به گذشته برمی‎گردد تا زندگی جوامع ابتدایی را روایت کند به قلمرو تاریخ گام می‎گذارد، Ùˆ در نهایت وقتی به تØلیل Ùˆ تبیین Ù…Ùهوم «ذهن مدرن» با «ذهن پیش ‎مدرن» یا به تعبیر او ذهنیت ابتدایی می‎پردازد، آشکارا وارد Øیطة «ÙلسÙØ© تاریخ» می‎شود. آیا در Øوزة «ÙلسÙØ© تاریخ» نیز می‎توانیم مشخصاً به Ùیلسو٠خاصی اشاره کنیم Ú©Ù‡ بر لوی‎ـ‎برول تأثیرگذار بوده است؟
در این خصوص کسی به تاثیر Ùیلسو٠ایتالیایی، جامباتیستا ویکو بر لوی-برول اشاره نکرده است. اما می‎توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ ویکو بیش از هرکس دیگری پش ‎گام لوی‎ـ‎برول در ارائة شیوه‎های گوناگون اندیشه بوده است. آیزایا برلین در کتابی Ú©Ù‡ دربارة ویکو نوشته، مدعی‎ است Ú©Ù‡ کمال Ùˆ پختگی نظریات ویکو را در جامعه‎شناسی تÙهمی ماکس وبر Ùˆ در ÙلسÙØ© دیلتای می‎توان یاÙت. اما به نظر من تکامل اندیشة ویکو را بیش از هر متÙکر دیگری، در آثار لوی‎ـ برول باید دانست. می‎گویند Ú©Ù‡ کاسیرر نیز در جوانی خویش آثار ویکو را خواند Ùˆ تا پایان عمر تØت تأثیر او قرار داشت. کاسیرر، ویکو را کاش٠واقعی اسطوره می‎داند. اما برخلا٠ویکو، رهیاÙت کاسیرر Ùˆ لوی‎ـ‎برول به اسطوره از طریق Ù…Ùاهیم عقلانی است. البته Ùراموش نکنیم Ú©Ù‡ دوره‎بندی سه‎گانة آگوست کنت از «تکامل ذهن»، نیز متأثر از ویکو است.
ï® Ú©Ù„ÙˆØ¯ لوی- استروس Ù…Ùهومی دارد به نام «ذهن ÙˆØشی» Ú©Ù‡ در کتابی به همین نام آن را به‎کار برده Ùˆ این Ù…Ùهوم را در مقابل Ù…Ùهوم «ذهن علمی» قرار می‎دهد. به اعتقاد لوی-استروس ذهن علمی به منظور شناخت پدیده‎های منÙرد Ùˆ صیقل‎خورده ازخلال Ùرایند روش تجربی عمل می‎کند، در Øالی‎که ذهن ÙˆØشی، بر مواد از پیش تعیین‎ شده تأکید دارد Ùˆ همین مسئله او را به سوی تمثیل‎ ها Ùˆ اسطوره‎ها هدایت می‎کند. در کتاب لوی‎ـ‎برول نیز شاهد هستیم Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø°Ù‡Ù†ÛŒØª ابتدایی» نقش کلیدی در تØلیل٠او از Ùرایندهای اجتماعی دارد. آیا این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù‚Ø±Ø§Ø¨ØªÛŒ با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø°Ù‡Ù† ÙˆØشی» کلود لوی استروس دارد؟
همان‎طور Ú©Ù‡ خود لوی‎ـ‎برول بارها در صÙØات همة کتاب‎هایش اذعان می‎کند، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø°Ù‡Ù†ÛŒØª ابتدایی» Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú¯Ù…Ø±Ø§Ù‡â€ŽÚ©Ù†Ù†Ø¯Ù‡â€ŽØ§ÛŒ است. اگر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§ÛŒÛŒÂ» را به معنی «بنیادین» Ùˆ «آغازین» بگیریم، به مقصود لوی‎ـ‎برول از به‎کارگیری این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù†Ø²Ø¯ÛŒÚ©â€ŽØªØ± شده‎ایم. اوانز‎ـ‎پریچارد می‎گوید Ú©Ù‡ تایلور Ùˆ Ùریزر معتقد بودند Ú©Ù‡ چون انسان ابتدایی نادرست می‎اندیشد، به‎ جادو اعتقاد پیدا Ù…ÛŒ کند؛ اما لوی‎ـ‎برول مدعی است Ú©Ù‡ چون انسان ابتدایی به جادو اعتقاد دارد، همین اعتقاد موجب می‎شود Ú©Ù‡ نادرست بیندیشد. یعنی عقیدة لوی‎ـ‎برول وارونة عقیدة تایلور Ùˆ Ùریزر است.ذهنیت ابتدایی قوانین طبیعت را مستقل از ارده انسان ها نمی داندو اعتقاد دارد Ú©Ù‡ رÙتار انسان ها در وقوع Øوادث طبیعی نقش دارد.مثلاً شکستن Ù…Øرمات Ù…ÛŒ تواند موجب وقوع زلزله Ùˆ جاری شدن سیل شود. ذهنیت ابتدایی به اموری اعتقاد دارد Ú©Ù‡ مغایر با قوانین Ùیزیک Ùˆ زیست شناسی هستند.
اما توجه داشته باشید Ú©Ù‡ ذهنیت هر انسانی، اعم از ابتدایی Ùˆ Ùرهیخته، اعم از شرقی Ùˆ غربی، Øاصل بازنمایی‎های جمعی جامعة او است . برخلا٠نظر کندیاک، ذهن بشر لوØØ© سÙیدی نیست Ú©Ù‡ به‎تدریج بر آن چیزی نقش ببندد. ذهن انسان از همان آغاز اجتماعی شده است، یعنی بازنمایی‎های جمعی گروه اجتماعی آن را Ø´Ú©Ù„ Ùˆ Ùرم داده است. من Ùˆ شما ایرانی هستیم، Ùˆ خواه‎ناخواه تصورات مشترکی داریم Ú©Ù‡ این تصورات یا بازنمایی‎های مشترک را جامعة ایرانی در ذهن من Ùˆ شما ØÚ© کرده است. من Ùˆ شما با همین تصورات یا بازنمایی‎های جمعی است Ú©Ù‡ می‎اندیشیم. اگر این بازنمایی‎ها به Ø³Ø·Ø Ø§ÛŒØ¯Ù‡â€ŽÙ‡Ø§ یا Ù…Ùاهیم انتزاعی رسیده باشند، تÙکر من Ùˆ شما Ù…Ùهومی یا انتزاعی خواهد بود Ùˆ اگر این بازنمایی‎های هنوز به Ø³Ø·Ø Ù…Ùاهیم انتزاعی نرسیده باشند Ùˆ Ù…Ùاهیم تصویری باشند، یعنی هنوز هم کانکریت [عینی Ùˆ ملموس] باشند، تÙکر من Ùˆ شما نه کاملاً ابتدایی است Ùˆ نه کاملاً Ù…Ùهومی Ùˆ انتزاعی. به نظر من تÙکر در جامعة ما در چنین وضعیتی قرار دارد.همین طور نیز بر ذهنیتی Ú©Ù‡ آن را ابتدایی می‎نامیم، بازنمایی‎های جمعی Øاکم‎اند Ú©Ù‡ این بازنمایی‎ها با عواط٠و اØساسات شدید عجین‎اند Ùˆ ذهن ابتدایی به‎جای Ù…Ùاهیم انتزاعی، بازنمایی‎های جمعی Ùˆ نیز پیوندهای میان‎شان را در اختیار دارد. این بازنمایی‎ها سرشتی عرÙانی دارند؛ به این معنی Ú©Ù‡ هر چیزی را اØاطه شده در نیروهای مرموز Ùˆ جادویی Ùˆ نامریی ارائه می‎دهند. سلطة مطلق این بازنمایی‎ها، Ú©Ù‡ جمعی‎اند Ùˆ نه Ùردی، Ùˆ سلطة مطلق پیش- ‎پیوندهای میان‎شان، پیش‎-ادراک‎ها Ùˆ پیش‎-داوری‎ها، همه سبب می‎شوند Ú©Ù‡ سمت‎گیری ذهن انسان ابتدایی با ذهن انسان Ùرهیختة غربی متÙاوت شود.اما در باره ارتباط اندیشه لوی-ستروس با لوی-برول Ù…ÛŒ توانم به نظرادموند لیچ استناد کنم Ú©Ù‡ Ø´Ø§Ø±Ø Ø§Ù†Ø¯ÛŒØ´Ù‡ لوی-ستروس در انگلستان است .او معتقد است Ú©Ù‡ بØØ« های لوی-ستروس در باره«منطق-اسطوره» Ùˆ «ذهن ÙˆØشی» Øتی اگر هم به طور غیر مستقم باشد متاثر از لوی-برول است.اما لوی-ستروس بر خلا٠لوی-برول تÙاوت «ذهن ÙˆØشی» با «ذهن متمدن» را در Ù…Øتوامی داند نه در Ùرم ونوع.
ï® Ú†Ù‡ عاملی موجب شد Ú©Ù‡ لوی‎ـ برول به چنین تقابلی میان ذهنیت‎ها هدایت شود؟
لوی‎ـ برول در سال 1903 از چین‎شناسی به نام شاوان، ترجمة اثری تاریخی از پژوهش ‎گری چینی را دریاÙت می‎کند. لوی‎ـ برول به هنگام خواندن این کتاب از این موضوع Ø´Ú¯Ùت‎زده می‎شود Ú©Ù‡ اندیشه‎های نویسندة چینی به‎هیچ‎وجه به هم مرتبط نمی‎شوند Ùˆ انسجام ندارند. این موضوع او را به این پرسش اساسی رهنمون کرد Ú©Ù‡ آیا منطق چینی همانند منطق اروپایی است؟ اگر یکی نباشند وظیÙØ© ÙلسÙÛŒ بسیار مهمی خواهد بود Ú©Ù‡ علل این تÙاوت منطقی را بررسی کنیم. می‎بینیم Ú©Ù‡ مسئلة Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ مسئله‎ای صرÙاً مربوط به قبایل Ø¢Ùریقایی یا بومیان استرالیا یا سرخ‎پوستان آمریکا نیست، بلکه Ùرهنگ‎های پیشرÙته‎ای مانند چین Ùˆ هند را نیز دربر می‎گیرد. ای. اچ. ÙرانکÙورت همین مسئله را در متون دینی Ùˆ تاریخی مردمان خاور نزدیک مشاهده کرده است Ú©Ù‡ در کتابم « لوی‎ـ برول Ùˆ مسئلة ذهنیت‎ها» به آن اشاره کرده‎ام.
ï® ÙˆÙ‚ØªÛŒ لوی‎ـ برول «دو نوع» انسان را از هم تمیز می‎دهد Ùˆ می‎گوید «انسان ابتدایی» Ùˆ «انسان Ùرهیخته»، به نظر می‎رسد Ú©Ù‡ او وجه ممیز بین این دو نوع انسان را نگرش آن‎ها نسبت به رویدادهای Ù…Øیط پیرامون‎شان می‎داند. بر طبق این مرزبندی، انسان ابتدایی در Ùهم رویدادها دچار «آمیختگی» می‎شود یعنی علت Ùˆ معلول یک چیز را با علت Ùˆ معلول چیز دیگری خَلط می‎کند. در صورتی‎که انسان Ùرهیخته علت Ùˆ معلول هر چیزی را در چارچوب خود درک Ùˆ Ùهم می‎کند، یعنی هر رویدادی برای او دارای «منطق» است.
هم چنان Ú©Ù‡ به درستی اشاره کردید،«آمیختگی» از اصطلاØات کلیدی لوی‎ـ‎برول برای تبیین ذهنیت ابتدایی است. ذهنیت ابتدایی برخلا٠ذهنیت منطقی‎ـ‎علمی، پای‎بند اصل امتناع تناقض نیست؛ مثلاً اعضای قبیلة سرخ‎پوست بورورو سرسختانه ادعا می‎کردند Ú©Ù‡ طوطیان سرخ هستند، یعنی هم انسانند Ùˆ هم طوطی. آنان به این تناقض یا «ناسازگاری» ،یعنی یکی بودن انسان با طوطی، اعتنایی نمی‎کردند. این این‎همانی، این‎همانی علمی نیست بلکه عرÙانی است. سایة انسان، تصویر یا مجسمة او با خود او یکی هستند Ùˆ هر آسیبی Ú©Ù‡ به یکی از این‎ها برسد، به خود انسان نیز می‎رسد. مثلاً در Ø¢Ùریقای جنوبی اگر کسی را در Øین Ùروبردن سوزن در سایة شخصی دستگیر می‎کردند، بی‎درنگ اعدام می‎شد، زیرا کار او به معنای Ùروبردن سوزن در بدن آن شخص Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ نتیجة اش مرگ Ùرد بود. این نمونه‎ای از قانون آمیختگی است Ú©Ù‡ بر کارکردهای ذهنی انسان ابتدایی Øاکم است. در میان قبایل سرخ‎پوست در آمریکای جنوبی، نیز میان پدر Ùˆ کودکش آمیختگی اØساس می‎شود. مثلاً اگر کودک بیمار شود، دارویی را Ú©Ù‡ پزشک برای درمان کودک تجویز کرده است نه کودک بلکه پدرش می‎خورد، زیرا این سرخ‎پوستان می‎پندارند Ú©Ù‡ پدر Ùˆ کودک یکی هستند پس هر تأثیری Ú©Ù‡ دارو بر پدر کودک داشته باشد، بر خود کودک نیز خواهد داشت. این اعتقادات از نظر ما مردودند چراکه برای ما Ùی‎المثل عکس یا تصویر همان عکس یا تصویر است. در صورتی Ú©Ù‡ توهمات ذهنی انسان ابتدایی مانع از این می‎شود Ú©Ù‡ امور ذهنی را از امور عینی تمیز دهد. برای او هر چیزی پر از خواص عرÙانی Ùˆ قدرت‎های جادویی است؛ بنابراین از نظر او تمثال؛ مثلاً تمثال ملکة انگلستان می‎تواند موجب شیوع بیماری مرگبار یا خشکسالی یا برعکس جاری شدن سیل شود. Øرام بودن نقاشی Ùˆ مجسمه‎سازی نیز در بعضی از ادیان ریشه در چنین اعتقادی دارد. اگر در مناسک Ùˆ شعایر مرتبط با کشت Ùˆ زرع، مرد مقدسی Øضور یابد، بر اثر قانون آمیختگی تقدس او به بذرها Ùˆ زمین نیز انتقال می‎یابد Ùˆ موجب خیر Ùˆ برکت می‎شود Ùˆ Ù…Øصول Ùراوانی به بار خواهد آمد.
ï® Ø¨Ù‡â€ŽÙ†Ø¸Ø± من لوی‎ـ برول بدون توجه به Ùرایند تکاملی جوامع، یعنی بÙعد زمان Ùˆ مکان، بر آستانة امروز ایستاده و، با منطق آن، گذشته را نقد می‎کند. برای تبیین بهتر Ú¯Ùته‎ام از چارلز تیلور Ú©Ù…Ú© می‎‎گیرم: تیلور معتقد است هستة مرکزی هر نقدی بر عقل‎ستیزی، «ناسازگاری» است. به این معنا Ú©Ù‡ هر امری Ú©Ù‡ در چارچوب منطق ما نگنجد، غیرمنطقی و، در نتیجه، غیرعقلانی است. در این‎جا تیلور سؤال مهمی را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽÚ©Ù†Ø¯: آیا معیاری برای عقلانیت وجود دارد Ú©Ù‡ برای همة Ùرهنگ‎ها معتبر باشد؟ لوی‎ـ‎برول در کتابش پاسخ روشنی به این سؤال نمی‎دهد، در صورتی‎که Ù…Øور اصلی کتاب او بر مدار این سؤال می‎چرخد.
اگر منظور شما این است Ú©Ù‡ جوامع بشری در مراØÙ„ تکاملی متÙاوتی قرار دارند Ùˆ از این‎رو ساختار ذهنیت گروه‎های اجتماعی متعلق به آن‎ها با یکدیگر تÙاوت دارد، سخنی مخال٠لوی‎ـ‎برول Ù†Ú¯Ùته‎اید. او هم کوشیده است تا ساختار تÙکر Øاکم بر جوامعی را کش٠کند Ú©Ù‡ ابتدایی یا عقب ‎مانده نامیده می‎شوند. علاوه بر این، نظریة لوی‎ـ‎برول Ùقط شامل کارکردهای ذهنی در جوامع واپس ‎مانده نمی‎شود، بلکه موضوع Ùراگیرتری را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŽÚ©Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ عبارت از این است Ú©Ù‡ ذهن انسان چگونه کار می‎کند، خواه انسان ابتدایی باشد خواه انسان Ùرهیخته. آنچه را او ذهنیت عرÙانی می‎نامد، در انسان Ùرهیخته نیز وجود دارد، اما ذهنیت غالب نیست. Øتی می‎توان مدعی شد Ú©Ù‡ ذهنیت عرÙانی در متÙکرانی مانند قدیس آگوستین Ùˆ قدیس آکویناس Ùˆ ÙیلسوÙانی مانند مارکس Ùˆ هایدگر بسیار پررنگ ‎ بوده است. بنابراین به نظر من نمی‎توان Ú¯Ùت لوی‎ـ‎برول بر آستانة امروز ایستاده است Ùˆ با منطق آن، گذشته را نقد می‎کند. جوامعی Ú©Ù‡ ذهنیت ابتدایی همچنان برآن‎ها Øاکم است، امروزه هم وجود دارند Ùˆ چیزی متعلق به گذشته نیستند. ذهنیت غیرعقلانی دوباره در Øال سربرکشیدن است Ùˆ چه‎بسا در خود جوامع غربی مجدداً دست بالا را پیدا کند. سخنانی مانند سخن تیلور، نشانة این است Ú©Ù‡ متÙکران غرب به قعر غیرعقلانیت سقوط کرده‎اند Ùˆ روشنگری را به گورستان Ùرستاده‎اند. اما سخنان تیلور Øتی از نظر خود او نیز پوچ Ùˆ بی‎معناست، زیرا اگر جناب پروÙسور چارلز تیلور بیمار شود، مسلماً یکی از جادوگران قبایل سرخ‎پوست کانادا را بر بالین خود اØضار نمی‎کند، بلکه پیش Øاذق‎ترین پزشک خواهد رÙت Ùˆ بهترین Ùˆ مؤثرترین داروها را مصر٠خواهد کرد. بنابراین تیلور Øداقل در Ù…Øیط خودش می‎داند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ تصمیمی عقلانی است Ùˆ کدام تصمیم غیرعقلانی. اما آن‎جایی Ú©Ù‡ او می‎خواهد ژست روشنÙکری بگیرد Ùˆ در قلوب روشنÙکران جهان سومی برای خود جایی بازکند، چنین سÙسطه‎هایی می‎کند. شاید بگویید بله او در قالب Ùرهنگ غربی می‎داند Ú†Ù‡ کاری عقلانی است Ùˆ Ú†Ù‡ کاری عقلانی نیست، اما در دیگر Ùرهنگ‎ها چطور؟ پاسخ من این است Ú©Ù‡ امروزه علم غربی، جهانی‎شده است. متون درسی٠ریاضیات Ùˆ علوم تجربی در همة کشورهای جهان همانندند Ùˆ بشریت بر سر این‎ Ú©Ù‡ علوم تجربی غربی از اعتباری جهانی برخوردارند، به تواÙÙ‚ رسیده است؛ پس عقلانیتی Ú©Ù‡ شالودة این علوم است نیز اعتباری جهانی دارد. پس عقلانیت علمی، معیاری است Ú©Ù‡ همة Ùرهنگ‎ها پذیرÙته‎اند. علاوه بر این، با Ù†Ùوذ Ùˆ گسترش ارزش‎های سکولار Ùرهنگ غربی، امروزه مردمان همة کشورهای جهان ازجمله عقب‎ مانده‎ترین آن‎ها، آرزو دارند Ú©Ù‡ پزشک متخصص Ùˆ داروهای خوب در دسترس‎شان باشند، Ùˆ از امکانات مساوی برای تØصیل Ùˆ کسب درآمد برخوردار باشند. این ارزش‎ های مدرن، Ú©Ù… Ùˆ بیش، در همة Ùرهنگ‎ها Øتی دینی‎ترین آن‎ها پذیرÙته شده‎اند Ùˆ می‎توانند به عنوان معیار عقلانیت به کار روند. به نظرم چارلز تیلور در مورد وجود میعارهای عقلانی Ú©Ù‡ مورد پذیرش همة Ùرهنگ‎ها باشد خود را به تجاهل می‎زند. لوی‎ـ‎برول Ùˆ ارنست کاسیرر نیز تÙکر علمی Ùˆ عقلانیت آن را معیار سنجش شیوه‎های اندیشه قرار داده‎اند،و برخلا٠پندار بسیاری کسان، نسبی‎گرا نبودند، آن دو به برتری اندیشة علمی بر دیگر Ùرم‎های اندیشه باور داشتند؛ ولی در عین‎Øال، طرÙدار سلطة مطلق اندیشة علمی بر Ùرهنگ نیز نبودند.
ï® Ù†Ú©ØªØ© اصلی بر سر درک جهان پیرامون‎مان براساس آن چیزی است Ú©Ù‡ «هستند»، نه درک آن‎ها براساس ÙÙرم Ùˆ Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ آن‎ها بر ما ظاهر می‎شوند یا بر مبنای امیال شخصی ما.
کانت می‎گوید Ú©Ù‡ اشیا، Ùی‎نÙسه، «چیستند»، برای ذهن بشر ناشناخته می‎ماند، زیرا شناخت انسانی ما در Ù…Øدودة پدیدارهاست. ولی این پرسش Ú©Ù‡ آیا این شناختی Ú©Ù‡ ما از جهان برون به دست می‎آوریم از Øواس یامثلاً از آن چیزی Ú©Ù‡ کانت «ترکیبی از پیشی» می‎نامد ناشی می‎شود ØŒ سبب پیدایش مکتب‎های ÙلسÙÛŒ متخاصم شده است. آنچه لوی‎ـ‎برول کوشید تا نشان دهد این بود Ú©Ù‡ انسان‎های ابتدایی جهان پیرامون خود را مانند انسان غربی درک نمی‎کنند، پس ÙلسÙØ© پوزیتویسم Ùˆ Øس‎ گرایی متزلزل می‎شوند، زیرا معتقدند Ú©Ù‡ شناخت ما از Øواس ‎مان ناشی می‎شوند. انسان‎های ابتدایی به اموری سرسختانه اعتقاد دارند Ú©Ù‡ به Øواس بشر درنمی‎آیند Ùˆ نامریی‎اند. پس نوع سمت‎ گیری ذهن انسان Ùˆ نوع ذهنیت او در شناختش از پیرامون خود، نقش اساسی دارد.
ï® Ù„ÙˆÛŒâ€ŽÙ€ برول در Ùصل Ù‡Ùتم کتاب تأکید می‎کند Ú©Ù‡ اگر می‎خواهیم رسم‎ها Ùˆ عادت‎های انسان‎های ابتدایی را بÙهمیم، باید آن‎ها را به ذهنیت پیش- ‎منطقی Ùˆ عرÙانی ارجاع دهیم. از این‎رو بر روی عملیات جادویی Ú©Ù‡ شکارچیان قبل از شکار انجام می‎دادند متمرکز می‎شود. به عقیدة او چنین رسم‎هایی نشان می‎دهند Ú©Ù‡ ذهنیت اقوام ابتدایی با ذهنیت انسان مدرن متÙاوت است. نکتة کلیدی در تØلیل لوی‎ـ‎برول نتیجه‎گیری نهایی اوست: به عقیدة ÙˆÛŒ اگر مثلاً علت مرگ Ùردی بر اثر نیش مار باشد، ذهنیت جامعة مدرن می‎گوید سَم وارد خون Ùرد شده Ùˆ در نتیجه ایست قلبی موجب مرگش شده است. اما ذهنیت اقوام ابتدایی علت مرگ را نه بر اثر نیش مار Ú©Ù‡ به نیرویی عرÙانی یا جادویی منتسب می‎کند. این نوع نتیجه‎گیری لوی‎ـ‎برول در تعیین تØلیل ذهن مدرن با ذهن پیش‎-مدرن است Ú©Ù‡ مخالÙات‎های زیادی را با او ایجاد کرده است.
مثالی Ú©Ù‡ شما آورده‎اید، نقش مقولة علیت را در ذهن علمی Ùˆ ذهن ابتدایی روشن می‎کند. انسان ابتدایی وقتی در جست‎وجوی علت است، این علت برایش نه علت طبیعی است Ùˆ نه علت روانی یا مکانیکی یا اجتماعی یا آماری، بلکه علت برای او از نوع عرÙانی است. انسان ابتدایی در پس هر Øادثه‎ای دستی غیبی می‎بیند Ùˆ بیش‎تر مواقع تصور می‎کند Ú©Ù‡ شخص یا اشخاصی در پشت Øادثه هستند. علت مرگ نه نیش مار بلکه جادوی جادوگر بوده است. پس باید جادوگری Ú©Ù‡ این کار را کرده است شناخت Ùˆ مجازات کرد. ممکن است منتقدی ایراد بگیرد Ú©Ù‡ اگر انسان Ùرهیختة غربی پیرو یکی از ادیان توØیدی باشد او نیز علت مرگ را نه نیش مار بلکه ارادة خدا خواهد دانست. پس در این‎ امر نیز میان انسان ابتدایی با انسان Ùرهیخته غربی هیچ تÙاوتی نیست؛ هر دو، علت مرگ را بر اثر ارادة یک شخص می‎دانند. البته لوی‎ـ‎برول معتقد بود Ú©Ù‡ کلیسا Ùˆ کنیسه بقایای ذهنیت عرÙانی هستند. اتÙاقاً بررسی این نوع علیت یکی از نقاط قوت نظریة او است. آنچه منتقدان بر آن ایراد می‎گیرند این است Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول مدعی می‎شود Ú©Ù‡ انسان ابتدایی کلاً جهان پیرامون خود را متÙاوت با ادراک انسان غربی درک می‎کند؛ Ùˆ می‎گویند Ú©Ù‡ لوی‎ـ‎برول در این خصوص مبالغه کرده است. اما آنچه دستاورد لوی‎ـ‎برول را جاودان می‎کند، این است Ú©Ù‡ او نشان داد Ú©Ù‡ ذهن خراÙه‎پرست نیز قوانین خود را دارد Ùˆ ذهنی آشÙته Ùˆ لگام‎گسیخته نیست. او با این کار نشان داد Ú©Ù‡ ذهن بشر چگونه کار می‎کند. ذهن بشر هم امور عقلانی را می‎آÙریند Ùˆ هم امور ضد عقلانی را. ذهن بشر هم خراÙات را می‎آÙریند Ùˆ هم علم را. بنابراین لوی‎ـ‎برول نشان داد Ú©Ù‡ ذهن هر انسانی از دو جزء «منطقی» Ùˆ «عرÙانی» تشکیل شده است. در غرب این ذهنیت «منطقی» است Ú©Ù‡ دست بالا را دارد اما در جوامع غیر غربی، ذهنیت «عرÙانی» غالب است.